سرویس تئاتر هنرآنلاین: ثبت و تعریف مشاغل هنری به عنوان یک شغل از اهم موضوعاتی است که سالهاست از سوی نمایندگان خانه تئاتر، سینما و موسیقی پیگیری می‌شود؛ زیرا در کشور ما در حال حاضر هنرمند بودن شغل محسوب نمی‌شود و این مسئله‌ای است که هنرمندان سال‌ها در پی حل آن بوده‌اند و به تازگی بحران کرونا ثابت کرد که حرفه‌های هنری اگر به عنوان شغل ثبت نشوند، چقدر آسیب‌پذیر و شکننده هستند.

خوشبختانه در فروردین‌ماه سال جاری، ایرج راد نماینده خانه تئاتر اعلام کرد: "جلسه‌ای با حضور اعضای کمیسیون بند ۴ که اعضای انجمن‌های صنفی شامل یک نماینده از تئاتر، یک نماینده از سینما، یک نماینده از موسیقی، دو نماینده از هنرهای تجسمی و دو نماینده از رسانه هستند، تشکیل شد و در این جلسه شیوه‌نامه اجرایی تشکل‌های صنفی بررسی شد و بعد از اعلام دیدگاه اعضای کمیسیون، شکل نهایی آن به تصویب اعضا رسید. این شیوه‌نامه اجرایی مصوب، برای امضا به دو وزارت کار و فرهنگ و ارشاد فرستاده خواهد شد."

به گفته ایرج راد، این کمیسیون موظف است در دو سال آینده انجمن‌های صنفی را سر و سامان دهد و کانون فراگیر سراسری انجمن‌های صنفی فرهنگ و هنر و رسانه را تاسیس کند که با شکل‌گیری این کانون، تمام شاخه‌های هنری به عنوان شغل در وزارت کار ثبت می‌شوند و از تمام مزایای مشاغل دیگر همچون حق بیمه، بیمه ایام بیکاری و ... بهره‌مند خواهند شد.

اگرچه گفته‌های ایرج راد را باید به عنوان خبری نویدبخش تلقی کنیم اما دوران شیوع بیماری کرونا و ضرورت خانه‌نشینی اهالی هنر، ثبت و تعریف مشاغل هنری به عنوان یک شغل را بیش از پیش مهم جلوه‌گر کرد چراکه بیش از سه ماه است که فعالان هنر، برخلاف دیگر اقشار جامعه که شاید درآمد اندکی به منظور امرارمعاش و گذران زندگی داشته باشند، هیچگونه عایدی مالی ندارند. ضمن اینکه امکان آن را نیز نداشته‌اند تا از بیمه بیکاری و یا حمایت‌هایی دیگری در این وانفسا استفاده کنند و مسئله اصلی این است که اگر این شرایط بیکاری بیش از این به طول انجامد، تکلیف هنرمندان چه خواهد شد؟

بر همین اساس موضوع عدم ثبت فعالیت هنری به عنوان یک شغل در چهار دهه گذشته را با چند هنرمند عرصه تئاتر به پرسش گذاشتیم که در ادامه می‌خوانید:

حذف هنر از فهرست مشاغل کشور 

 بهروز غریب‌پور، نویسنده و کارگردان تئاتر در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره ضرورت تعریف و ثبت مشاغل هنری گفت: "در دوره‌ای یک عده‌ای در یک سری اصول دچار شک شدند که در نهایت بازیگری و کارگردانی از فهرست مشاغل کل کشور حذف شد. این یک اتفاقی است که ممکن است با شیطنت عمیقی صورت گرفته باشد که در آن نمی‌شود شک کرد. به نظرم این موضوع هرچه که باشد جاهلانه بود."

او ادامه داد: "بنابراین بایستی شغل بازیگری و تمام عناوینی که از قرن‌ها پیش در تئاتر وجود داشته به فهرست مشاغل بازگردد؛ زیرا وقتی این فعالیت‌های هنری به فهرست مشاغل برگردند، مشمول یک سری قواعد و قانون خواهند شد."

