سرویس موسیقی هنرآنلاین: ارکستر سمفونیک تهران در تازه‌ترین کنسرت خود هشتم و نهم آبان ساعت 21:30 در تالار وحدت آثار موسیقی کلاسیک جهان را اجرا می‌کند. نیما کشاورزی رهبر مهمان ارکستر و شهرداد روحانی مدیر هنری این اجرا است.

در قسمت اول این کنسرت، اورتور "La Gazza ladra" اثر جواکینو روسینی آهنگساز ایتالیایی، سوئیت "Ma mere l’ Oye" اثر ژوزف موریس راول آهنگساز فرانسوی و در قسمت دوم برنامه، سمفونی شماره یک لودویگ فان بتهوون آهنگساز و پیانیست آلمانی نواخته می‌شود. این اجرا در حال و هوای موسیقی کلاسیک ایتالیا و فرانسه است.

کشاورزی موسیقی را در کنسرواتورهای فلورانس و بروکسل فرا گرفت و در سال‌های اخیر به‌عنوان رهبر ارکستر با برخی از معتبرترین ارکستر‌های اروپا در شهرهایی چون رم، بروکسل، تورین، والنسیا و بولونیا همکاری داشته است. کشاورزی اکنون رهبر دائم ارکستر فیلارمونیک فلورانس در ایتالیا است.

او در حاشیه تمرینات ارکستر سمفونیک تهران پاسخگوی سؤالات هنرآنلاین شد.

لطفاً در ابتدای گفت‌وگو درباره فعالیت‌های خود در حوزه موسیقی بگویید.

بنده در اصفهان به دنیا آمدم و موسیقی را به شکل تصادفی شروع کردم، اما از جایی آن را متمرکز و حرفه‌ای کردم و وارد دانشگاه تهران شدم. مدت کوتاهی در دانشکده هنرهای زیبا بودم، اما بلافاصله از طریق دوستانم با اساتید خوبی در ایتالیا آشنا شدم. سپس برای ادامه تحصیل به این کشور رفتم و در کنسرواتوار فلورانس، ساز ویولون، آهنگسازی و رهبری ارکستر خواندم. در ادامه دوره تخصصی در کنسرواتوار بروکسل به اتمام رساندم. در آنجا با اساتید بسیار خوبی در رهبری ارکستر آشنا شدم که هنوز با برخی از آن‌ها رابطه دارم و همکاری می‌کنم. پس از این که تحصیلات آکادمیک به این مرحله رسید، در مسیر کاری قرار گرفتم. روی چند پروژه کار کردم از جمله ارکستر فیلارمونیک فلورانس که بنده نیز جزو مؤسسین آن بودم. این ارکستر در سال‌های اخیر در ایتالیا بسیار موفق بوده است و مورد تقدیر دولت و وزارت فرهنگ ایتالیا نیز بوده است. ارکستر فیلارمونیک فلورانس امروز یکی از ارکسترهای رسمی و معتبر در ایتالیا است و بنده نیز مفتخرم که مدیر هنری و رهبر دائم این ارکستر هستم. همچنین همکاری‌هایی نیز با اپراخوان‌ها و ارکسترهای مختلف در ایتالیا و کشورهای دیگر اروپایی داشته‌ام. در رهبری ارکستر، من یک رهبر جوان به‌حساب می‌آیم، به دلیل این که رهبری ارکستر حرفه‌ای است که در آن تجربه و زمان بسیار تعیین‌کننده است، اما آموزش، پخته شدن و کسب تجربه تا آخر ادامه دارد.

تخصص شما صرفاً کلاسیک است؟

تخصص بنده در موسیقی کلاسیک است، هرچند به‌عنوان یک ایرانی از کودکی در گوش من موسیقی ایرانی بوده است. بعضی‌اوقات در موسیقی کلاسیک نیز این موضوع تأثیر خودش را می‌گذارد. انگار یک ارزش افزوده است. این دو موسیقی نه‌تنها تناقضی با هم ندارند، اما انگار به یک گنجینه و تاریخ دیگر تعلق دارید که از آن هم تغذیه می‌شوید. این موضوع نیز می‌تواند در جای خودش بسیار کمک کند. البته به‌صورت خیلی جدی موسیقی ایرانی و سنتی را دنبال نمی‌کنم، بلکه به خاطر علاقه شخصی دنبال می‌کنم و پیگیر کارهای تعدادی از هنرمندان هم هستم، اما به صورت تخصصی تا الان برخوردی نداشتم. به هر حال در موسیقی نیز جاهایی بعضی‌ها گرایشی را انتخاب می‌کنند و در گرایشی دیگر کار تخصصی‌تر هم می‌شود و همه همیشه نمی‌توانند همه کار انجام دهند.

