سرویس تئاتر هنرآنلاین، سیما شکری بازیگر، کارشناس کارگردانی از دانشگاه سوره تهران؛ کارشناس ارشد بازیگری از دانشگاه تربیت مدرس، برنده جوایز گوناگون بازیگری از جشنواره‌های دانشجویی، خیابانی، عروسکی و آیینی سنتی است. او بازی در نمایش‌هایی چون؛ نبرد رستم و سهراب، یکی هست، سرگیجه، مرگ یزدگرد، همتون منو میشناسید، همان باش که نیستی، تور عروس، زرتشت و ... و همچنین بازی در پرفورمنس "همان باش که نیستی" در پاریس و برلین و بازی در فیلم‌هایی چون؛ همسایه‌های محمود، به کارگردانی علی جعفرنژاد، همان باش که نیستی به کارگردانی فرشاد فداییان، جنین به کارگردانی محمود آیدن را در کارنامه هنری خود دارد. او هم‌اکنون حدود سه سال است که به عضویت گروه "و ناگهان" درآمده و یکسال است به عنوان مربی بدن، بیان، حس و تنفس در کارگاه‌های پیوسته بازیگری گروه، فعالیت مداوم  دارد. پس از زرتشت، داغ مرا تازه‌تر کن ویم و سرمه؛ "الف کاف شین" چهارمین همکاری سیما شکری با گروه فیلم و تئاتر "و ناگهان" است که در تماشاخانه‌ عمارت روبرو روی صحنه است به این بهانه با او گفت‌وگویی را انجام داده‌ایم، که می‌خوانید:

 

اگر بخواهید قصه‌‌ کوتاه زن نمایش "الف کاف شین" را تعریف کنید، چگونه روایتش می‌کنید؟

البته برای این نمایش نمی‌توان روایت خطی را تعریف کرد که از ابتدا تا انتهای نمایش به‌ترتیب اتفاق بیفتد؛ مثلاً اینکه، اتفاق‌ها یکی پس از دیگری روی داده و هر اتفاق باعث اتفاق دیگری شود. این نمایش شامل چند روایت با شکست‌های زمانی است که می‌توان آن را این ‌چنین تعریف کرد، زنی که احتمالا در عالم واقع یا ذهن، همسر خود را به قتل رسانده و حالا در سیر زمان و زبان، هر دو به صورت شکسته، در طول شش تا هفت دهه یک یا چند زندگی را روایت می‌کند.

تا به حال تجربه‌ نقشی با این همه پیچیدگی و تنوع رنگ‌بندی در بازیگری را تجربه کرده بودید؟

به نظرم هر نقشی برای خودش پیچیدگی‌ها و دشواری‌های خاص خود را دارد، اما این نقش به دلیل روایت‌های متفاوتی که از زن می‌بینیم و رفت و برگشت مدام بین بازی‌های درونی و بیرونی که نیازمند تمرکز بسیار بر صدا، حس و بدن است که به شدت باید کنترل شده باشد، دارای پیچیدگی‌ها و دشواری‌های بسیار بود که طبیعتا هر بازیگری را به چالشی جدی می‌خواند.

برای شما به عنوان بازیگر، همکاری با روزبه حسینی چه تفاوت‌هایی با دیگر کارگردانان دارد؟

روزبه حسینی به بازیگر اجازه خلاقیت را می‌دهد و از پیش نقش را برای بازیگر تعریف نمی‌کند بلکه به بازیگر کمک می‌کند که خودش به نقش برسد. اکثر کارگردان‌ها نقش را تعریف می‌کنند و عین همان را که تعریف می‌کنند را می‌خواهند و برخی حتی برای بازیگر بازی می‌کنند و می‌گویند که همینطوری بازی کند، ولی روزبه حسینی از آن معدود کارگردان‌هایی است که دست بازیگر را برای رسیدن به نقش باز می‌گذارد و بازیگر را با روش‌های شخصی خودش به ادراک و پیوند با نقش و اساساً جهان متن می‌رساند.

cf6d0c99-9db1-4275-85db-a13abf309497

چه‌قدر ارتباط پیوسته تنگاتنگ اعضای گروه "و ناگهان" در شکل‌گیری سریع‌تر جهان یک نمایش از جمله بازی بازیگر اثر دارد؟

قطعاً تاثیر بسیار زیادی دارد. هرچقدر که شناخت عوامل نمایش از جمله بازیگران و کارگردان نسبت به هم بیشتر باشد همانقدر بازیگر به دلیل شناختی که از کارگردان دارد سریع‌تر و راحت‌تر وارد جهان نمایش‌های او می‌شود. تمرینات پیوسته و مداوم گروه وناگهان باعث شناخت بیشتر هنرجویان و بازیگران از یکدیگر و از کارگردان و سرپرست گروه می‌شود و با این شناخت کارگردان توانایی‌ها و ضعف‌های بازیگران اصلی و هنرجویان را بهتر می‌شناسد و کاری که انجام می‌دهد در جهت بالا رفتن توانایی‌های بازیگری هنرجویان و بهترین و متفاوت‌ترین بهره ‌از بازیگران اصلی خواهد بود.