رحمت امینی کارگردان، پژوهشگر و استاد دانشگاه نیز نظری همسو با غریب‌پور دارد و در این خصوص گفت: "قطعاً ضرورت ثبت فعالیت‌های هنری به عنوان یک شغل امری کاملاً مشخص است؛ چراکه بخش اندکی از فعالان عرصه فرهنگ و هنر در کنار حرفه خود، دارای شغل دیگری چون تدریس در دانشگاه و دیگر فعالیت‌های اداری در این حوزه هستند که تعداد این افراد نسبت به چندین هزار هنرمند تئاتری جوان و پیشکسوتی که تنها از طریق حرفه هنری خود ارتزاق می‌کنند، چندان زیاد نیست."

او در ادامه افزود: "باعث خوشحالی است که خانواده تئاتر وسعت یافته است؛ اما متاسفانه مشکل این است که آن‌ها در کنار فعالیت در تئاتر، شغل دیگری ندارند و در مواقعی چون بیکاری، بیماری و از کارافتادگی مورد حمایت قرار نمی‌گیرند و اکنون نیز در پی بیکاری به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در حالی‌که هیچ منبع درآمدی ندارند و از آنجا که شغل‌شان تعریف و ثبت نشده، حتی نمی‌توانند از حمایت‌هایی که دولت مبنی بر جبران خسارت از دیگر شاغلان دارد، بهره‌مند شوند و حتی در این شرایط که درآمدی ندارند خودشان مجبور به پرداخت حق بیمه ماهانه هستند."

امینی همچنین اضافه کرد: "به نظرم لازم است تا این دسته از هنرمندان شاغل از سوی صنف خود در خانه تئاتر و اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان فردی که صاحب شغلی رسمی است، شناسایی شوند؛ هرچند که خانه تئاتر نهادی شبه صنفی است، اما مناسب‌ترین مکان برای پیگیری این مسئله است تا هنرمندان از مزایای شغلی کشور برخوردار شوند و این امکان را داشته باشند در این وضعیت و شرایط مشابه، مورد حمایت‌های لازم به منظور دریافت بیمه بیکاری یا بیماری و ... قرار گیرند."

این استاد دانشگاه در ادامه صحبت‌هایش تاکید کرد: "به اعتقاد من مهمترین زمانی که هنرمند در کشور ما معنا پیدا کرد در همین شرایط بحران شیوع ویروس کرونا بود؛ چراکه در این ایام، فراغت و خلوت آحاد جامعه توسط هنرمندان با معرفی فیلم، کتاب و فیلم تئاتر پر شد. در صورتی‌که همت اهالی هنر نبود، مردم این شرایط را چگونه تحمل می‌کردند؟ هنرمندان با اینکه به نسبت چندان زیاد هم نیستند اما در ایران از کمترین حمایت‌ها برخوردارند."

حسین مسافرآستانه بازیگر، کارگردان و مدیر تئاتری نیز ضرورت تعریف و ثبت فعالیت‌های هنری به عنوان یک شغل را بستری در جهت کیفی شدن فعالیت‌های هنری می‌داند. او معتقد است: "یکی از مشکلات هنرمندانی که به صورت تخصصی فعالیت می‌کنند، این مسئله است که حرفه‌شان به عنوان شغل ثبت نشده است و همچنان هنر در این مملکت به عنوان کار دوم و غیرضروری تلقی می‌شود در صورتی‌که نقش فرهنگ و هنر در پرورش جامعه انکارناپذیر است. اما متاسفانه همچنان در مواجه با هنر شاهد نگاهی سنتی، کهنه و قدیمی هستیم و از نگاه جامعه به جز تنها تعداد محدودی هنرمندان سینما، حرفه مابقی هنرمندان به عنوان شغل قلمداد نمی‌شود."

این کارگردن با بیان اینکه ثبت مشاغل هنری به عنوان شغل منجر به تمرکز فعالیت‌های هنری هنرمند و ایجاد شرایط مطلوب روحی، روانی برای آن‌ها خواهد شد، عنوان کرد: "زمانی‌که فعالیت‌های هنری به عنوان شغل ثبت و تلقی شود، هنرمند نسبت به حرفه خود تمرکز فکری بیشتری دارد و با خیال آسوده سعی می‌کند کار خود را مثمرثمرتر انجام دهد. اما زمانی‌که فعالیت‌های هنری به عنوان شغل تلقی نشوند، هنرمند از خلق اثر هنری به عنوان فرصت استفاده می‌کند و بسیاری از ضرورت‌ها را نادیده می‌گیرد و اولویت اول خود را کسب درآمد از این طریق قرار می‌دهد و زمانی‌که نخستین اولویت یک هنرمند به عنوان خالق اثر، کسب درآمد باشد، شاهد آثاری بازاری، سطحی و عوام‌پسند خواهیم بود، اما وقتی او تضمین شغلی داشته باشد، دست به خلق آثاری عمیق‌تر خواهد زد."

