سرویس موسیقی هنرآنلاین: امروز دیگر در تمام دنیا طراحی و مهندسی صدا تبدیل به یک علم شده است تا جایی که تمام گروههای موسیقی اعم از راک، پاپ، مجلسی، الکترونیک و... همراه خود یک یا چند طراح صوت و صدابردار دارند. همینطور گروههای حرفهای تئاتر، زیرا دریافتهاند که با یک مهندسی صوت خوب تاثیر دوچندانی بر مخاطب خواهند داشت. این امر در مورد تالارها و سالنهای تئاتر و موسیقی هم صادق است زیرا وجود یک متخصص صدا و یا یک صدابردار خوب که روزآمد باشد و با علم صوت آشنایی کامل داشته باشد به چه میزان میتواند بر ارزشهای اثر ارائه شده بیفزاید. به همین بهانه گفتوگو کردهایم با حسین مقدم طراح صوت و مسئول واحد صدای تالار وحدت که دا ادامه میخوانید:
آقای مقدم، اگر اجازه بدهید ما فرض را بر این بگذاریم که یک عده اصلاً نمیدانند کار صدابرداری در تئاتر چیست و اصلاً اتاق صدا در یک سالن تئاتر چه کارهایی را انجام میدهد. کسی که مسئول صدای یک سالن است برای یک کنسرت، تئاتر و یا هر پروژه دیگری که در سالن انجام میشود چه کارهای انجام میدهد؟
سالنها با هم متفاوت هستند اما اگر بخواهیم سالن تالار وحدت را در نظر بگیریم، ما معمولاً بیشتر افکت را پخش میکنیم و در کار موسیقی تئاتر افکتیو هستیم. به نظر من موسیقی در تئاتر بیشتر بهعنوان افکت استفاده میشود و یک سری چیزها را پوشش میدهد. مردم وقتی برای دیدن تئاتر به سالن نمایش میروند نور را هیچ موقع راحت نمیبینند ولی صدا راحت شنیده میشود و نظرهای زیادی راجع به صدا میدهند.
طبیعتاً یک گروه موسیقی درخواستهای خودش را دارد و با درخواستهای یک گروه تئاتر متفاوتتر است. مهندسی صدا برای تئاتر به چه شکل است و برای گروه موسیقی چطور است؟
ما مهندسی صدا را برای یک گروه موسیقی ابتدا با قرار دادن میکروفون شروع میکنیم. اول چیدمان گروه را میبینیم. البته برای گروههایی که برای بار چندم است با آنها کار میکنیم و کامل از آنها شناخت داریم این کار را انجام نمیدهیم ولی برای گروههایی که نمیشناسیم و یا شناخت کمتری از آنها داریم معمولاً یکی دو بار سر تمرینات آنها حاضر میشویم و بر مبنای نیاز گروه شروع به چیدمان میکنیم و میکروفون میگذاریم. اگر برنامه مدنظر تئاتر باشد شروع به اسپیکرگذاری میکنیم تا به لحاظ افکتیو یک زیبایی خاصی را به آن تئاتر بدهیم. موسیقی هم دقیقاً همینطور است. میکروفون که میگذاریم بر مبنای نیاز آهنگساز و یا سرپرست گروه لولها را کم و زیاد میکنیم تا به یک صدایی برسیم که تماشاچی دوست داشته باشد.
تصورم این است که موسیقی کلاسیک با موسیقی سنتی به لحاظ پرسپکتیو صدا هم تفاوت دارد. درست است؟
بله. مدتی پیش یک گروه کُر از ارمنستان به ایران آمده بود و من به بچههای گروه کُر خودمان گفتم یا ما بلد نیستیم یا آنها بلد نیستند چون خوانندههای آنها بدون هیچ میکروفونی تالار وحدت را میلرزاندند، در حالی که من برای بعضیها در گروه 12 میکروفون هم که میگذارم باز صدای آنها درنمیآید.