موسیقی ایرانی در آن‌سوی آب‌ها چه جایگاهی دارد؟

اهالی فن نسبت به فرهنگ ایرانی آشنا هستند و می‌دانند که ایران چه کشور مهمی از نظر تاریخی و فرهنگی است اما اگر در سطح عام بخواهیم در نظر بگیریم، خیلی کمتر آگاهی وجود دارد یا تحت تأثیر مسائل دیگر قرار می‌گیرد. ما موزیسین‌های ایرانی که خارج از کشور فعالیت می‌کنیم یک مسئولیت مضاعف داریم. ما باید فرهنگ کشورمان را نشان دهیم و در نهایت تخصص و حرفه‌ای بودن حرف اول را می‌زند.

نیما کشاورزی

درباره همکاری با ارکستر سمفونیک تهران بفرمایید.

استاد شهرداد روحانی چندی پیش با بنده تماس گرفتند و پیشنهاد حضور در ارکستر سمفونیک تهران را به بنده دادند. من هم با افتخار قبول کردم و از این بابت بسیار خوشحال هستم.

رپرتوار این اجرا به چه شکل است؟

رپرتوار ما قطعات سه آهنگساز عمده موسیقی کلاسیک را شامل می‌شود که یکی از آن‌ها بتهوون است. از آنجا که امسال در آستانه 250 سالگی بتهوون هستیم، قرار است ارکستر سمفونیک تهران آثار بتهوون را اجرا کند. ما سمفونی شماره یک بتهوون را اجرا می‌کنیم که ظاهراً مدت‌هاست ارکستر سمفونیک آن را اجرا نکرده است. در قسمت اول برنامه یک قطعه از جواکینو روسینی آهنگساز اپرا ایتالیایی داریم، ضمن اینکه عمده فعالیت بنده در ایتالیا بوده است و یک جور سوغاتی است که از ایتالیا با خودم به ایران آورده‌ام. قطعه دوم نیز از ژوزف موریس راول آهنگساز فرانسوی است که این قطعه نیز یکی از قطعات کمتر‌اجرا‌شده راول در تمام نقاط دنیا به غیر از فرانسه است. فکر نمی‌کنم این قطعه در سال‌های اخیر نیز در ایران اجرا شده باشد. درواقع این یک مجموعه‌ای از سنت موسیقی اروپا در سه کشور عمده‌ است که در رپرتوار موسیقی کلاسیک سهم داشته‌اند.

نحو انتخاب رپرتوار چگونه بود؟

انتخاب قطعات همکاری مشترک بنده و استاد روحانی بود و پس از صحبت‌ها و مشورت‌هایی که انجام گرفت، تصمیم بر این شد که این قطعات انتخاب شود.

نوازندگان ارکستر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در حال حاضر از نوازندگان ارکستر رضایت کامل دارم. البته هنوز در ابتدای تمرینات هستیم و برنامه نسبتاً سختی هم داریم و تا زمانی که به تمرین آخر و اجرا برسیم، کار زیاد دارد، اما تا به اینجا فیدبک مثبتی از نوازندگان گرفته‌ام.

سازها کمی قدیمی شده‌اند، این به ارکستر لطمه‌ای وارد نمی‌کند؟

همان‌طوری که می‌دانید بخشی از سازها، شخصی است و خود نوازندگان آن را تهیه می‌کنند. البته سازمان ارکستر در همه جای دنیا یکسری از سازهای بزرگ را در اختیار نوازندگان قرار می‌دهد. در این زمینه بد نیست اگر جاهایی سازها کمی کهنه شده‌اند و یا کمبودی وجود دارد، سرمایه‌گذاری مجددی شد. این مسئله در همه جای دنیا مرسوم است و قطعاً تأثیر خودش را بر روی اجرا می‌گذارد.