اما آرش دادگر کارگردان و مدرس تئاتر، نگاه نهادهای دولتی به مقوله هنر را به عنوان عاملی بازدارنده در زمینه تعریف و ثبت فعالیت‌های هنری به عنوان یک شغل می‌داند. او تاکید دارد: "اکنون هنرهای نمایشی در کشور ما به عنوان سرگرمی‌های شبانه شناخته می‌شود و در وزارت کار شغل محسوب نمی‌شود و چارتی در این وزارتخانه نداریم. براین اساس از حق بیمه بیکاری و سنوات محروم هستیم و درصورتی‌که شکایت در ارتباط با شغل‌مان داشته باشیم، نهاد و سازمانی پاسخگوی آن نیست، چراکه حرفه ما تعریف شده نیست. اگر مشاغل هنری سال‌های پیش از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیگیری و به تصویب مجلس می‌رسید، اکنون هنرمندان با شرایط ایجاد شده و بیکاری به دلیل تعطیلی فعالیت‌های فرهنگی هنری به منظور جلوگیری از شیوع ویروس کرونا، تا این اندازه نگران نبودند. در صورتی‌که از پیش زیرساخت‌هایی برای‌مان تعریف شده بود، هنرمندان امکان آن را داشتند تا در این وضعیت از حقوق بیکاری که دیگر مشاغل از آن بهره‌مند هستند، برخوردار باشند."

این کارگردان تئاتر اضافه کرد: "اکنون بنا به اعلام خانه تئاتر حدود 25 هزار نفر هنرمند تئاتر فقط در تهران، بیکار شده‌اند و این یک فاجعه است و متوجه شدیم که وادی هنر تا چه اندازه شکننده است. هنرمند از روح و روان خود برای ارائه محصولی به مخاطب خود هزینه می‌کند تا بتواند بازتابی باشد از مشکلات و مسائل جامعه به شکل هنری و رابطی باشد میان مردم و حاکمیت. هنرمند در وهله نخست توانایی دیدن مسائل و معضلاتی را دارد که از دید عموم و حاکمیت پنهان است و او به شکل هنرمندانه‌ای رابطی میان مردم و حاکمیت می‌شود. حذف و از میان رفتن هنرمند رابطه و زبان مشترک میان این دو طبقه را از بین می‌برد و منجر به اتفاقاتی در سطح جامعه می‌شود که اکنون شاهد آن هستیم."

دادگر افزود: "جوامع پیشرفته پس از جنگ جهانی دوم متوجه این قضیه شدند که آنچه که باعث بروز جنگ و فجایع انسانی می‌شود، نبود حمایت از هنرمند است. آن‌ها به این موضوع رسیدند و براین اساس به این امر توجه کردند و زیرساخت‌هایی ایجاد کردند برای زمان‌هایی که فاجعه‌ای چون شیوع بیماری کرونا پیش می‌آید و از این روست که وضعیت متفاوتی با ما دارند. ما تمام این سال‌ها تمام تلاش خود را کردیم تا تنها سلبریتی تولید کنیم و حاکمیت هم به این موضوع دامن زد."

این مدرس تئاتر گفت: "نبود امنیت شغلی باعث شده تا جامعه هنری ضعیف‌تر و شکننده‌تر شود و به سمت بازاری شدن به منظور امرار معاش پیش رود و به ابتذال نزدیک شود؛ اما ابتذال همواره دوره کوتاهی دارد و از بین خواهد رفت."

بهزاد فراهانی بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر نیز که همواره نگاهی منتقدانه به موضوع نگاه دولتی به مسائل هنری دارد؛ درباره ضرورت تعریف و ثبت فعالیت‌های هنری به عنوان یک شغل به هنرآنلاین گفت: "هر انسانی به منظور گذران زندگی باید کار کند، مگر اینکه قصد داشته باشد، هزینه معاش خود را از جیب دیگران تامین کند و خوشبختانه ما بازیگران و هنرمندان از این دسته نیستیم و دستمزد خود را خرج زندگی می‌کنیم. بیش از 40 سال است که شغل‌مان به رسمیت شناخته نمی‌شود و هر بار که کوششی به این منظور می‌شود با قول و قرارهای واهی سرمان را گرم می‌کنند."