روزبه حسینی در گفت‌وگویی گفته متن را از چند سال پیش چند بار بازنویسی کرده و دست آخر تا یک ماه قبل از اجرا هنوز در حال تکمیل متن بوده و بخشی از این فرایند را مربوط به توانمندی‌ها و چالش‌های مشترک شما بر نقش اصلی نمایش شکل گرفته است. اینکه انگار، این نمایش تبدیل به نمایشی دیگر از اساس شده است. روایت شما از این همکاری چیست؟

روزبه حسینی نمایش‌هایی دارد که گاه تنها یک شب اجرای‌شان کرده و حتی بعدها هم سراغ آن متن نرفته است. انگار که آن نمایش تجربه‌ای جدی‌تر و ماندگارتر بوده باشد. من متنی را به عنوان "ای کاش زودتر فهمیده بودم آن‌چه در چشمانت می‌گذشت" نوشته‌ روزبه حسینی را یکسال پیش خواندم و همان موقع هم در رپرتوار مونوگهان یک، بازی کردم. آن متن با بازی یک زن اصلی و یک زن بازی‌ساز دیگر بود که با نورهای دستی فضاسازی صحنه را انجام می‌داد؛ که دیالوگ هم نداشت. بعد از همان یک اجرا، آقای حسینی تصمیم گرفتند که متن را بازنویسی کنند. صحبت‌هایی کردیم و من هم پیشنهاداتی دادم. بعد از بازنویسی متن توسط آقای حسینی، آن متن اولیه، کلاً تبدیل به چیز دیگری شد که شامل یک زن اصلی و دو زن بازیساز دیگر بود که علاوه بر فضاسازی با نورهای دستی، دیالوگ و آوازخوانی هم داشتند و دیگر بازی هم می‌کردند. در نهایت آقای حسینی معتقد است "الف کاف شین" کلا یک نمایش دیگر است و حتی کنش‌ها و پیرنگ متفاوتی از آن نمایش داشته و اساساً پرونده آن نمایش پیشین را بستند.

در نمایش "سیم و سرمه" هم گویا شخصیت زن همراه شما وارد نمایش‌نامه روزبه حسینی شده بود.

بله نمایش "سیم و سرمه" ابتدا یک مونولوگ برای بازی یک مرد بود، که من فقط قرار بود در آن یک سری حرکات فرم انجام دهم و بخوانم؛ که در طول دوره‌ تمرینات دو مونولوگ برای زن نوشته شد و در ورسیونی که در تئاتر شهر اجرا شد، از اساس، تک‌گویی‌های زن و مرد و صدای راوی به نحوی بسیار متفاوت از اجراهای اولیه در تماشاخانه دا، در ترکیب با هم و با موسیقی قرار گرفتند و باز نمایش تازه‌ای خلق شد.

درباره خواست کارگردان از این نقش پیچیده که سرتاسر تمرکز می‌خواهد و حافظه و حفظ فضا برای‌مان بگویید. بازی شخصیتی که پیوسته در فضای ذهن و جسم او در حرکتیم و پیوسته با سکوت‌های طولانی و گاه تک‌گویی‌های بلند، نفس تماشاگر را هم می‌گیرد چه رسد به بازیگر.

بله مونولوگ‌های این نمایش بسیار سخت هستند به اندازه‌ای که حتی حفظ کردن آن‌ها نیاز به تمرکز بسیار بالایی دارد و اغلب هم قرار است در اشکال بدنی غیر متعارف آن‌ها را اجرا کند؛ درجاهایی هم که بازیگر، فقط سکوت دارد و در حال انجام دادن عملی است هم نیازمند تمرکز فوق‌العاده برای بازی در سکوت و کنترل بدن و حس خود است. آقای حسینی هرگز درباره سبک بازیگری حرفی نمی‌زنند و شیوه‌های ترکیبی تمرینات خود را دارند؛ بنابراین به نوعی برخاسته از تمرینات و تمهیدات ترکیبی در ساخت قطعات بازی این نقش یا هر نقش دیگر، با نورافشانی ایشان و حرکت بازیگر به سوی آن روشنایی، در اواخر تمرینات، به مقصود می‌رسیم.

