سرویس سینمایی هنرآنلاین: سینما همواره کارخانه رؤیاسازی بوده است. برخی با دیدن آثار سینمایی به این کارخانه ورود می‌کنند و برخی هم ترجیح می‌دهند خود سازنده محصولات این کارخانه باشند، اما راه ورود به این کارخانه شاید برای برخی سخت و برای برخی دیگر آسان باشد. موضوعی که این روزها بر سر آن بحث بسیار است.

در سال‌های اخیر بسیاری از فارغ‌التحصیلان این رشته برای ورود به این صنعت پرخرج و گران‌بها تلاش کردند و برخی هم سال‌هاست که با دستیاری و ساخت فیلم کوتاه در تلاش هستند تا بتوانند به شکلی مستقل وارد این عرصه شوند.

از همین رو خانه سینما، سازمان سینمایی و حتی صنوف تدابیری را برای هرچه بهتر انجام شدن این ورود در طی این سال‌ها در نظر گرفتند که البته هرکدام از آن‌ها جای بحث بسیار دارد. به‌طور مثال انتخاب یک کارگردان کار بلد در نخستین پروژه در مقام مشاور شاید برای هر کارگردان تازه‌کاری یک اتفاق مثبت باشد، اما بیشتر شبیه به یک نام است تا مشاوره، یا حتی حضور تهیه‌کننده کار بلد که خود سابقه کارگردانی داشته باشد در کنار کارگردان فیلم‌اولی از سویی خوب است اما این نکته نیز جای بحث بسیار دارد.

به همین بهانه به سراغ مرجان اشرفی‌زاده کارگردان، مهرداد فرید تهیه‌کننده و عضو شورای عالی تهیه‌کنندگان و محمدرضا لطفی منتقد و کارگردان سینما رفتیم و نظر آن‌ها را درباره نحوه ورود، مشاوره و مشکلات پیش روی فیلمسازان جوان جویا شدیم.

هیچ شورایی نمی‌تواند حکم ازلی بدهد

مرجان اشرفی‌زاده فیلمساز جوانی است که چند سالی از ساخت فیلم نخستش"آبجی" می‌گذرد، اما هنوز موفق به اکران این فیلم در داخل کشور نشده است. او درباره رتبه‌بندی کارگردانان فیلم‌اولی می‌گوید: من به دلیل ساخت فیلم کوتاه، جوایز بین‌المللی که دریافت کرده بودم و همچنین تجربه ساخت فیلم بلند و نیمه بلند و البته مرتبط بودن رشته تحصیلی‌ام واجد شرایط دریافت مجوز کارگردانی بودم و به دلیل امتیاز بالایی که داشتم برای دریافت مجوز کارگردانی سختی نکشیدم.

او ادامه داد: هرگز هیچ کسی و هیچ شورایی نمی‌تواند حکم ازلی و ابدی بدهد که کسی می‌تواند فیلمساز بشود یا نه! ممکن است فردی بدون دارا بودن همه این امتیازات توانایی این را داشته باشد که فیلم بسیار خوبی بسازد که حتی فیلمسازی که این پله‌ها را طی کرده نتواند، همان‌طور که در سینمای ایران از این دست استعدادها کم نداشتیم و نداریم. سیستم منطقی می‌گوید باید یک مسیر درست و اصولی طراحی شود، اما اگر برخی این اصول را رعایت نمی‌کنند، موضوع چیز دیگری است. باید یکسری شرایط و ضوابط وجود داشته باشد و هرکدام از آن‌ها بررسی شوند تا قابلیت‌های فرد ثابت شود. از سوی دیگر باید برای بعد از آن نیز فکری کرد. منِ فیلمساز اثرم را ساختم و حالا برای چگونگی نمایش آن درگیرم. باید به عرضه و تقاضا و میزان ظرفیت تولیدمان هم فکر کنیم. مگر چقدر ظرفیت تولید در سینما داریم و آیا اصولاً جایی برای نمایش آثار آن‌ها داریم یا نه؟ یا باید درها باز باشد تا هر کسی به این عرصه ورود پیدا کند یا باید این مسیر کانالیزه شود که برای آن باید تمهیداتی دیده شود که به بعد ساخت اثر نیز بپردازد. اتفاقی که متأسفانه در این بخش در سینما هیچ توجهی نمی‌شود.

