سرویس استان‌های هنرآنلاین: موسیقی خوب، حال آدم را خوب می‌کند. خصوصا زمانی که قوه شنیداری و دیداری، تواماً درگیر شوند و آنگاه است که تمام احساس، لطیف می‌شود و به لذت می‌رسد.

 کنسرت گروه رستاک با همت شرکت آوای مها چندی پیش در اریکه آریایی آمل برگزار شد که نکات جالبی داشت که مرور آن برای اهل فن می‌تواند قابل توجه باشد. اجرایی یک ساعت و نیمه، شاد و دلنشین  که پر از شور و هیجان بود. گروهی که  برای مخاطب خود ارزش قائل هستند و به همین سبب، بسیار قابل احترام‌اند.

موسیقی ما در دهه‌های پس از پنجاه و هفت، مسیر سخت و صعب‌العبوری را طی کرد و در موارد بسیاری  گله و اعتراض متخصصان و اندیشمندان این حوزه را سبب شده است. اما باید منصفانه قضاوت کرد و پذیرفت که در همین شرایط نابسامان دهه‌های اخیر، کاربلدهای موسیقی، کارشان را به نحو احسن به انجام رسانده و می‌رسانند.

رستاک با رویکرد پرداختن به موسیقی فولک؛ نگاهی نو به موسیقی نواحی در ذهن مخاطب ایجاد کرد. گروهی که کار تیمی را خوب می‌فهمند و تک تک اعضای آن در ایجاد احساسی خوشایند در مخاطب، تاثیرگذارند. رستاکی‌ها در عین یک ارائه تمام عیار از موسیقی و نمایشی شاد و پر جنب و جوش، نه مانند برخی فعالین عرصه فولک یا کلاسیک؛ عصا قورت داده‌اند و نه مانند بعضی پاپیولارها؛ لوس و سبک هستند!

رستاک به شعور مخاطبش احترام می‌گذارد و این قابل تقدیر است. اینکه  اعضای گروه در همه دقایق یک اجرای یک ساعت و نیمه، لبخند به لب داشته باشند، هنر است. اینکه هر عضو گروه دارای اَکت باشند و در خدمت تیم به ارائه هنر خود بپردازند، عالی‌ست. اینکه مرد و زن رستاکی، به دور از جلف بازی و به بهترین شکل ممکن، رقص و حرکات نمایشی فکر شده خود را اجرا کنند و مخاطب را به وجد آورند، دست کم در ایران ما کم نظیر است.

جامعه ما متشکل از اقوام مختلف با فرهنگ موسیقایی متفاوت است و بعضی از مردم به صورت جسته و گریخته با موسیقی نواحی کشور آشنا هستند. اما واقعیت این است که استقبال مردم از موسیقی فولکلور منطقه‌ای در نقطه دیگر از کشور؛ به ندرت پیش خواهد آمد. مگر اینکه قرار بر پژوهشی باشد و یا اهل فن و علاقه‌مندی برای چنین اجرایی از موسیقی هزینه کند. حال در چنین وضعیتی با گروهی مواجه هستیم که در قالب  کنسرت، موسیقی اقوام مختلف کشور را به زیباترین و شادترین شکل ممکن اجرا می‌کند، به گونه‌ای که مخاطب ظرف یکی-دو ساعت، با فرهنگ موسیقایی نقاط مختلف ایران پهناور عجین و شاد می‌شود، انرژی می‌گیرد، با آن می‌خواند و حظی وافر می‌برد و این یعنی ایجاد یک وحدت ملی با استفاده از ابزار هنر که ما در شرایط بحرانی سیاسی و اقتصادی و نیز مرگ هویت و فرهنگ کنونی، بدان سخت محتاجیم!

رستاک در اجرای موسیقی نواحی، از سازهایی که بعضا شاید در خودِ آن مناطق نیز به فراموشی سپرده شده باشد، استفاده می‌کند و ملودی‌های زیبا را به مخاطبش هدیه می‌کند. در واقع نمایش این سازها، نمایش هویت اقوام ایران عزیزمان است. همچنین استفاده‌ای بجا از آیین و سنن بومی و محلی هر منطقه در کنار اجرای موسیقی؛ مخاطب را بر سر ذوق خواهد آورد.