علت اصرار بر اجرای سمفونی‌های بتهوون توسط ارکستر سمفونیک تهران چیست؟

تمام ارکسترهای معتبر دنیا همواره سمفونی بتهوون را در رپرتوارهای خودشان دارند، انگار جزو ساختار یک ارکستر است. اصلاً ارکسترهای خوب اعتبار خودشان را از اجرای درست سمفونی‌های بتهوون و چند آهنگساز دیگر می‌گیرند که درواقع استخوان‌بندی رپرتوار موسیقی کلاسیک را تشکیل می‌دهند. به همین دلیل، ارکسترها سعی می‌کنند با رهبرهای مختلف این کار را انجام دهند، به دلیل این که هر رهبر خوانش و برداشت خودش را از این آثار دارد. به‌نوعی می‌توان گفت هر بار تازگی دارد. هر بار که موسیقی آهنگساز بزرگ و جاودانه‌ای مانند بتهوون را گوش می‌کنید، انگار همین دیروز نوشته شده است. به همین دلیل سعی کردم در قسمت اول برنامه قطعاتی باشد که بیشتر تازگی داشته باشد و قطعاتی باشد که یا اجرا نشده باشد یا به‌ندرت اجرا شده باشد.

چقدر با آهنگسازان ایرانی آشنایی دارید؟

در سال‌های اخیر بیشتر از آهنگسازان معاصر کار اجرا کردم و با تعدادی از آهنگسازان آشنا شدم و با آن‌ها همکاری داشتم. خیلی دوست دارم بیش از پیش با آهنگسازان ایرانی نسل جدید آشنا شوم و اگر موقعیتی پیش بیاید و کاری باشد که واقعاً مرا جذب کند، با تمام وجود همکاری خواهم داشت.

تمایل دارید قطعات آهنگسازان ایرانی را اجرا کنید؟

خیلی مشتاق هستم و اتفاقاً در اروپا نیز این تلاش را داشتم، اما هنوز آن‌قدر در این پروژه جلو نرفته‌ایم. قصد دارم اگر توانستم آثاری از آهنگسازان ایرانی را معرفی کنم.

نظرتان درباره تلفیق دو ارکستر ملی و سمفونیک برای یک اجرای مشترک چیست؟

اگر دو ارکستر ملی و سمفونیک در کنار هم قرار بگیرند و اجرایی داشته باشند، بنده بسیار از این موضوع استقبال می‌کنم. البته در خارج از کشور چنین چیزی وجود داشته که دو ارکستر با دو سبک موسیقایی متفاوت در کنار هم اجرایی داشته باشند. بنده نیز تجربه این اتفاق را داشته‌ام که یک ارکستر با‌تجربه‌تر و یک ارکستر جوان‌تر در کنار هم قرار گرفتند و بعضی‌اوقات نیز سازهایی که سازهای مرسوم ارکستر سمفونیک نیستند اضافه شدند. درنتیجه اگر برنامه و ایده هنری بخواهد که چنین اتفاقی رخ دهد، می‌تواند یک تلفیق بسیار خوبی باشد.

درمجموع وضعیت موسیقی کلاسیک را در ایران چطور ارزیابی می‌کنید؟

موسیقی کلاسیک در ایران از یک نظر قدرتمند است. ایران از اولین کشورهای آسیایی است که ارکستر سمفونیک و هنرستان موسیقی در آن تأسیس شد و از این نظر سابقه ما نسبت به کشورهایی که در سال‌های اخیر تلاش می‌کنند این موضوع را عملی کنند، بیشتر است. اگر کمک شود که یکسری مسائل سریع‌تر جلو رود و مدیریت شود، مسلماً پتانسیل بسیار بالایی دارد، ضمن این که ایران در چهارراه تمدن قرار دارد، یعنی ما همیشه پل بین شرق و غرب بوده‌ایم. ما قادریم هم موسیقی کلاسیک را خیلی خوب هضم کنیم و هم موسیقی خودمان و موسیقی شرق را بفهمیم. پتانسیل فرهنگی و جغرافیایی ما به‌گونه‌ای است که موسیقی کلاسیک می‌تواند خیلی بیشتر از این خود را نشان بدهد.