یادم است که در نمایشهای دهه 60 و 70 در تالار وحدت اجرا میشدند هیچکدام از گروهها از میکروفون و اسپیکر استفاده نمیکردند و به همان صدابرداری و میکروفونهای سقفی بسنده میکردند، در حالی که امروزه اکثر گروههای تئاتری در تالار وحدت از هدست و غیره استفاده میکنند. آیا مهندسی صدا تالار وحدت تغییری کرده و یا گروهها تمایلشان به استفاده از این ابزار افزایش یافته است؟
اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم که ما خودمان ضعیف شدهایم. اگر یک نفر با صدای نیمه تئاتری از انتهای سالن صحبت کند تمام هزار نفر تماشاگر حاضر در سالن میتوانند صدای او را بشنوند. معمولاً کارگردانها به این خاطر از هدست استفاده میکنند که صدایی را از دست ندهد و حداقل صدای بازیگرانشان محو نشود. به نظر من کارهای ما ضعیف شدهاند، وگرنه چند وقت پیش یک گروه آلمانی آمد نمایش "هملت" را بدون هیچ میکروفونی اجرا کرد. سالن همان سالن است و اجرا همان اجرا و آنها فقط خوب اجرا کردند. افکتشان را با صدای بلند پخش میکردند. من فکر نمیکنم صدابردار خوبی باشم ولی بیننده خوبی هستم چون 18 سال است که کارهای خوب اجراشده در تالار وحدت و جاهای دیگر را دیدهام و فکر میکنم ما ضعیف شدهایم. تئاتر ما روند پیشرفت ندارد و ما داریم پسرفت میکنیم. ما ضعف خودمان را میخواهیم با هدست و موسیقیهای وحشتناک و بلند پوشش بدهیم. فکر میکنم در تئاتر داریم عقبگرد میکنیم.
این که میگویند کمی آکوستیک تالار وحدت به هم ریخته شایعه است؟
مهندس زعیمی تا زمانی که در تالار بودند حتی نمیگذاشتند رنگ تالار دست بخورد. ما در این زمینه تماماً شاگرد مهندس زعیمی هستیم و 99 درصد تلاشمان را برای حفظ تالار وحدت انجام میدهیم. شاید یک پرده عوض شده باشد ولی تا جایی که توانستهایم سعی کردهایم رنگ همان پرده را هم حفظ کنیم. من این حرف را قبول ندارم که میگویند آکوستیک تالار وحدت به هم ریخته است چون آکوستیک تالار همان آکوستیک است و اصلاً چنین خبری صحت ندارد.
بهعنوان کسی که متخصص است و 18 سال دارد در تالار وحدت فعالیت میکند، فکر میکنید ما در صحنه تالار وحدت مثل سالن اصلی تئاتر شهر نقطه کور صوتی داریم؟
خیر. ما فقط بعد از ورودی اصلی یک مقداری از سمت سالن به طرف استیج مشکل صدادهی داریم، وگرنه در هیچ کجای تالار وحدت هیچ نقطه کوری وجود ندارد. شما هر کجای سالن که بایستید و با یک صدای نیمه تئاتری صحبت کنید تمام سالن صدای شما را خواهند شنید. صدا از سمت سالن به روی استیج کمی بد میرود که اصلاً از اول طراحی سالن به همین صورت بوده است و هیچ مشکلی به وجود نمیآورد.
