به گزارش هنرآنلاین، آیدین آغداشلو، لیلی گلستان، رخشان بنی اعتماد، شهرام اسدی، پوران درخشنده،علیرضا تابش، سیروس الوند، علیرضا سمیعی آذر، جهانگیر کوثری، خسرو دهقان ، مجید برزگر، شاهین امین، ژاله زکی زاده، مازیار رضا خانی، ساسان م. ک.، عاصى، هومن اطیابى و ... در بنیاد لاجوردى حضور پیدا کردند تا به تماشاى "کاشی هفترنگ" به نویسندگى و کارگردانى مینا سلیمى بنشینند.
آیدین آغداشلو نقاش، نویسنده و منتقد فیلم پس از دیدن "کاشى هفترنگ"، گفت: از زندگی به کاشی رفتن و از کاشی به زندگی آمدن در فیلم بسیار مجذوب کننده بود. کاشیهای دیوار فقط یک پس زمینه برای شخصیتهای فیلم نبودند. بلکه زندگیشان با آدمها ادامه پیدا میکرد. شکسته شدن کاشیها در فیلم جهان نزدیکی به من داشت. من هم خاطرات انهدام کاشیها و کاشیهای معلق را بارها نقاشی کردهام.
علیرضا سمیعیآذر نویسنده تاریخ هنر و بنیانگذار حراج تهران درباره فیلم توضیح داد: فیلم با آنکه متکی به قصه نیست اما ارتباط با بیننده را تا آخر حفظ میکند. با وجود فریب باورپذیر کولاژها ما میفهمیم زنی که وارد فیلم آرشیوی میشود متعلق به آنجا نیست و یک پارادوکس زمانی مطرح است. ذهن بیننده پیوسته در نگاه تطبیقی حال و گذشته، زن و مرد، یا سنت و مدرنیته سیر میکند. سینما بخاطر وابستگیاش به صنعت نمیتواند ذاتا مدیومی آوانگارد باشد؛ بلکه فقط میتواند در موضوع رادیکال باشد. ایدههای آوانگارد که ذات اثر و قلمروهای آن را به چالش میکشند در فضای هنرهای تجسمی بهتر درک میشوند. چنین فیلمی در رخدادهای هنری جهانی مثل بینال ونیز با استقبال خوبی مواجه خواهد شد.
لیلی گلستان مترجم و گالری دار گفت: آنقدر زیباییها با ظرافت و لطافت نشان داده شده بودند و آنقدر تاثیر زیباییشناسی این فیلم روی من زیاد بود که اهمیت قصهاش برایم کمرنگ شد. فیلم دیالوگهای بسیار خوبی هم داشت، با فارسی درست که برای من اهمیت زیادی دارد.
سیروس الوند نیز در این باره عنوان کرد:"کاشی هفترنگ"، هم با فیلمهای معمول سینمای ایران بی ارتباط است هم با فیلمهای روشنفکرانه و ظاهرا هنری. بیشتر به یک نظریه در محتوا و یک لحن بصری در اجرا شباهت دارد. فیلم نمایشی ازجنگ همیشگی میان هنر و سیاست است. جدالی نابرابر بین هنرمندان و قدرتمندان که همواره در این آب و خاک وجود داشته و فیلمساز تلویحا به آن اشاره میکند. ورود مینا سلیمی به سینمای پیشرو و جستجو گر ایران امروز مبارک.
پوران درخشنده نیز با اشاره به این که فیلم ساختار محکمی دارد، توضیح داد:جایگزین شدن زن در فیلمهای آرشیوی به جای مرد بازتاب مطالبات زنان در جامعه معاصر است. بازی مینا سلیمی اقتدار زن را در نقش شهرزاد به خوبی به تصویر میکشد. از طرفی نگاه او به عنوان کارگردان سرشار از ظرافت زنانه است. ویژگی مهم این فیلم توام کردن نگاه ظریف زنانه و رفتار مطالبه گر اوست.