او افزود: "چندی پیش اعلام شد طرح امنیت شغلی هنرمندان به مجلس رفت و تصویب و قرار شد وزارت ارشاد آیین‌نامه اجرایی‌اش را تدوین کند، اما زمانی‌که هنرمندان به وزارت کار مراجعه می‌کنند به اشکال مختلف از این موضوع شانه خالی می‌کنند."

این بازیگر تئاتر و سینما همچنین اضافه کرد: "واقعیت این است که نظام و دولت باید تمام آحاد مملکت را به رسمیت بشناسد و ما نیز جزئی از این مردم هستیم، بنابراین باید حرفه‌مان نیز به رسمیت شناخته شود. دولت به جماعت هنری توجه ندارد و هنرمندان تنها در زمان نیاز و خواسته‌ها به عنوان وسیله محسوب می‌شوند."

از سویی دیگر ایرج راد بازیگر و رئیس هیئت مدیره خانه تئاتر نیز که سالهاست در تلاش برای ثبت فعالیت‌های هنری به عنوان یک شغل است به هنرآنلاین گفت: "دو سال است که پیگیری‌هایی در این خصوص انجام می‌شود و خوشبختانه اکنون در مراحل نهایی آن قرار داریم. چطور ممکن است فعالیت در زمینه هنری شغل محسوب نشود؟ تعریف کلی شغل این است که در ازای ارائه خدمات یک شخص باید دستمزدی به آن فرد پرداخت شود. حال این دستمزد در برخی موارد به صورت پول، گاهی نیز تهاتری و در بعضی مواقع در قالب یک جنس به شخص پرداخت می‌شود. اما آنچه که اکنون در فعالیت‌های هنری مورد نظر ماست این است که در ازای ارائه خدمات هنری باید دستمزدی به هنرمند، به عنوان درآمد تعلق گیرد."

او  همچنین اضافه کرد: "خوشبختانه با پیگیری‌های انجام شده، اخیراً فعالیت‌های هنری به عنوان شغل محسوب می‌شود. طبق ماده 92 مربوط به برنامه پنج‌ساله ششم توسعه که بیش از دو سال پیش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور صنوف مختلف، جلسات آن تشکیل شد و در نهایت به تصویب هیئت وزیران کار، رفاه و تعاون و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید مقرر شد؛ فعالیت‌های هنری به‌عنوان انجمن‌های صنفی سراسری مشمول امنیت شغلی و حقوق ایام بیکاری شوند و دستورالعمل‌های آن امضا و صادر شده است و اکنون هم در مراحل نهایی قرار دارد و شیوه‌نامه اجرایی آن نیز به زودی ابلاغ خواهد شد."

فعالیت‌هایی که رسمیت ندارند اما مشتاق و مشوق دارند

حال در بحران فعلی که پرچمداران اشاعه فرهنگ و هنر کشور از ناچیزترین حمایت دولتی یعنی رسمیت‌بخشی به حرفه‌شان هم برخوردار نیستند؛ هر ساله بر تعداد هنرمندانی که از دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی فارغ‌التحصیل می‌شوند، به این جمع افزوده می‌شود و این موضوع پارادوکسی را به وجود می‌آورد که چگونه برخی از نهاد دولتی در تعریف فعالیت هنری به عنوان یک شغل عاجز هستند، ولی نهادهای دیگری سعی در رشد این فعالیت‌ها حتی با کمترین امکانات را دارند.

بهروز غریب‌پور درباره این پارادوکس بیان کرد: "دولت در تمام امور باید از طریق سازمان برنامه بودجه به اتفاقات فرهنگی، صنعتی و اجتماعی اشراف داشته باشد. همان‌طور که می‌دانید در طول سال چندین نفر فارغ‌التحصیل وارد بازار کار می‌شود که دولت باید ارزیابی کند آیا برای آن‌ها کار وجود دارد یا نه. مثل این می‌ماند که شما یک استخر بسیار بزرگ پرورش ماهی داشته باشید، اما برای عرضه آن برنامه‌ریزی نکرده باشید!"