کارگردان "نامه‌های خیس" افزود: من فکر می‌کنم پرداختن به این موضوع از طریق کانال‌های رسمی تا میزان ظرفیت سینما برای ورود فیلمسازان جوان را بررسی کنند، به نفع سینما باشد. چون کانال‌های غیررسمی نیز وجود دارند. در سیستمی که امتیاز‌دهی می‌کند و شوراهای مختلفی که وجود دارد، باید برای بعد از ساخت فیلم نیز فکر کرد، این مسئله قابل بحثی است.

اشرفی‌زاده در ادامه درباره تأثیر حضور مشاور کارگردان در پروژه‌ها برای کمک به فیلمسازان فیلم اول نیز توضیح داد: متأسفانه حضور مشاور کارگردان در اغلب پروژه‌های جوان یک اتفاق صوری است؛ اگر حضور مشاور کارگردان به‌عنوان راهکاری برای به دست آوردن اطمینان از محصول استاندارد که بودجه صرف آن می‌شود بود، قطعاً اتفاق خوبی رخ می‌داد، اما واقعیت خالی از این اتفاق است و صرفاً یک دست‌انداز برای فیلمسازان جوان محسوب می‌شود. همچنین بندی که به‌عنوان تهیه‌کننده‌ای که باید در کارنامه کاری خود سابقه کارگردانی داشته باشد نیز به همین شکل است. یافتن تهیه‌کننده‌ای که کارگردان باشد، کمکی به فیلمسازان جوان نمی‌کند چون تهیه‌کننده در این اوضاع و احوال سینما تمام تلاشش را صرف یافتن سرمایه برای اثر خودش می‌کند و انرژی برای کار نمی‌گذارد، ضمن این که فضای رقابتی بدی ایجاد می‌شود. اگر حضور مشاور کارگردان در پروژه فیلم‌اولی‌ها واقعی باشد و فیلمساز اول از مشاور خوبی برخوردار شود فکر معقولی است، اما چون در حد اسم است، یک قانون دست و پاگیر می‌شود که شاید تهیه‌کننده‌ای که الزاماً کارگردان نباشد و می‌تواند کمک خوبی به فیلمساز بکند از این فضا دور بماند.

او در ادامه به یکی از عمده‌ترین مشکلات فیلمسازان فیلم اول اشاره کرد و گفت: من با این که برای ساخت فیلم اول عجول نبودم و مسیر برایم راحت و هموار بود، اما اساسی‌ترین مشکل مسیر تولید فیلم اولم به بعد از ساخت آن برمی‌گردد که مسئله اکران است. فیلم "آبجی" پس از ساخت ابتدا قرار شد در گروه هنر و تجربه اکران شود، اما بعد سرگروهی به ما دادند و در زمان اکران هم با معضل کرونا مواجه شد و اکران فیلم تبدیل به دردناک‌ترین بخش کار شد. برای من که بودجه دولتی و مستقل صرف ساخت فیلم کردم و فیلم آبرومندی ساختم دردناک است که فیلمم نمی‌تواند جای درست اکران را پیدا کند. فکر می‌کنم مسیر را از آخر به اول باید طی می‌کردم، یعنی ابتدا به فکر اکران می‌بودم و بعد به فکر ساخت؛ چون وقتی فیلمی را بسازی و اکران نشود هیچ تفاوتی با نساختن آن ندارد.

باید تمرکز روی تهیه‌کنندگان باشد

 اما مهرداد فرید تهیه‌کننده و عضو شورای عالی تهیه‌کنندگان دراین‌باره نظر دیگری دارد، او می‌گوید: شرایطی که برای دریافت مجوز کارگردانی فیلم اولی‌ها گذاشته‌اند، بد نیست. چون اگر قرار باشد دو فرد ناشی با هم در یک پروژه حضور داشته باشند، مشکلات چندین برابر می‌شود. تهیه‌کننده اول و کارگردان اول هر دو بی‌تجربه هستند و شاید نتوانند آن‌طور که باید به یکدیگر کمک کنند. بنابراین باید یکی از دو طرف حرفه‌ای‌تر باشد تا بتواند برای طرف مقابل یار و یاور باشد. تهیه‌کننده اول با کارگردان قدیمی و یا برعکس، کارگردان اول با تهیه‌کننده باسابقه‌تر، باید در کنار هم قرار گیرند تا طرف تازه‌کار از تجربیات فرد قدیمی‌تر بهره‌مند شود. البته این موارد از نظر من صرفاً توصیه است چون همان‌طور که در اصل 28 قانون اساسی آمده، هر ایرانی آزاد است هر شغلی را که دوست دارد انتخاب کند. بر مبنای این آزادی فردی و حرفه‌ای افراد می‌توانند کار کنند، اما همان‌طور که به آن اشاره کردم توصیه این است که افراد با حرفه‌ای‌تر از خود کار کنند.

