سرویس مد و لباس هنرآنلاین: این که نظام آموزشی در ایران کاربردی نیست یا صنعت خود را نیازمند نوآوری‌های جدید محصول استفاده از علوم، تحقیق و توسعه نمی‌داند، موضوع چالش‌برانگیز تازه‌ای نیست و از همین رو بررسی ریشه‌های تاریخی فاصله میان صنعت و دانشگاه در بسیاری از عرصه‌ها همچون حوزه پوشاک امری ضروری به نظر می‌رسد.

در این گزارش، نقطه نظرات و دیدگاه‌های برخی فعالان عرصه مد و لباس درباره واکاوی نارسایی‌ها و چالش اتصال میان سرمایه‌های علمی، صنعتی و فرهنگی در چرخه مد و لباس را مرور می‌کنیم:

منصور تیرگر

چیزی که تابه‌حال داشتیم برای صنعت مفید نبوده است

منصور تیرگر در یک سال و نیم گذشته رئیس مرکز پژوهش‌های اتحادیه پوشاک تهران بوده است هرچند نزدیک 20 سال می‌شود در عرصه مد و لباس فعالیت دارد. او در حقیقت این حرفه را به شکل موروثی دنبال کرده و پدرش از حدود سال 1340، دارنده پروانه بهره‌برداری در حوزه پوشاک بوده است.

او دراین‌باره معتقد است: ما در حال ایجاد چرخه‌ای هستیم که به‌عنوان سازوکار و فرآیند چرخه مد در کشورمان و به درخواست شورای عالی انقلاب برای فعالان نوشته‌شده است و طرح برتر سال انتخاب شد. و در راستای آن در حال ایجاد چرخه‌هایی بین الگوی توسعه چهارگانه صنعت در بخش دانشگاه و صنعت و مخاطب هستیم تا بتوانیم تعاملی بین آن‌ها ایجاد کنیم. ما می‌خواهیم بین اصحاب صنعت و دانشگاه رابطه برقرار شود و دوره‌های آموزشی برگزار می‌کنیم. البته نه دوره‌های آموزشی که افراد به آن بی‌مسئولیت بودند و به‌صورت دیمی ایجادشده است بلکه می‌خواهیم دارای تأییدیه وزارت علوم یا دارای سرفصلی روشن باشد. بخشی از این آموزش‌ها ورود به حوزه مهارت‌آموزی کار و دانش است به روش دیکوم که نیاز صنعت را برای اپراتوری پوشاک تأمین می‌کند.

رئیس مرکز پژوهش‌های اتحادیه پوشاک تهران می‌گوید: مذاکراتی شده و سال گذشته به خاطر تراکم کارها پروژه‌ها صورت نگرفت. ما نیاز داشتیم در فرصت مناسب سرفصل نویسی کنیم و محتوای آموزش را تعیین کنیم. چیزی که تابه‌حال داشتیم برای صنعت مفید نبوده است. کار بعدی اتصال به حوزه باز مهارتی دانشگاه‌های علمی کاربردی است که رسالتش دوره‌های کار و دانش برای اپراتوری و استادکارها خواهد بود و در ادامه هم‌دوره‌های تخصصی که برای مدیران این حوزه است. یکی از کارهایی که مرکز پژوهش‌های اتحادیه صنف پوشاک کرد، این بود که تمام عناوین و شغل‌هایی که در حوزه پوشاک هست پیدا کردیم و با توجه به تفاهم‌نامه‌هایی که با مؤسسات خارجی داشتیم، بخشی از دوره‌ها را بازیابی کردیم و آن‌هایی که در کشور ما امکان به وجود آمدن دارد را بررسی کردیم. بالغ‌بر 200 فرصت شغلی در حوزه برندینگ در کشور ما وجود دارد که نه در کشور ما بلکه در همه جهان است در کشور ما 15 شاخه‌اش وجود دارد. هیاهوهای اشتباه همه چیز را به هم می‌ریزد و تصمیم‌گیری‌های دولتی را خراب می‌کند. با توجه به این که سونامی افراد تحصیل‌کرده بیکار در کشور داریم، فکر می‌کنم اگر در حوزه برندینگ بتوانیم فعالیت درستی داشته باشیم، اشتغال‌زایی خوبی ایجاد می‌شود. ما به دنبال پیدا کردن مسیری برای آموزش‌های میان‌رشته‌ای هستیم.