تمرینات شخصی برای تکمیل و تسلط بر نقش دارید؟ و معمولا چه بخش‌هایی را با کارگردان و چه بخش‌هایی از نقش در تنهایی شما شکل گرفته؟

من اصولا اعتقاد به این دارم که بازیگر باید خودش نقش را بسازد و آن را اجرا کند و قرار نیست از ابتدا تا انتهای ساخت یک کارکتر، بازیگر در انتظار کارگردان باشد و خودش منفعل باشد. ابتدای امر که جلساتی مشترک روی درست‌خوانی و بعد تحلیل زمینه‌های ذهنی نقش را به صورت مشترک داشتیم؛ من مونولوگ‌ها را خودم تمرین می‌کردم؛ بعد وقتی آن را اجرا می‌کردم با راهنمایی‌های آقای حسینی آن را تغییر می‌دادم، تا به چیزی که ایشان می‌خواست برسم و نزدیک‌تر شوم. اگر در جلسات شخصی من نوعی، به عنوان بازیگر جلوتر نرفته باشم از بار پیشین، جناب حسینی هم به من نوعی به عنوان بازیگر حرف تازه‌ای برای گفتن نخواهد داشت.

از کار با هنرجویان بگویید. جوان‌هایی که یک سال است با گروه وَ ناگهان چند دوره‌ کارگاهی را گذرانده‌اند و شما مربی بدن بیان و حس و حرکت ایشان بودید. حالا در کنار شما دو بازیگر/ هنرجوی جوان، حاضر هستند؛ کار با این جوانان چه محاسن و چه مشکلاتی دارد. در کل چه قدر امید دارید به آینده این جوانان؟

بله من یک سال است که مربی بدن و بیان و حس و تنفس در گروه "وناگهان" هستم و با هنرجویان تمرینات بسیاری را در راستای تقویت ابزارهای بازیگری‌شان انجام می‌دهم. البته کار با هنرجویان محاسن و مشکلاتی هم دارد، از جمله محاسن آن می‌توان گفت که در کار با هنرجویان راه برای آزمون و خطا باز است و می‌توان تمرینات بسیاری  را طراحی کرد که جدید هستند و نتیجه‌شان را دید که من معمولاً خودم هم در کنار هنرجویان تمرین می‌کنم و برای خودم هم تمرین و تجربه محسوب می‌شود و از جمله مشکلات کار با هنرجویان می‌توان به این نکته فراگیر اشاره کرد که هنرجویان و کسانی که تازه وارد تئاتر می‌شوند، بسیار کم صبر و حوصله هستند و زود می‌خواهند دیده شوند، زود می‌خواهند اجرا بروند و می‌خواهند همه چیز سریعا اتفاق بیفتد. در حالی که من همیشه می‌گویم که کار تئاتر، کار سختی است و نیاز به ظرفیت روحی و جسمی‌ بالایی دارد. در مورد نگاه آقای حسینی به این مسأله باید بگویم در واقع کار آقای حسینی با جوانان و هنرجویان دو وجه اساسی دارد؛ یکی در راستای همان تئاتر تجربی و هنر آلترنتیو به صورت جدی است و دیگر اینکه ایشان همواره به تداوم تئاتر با گروه و پایبندی به گروه برای ماندگاری باور داشته و دارند.

d50da7f4-13a7-42f1-9b8e-948cae23f26c

شما تجربه‌ اجرا در فرانسه و آلمان را داشته‌اید و حتما تجربه دیدن نمایش‌های آلترناتیو مختلفی در آن زمان و مکان‌ها. با نوع تئاتری از جنس "الف کاف شین"، در این دو سرزمین مشخصا که از بسترهای مهم تئاتر نوگرا هستند، چه برخوردی می‌شود؟ از سوی تماشاگر، از سوی هنرمندان دیگر و به ویژه از طرف صاحبان سرمایه یا مدیریت هنری حاکم در آن کشورها.

در فرانسه و آلمان اجراهای تجربی و اجراهایی که اساساً مخاطب خاصی دارند و ممکن است در حیطه‌ سلیقه مردم عادی نباشند، همواره هم ازطرف همان مردم، دولت و از طرف سایر هنرمندان حمایت می‌شوند. اما بهتر می‌دانید که در اینجا اغلب خود هنرمندان هم بسیار محافظه‌کار و حسابگر از هر جهت شده‌اند و برای حفظ گیشه‌شان سعی می‌کنند، سلیقه طیف وسیعی از مردم را در نظر دارند تا بتوانند گیشه‌ خوبی داشته باشند؛ چه با انتخاب نوع نمایش، قصه نمایشنامه، نوع تبلیغات و در نهایت استفاده از بازیگران چهره و ...

 

عکس‌ها: سید ضیاءالدین صفویان