میشود گفت کاری که شما انجام میدهید به نوعی مهندسی صدا است؟
بله، مخصوصاً در تئاتر اینطور است. در حال حاضر یک اتفاقی که در تئاتر افتاده این است که برخی افراد میروند با یک نفر که صدابردار است صحبت میکنند و فکر میکنند این اتفاق نیازی به آن مهندسی ندارد. من خودم در تالار وحدت دیدهام که وقتی زاویههای مانتیورها و اسپیکرها را تغییر دادهام هم گروهها و هم تماشاگرها راضی بودهاند. مهندسی صدا با صدابرداری در تئاتر با هم مخلوط شده و شما نمیتوانید ایراد بگیرد. از آنجا که کارگردان به فلان آدم اطمینان کرده فکر میکند او حتماً کار خوبی انجام میدهد. در نهایت میبینیم که بسیاری از تئاترها آن مهندسی صدا را ندارند. من نمیتوانم از این ماجرا خرده بگیرم چون به نظر من اکثر کسانی که دارند این کار را انجام میدهند، حداقل دو کار قوی غربی یا حتی ویدئو این کار را هم ندیدهاند که متوجه شوند در تئاتر چه چیزهای نیاز است. من کارهایی که در تالار وحدت اجرا رفته است را دیدهام. همانطور که گفتم من بیشتر از اینکه صدابردار خوبی باشم فکر میکنم بیننده خوبی هستم. زمانی که گروههای خارجی در تالار وحدت اجرا داشتهاند من با چشمان خودم دیدهام که تغییر جای یک اسپیکر چقدر در صدای سالن تأثیرگذار بوده و تماشاچی چه لذت بیشتری برده است. ما واقعاً این کارها را در ایران انجام نمیدهیم. حالا نمیدانم به خاطر هزینههای این کار است و یا یک نفر وجود ندارد که بیاید چنین کاری انجام بدهد. چند روز پیش یکی از دوستانم به من گفت ما در سالن شهرزاد میخواهیم تماشاگران انتهای سالن بتوانند صدا را بهتر بشنوند و به همین خاطر من دو میکروفون خاص با خودم به آنجا بردم و دو اسپیکر هم در انتهای سالن قرار دادم. یک نفری که 30 روز داشت در آن سالن اجرا میرفت و 12 میکروفون از سقف اضافه کرده بود با تعجب به من گفت شما چهکار کردید که با این دو اسپیکر و میکروفون اینقدر صدا خوب شده است؟! گفتم به هر حال کمی دیدن، نگاه کردن و تغییرات میتواند تأثیرگذار باشد.
مگر انجام چنین کاری هزینه زیادی میبرد؟ مثلاً بالفرض همین کاری که شما میگویید در سالن شهرزاد انجام دادید مگر هزینه زیادی برای آن گروه داشت؟
خیر، اصلاً هزینه زیادی نداشت. من واقعاً دوستانه به آنجا رفتم. آقای مهندس زعیمی همیشه میگفتند تا چیزی را از شما نخواستند انجام ندهید. تاکنون حتی دوستانه هم درخواستی از من نشده بود. ولی الآن دوستانی هستند که میآیند با هم صحبت میکنیم. من در مجموعه 45 دقیقه در آنجا کار کردم و کسی که 28 رو آنجا اجرا رفته بود اغراق کرد که صدای سالن از روز گذشته در آنجا بهتر شده و تماشاچیها راحتتر هستند.
همانطور که خود شما گفتید مثلاً ما در جشنوارههای موسیقی دیدهایم که وقتی یک گروهی از خارج کشور میآید صدای آنها کاملاً شفاف و واضح است. البته در برخی از گروههای ایرانی مثل آقای کلهر، آقای علیزاده و آقای قربانی هم این شفافیت صدا را میبینیم ولی در اکثر کنسرتهای ایرانی که اجرا میشوند شفافیت صدا وجود ندارد. آیا این ناآشنا بودن با صدا در موسیقی هم وجود دارد؟
بله. آقایان کیهان کلهر، حسین علیزاده و علیرضا قربانی صدابردارهای مخصوص خودشان را دارند که حداقل کار گروه را میشناسند و با گروه همراه بودهاند و یا اگر با گروه آشنایی ندارند حداقل از آن نفر میپرسند و محیط را میسنجند. جالب است که گروهها هرچقدر کوچکتر و نوپاتر هستند دردسرهای بیشتری دارند. مثلاً یک گروهی 12 نوازنده دارد ولی در سالن میبینیم که 24 نفر نظردهنده با خودشان آوردهاند. یعنی هر کدام از آنها دو سه نفر همراه خودشان آوردهاند و بدون هیچ اطلاعی در مورد صدا نظر میدهند. من زیاد نمیتوانم با آنها مقابله کنم. تا یک حدی میتوانم حرفهایم را بزنم و توضیح بدهم ولی وقتی به مرحله درگیری میرسد مجبور میشوم عقبنشینی کنم. آدمها هر چقدر که مسنتر و جاافتادهتر میشوند و هر چقدر که بیشتر میبینند، بیشتر به شما اطمینان میکنند. من در کنسرت آقای کلهر دارم تمام مسئولیتها را خودم به دوش میکشم. درست است که آقای کلهر در ایران استاد کمانچه است ولی حسین مقدم هم اسم خودش را خراب نمیکند چون تماماً آنتنهای خاصی میآیند آن اجراها را میبیند. من پس از 18 سال سابقه صدابرداری میتوانم چیزهایی را بالا و پایین کنم که به آن تلرانس برسیم تا یک صدای شفافی به گوش جمعیت برسد. این مسئله به اعتماد و اطمینان آن استاد برمیگردد. زمانی که آقای فخرالدینی در تالار وحدت بودند یک دست بلند میکردند و میگفتند پسرم ساندچک میخواهی؟ و من میگفتم نمیخواهم، بعد ایشان میگفتند شما بروید همه این کارها را مقدم خودش انجام میدهد. گروههایی که الآن میآیند علاوه بر خودشان یک گروه 20 نفره هم میآورند تا نظر بدهند. شما برای همه گروهها نمیتوانید مقاومت کنید. استاد کلهر از شما چیزی میخواهد و شما انجام میدهید، اما برخی گروهها به شما گوش نمیکنند و کار خودشان را میکنند. من اگر صدابردار خوبی نباشم، پس از 18 سال کار کردن حداقل یک شنونده خوب شدهام. گاهی به گروههای جدیدتر میگویم فلان کار را انجام بدهید ولی آنها قبول نمیکنند و بر اساس همان تمرینی که خودشان انجام دادهاند پیش میروند. قبول نمیکنند که آکوستیک این سالن برای این کار ساخته نشده که درام و سازهای موسیقی بگذارند و در کنار آن یک گروه کُر و دو تا خواننده هم بیاورند چون همه چیز به هم میخورد. متأسفانه این چیزها را گوش نمیکنند.
درست است که تالار وحدت برای اُپرا و موسیقی ساخته شده است و برای این نوع تئاتر و یا موسیقی بهشدت آکوستیک خوبی هم دارد، اما شما پس از سالها تجربه فکر میکنید تالار وحدت فقط مناسب کارهای کلاسیک است و یا برای موسیقیهای پاپ و جاز هم میتواند مناسب باشد؟
به نظر من تالار وحدت واقعاً برای یک شکل خاصی از موسیقی ساخته شده است. حتی برای موسیقی سنتی خودمان هم مشکلساز است. حالا توانمندی که بچهها دارند و با توجه به اجراهای زیادی که رفتهاند کمی موسیقی سنتی را بهتر میتوانند ساپورت کنند، اما واقعیت این است که طراحی تالار وحدت حتی برای موسیقی خودمان هم نیست چون بسیار اذیتکننده است. افراد زیادی بودهاند که وقتی یک متر روی سن تالار وحدت عقب و جلو شدهاند به این نتیجه رسیدهاند چقدر تفاوت صدا وجود دارد. تالار وحدت طوری طراحی شده که صدا از روی استیج به سمت جمعیت برود و نه از سمت جمعیت به سوی استیج برگردد. در حال حاضر به خاطر نوع توانایی که در میکسرها و اسپیکرها و وسایل جانبی وجود دارد ما میتوانیم حتی بهترین شکل صدای پاپ هم داشته باشیم. البته گروه موسیقی باید به شما اطمینان کند تا بتوانید اجرای خوبی بروید. من خودم دوستانی را دیدهام که در تالار وحدت صدابرداری موسیقی پاپ هم کردهاند و صدایی به گروههای پاپ دادهاند که من واقعاً لذت بردهام. من در موسیقی سنتی و موسیقی کلاسیک بلاشک میتوانم بگویم که حرف دارم. حاضر هستم با هر صدابرداری که در ایران هست بنشینم و بهصورت زنده با هم صدا بگیریم. من به هیچکس هیچ جسارتی نمیکنم و این صحبتها را فقط در مورد اجرای زنده میگویم همانطور که خدمتتان عرض کردم بارها دوستانی به تالار وحدت آمدهاند و صدای موسیقی پاپ گرفتهاند که من واقعاً لذت بردهام. مثلاً صدایی که آقای حمیدرضا آداب در تالار وحدت گرفتند برای خودم یک المانی شده تا اگر یک روزی صدابرداری موسیقی پاپ کردم به المانهای ایشان برسم. به هر حال من کار موسیقی پاپ و مخصوصاً در اجرای زنده انجام نداده بودم. دوستان با هم مینشینند در یک سالن تمرین میکنند و چون با نوع موسیقی آشنا میشوند فکر میکنند که میتوانند کار لایو هم انجام بدهند. اگر ببینید اغلب از کار استودیویی به سمت اجرای زنده آمدهاند. ما افراد کمی هستیم که فقط کار اجرای زنده انجام میدهیم. سخت است که من بخواهم به همکارم بگویم به خدا کار استودیویی با اجرای زنده تفاوت دارد. شما در استودیو میتوانید ابتدا آزمون و خطاهایتان را بگیرید و بعد ضبط کنید، اما مثلاً وقتی آقای قربانی دارند اجرا میروند دیگر نمیتوانیم ضریب خطایمان را بزنیم. شما وقتی کارتان را در کنسرت ایشان شروع میکنید حداقل 850 نفر بیننده دارید که در مورد صدا نظر میدهند.