به گفته تیرگر: بخشی  از حوزه تولید پوشاک به سمت رباتیک می‌رود و پیشرفته‌تر می‌شود، اما در ایران کارآمد نیست و افرادی که در این حوزه هستند نهایتاً آن را متوقف می‌کند و به سمت روش‌های سنتی قدیم پیش می‌روند، به این دلیل که شاید مهندسان متخصص برای ارائه خدمات وجود نداشته است. بسترسازی این‌ها توسط مسئولان کشور است و ما سعی می‌کنیم حداقل دوره‌های میان‌رشته‌ای ایجاد کنیم تا مهندس مکانیکی که می‌خواهد وارد این کار شود، حداقل دانش پایه و رویه‌ای داشته باشد که بعداً بتواند توسط سرمایه‌گذاران یا تجار جذب شوند. این نوع سرمایه‌گذاری‌ها در ایران نیست. ما تولید و برند نداریم، اما نیروی انسانی خوبی داریم و باید آموزش‌های هدفمند طراحی کنیم. امیدواریم بتوانیم در این حوزه فعالیت کنیم و بتوانیم در بحث آموزش و سکوی ارتباطی برای شناخته شدن توانایی طراح‌ها تأثیر اندکی بگذاریم و مسیر دانشگاه را به صنعت متصل کنیم. با این کار بخشی از کمبودها رفع می‌شود.

سهراب رحیمی

عصر تولید داشتیم، صنعتی نشدیم بعد به عصر فروش رسیدیم

سهراب رحیمی از معدود متخصصان مدیریت مد در ایران است و فعالان عرصه مد و لباس او را به‌عنوان مشاور برندسازی مد و پوشاک می‌شناسند.

رحیمی نیز دراین‌باره می‌گوید: ما در ایران روندهای تکمیلی و رساندن به بلوغ در چرخه عمر سازمان‌ها نداریم. یعنی اگر در مکاتب ادبی و هنری ما از رئالیسم شروع کردیم و رسیدیم به پست‌مدرنیسم، حتی در دانشگاه‌های ایرانی، حتی در مبحث طراحی بگوییم می‌خواهیم طراحی رئالیستی کنیم باید در دوره‌های بعدی حذفش کنیم تا از رئالیسم به مدرن و پست‌مدرن برسیم، در کسب‌وکار هم من حس می‌کنم همین وضعیت هست. ما به‌طور مثال عصر تولید داشتیم، صنعتی نشدیم بعد عصر فروش را داشتیم که در آنجا نتوانستیم همگام با دنیا پیش برویم. بعد عصر محصول را داشتیم که به همین صورت باز ما عقب هستیم و عصر بازاریابی و عصر پلتفرم‌ها. ما وقتی این اعصار را نگذرانده‌ایم چطور می‌توانیم در عصر پلتفرم‌ها موفق باشیم.

او می‌گوید: من در صنعت موسفید کرده‌ام به این دلیل که در مجموعه‌هایی که بودم حرص می‌خوردم تا مجموعه‌های تولیداتی حداقل از وضعیت موجودشان به وضعیت حداقلی مطلوب برسد. در مجموعه‌هایی که تولید انبوه بود، سروکله زدن با تأمین‌کننده‌ها همین حالا هم سخت است چه برسد به هفت هشت سال قبل. استانداردسازی در زمینه اتصال میان صنعت و دانشگاه در حوزه مد و لباس دشوار است. مجموعه اگر به‌طور مثال پارچه‌ها را روی میز تولیدی می‌اندازد و می‌برد، باید بداند که نمی‌تواند همه دوخت‌هایش را به یک مجموعه بدهد، بلکه به‌طور مثال باید شلوارش را به یکجا و بالاتنه‌هایش را برای دوخت به‌جای دیگری بدهد.