او نیز درباره حضور مشاور در کنار کارگردان فیلم اول، گفت: مشاور از نامش پیداست، او صرفاً مشاوره می‌دهد و قرار نیست کار اجرایی داشته باشد. مشاور کسی است که در کارش خبره است و فرد تازه‌کار از او مشورت می‌گیرد. به نظر من کارگردانی قدیمی که برای کارگردان تازه‌کار در سمت مشاور قرار گرفته اگر مورد مشورت قرار نگیرد، کوتاهی نکرده است، بلکه کسی که برای مشورت سراغ او نرفته کوتاهی کرده؛ مشاور اعلام آمادگی کرده و حق مشاوره را هم گرفته است. اینکه از او سر فیلمبرداری دعوت نمی‌کنند و یا به او مراجعه نمی‌کنند، تقصیر شخصی است که مشورت نگرفته است. من شخصاً با میزان ارتباطی که با خانه سینما دارم تاکنون موردی ندیده و نشنیده‌ام که مبنای شکایتی، مشاوره ندادن مشاور باشد. گاهی اوقات خود شخص تازه‌کار از نظر حرفه‌ای در حدی است که نیازمند گرفتن مشاوره نیست. خود من هم مشاور کارگردان داشتم اما در پروسه فیلمسازی به سراغ او نرفتم چون نیازی نمی‌دیدم و به اتکای دانش خودم فیلم اولم را ساختم. بنابراین، این گلایه‌ها خیلی مبنای حقوقی ندارند و ریشه در کم‌لطفی دوستان مشاور ندارد.

تهیه‌کننده "جن زیبا" در ادامه به مشکلات فیلمسازان جوان اشاره کرد و افزود: به نظرم مسئولیت اصلی پروژه‌هایی از این دست، در زمره وظایف تهیه‌کننده قرار می‌گیرد. فیلم اولی‌ها اغلب کسانی هستند که سرمایه مورد نیاز ‌پروژه‌ها را با خود می‌آورند و این باعث شده برخی تهیه‌کننده‌ها وسواس چندانی به میزان دانش و مهارت فرد مراجعه‌کننده نداشته باشند و با فرض وجود سرمایه، کمی مهارت آورنده سرمایه را ندید بگیرند و کار جلو برود. ریشه این معضل را باید اینجا جستجو کرد. من دنبال قوانین محدودکننده نیستم و هرکسی می‌تواند اثرش را بسازد، خب اگر فیلم بد شد از سمت تماشاگر پس زده می‌شود و اگر خوب از آب درآمد طبیعی است که کارگردان تازه‌کار به فعالیتش ادامه می‌دهد. آنچه مهم است تهیه‌کننده‌ای که درخواست پروانه ساخت داده اگر در روزهای تولید، متوجه خام‌دستی کارگردان شد، باید این اختیار را داشته باشد تا او را کنار گذاشته و کار را به یک کار بلد بسپارد. اگر این میزان اختیار برای تهیه‌کننده در هنگام عقد قرارداد وجود داشته باشد نباید نگرانی داشته باشیم که چرا به کسی که تازه‌کار است مجوز لازم برای کارگردانی صادر می‌کنند یا نمی‌کنند.