شما قبل از اجرای کنسرت چقدر به گروهها اجازه میدهید که هم تمرین داشته باشند و هم ساندافکت؟
یکی از معضلات تالار وحدت این است که گروههای مختلف در بعضی روزها 5-6 سئانس اجرا میروند. صبح ساعت 8 تا 11 یک گروه برای ساندچک میآید و از ساعت 11 تا 2 یگ گروه دیگر. در حال حاضر به خاطر استفادهای که از تالار میکنند و به قول خودمان سوءاستفادهای که دارند از این کهنه تالار عالی ایران میکنند زمانها بسیار کم شده است و هیچ زمانی برای ساندچک گروهها فراهم نمیشود. ما زمانی که کارمان را در تالار شروع کردیم روزی یک اجرا بیشتر در تالار برگزار نمیشد و به همین خاطر همه چیز آن زمان منطقی بود. گروه اجرایی ساعت سه بعدازظهر میآمد و یک سری چیدمان انجام میداد. بعد از ساعت 5-6 غروب ساندچک را شروع میکردند و ساعت 9 شب اجرا میرفتند و همه راضی بودند. هیچکس تحت فشار نبود که بخواهد یک کاری را زودتر از حد معقولش انجام بدهد. هر گروهی برای خودش بهصورت جداگانه کارش را انجام میداد. بدی صدابرداری این است که تمام المانها باید آماده شود تا شما برای صدابرداری به سر کار بروید. صدابردار نفر آخری است که کارش روی استیج انجام میدهد و نفر اولی است که کارش را از روی استیج جمع میکند. در حال حاضر این زمان برای صدابردار واقعاً به هیچی رسیده است. گروهها هم تقصیری ندارند. ما مثلاً در روز پنجشنبه تالار وحدت دو سه اجرا داریم. آنها چه زمانی باید بیایند ساندچک کنند؟ در ساندچک اگر حتی یکی دو سانتیمتر جای میکروفون تغییر کند تمام چیدمانهای شما به هم میریزد. اگر زمان کافی برای ساندچک کردن وجود نداشته باشد در واقع خود اجرا میشود ساندچک شما. واقعاً در تالار وحدت فرصتی برای ساندچک به گروهها داده نمیشود. من میتوانم بگویم در حال حاضر تالار وحدت به لحاظ ساندچک و زمان دادن در شرایط خوبی به سر نمیبرد و گروهها تقریباً با هیچی میآیند کار میکنند.
تالار وحدت یک عمر مفید دارد و به خاطر استفاده بیش از حد که خودتان به آن اشاره کردید هر روز دارد مستهلکتر میشود. حتی مثلاً در نمایش "جنایات و مکافات" رضا ثروتی دیدیم که ماشینری تالار وحدت از کار افتاد و آن سن گردون دیگر کار نکرد. البته بخشی از آن به مهندسی اشتباهی که گروه انجام داد برمیگشت و بخش دیگر به خود مسئولین سالن که امنیت لازم را فراهم نکرده بودند. واقعاً چرا مدیران به فکر استهلاک نیستند و هر روز دارند تالار را فرسودهتر میکنند؟ شاید دردآور باشد ولی من فکر میکنم تا چند سال دیگر این فرسودگی اجازه نمیدهد که ما یک صدا، نور و ماشینری خوب در تالار وحدت داشته باشیم.