این کارگردان تئاتر یادآورد شد: "هر ساله در دانشکده‌های مختلف، پشت سر هم دانشجویان فارغ‌التحصیل مقطع‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد وارد بازار می‌کنند، ولی در جامعه هیچ شغلی متناسب با رشته آن‌ها وجود ندارد. در واقع می‌شود گفت که برنامه‌ها به صورت جزیره‌ای انجام می‌شوند. وزرات علوم یک جزیره است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک جزیره دیگر و خود دولت نیز یک جزیره است. همه این‌ها باید بیایند با هم به نتیجه برسند که ما در طول سال چه تعداد بازیگر نیاز داریم که وارد جامعه کنیم و این بازیگران باید از کجا سر در بیاورند؟ و تعریف شغل آنها چه می‌شود! وقتی این ارتباط وجود داشته باشد طبیعی است که تناسب رعایت می‌شود. من می‌خواهم بگویم هیچ تناسبی وجود ندارد، چون برنامه‌ریزی وجود ندارد. برنامه‌ریزی وجود ندارد، چون اهمیت آن از نگاه کارگزار جامعه وجود ندارد."

رحمت امینی اما این معضل را از زاویه‌ای دیگری بررسی می‌کند: "هر نهادی موظف است کار خود را انجام دهد. البته که دانشگاه‌های هنری، وزارت علوم و متولیان امر به منظور جذب دانشجو نباید بی‌گدار به آب زنند. باتوجه به تجربه‌ای که در دانشگاه دولتی و آزاد دارم، دانشگاه‌های دولتی به دلیل هزینه‌بر بودن جذب بیش از اندازه دانشجو، این موضوع را رعایت می‌کنند و تعدادی مشخص دانشجو می‌پذیرند؛ اما در دانشگاه‌های آزاد و غیرانتفاعی طی این سال‌ها جذب دانشجو به صورت تصاعدی افزایش داشته است و بحران عجیب و غریبی را رقم زده است. با این حال معتقدم دانشگاه‌ها کار خود را انجام می‌دهند و از آن طرف هم دولت و سازمان‌های ذیربط اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کانون پروزش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری و ... باید زیرساخت‌ها را برای این جامعه آماری فراهم کنند." 

او در ادامه اضافه کرد: "طی این سال‌ها در بخش دولتی چند سالن مانند مجموعه تئاترشهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج به ظرفیت تماشاخانه‌های تهران اضافه شده است؟ به جز پردیس تئاتر تهران که با مطالعه ساخته نشده، تنها تماشاخانه ایرانشهر در تهران به این مجموعه‌ها افزوده شده است. سالن‌های خصوصی هم که به جز یک یا دو مورد با هزینه شخصی تاسیس شده‌اند. بنابراین با اینکه با جذب بیش از اندازه دانشجو در حوزه فرهنگ و هنر موافق نیستم؛ اما با توجه به افزایش جمعیت، دولت باید یا خودش و یا با حمایت‌های صحیح از بخش خصوصی فضاهای هنری را بیافزاید."

حسین مسافر آستانه نیز نبود تناسب میان رشد کمی نیروی انسانی در عرصه هنر با فضای فعالیت و کسب درآمد هنری را به نبود نگاه‌های برنامه‌ریزی شده از سوی نهادهای دولتی مرتبط می‌داند: "درصورتی که قرار باشد تناسبی میان رشد کمی نیروی انسانی در عرصه هنر با فضای فعالیت و کسب درآمد هنری ایجاد شود، باید برای آن برنامه‌ریزی شود و مورد حمایت قرار گیرد تا هنرمند با مشارکت مردمی و حمایت‌های بنیادی، کار کند. متاسفانه در حال حاضر تکیه توسعه تئاتر بر بخش خصوصی است در حالی که برای آن هم برنامه‌ریزی درستی نداشته‌ایم و تنها شاهد افزایش کمی فضاهای هنری هستیم اما نسبت به ارتقا کیفی آثار در آنها بی‌توجه بوده‌ایم."