او افزود: نظارت جدی باید معطوف به تهیه‌کننده باشد و اگر او کاربلد باشد قاعدتاً در تولید اثرش از این دست اشتباهات پیش نخواهد آمد، اما تهیه‌کننده فرصت‌طلبی که پول به جیب بزند و کارگردانش ناشی باشد قطعاً فیلم خوش‌عاقبتی نخواهد ساخت. مسئولیت اصلی پروژه با تهیه‌کننده است و از طرفی مسئولیت هنری آن با کارگردان. تهیه‌کننده حرفه‌ای که بداند چطور قرارداد ببندد و احقاق حق کند، به‌سرعت می‌تواند شخص ناشی گروه تولید را، از کارگردان گرفته تا سایر عوامل را شناسایی کرده و از پروژه کنار بگذارد. اگر وزارت ارشاد بخواهد دقتی در این مسئله داشته باشد، باید تمرکزش روی تهیه‌کنندگان باشد.

مشکل از فرد نیست از سیستم است

در ادامه محمدرضا لطفی منتقد و کارگردان نیز دراین‌باره می‌گوید: دو مقوله در مورد مشکلات فیلم‌اولی‌ها وجود دارد. یکی فیلم ساختن و دیگری مجوز کارگردانی فیلم اول که باید مشکلات آن‌ها ریشه‌یابی شوند. از نظر من در سیستم فعلی هردو مشکل دارند. در دهه 70 صلاحیت کارگردان و تأیید مجوز کارگردانی بر عهده خانه سینما و کانون کارگردانان بود که مقوله درستی نیز بود. به این دلیل که از ابتدای تولید تا انتهای بحث اکران، چه کارگردان فیلم اول و چه کارگردان حرفه‌ای باسابقه از یارانه دولتی استفاده می‌کرد که شامل نگاتیو، پوزتیو، دوربین و تمام متریال‌های لازم برای ساخت فیلم بود که از طریق بنیاد سینمایی فارابی در اختیار فیلمساز قرار می‌گرفت. طبیعی بود که وقتی منابع محدود است و گروه‌ها برای دریافت تجهیزات لازم باید در نوبت قرار می‌گرفتند، برای کسانی که می‌خواهند وارد این عرصه شوند نیز محدودیت‌هایی وجود داشته و این سخت‌گیری‌ها بیشتر می‌بود. در آن زمان شما می‌توانستید بدون تأیید صلاحیت فیلم بسازید، اما از هیچ یارانه دولتی در این صورت بهره نمی‌شدید و همه چیز برای شما با قیمت آزاد محاسبه می‌شد که تولید فیلم در این شرایط با دو برابر هزینه نرمال بود و کمتر کسی ریسک این کار را قبول می‌کرد.

او با اشاره به مشکلات ساخت فیلم ادامه داد: در همه جای دنیا و در سینمای ‌آزاد، سیستم آزاد است و عرضه و تقاضا وجود دارد. کسی نمی‌تواند تعیین کند شما فیلمساز هستید یا نه. تنها تهیه‌کننده است که می‌تواند تعیین کند که آیا شما به‌عنوان فیلمساز صلاحیت دارید فیلم بسازید یا نه. حالا این قانون دوباره شکل جدی به خود گرفته است و باید کارگردان‌های فیلم‌اولی تأیید صلاحیت شوند در حالی که این قانون اشتباه است، چون دیگر یارانه دولتی وجود ندارد و کسی نمی‌تواند شما را از روی فیلم کوتاه، میزان دستیاری که انجام دادید یا کارهایتان تأیید کند غیر از تهیه‌کننده که باید به این نتیجه برسد.

لطفی در ادامه اظهار کرد: اما این قانون را هم نمی‌توانیم پیاده کنیم چون عرضه و تقاضای واقعی نداریم و سود در تولید خلاصه شده و دیگر این چرخه آزادی که در سینمای دنیا وجود دارد در کشور ما نیست. به نظر می‌رسد باید برای رسیدن به نتیجه درست بین سختگیری وحشتناک برای ورود و باز کردن در برای همه، تدبیری اندیشید. من مخالف باز بودن همه چیز هستم اما با این که صنف یا نهادی بخواهد تعیین کند که شما فیلمساز هستید یا نه نیز مخالفم. باید یک حد وسط وجود داشته باشد. از نظر من ارزیابی نباید وجود داشته باشد، یعنی اگر کسی فیلم کوتاهی با حداقل استاندارد‌های لازم ساخته باشد یا دستیاری کرده باشد یا تحصیلات سینمایی داشته باشد، می‌تواند بیاید و فیلم بلند سینمایی نیز بسازد و این نیازی به رتبه‌بندی ندارد. متأسفانه بسیاری از بچه‌های فیلمساز هستند که استعداد دارند و با وجود جوایز داخلی و خارجی هنوز به خاطر این سخت‌گیری‌ها موفق به دریافت مجوز برای ساخت فیلم بلندشان نشده‌اند.