واقعیت این است که من این حرفها را سال 90 گفتم. هر مدیرعاملی که به تالار وحدت میآید فقط بهعنوان برداشت به این مزرعه نگاه میکند. اگر دروغ به شما نگویم ما باغبانهایی هستیم که خودمان داریم فرسوده میشویم. باورتان نمیشود که بچههای ماشینری بیشتر از تمام مدیرانی که تاکنون آنجا بودهاند حرص میخورند. صحبت ما این است که ما آن چرخدندهای شدهایم که در این چرخه داریم له میشویم تا آسیبی به آن مجموعه نرسد. یک بدی که دارد این است که آن مدیرعامل پس از 18 سال فعالیت به شما اجازه نمیدهد تا شما نفر تصمیمگیرنده باشید و حتماً خودش باید تصمیم بگیرد. واقعاً تالار وحدت برای این ساخته نشده که گروهها از صبح تا شب بیایند در آنجا چند اجرا و ساندچک بروند.
زمان نرمال مصرف تالار چقدر است؟
زمانی که ما وارد تالار شدیم حداکثر یک اجرا بود. باورتان نمیشود ما به هیچ گروهی اجازه تمرین اضافه نمیدادیم. جالب است که در حال حاضر به برخی از گروهها برای ساندچک اجازه تمرین دو ساعته میدهند ولی نمیدانم چرا به بعضی گروهها حتی چند روز ساندچک میدهند. در گذشته قانون داشتیم که شما اگر خانم صابری بودید یا دکتر رفیعی، میآمدید صحنه فلت تالار وحدت را میگرفتید ولی الآن اینطور نیست. در حال حاضر تمام عوامل فنی تالار برای یک ساندچک بینیاز دست به سینه میایستند تا آن اتفاق بیفتد. سن تالار وحدت تا روز قبل از اجرا نمایش آقای ثروتی هر روز داشت میچرخید. در تالار وحدت چنین اتفاقاتی اصلاً نمیافتاد. ما به آقای فخرالدینی بیشتر از دو ساعت ساندچک قبل از اجرا نمیدادیم. دیگر بزرگتر از آقای فخرالدینی وجود نداشت.
الآن چند سال است که دستگاههای تالار وحدت دست نخورده است؟
از روزی که ماشینری را ساختند فقط دارند از آن نگهداری میکنند. یعنی تغییر و بهروز نشده است چون واقعاً دستگاههای آن وجود ندارد. ماشینری تالار وحدت همان ماشینری است که در سال 47 ساخته شد. نور کم و زیاد شده ولی آنطور که بایدوشاید بهروز نشده است. آخرین آپدیت دستگاه ما هم به سال 83 برمیگردد که آن موقع یک میکسر آوردند و آن میکسر از آن زمان تاکنون دارد کار میکند. دو سه برد خروجی آن سوخته است و ما این مسئله را چندین بار گفتهایم ولی رسیدگی نکردهاند.
مگر طبق قانون قرار نیست که بخشی از درآمد برای بهبود و بازسازی سالن خرج شود؟
حالا اینکه این درآمد کجا خرج میشود برای من سؤال است؟ باورتان نمیشود که ما الآن نزدیک یک ماه است که رکوردر معمولی نداریم تا برنامههای تالار را آرشیو کنیم. در واقع تاریخ تالار دارد از بین میرود. ما داریم به یک قهقرایی میرویم که احساس میکنم یک عده میخواهند تالار را خراب کنند.
جالب است که این تالار در زمان موشکباران و بدترین شرایط اقتصادی این مملکت باقی مانده و آبروی مملکت ماست. هنوز هم که هنوز است وقتی میخواهیم آبروی کشورمان را حفظ کنیم برنامههایمان را در تالار وحدت برگزار میکنیم. عقل به ما میگوید که این سالن باید حفظ شود چون غرور ملی ما است.