اکبر عالمی، استاد دانشگاه و کارگردان، ضمن اشاره به این موضوع که فیلم، کار نویى در سینماست و ممکن است بعضی به این نوآوری اعتراض کنند، گفت:خصوصا بخاطر ساختارباز قصه گویی که فیلم دارد. تماشاچی عادت کرده داستان فیلم از الف تا ی گفته بشود. ولی علم هرمونوتیک میگوید نیمی از معنای اثر هنری نزد مخاطب است. فیلم از هر لحاظ یکدست است با گارگردانی قوی که نشان دهنده احاطه فیلمساز و ریشه دار بودن موضوع فیلم در اوست.
در این میان خسرو دهقان، منتقد سینما به تجربه نوى فیلم به لحاظ ژانرو ساختار در سینما اشاره کرد و گفت:به لحاظ محتوا نیز آوردن باخ از یک روزگار دیگر به مسجد شیخ لطف الله و مسحور شدنش در مقابل آن از طرفی، استقلال پیدا کردن کاشیها و حرکت کردنشان با موسیقی باخ از طرف دیگر همه چشم انداز نویی است. فیلمهای مستند بسیاری از این مسجد ساخته شده، اما این فیلم طور دیگری این مسجد را به ما نشان میدهد. و مخاطب تا به حال این دنیا را لمس نکرده است.
علیرضا تابش، مدیر عامل بنیاد فارابی نیز با توضیح دادن این موضوع که عشق به ایران در این فیلم دیده میشود، اضافه کرد:فیلم از دریچه معماری زیبای اصفهان با مخاطب ارتباط برقرار میکند و نگاهی متفاوت به نوروز دارد. دلهره از دست دادن هویت و میراث فرهنگی را میشود در فیلم حس کرد. سکانسی از فیلم که در آن کاشیها به حراج گذاشته میشوند تلنگری است به مخاطب، که مرا تحت تاثیر قرار داد. فیلمی پیشرو و جسورانه است.
محمد امیر یار احمدی، رئیس کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر پس از دیدن نمایش گفت:موقعیت یک زن در جستجوی هویتش و گذشتهاش در این فیلم دلنشین بود و موجب شد خود را مطالعه کنم. تا کسی درک شاعرانه نداشته باشد نمیتواند چنین فیلمی بسازد. این فیلم من را به سالها قبل برد.
او ادامه داد: وقتی دغدغههای فرهنگی داشتیم وفقط از فلاکت در هنر حرف نمیزدیم. جای چنین گرایشی در سینمای ما خالی است. گرایشی که در بعضی کارهای بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و محمد رضا اصلانی شاهد آن بودیم.
همچنین ناصر صفاریان مستندساز و منتقد سینما با بیان این که وجه تکنیکی و کولاژ فیلم مهمترین ویژگی آن است، گفت: هیجان این که ما در حال تماشای اتفاقی نو در سینمای ایران هستیم، ناخودآگاه بر همه چیز سایه میافکند. همخوانی و یکدست بودن بازیهای تصاویر آرشیوی و تصاویر جدید هم به روان بودن فضای کلی اثر کمک کرده؛ گرچه فکر میکنم با کمی فشرده کردن صحنهها، میشود به ضرباهنگ درونی بهتر و ریتم روانتری در فیلم رسید.
عادل بزدوده، کارگردان نمایش عروسکی و عروسک ساز نیز با اشاره به این که، پس از مدتها فیلمی دیدم که از هر لحاظ متفاوت بود، توضیح داد:حزنی که در شخصیت ماهدخت و شهرزاد هست برایم دلنشین بود. چرا که این حزن از رنجشی تاریخی نشأت میگیرد که در همه ما وجود دارد. فیلم طرحی نو از معماری صفوی را با نگاهی تحلیلگر مطرح میکند. ما از این نوع ژانر ها در سینمای ملیمان کم داریم.
"کاشی هفترنگ" فیلمی تجربی و خلاقانه است که برای اولین بار در سینمای ایران از تکنیک کولاژ برای روایت داستان بهره گرفته است. داستان این فیلم در دو دوره صفوی و معاصر پیش میرود. در این فیلم از بعضی تصاویر سریال "شیخ بهایی" و "روشنتر از خاموشی" استفاده شده است. سکانسهای مهم فیلم "کاشی هفترنگ" با سکانسهای بازی درخشان علی نصیریان، علی دهکردی و حسین یاری در این دو سریال کولاژ شدهاند.