سرویس تجسمی هنرآنلاین: در نخستین روز برگزاری کارگاه‌های بیست و ششمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان، دکتر حمید سوری برای شرکت‌کنندگان در این رویداد به سخنرانی پرداخت. این برنامه به موضوع "نقش عنوان در آثار تجسمی- ضرورت‌ها و کارکردها" اختصاص داشت.

در ابتدای برنامه سوری درباره دلیل حضور خود در این جشنواره گفت: نخست برگزار شدن این رویداد در ایلام برایم اهمیت داشت. متاسفانه شهرهای مرزی با اینکه باید ویترین کشور ما باشند از امکانات شهرهای مرکزی محروم هستند. از سوی دیگر ایلام به دلیل مقاومت جانانه‌ای که در سال‌های جنگ داشت برای من جایگاه ویژه‌ای دارد. همچنین جشنواره هنرهای تجسمی جوان برای من بسیار مهم است و به نوبه خود اینجا آمدم که بگویم امید ما به شما جوان‌هاست و امیدواریم شما بتوانید حالِ آینده را خوب کنید. شما از هنر معاصری که در ایران هست و بخش اعظم آن هنر نیست درس بگیرید، از نکات منفی که در هنر معاصر جهان و ایران وجود دارد درس بگیرید و آلوده آن نشوید.

سوری با بیان اینکه دلیل انتخاب موضوع این سخنرانی، کارآمدی آن برای هنرمندان جوان است گفت: تا قبل از قرن ۱۸ میلادی بیشتر آثار هنری عنوان نداشتند و علت این بود که نیازی به این کار دیده نمی‌شد. آثار هنری عموما در آن دوران با سفارش خلق می‌شد و در این شرایط هم سفارش‌دهنده و هم هنرمند موضوع کار را می‌دانستند. مخاطب این آثار نیز بسیار محدود بود و به همین دلیل نیازی به نام‌گذاری آثار نبود.

او ادامه داد: از سوی دیگر مضامین مشترکی میان آثار آن دوره وجود داشت که همه مخاطبان می‌توانستند متوجه شوند اثر متعلق به کدام دسته از مضامین است. همچنین فرهنگ مخاطبان مشترک بود و طیف محدودی از افراد بیننده آثار هنری در یک نقطه خاص بودند. آثار هنری جابجا نمی‌شدند و روی یک دیوار در یک محل مشخص قرار داشتند که مخاطبان محدودی داشت.

سوری ادامه داد: از سال ۱۷۳۷ نمایشگاه‌های سالیانه "سالن" برای اولین بار شروع شد و به نقطه عطفی در تاریخ هنر تبدیل شد. اینکه تعداد زیادی آثار هنری در یک محل جمع شوند و همه مردم بتوانند آنها را ببینند پیش از آن سابقه نداشت. آثار به نمایش درآمده در سالن الزاماً کار سفارشی نیستند بلکه هنرمند کار خودش را می‌کند و مردم به تماشای این کار می‌آیند. پس هنرمند به موضوعات شخصی می‌پردازد که برای عموم شناخته‌شده نیست. همین اصل مهم برگزاری نمایشگاه‌ها باعث شروع نقد هنری نیز می‌شود چون مردم این آثار را متوجه نمی‌شوند و نیاز به متنی هست که برای آنها توضیح دهد. در آن زمان آثار هنری بیش از گذشته جابه‌جا می‌شوند و این امر آن‌قدر اهمیت دارد که گامبریج می‌گوید: "نام‌گذاری محصول جابجایی آثار است". زیرا مخاطبان در محل و جغرافیای جدید از موضوع آثار اطلاع ندارند و نام‌گذاری به آنها در درک موضوع کمک می‌کند.

او با بیان اینکه از قرن ۱۸ میلادی موزه‌های هنری رشد پیدا می‌کنند، افزود: از همان زمان تاریخ هنر به عنوان یک رشته مورد توجه قرار می‌گیرد و از این جهت افراد بیشتری برای تفسیر آثار هنری شروع به کار می‌کنند. به همین دلیل بسیاری از آثار هنری موجود از آن دوره را خود هنرمند نام‌گذاری نکرده بلکه منتقدین، موزه‌داران و... هستند که برای تابلوهای هنرمندان قبلی عناوینی انتخاب می‌کنند. تابلوهای مشهوری مانند "ندیمه‌ها" اثر ولاسکز و "گارد شبانه" اثر رامبراند از جمله این آثار هستند.

او ادامه داد: آنچه امروز از آثار هنری دوره رنسانس تا قرن بیستم داریم اغلب دارای عناوینی هستند که توسط هنرمند انتخاب نشده و به همین دلیل مشکلاتی در این زمینه به وجود آمده است. در حالی که اگر خود هنرمند نام را انتخاب کرده بود عنوان قابل پذیرش بود. عنوان باعث ایجاد تفسیر از اثر می‌شود و زمانی که نام اشتباهی روی کار باشد تفسیر مخاطب از اثر نیز اشتباه است. نام نگذاشتن توسط هنرمند ممکن است آثار هنری را به چنین سرنوشتی دچار کند. بعضی از عناوینی که توسط موزه‌داران و... برای آثار هنری انتخاب شده است مضامینی منفی و نژادپرستانه دارد که امروزه دیگر پذیرفته نیست. به همین دلیل بعضی از موزه‌ها این موضوع را در دستور کار خود قرار داده‌اند که عناوینی که نگاه منفی دارند را تصحیح کنند.

