هنرآنلاین //کامبیز زاهدپور

رمضان ماه خدا، ماه مهربانی، ماه بخشش و بخشایندگی، ماه صیام و ماه سلام است. اما در میان این واژه های دوست داشتنی رمضان همه ساله ماهی بود برای چشیدن شیرینی نابش، مزه دلچسب ماه خدا و به طعم عسل، یادش بخیر قبل از افطار بود که تصویر جعبه جادویی با آن همه هیاهو و برو بیای قبل از افطار ما را مجذوب خود می کرد و گوشه ای از دلمان را با دل یکی از اهالی این وطن گره می زد؛ گره ای ناگسستنی که به همت ماه عسل و به مدد ماه مهربانی زده می شود.

گوشه کنایه های مجری اش هر چند وقت یکبار آزرده خاطرمان می کرد، از نوع برخورد با میهمانان در معدود دفعاتی گرفته تا بیان نقلی در مورد امام زاده سیما که آن روزها دل مرغ سحرهای رمضان را به درد آورد که البته همه اش مقطعی بود و در کل شاهد تصویر خوبی از ماه ضیافت بودیم با نام ماه عسل، هفته ای نمی گذرد که ماه عسل با عسل خود همگان را میهمان کرده است اما ظاهرا عسل امسال از نوع عسل های نامرغوب کوچه و بازار تهران است که نقل زبان مرد و زن اینگونه است که زنبورش به جای شهد گل، آب و شکر خورده است.

یک مجری کم از یک بازیگر ندارد که در واقع ابزارهای مختلف بدنی از جمله میمیک صورت و لحن و صوت مناسب با هر فضا به درستی همانند یک پلان مهم در اثری سینمایی می باشد و شاید سخت تر، اگر برنامه گفتگو محور هم باشد. برنامه ای که لحظه به لحظه آن غیر قابل پیش بینی بوده و حال و هوای میهمان آن مدام به فراخر زمان و گاهی خاطره یا که در ذهنش نقش می بندد، تغییر می کند و همه و همه اینها که از شرح تفصیلی آن هم هرز کردیم، نقش مواجهه اجرا کننده با تک تک لحظه ها را بیان می‌کند و آیا این مواجهه و در اصطلاح ری اکشن ها به جا و صحیح بوده یا خیر؟

شرح سخن مفصل و مجال سخن اندک و به همین قدر بسنده کنیم. شاید که مدیران رسانه ملی این را بخوانند و پیک بادپایی را از کاخ شیشه ای روانه که شاید مرهمی شود برای زخم تولیدات رمضانی و بیشتر از جنس ترکیبی.