موسیقی کردی و آذری و رقص آنها، موسیقی گیلکی، موسیقی مازنی با اجرای سنت "تَشلاک سِماع"، موسیقی جنوب و کرمان و شیراز و کرمانج همراه با رقص چوب خراسانی؛ به‌گونه‌ای اجرا می‌شود که همه اعضای گروه در یک سناریوی تعریف شده، با کارگردانی بسیار حرفه‌ای و میزانسن‌های دقیق، روی صحنه به ایفای نقش خود می‌پردازند و همه اینها را مخاطب در یک قاب خواهد دید و این اتفاقی بس زیبا و دلپذیر است.

 از همه اینها که بگذریم، نوع نگرش رستاک به موسیقی نواحی و نحوه ارائه آن به مخاطب بسیار جالب، هوشمندانه و دلنشین است. موسیقی فولکلور ما، هر چند به نوعی ریشه و پایه موسیقی کلاسیک و پاپ به شمار می‌رود، اما به دلایل مختلف که خود مبحثی مفصل است، مهجور مانده و صرفا به محافل خصوصی محلی و بومی  یا نهایتا در جشنواره‌ها و برای مخاطبین خاص اجرا می‌شود. متاسفانه واقعیت جامعه امروز ما این است که موسیقی فولک با کاهش اقبال عمومی مواجه است و مخاطب عام و به پیرو آن، گیشه‌ای را نمی‌توان برایش متصور شد. شاید یکی از دلایل چنین اتفاقی، نوع ارائه این موسیقی در مقایسه با موسیقی کلاسیک و پاپ باشد. به هر روی موسیقی باید برای نسل جوان جذبه داشته باشد تا بتواند مطابق با توسعه تکنولوژیک، شرایط اجتماع و نیاز روز، او را ارضا کند.

موسیقی فولکلور ما همواره به صورت تک خطی و انیسون اجرا شده و بافت آن مونوفونیک است، یعنی اگر چند ساز ملودیک مختلف به روی سن قرار بر اجرای قطعه‌ای را دارند، همگی به همراه خواننده یک ملودی را می‌نوازند. در واقع فقط حجم صوت به واسطه تعدد ساز  زیاد خواهد شد و در صورت صدابرداری بد، حتی اگر سازی حذف شود، تاثیری در اجرای اثر نخواهد گذاشت. در واقع ارکستر این نوع موسیقی در مقابل ژانرهای دیگر، از ظرافت و تکنیک کمتری برخوردار است.

اما در موسیقی رستاک، ما همان موسیقی اقوام را به صورت چند خطی و با بافت‌های هوموفونیک و پلی‌فونیک می‌شنویم. رستاک به تناسب فضایی که تصمیم به خلق آن دارد؛ در کنار اجرای انیسون، در جاهایی از تنظیمات هارمونیک استفاده می‌کند و گاهی نیز از کنترپوان و این بر زیبایی کارشان می‌افزاید.

مورد دیگری که کنسرت رستاک را در آمل جذاب کرده بود، استفاده از نوازنده آملی به عنوان مهمان گروه بود. مهبد نبوی از نوازندگان جوان و با تکنیک کمانچه است که البته کسب مقام‌های برتر جشنواره‌های کشوری نیز در رزومه‌اش دیده می‌شود.

طبعا استفاده از چنین نوازنده‌هایی در اجراهای رستاک می‌تواند از چند جهت حائز اهمیت باشد. یکی اینکه با توجه به رویکرد این گروه در اجرای موسیقی نواحی، در کنار معرفی ساز و آیین هر منطقه، استفاده از نوازنده همان شهر و استان نیز می‌تواند بر روند موثر تفکر رستاک، صحه گذارد.

دوم احترام به  مخاطب در هر منطقه به واسطه حضور نوازنده‌ای از همان ناحیه که به شور اجرای صحنه‌ای و اشتیاق مخاطب خواهد افزود. در واقع این حرکت نوعی برقراری ارتباط با مخاطب است با این نگاه که دیواری بین تفکرات گروه و مخاطب در حفظ آیین و رسوم موسیقایی اقوام و مناطق نیست و عملا بین آنها ارتباطی متقابل وجود دارد.

سوم پاسداشت گروه مطرحی چون رستاک از موزیسین‌های شهرستان که فرصت حضور در گروه‌هایی به مرکزیت تهران را ندارند، اما استانداردهای لازم را در نوازندگی داشته و چه بسا به مراتب بهتر از برخی نوازندگان دائم‌الاجرا ساز می‌زنند!

در مجموع رستاک، شبی به یادماندنی را در ذهن دوستدارانشان در اریکه آریایی آمل به یادگار گذاشت و باید از گروه‌هایی اینچنین به طور شایسته تقدیر شود.