سوری ادامه داد: در قرن ۱۹ با رشد سواد عمومی، رشد موزه‌ها و گالری‌ها، ابداع عکاسی و چاپ لیتوگرافی و... اوضاع تغییر می‌کند. در این زمان تصاویر خوب، ارزان می‌شوند و به میان مردم می‌روند. هنرمندان می‌دانند اگر خودشان نام بر روی اثر خود بگذارند کمک بیشتری به تفسیر کار می‌کند.

او با بیان اینکه در قرن بیستم آثار هنرمندان از موضوع به مفهوم کلاسیک آن فاصله می‌گیرد، گفت: هنر تجسمی از ادبیات، متن و روایت فاصله می‌گیرد و به سمت موسیقی می‌رود. ابتدا عناوین موسیقایی برای آثار هنری رواج پیدا می‌کند و پس از آن بدون عنوان یا با شماره ارائه می‌شوند. نام " بدون عنوان" محصول دوران مدرن یا فرمالیستی است. زمانی که هنرمند انتخاب می‌کند به سمت مفهوم و متن کشیده نشود. هدف این است که کلمه مخاطب را گمراه نکند بلکه فقط فرم و رنگ را ببیند. در گذشته بر روی آثار هنری عنوان نمی‌گذاشتند اما بعد "بدون عنوان" خود به یک عنوان عمومی در دوران مدرن تبدیل می‌شود.

سوری ادامه داد: در دوره معاصر از دهه شصت میلادی این نگرش فرمالیستی کنار گذاشته می‌شود و نقد و تلاشی در جهت بازسازی فرمالیسم رواج پیدا می‌کند. ایده دوباره ارزش پیدا می‌کند. یکی از وجوه نگاه فرمالیستی این بود که اثر هنری مستقل از زمینه و اتفاقات زمان است اما هنر معاصر به خودبسندگی اثر هنری باور ندارد و می‌گوید اثر به زمینه‌هایی که از آن می‌آید وابسته است.

او با بیان اینکه امروزه عنوان از ضروریات اثر هنری شناخته می‌شود، افزود: اثر هنری، مستقل و خودبسنده نیست. یک گرامر جهانی برای تصویر وجود ندارد که بگوییم وقتی اثر بصری دیده می‌شود همه می‌توانند آن را بفهمند. هنر معاصر یک هنر خودآگاه است و دیگر صرفاً حسی و شهودی نیست. قبلاً اثر هنری یک تصویر تمام شده بود اما در هنر معاصر گاه با یک فرایند یا پروژه مواجه هستیم و در این حالت دیدن یک لحظه از آن فرآیند نمی‌تواند ما را به کلیت اثر هنری آگاه کند. پس اینجا هم عنوان اثر خیلی مهم است چون بدون آن نمی‌دانیم قبل و بعد از آن لحظه‌ای که ما دیده‌ایم چه بوده است.

سوری ادامه داد: از سویی دیگر امروزه پژوهش در هنر اهمیت زیادی یافته است. چون پژوهش و کنش هنری در هم تنیده شده‌اند دکترا در رشته‌های هنری به وجود آمده است. امروزه پژوهش و خلق اثر هنری با هم ارتباط زیادی دارد پس چگونه می‌توان انتظار داشته باشیم اثر هنری را بدون عنوان بفهمیم. با این حال نام‌گذاری برای همه آثار ضروری نیست. اگر اثر هنری یک اثر بصری ناب است، خود اثر گویاست یا کاملاً شهودی و حسی است و می‌توان نامی برای آن در نظر نگرفت، اما چنین آثاری را معمولاً نمی‌توان معاصر نام گذاشت.

او با اشاره به اینکه عده‌ای مخالف نام‌گذاری اثر هنری هستند گفت: یک دلیل این افراد آن است که عقیده دارند عنوان به اثر جهت می‌دهد. این موضوع درست است اما اینکه بگوییم دست مخاطب را می‌بندد درست نیست. مخاطب امروز تحت سیطره هنرمند نیست که عنوان او را کاملاًً بپذیرد، بلکه برداشت خود را از اثر دارد. نکته دوم آن است که می‌گویند الحاق متن به اثر حاکی از ضعف اثر است. این موضوع هم درست نیست زیرا امروزه متن و تصویر دشمن یکدیگر نیستند. از ابتدای تاریخ هنر نیز متن و تصویر موازی هم بودند. از هزاره 3 قبل از میلاد که این دو با هم تلفیق می‌شوند ارتباطات شکل بهتری پیدا می‌کند و انسان بهتر می‌تواند مکنونات ذهنی خود را انتقال دهد.

سوری با نمایش تصاویری از آثار هنری و صحبت درباره عنوان آنها سخنان خود را این‌گونه به پایان رساند: در مجموع عنوان به اثر هویت می‌دهد و یک شیء دیده شدنی را به خوانده شدنی تبدیل می‌کند. عنوان موجب تامل می‌شود و به تمایز اثر از میان آثار دیگر کمک می‌کند. عنوان چیزی بیشتر از یک برچسب است و به گفته جان بالدساری : "عنوان نگذاشتن اثر توسط هنرمند از زیر کار در رفتن و بی‌مسئولیتی است."