برای من هم این مسئله همیشه سؤال است. در واقع پس از 18 سال کار کردن دیگر تالار وحدت تبدیل به خانه ما شده است. یعنی ما آنقدری که در تالار وحدت وقت میگذرانیم در خانه خودمان حضور نداریم. هر روز دارند از یک جای تالار وحدت میکنند و هیچ کاری هم از دست ما برنمیآید. هیچ چیزی بهبود پیدا نمیکند و هیچ چیزی به تالار اضافه نمیشود. فقط بچههای صحنه، ماشینری و نور هستند که دارند حرص تالار را میخورند، وگرنه بقیه به فکر تالار نیستند. اگر تالار وحدت مثل هر تالار دیگری در ایران مدیریت شده بود مطمئن باشید تا الآن هیچ چیزی از آن باقی نمانده بود. اگر امثال آقای زعیمی در تالار نبودند که ما را پرورش بدهند مطمئن هستم که تالار وحدت ده سال پیش زمین میخورد و دیگر نمیشد آن را درست کرد.
فکر میکنید بهترین مدیریت تالار وحدت مربوط به چه زمانی بود؟ در واقع شما چه زمانی احساس راحتی و امنیت بیشتری داشتید؟
تمام خریدهای اصلی تالار وحدت زمانی که آقای اصغر امیرنیا مدیرعامل بنیاد رودکی بودند صورت گرفت. به نظر من زمان مدیریت ایشان یک مدیریت رؤیایی بود. آقای امیرنیا وقتی داشتند میرفتند به ما گفتند من تازه داشتم میفهمیدم شما داشتید چهکار میکردید و چقدر حرص اینجا را میخورید. به جرئت میگویم زمان مدیریت آقای امیرنیا بهترین دوره تالار بود چون هر چه میخواستیم تهیه و بازسازی میشد. من زمانی که با آقای کلهر در تور کنسرتهای ایشان به سالنهای مختلف میروم تازه متوجه میشوم سالنهایی که یک نفر را دارند تا حرصشان را بخورد چطور ماندهاند و سالنهایی که نفر را نداشتهاند چه شدهاند. اسپیکرهایی که بسیاری از سالنها خریدهاند از اسپیکرهای سالن وحدت هم گرانتر و هم باارزشتر است، اما تالار وحدت یک مهندس زعیمی داشت که حرص آنجا را میخورد. باورتان نمیشود زمان مهندس زعیمی هیچکس حق نداشت حتی یک میخ هم به سن تالار بزند. یکدفعه یک گروه از آذربایجان آمدند که برای رقصشان چاقو پرتاب میکردند ولی آقای مهندس زعیمی کل سن را تعطیل کرد و گفت این صحنه تکرارنشدنی است و ما دیگر این تالار را نداریم.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
من همراه با آقای کلهر در کنسرتهای ایشان به شهرهای مختلف سفر کردهام و در این سفرها فقط به یک نتیجه رسیدهام. در تالار وحدت باید به تک تک بچههای فنی تالار اعتماد کنند و کار را به آنها بسپارند چون آنها کار را کار خودشان میدانند. من بارها و بارها به همه گفتهام زمانی که کار شما روی استیج آمد دیگر شما نیستید، بلکه من و حسین مقدم هستیم که داریم اجرا میرویم. من اسم خودم و تالار را به خاطر شما خراب نمیکنم، شما فقط به ما اعتماد داشته باشید. اجرای گروهها روی سن تالار وحدت برای خودشان نیست، بلکه برای ما است. گروهها به ما اطمینان داشته باشند و مطمئن باشند که همه چیز آنها بهترین خواهد بود. زمانی که نمایش "می سی سی پی نشسته میمیرد" به کارگردانی آقای همایون غنیزاده در تالار وحدت اجرا شد، من به کارگردان گفتم ما اگر اسپیکرها را کمی عقبتر بگذاریم بهتر میشود و در نهایت هم دیدیم که آقای غنیزاده از سری قبل اجراهایشان بیشتر لذت بردند. اگر کارشان را به ما بسپارند مطمئن باشند که ما سابقه چندین ساله خودمان را خراب نمیکنیم.