آرش دادگر نیز نظری همسو با مسافر آستانه دارد: "ما همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید! زمانی‌که در کشور خودرویی با ایمنی بسیار نازل و قیمت بسیار بالا تولید می‌شود اما تقاضا به منظور خرید آن وجود دارد، چرا تولیدکننده خود را وادار به آن کند تا ایمنی خودرو را افزایش دهد و یا آن را از رده خارج کند؟ به همین نسبت نیز شاهد آن هستیم که دانشگاه‌ها در همه رشته‌ها با برداشتن کنکور، آزمون ورودی و... با یکدیگر در رقابت هستند تا دانشجوی بیشتری را جذب کنند. هر ساله دانشجویان بسیاری با هزاران امید و آرزو و رویاهای شیرین وارد دانشگاه‌‌ها می‌شوند، اما در نهایت با خیل عظیمی از فارغ‌التحصیلان افسرده روبرو می‌شویم که حمایت و امکاناتی برای آموختن نداشتند و چیزی هم در دانشگاه‌ها نیاموخته‌اند و آینده‌ای پیش روی‌شان متصور نیستند و با مدرکی که دریافت کرده، امنیت شغلی نیز در سطح جامعه ندارند و زیرساخت‌ها و برنامه‌ای برایشان تعریف نشده تا وارد بازار کار شوند."

بهزاد فراهانی نیز درباره نبود تناسب میان رشد کمی نیروی انسانی در عرصه هنر با فضاهای فعالیت و کسب درآمد هنری عنوان کرد: "مسئولان و مدیران دانشگاهی پس از دهه هفتاد باید پاسخگوی این مسئله باشند. دانشگاه‌های متفاوتی برای هنر بازگشایی شد و هزینه‌های هنگفتی نیز از دانشجویان در هر طبقه اجتماعی به منظور تحصیل در رشته‌های هنری اخذ شد و همین دانشگاه‌ها ارتشی از بیکاران هنر را به جامعه هدیه کردند.

او همچنین اضافه کرد: "سوال این است هدف از ایجاد ارتش بیکاران هنر چیست؟ طی سال حدود 1500 فارغ‌التحصیل دانشگاه به جامعه تحویل داده می‌شود اما در سال شاهد چه تعداد اثر خوب بر صحنه هستیم؟ باز هم تکرار می‌کنم این عوامل ناشی از این است که برای هنر وقعی قائل نمی‌شوند. اکثر هنرمندان بیکار و شرایط معیشتی سخت و دشواری دارند و مسئولان تنها وعده‌هایی برای دل‌مشغولی اهالی هنر می‌دهند."

ایرج راد نیز در این خصوص اظهار کرد: "تعداد دانشگاه‌هایی که در رشته‌های مختلف هنری پذیرش دانشجو دارند، باید نیاز جامعه و همچنین امکان اشتغال‌زایی را در نظر بگیرند. در صورتی‌که دانشجو چند سال از عمر خود را وقف آموزش یک رشته در هر زمینه هنری کند و پس از فارغ‌التحصیل شدن کاری برای او وجود نداشته باشد و حرفه او تعریف شغلی نداشته باشد و به عنوان شغل محسوب نشود و امنیت شغلی نداشته باشد و کار او مشمول مسائل حقوقی نباشد، چرا این اجازه را به خود داده و دانشجو می‌پذیریم و وقت و عمر جوان‌های خود را می‌گیریم و نیروی جوانی را که در یک رشته هنری متخصص شده را دچار مشکلات عدیده‌ای می‌کنیم؟ باید به عواقب این موضوع که شامل سرخوردگی اجتماعی، بیکاری و مسائل ناشی از آن است نیز فکر کنیم. باید میان پذیرش دانشجو در رشته‌های هنری و بازار کار آن تناسب وجود داشته باشد و در مواجه‌ با نسبت‌ها سنجیده عمل کنیم."

این بازیگر پیشکسوت گفت: "متاسفانه هنرمندان تئاتر با امکانات بسیار ناچیزی که در زمینه تئاتر وجود دارد، همواره این امکان را نداشته‌اند که مستقیماً از طریق فعالیت هنری خود گذران زندگی کنند و دچار مشکلاتی هستند و گاهی نیز به منظور اجرای نمایشی، حتی از جیب خود هزینه می‌کنند. بنابراین برای حل این مسئله در کنار حرفه خود به عنوان بازیگر و کارگردان فعالیت‌های جنبی هنری چون دستیاری، مدیر صحنه، نقد و بررسی و ... انجام می‌دهند و از طرق مختلف در زمینه هنری و حتی برخی، خارج از هنر مجبور به کار هستند تا معاش خود را تامین کنند. متاسفانه در شرایط کنونی در پی شیوع کرونا ویروس هم آن‌ها امکان هیچگونه فعالیتی ندارند و هنرمندان تئاتر در وضعیت استیصال قرار گرفته‌اند."