سرویس سینما و تلویزیون هنرآنلاین// نوشتن درباره فیلم سینمایی "خوابم می آد" خیلی سخت نیست. چون در اولین برخورد با نام این فیلم وقتی نام رضا عطاران به عنوان کارگردان و بازیگر بیان می‌شود، تکلیف بیننده با اثر کاملا مشخص است. چون به اندازه کافی از این بازیگر - کارگردان فعال عرصه کمدی در تلویزیون و سینما سابقه ذهنی وجود دارد. شاید مهمترین ویژگی که در این فیلم و بیشتر آثار عطاران وجود دارد، اینکه آثارش ساده و صمیمی هستند.

سابقه فعالیت و شیوه کار عطاران نیاز به توضیح ندارد. وی به قدری شناخته شده است که نامش برای هر فیلمی می تواند مخاطب و حتی اعتبار به همراه داشته باشد. چه برسد به اینکه فیلمی را خودش کارگردانی کرده باشد. یکی از مهمترین دلایل این اتفاق و همدلی مخاطب با آثار عطاران سادگی است که در آثار و حتی بازی او دیده می‌شود.

سادگی که از آن صحبت می کنیم یعنی فاصله گرفتن از حرفه‌ای گری و بی آلایش جلوی دوربین قرار گرفتن. اگر کسی بازی‌های عطاران طی این چند سال گذشته را دنبال کند، این موضوع به خوبی در آنها مشهود است که وی مرتب رشد کرده و بازی های پخته‌تر و بهتری از خود بروز می دهد. اما با این حال نوعی شیطنت و وابستگی به خود در بازی های عطاران وجود دارد که این موضوع را همیشه حفظ کرده و به بهترین شکل از آن بهره برده است.

عطاران هیچ وقت ادا در نیاورده، بلکه همیشه سعی داشته است که نقش را ابتدا با مختصات و ویژگی های اخلاقی خود نزدیک کند و سپس آنچه به عنوان نقش از خود بروز می دهد، حد فاصل تعریفی است که در فیلمنامه به آن اشاره می شود و آنچه عطاران به عنوان خلاقیت از آن بهره می برد. سادگی که عطاران به آن توجه ذاتی و غریزی دارد، باعث ایجاد حس همذات پنداری و صمیمیت میان مخاطب و نقش هایش می شود.

صمیمیت جزو واژه هایی است که برای آن تعریف دقیقی نمی توان ارایه کرد. چون این حس به صورت غیرواسطه ای و ناخودآگاه به انسان منتقل می شود. وقتی این حس توسط شخص یا اثری به فرد منتقل می شود، تاثیرگذاری اثر بسیار بیشتر می شود. مهمتر اینکه، انتقال حس صمیمیت به مخاطب باعث می شود که وی تا آخر قصه به تماشا بنشیند و اثر او را خسته نکند. دستیابی به این نقطه برای تمامی هنرمندان دشوار و حتی گاه دست نیافتنی است، اما عطاران به واسطه سادگی بازی و رفتارش به راحتی به این نقطه می رسد.

با این حال آثاری که عطاران آنها را کارگردانی می کند، "سبک" هستند. "سبک" برخی اوقات به شکل بدی معنی می شود. سبک به مفهوم بی اهمیت یا بدون معنی یا کم ارزش نیست. بلکه سبک بودن یعنی اینکه او به دنبال ارایه کمدی های تلخ و اجتماعی که سعی دارند در فیلم هایشان حرف های زیادی بزنند، نیست؛ بلکه سعی می کند مختصر و مفید به موضوع یا موضوع های مشخص و محدودی بپردازد و در حیطه اثری که ارایه می کند دچار زیاده گویی یا گنده گویی نمی شود.

اصولا یکی از آفت های جدی در عرصه آثار تلویزیونی و سینمای ما این است که گاهی سازندگان یک اثر تصویری ناگهان تصمیم می‌گیرند، بسیاری از مسایل و مشکلات جامعه که هر کدام از زیرشاخه های زیادی تشکیل شده اند را در قالب یک اثر تصویری ارایه کنند. در حالی که پرداختن به هر کدام از چنین موضوع هایی نیاز به ساعت ها تصویرسازی یا نوشتن مطلب یا ارایه کتاب و مقاله دارد. همین موضوع نیز باعث می شود که اثر برای مخاطب سنگین یا حتی مغشوش کننده باشد. به این خاطر وقتی اثری در حوزه تلویزیون یا سینما به نحوی ارایه می شود که به اندازه لازم و ظرفیت اثر مطالب مورد نظر خود را ارایه می کند، بیشتر به دل و ذهن مخاطب می‌نشیند.

در "خوابم می آد" عطاران موضوعی ساده را مطرح می کند؛ مشکلات مالی و اتفاقات عجیب و غریبی که ممکن است برای افراد بی‌پول اتفاق بیفتد. البته بدون شک در یک کمدی از بزرگنمایی ها و فانتزی نیز استفاده می شود تا شکلی خنده دار به خود بگیرد، ولی به هر حال قصه این موضوع را مد نظر دارد که چگونه یک مرد به خاطر رسیدن به دختر مورد علاقه اش مجبور می شود به سراغ کارهایی برود که به هیچ وجه با طبیعت و شرایط روحی و جسمی او سازگار نیست. در این فیلم عطاران خیلی ساده موضوع ترسو بودن یک مرد را مطرح می کند. اینکه مرد باید نترس و شجاع باشد یکی از موضوع های جدی جامعه ما محسوب می شود. مردان حتی حق گریه کردن نیز ندارند. چه برسد به اینکه بخواهند از چیزی بترسند.

این اثر خیلی رک و بسیار نرم این موضوع را مطرح می کند که یک مرد به عنوان یک انسان ممکن است ترسو، ولی تحصیل کرده، با سواد و فرهنگی باشد. به خصوص که فیلم روی این مسئله نیز تاکید می کند که ترس این جوان از دوره مدرسه شکل گرفته است. یعنی در اصل نبود تربیت مناسب در مدارس و آزاری که به عنوان تنبیه برای بچه ها به کار می رفت، شرایطی را به وجود آورد که یک مرد هرگز نتواند فردی معمولی باشد.

در این فیلم عطاران بازی خوبی از بازیگران خود گرفته است. زن پوش شدن اکبر عبدی مهمترین اتفاق این فیلم محسوب می شود. هر چند به اندازه ای که انتظار می رفت یا حتی درباره آن تبلیغ شده بود، زن پوش شدن عبدی رکن اصلی و اساسی فیلم به حساب نمی‌آمد. ولی به هر حال کار متفاوتی بود که تا حدودی توانست مخاطبان را به سینماها بکشاند.

کارگردان "خوابم می آد" از مریلا زارعی نیز بازی خوبی گرفته بود. زارعی که در این فیلم نقش متفاوتی را بازی کرده، به خوبی توانسته آن را به اجرا درآورد. به خصوص که بازی کردن نقش دختری فقیر و گرفتار که به دنبال راهی برای نجات خواهرش می گردد با مایه های طنز و رفتارهای غلو شده که تاکنون در کارنامه کاری وی وجود نداشت. عطاران این ویژگی بزرگ را در کارهایش دارد که حتی بازیگرانش نیز بازی های متفاوت و صمیمانه ای از خود بروز می دهند که با فضای کلی فیلم هماهنگ می شود و نقش شان بر ذهن و دل می‌نشیند.

مازیار شیبانی‌فر