رامین دلشاد

خلأ در صنعت احساس می‌شود و رشته‌ای به دانشگاه ورود می‌یابد

رامین دلشاد از فعالان صنعت طراحی و تولید کفش و مدرس دانشگاه است که سابقه داوری در جشنواره‌های متعدد در این عرصه را دارد.

دلشاد معتقد است: وقتی قرار است یک رشته دانشگاهی دایر شود، معمولاً ابتدا یک خلأ در صنعت احساس می‌شود و یک درخواستی صورت می‌گیرد و بعد می‌گویند این رشته باید به این دلایل دایر شود. مثلاً رشته تولید کفش یا طراحی کیف و کفش به همین شکل دایر شدند، اما مشکل این است که واحدهای درسی این رشته‌ها را چه کسانی نوشته‌اند؟ این یک مسئله اساسی است چون بعضی از رشته‌ها تأسیس می‌شوند و پس از یکی دو سال می‌بینیم داد اولین فارغ‌التحصیلان آن رشته‌ها درمی‌آید که می‌گویند یک سری واحدها نامرتبط و الکی است و یک سری واحدها که ضروری هست هم تدریس نمی‌شود. اساتید هم به واحدهای درسی این رشته‌ها انتقاد دارند. خود بنده چند بار به دانشگاه‌ها و دانشجویان اعلام کرده‌ام که ضعف‌هایی در واحدها وجود دارد و این واحدها پس از چند سال نیاز به یک بازنگری دارند. ما بارها گفته‌ایم که یک سری واحدها کم و کسر است که باید اضافه شوند و یا بعضی واحدها باید حذف شوند، اما هرگز ترتیب اثر داده نشده است. همچنان واحدهای درسی با همان ضعف دارد پیش می‌رود. دانشگاه هم بی‌خیال است و یکی از دلایلش هم این است که در عرض 5 سال گذشته 6 رئیس دانشگاه در همین دانشگاه مرکز چرم تهران عوض شده است. در این دو سالی که رئیس دانشگاه ثابت مانده است هم کاری انجام نشده چون گفته‌اند این رشته‌ها دیگر اینجا تدریس نمی‌شود و ساختمان را دارند می‌فروشند.

 این فعال صنعت کفش معتقد است: اگر ما یک دانشگاه را دایر می‌کنیم و برای آنجا دانشجو می‌گیریم، کارگاه و امکانات لازم را نداریم. دانشگاه مرکز چرم تهران یک چرخ دارد و آن هم متعلق به دانشجویی بود که فارغ‌التحصیل شد و بعد برای خودش کارگاه زد و یک چرخ دست دو خود را به دانشگاه مرکز چرم تهران فرستاد. همان یک چرخ هم دائم نخ پاره می‌کند و وسایلش خراب می‌شود. وقتی استاد می‌آید به دانشجوها یک سری مطالب را یاد می‌دهد، دانشجو باید این‌ها را در کارگاه به‌طور عملی کار کند و یاد بگیرد تا دستش راه بیفتد. دانشگاهی که برای دانشجوها واحد عملی گذاشته و پول واحد عملی هم از آن‌ها می‌گیرد، آزمایشگاه و کارگاهش کجاست؟ دانشگاه‌ها در زمینه لباس یک مقدار فعال‌تر هستند ولی در بحث چرم و کفش مشکل دارند. دانشگاه پول را از دانشجو می‌گیرد اما نمی‌آید کارگاه دایر کند. برای دانشجوها واحد عملی می‌گذارد اما می‌گوید خودتان به کارخانه‌ها بروید و یاد بگیرید. حالا شما فکر کنید 80 درصد دانشجوهای رشته تولید کفش خانم هستند و این افراد را به کارخانه‌ها و کارگاه‌ها یا راه نمی‌دهند و یا معمولاً وقتی به آنجا می‌روند یک سری مشکلات برایشان پیش می‌آید. کارگاه‌ها و کارخانه‌ها اکثراً در حومه شهر هستند و برای دانشجوهای خانم سخت است که به آنجا بروند و خانواده‌هایشان هم به آن‌ها اجازه نمی‌دهند. شاید من تنها کسی هستم که برای دانشجوها وقت می‌گذارم و آن‌ها را برای بازدید به کارگاه‌ها می‌برم. خودم آن‌ها را می‌برم و بعد به دانشگاه برمی‌گردانم و می‌گویم حالا دیگر در اختیار خودتان هستند، چون به هر حال دانشجوها مسائل بیمه‌ای و مسائل دیگر دارند و به همه این مسائل باید توجه شود.