در ادامه کارگردان"ریست" گفت: نکته دوم موضوع فیلم ساختن است که شرایط به دلیل بحث سرمایه فاجعه‌بار شده است. من درباره این شخصی که این روزها از او صحبت می‌شود که چرا پروانه ساخت به او داده‌اند، جبهه نمی‌گیرم به‌هرحال کسی است که درخواست داده و سرمایه فیلم را نیز دارد، فکر می‌کنم اگر ما هم جای او بودیم همین کار را می‌کردیم مشکل از فرد نیست بلکه از سیستم است. ما در سیستمی زیست می‌کنیم که ملاک برای فیلم ساختن این است که چقدر وصل به سرمایه هستید و به قول تهیه‌کنندگان چقدر آورده مالی دارید. چرا این اتفاق افتاده به همان دلیل که پیش‌تر گفتم سود از اکران به تولید رسیده است. سیستم سلامت صنعتی به شکل عرضه و تقاضا پیش می‌رود، یعنی شما محصولی را تولید و به بازار عرضه می‌کنید اگر سود کرده باشید از تولید محصولتان قطعاً یک پله بالاتر می‌روید و اگر ضرر کرده باشید این اتفاق رخ نمی‌دهد. در سینما این تعادل به هم خورده و سود از اکران به تولید رسیده است. کارگردان باید برود سرمایه بیاورد تا سود برای تهیه‌کننده وجود داشته باشد و مابقی خرج فیلم شود. برای شروع فیلمسازی کیفیت و صلاحیت دیگر ملاک نیست، بلکه آورده مالی مهم است. برخی معتقدند اجازه دهیم و صبر کنیم تا فیلم ساخته شود، بعد اگر بد بود مردم خودشان آن فیلمساز را حذف می‌کنند درحالی‌که این حرف از اساس اشتباه است، این تفکر متعلق به سیستم سلامت است، نه سیستم ما که وابسته به مافیاست. درواقع هیچ سینمایی و هیچ مردمی فیلمساز را هرگز حذف نکرده است، بلکه این مافیاست که تعیین می‌کند فیلم شما فروش داشته باشد یا نه. مافیاست که شما را موفق کرده یا زمین می‌زند. سیستم سینمایی ما با اروپا و امریکا بسیار متفاوت است.

لطفی نیز در خاتمه درباره مشاور کارگردان می‌گوید: قاطعانه می‌گویم که به‌هیچ‌عنوان در هیچ پروژه‌ای مشاور نمی‌آید به شما مشاوره بدهد و اساساً این عنوان خیلی درست نیست و اگر هم باشد باید به شکل اصولی مشاور پروژه باشد. کارگردان کسی است که تفکری دارد که درست یا غلط کار را پیش می‌برد و چنین چیزی در سینما که کسی به کارگردان مشاوره بدهد، وجود ندارد و صرفاً یک عنوان صوری است.

با توجه به صحبت‌های سه فیلمساز سینمای ایران که هرکدام صاحب‌نظر در حوزه خود هستند می‌توان نتیجه گرفت که درهای سینما برای ورود فیلمسازان جوان باید با ضوابطی باز باشد که این ضوابط نباید صرفاً برای ورود باشد بلکه باید به نتیجه آن و فضای عرضه آن نیز فکر کرد. از سوی دیگر به نظر می‌رسد باید این تأیید صلاحیت روی تهیه‌کنندگان بیشتر از قبل تمرکز یابد چرا که تهیه‌کنندگان هستند که مسئولیت پروژه را بر عهده دارند و آن‌ها هستند که می‌توانند تعیین کنند آیا یک کارگردان جوان می‌تواند مسئولیت هنری یک پروژه سینمایی را بر عهده بگیرد و تفکری را که در ذهن و کاغذ دارد به منصه ظهور برساند یا نه. اتفاقی که در سینمای ایران رخ نداده و بیشتر به سمت سودجویی و به فکر خویش بودن سوق داده شده است تا سلامت فیلم و سینما.