شهرزاد اخگر

دانشجویان ما برای کار گروهی تربیت نمی‌شوند

شهرزاد اخگر عراقی فعالیت گسترده‌ای در عرصه مد و لباس دارد و با حضور در سمت مدیریت شرکت "تامد" تمرکز خود را بر روی کشف مسیرهای شغلی و پرورش متخصصان در زمینه استعدادهای ویژه طراحان قرار داده است. اخگر در زمینه‌هایی مانند زمین‌شناسی، گرافیک، مدیریت منابع انسانی و همچنین بازاریابی مد نیز تحصیل کرده و از مدرسان دانشگاه در این عرصه است.

اخگر می‌گوید: مدیریت منابع انسانی در ایران کار دشواری است چرا که اساساً دانشجویان ما برای کار گروهی آن‌گونه که باید تربیت نمی‌شوند. مد و لباس هم به‌هیچ‌عنوان فرد محور نیست و به تخصص‌های مختلفی نیازمند است. تفکر کار تیمی یک‌باره حادث نمی‌شود. در هر جامعه‌ای این تفکر از خانواده به فرزندان منتقل می‌شود. مسئله فردگرایی موضوعی است که به‌شدت با آن مواجهیم و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی یکی از دلایل هر چه بیشتر دیده شدن همین رویکرد فردگرایانه است.  لازم است دانشگاه‌های ما برای آینده محوری گرایش‌هایی را در نظر گیرند. آینده ارتباطی با گذشته ندارد. در حال حاضر با وجود وسایل و ابزار ارتباط‌جمعی به‌راحتی می‌توانیم از گذشته اطلاعاتی را به دست آوریم اما آینده هنوز نوشته‌نشده و فنّاوری در حال تعیین مسیر آینده است. هنرجویان و دانشجویانی که می‌خواهند آینده را پویش کنند باید به روش‌های متفاوتی تحصیل علم کنند. در زمان تدریس در دانشگاه همواره ذهنم به این نکته معطوف بود که آیا محصلان رشته هنر به لحاظ درک و فهم می‌توانند آن‌گونه که باید موضوعات و مسائل مرتبط با علومی همچون ریاضی، تجربی و مدیریت را متوجه شوند. به همین دلیل برای درسی مانند مدیریت تولید منبعی از دانشگاه شریف و امیرکبیر را انتخاب کرده بودم. یک جزوه فشرده و منظم تدوین و آن را به شیوه خودم تدریس  کردم و دریافتم دانشجویان هنر در درک و فهم مسائل پیچیده، تقریباً چیزی کمتر از سایر دانشجویان رشته‌های دیگر ندارند و تنها به منابع، استادان ویژه و نیز شیوه‌های  تدریس و رفتاری خاص خود نیاز دارند.

او معتقد است: البته این که مدرکی را بدون تلاش به دست آوریم در ابتدا فرصت است اما بعدها به تهدید تبدیل می‌شود. هر چه تلاش کنید به سوادتان اضافه می‌شود و جامعه هم به‌مرورزمان به تخصص‌ها بها خواهد داد. مدرکی که سواد پشتش نباشد دیر یا زود در برابر تخصص سر تعظیم فرود می‌آورد و میدان را واگذار خواهد کرد.