سرویس تجسمی هنرآنلاین:  "بالقوه‌ترین حوزه اقتصاد هنر کشور ما، خوشنویسی است" این ادعای بزرگ، ترجیع بند آشنای خانم محبوبه کاظمی دولابی ،مدیر گالری ترانه باران و موسس حراج باران است. او در این مصاحبه هم مانند دیگر گفتگوهایش ادله هایی مختلف برای آن ارائه می کند.

او که سومین حراج باران را با بازتاب رسانه ای گسترده و رقم چشمگیر نزدیک به 12 میلیارد تومان به پایان رساند همچنان پای ثابت مباحث گردشگری هنری و استراتژی هماهنگ برای دستیابی به یک حرکت ملی است، او خواهان تکاپوی عملی نهادهای ذیربط در این باره است؛ امیدواری های خانم کاظمی بزرگ است اما دیوار گلایه ها و نقدهایش نیز بلند… لطفا این گفتگو را بخوانید:

خانم کاظمی، شما موضوع گردشگری هنری را در چند سال اخیر مطرح کرده و توضیحاتی ارائه داده بودید. این ایده به کجا رسیده و چه مراحلی برای اجرایی شدن آن طی شده است؟

ما کار گردشگری هنری را به همان سبک و سیاقی که داشتیم پیش بردیم و کارهای پژوهشی و جمع‌آوری اطلاعات را انجام دادیم و با کارهای اجرایی مثل حراج باران و برگزاری نمایشگاه‌های مختلف سعی کردیم گردشگران را جذب کنیم، چون در گردشگری هنری یکی از مهمترین بحث‌ها این است که انگیزه شما جذب گردشگران به یک رویداد هنری باشد. اگر یک گردشگر در محلی باشد و از یک نمایشگاه دیدن کند او گردشگر هنری محسوب نمی‌شود، بلکه گردشگر هنری آن کسی است که با انگیزه دیدن نمایشگاه، یک کنسرت یا یک رویداد هنری به یک مقصد ورود کند و در آن مقصد اقامت بگیرد. ما با توجه به این موضوع کار اجرایی حراج باران را انجام دادیم و به افرادی که در دنیا در گروه گردشگران هنری قرار می‌گیرند، مانند گالری‌داران و مجموعه‌داران، اطلاع‌رسانی کردیم که به اینجا سفر کنند و از نمایشگاه ما دیدن کنند و احیاناً اگر تمایلی به خرید دارند بتوانند از آثاری که مُجاز هستیم به آنها ارائه بدهیم، خرید داشته باشند.

طبیعتاً زمانی که ایده گردشگری هنری را مطرح کردید از همان ابتدا هدف و آینده‌ای را برای آن در نظر گرفته بودید. این هدف برای شما چه بود؟

با توجه به اینکه سال‌ها در این زمینه فعالیت داشتم، هم در حوزه گردشگری چهره شناخته‌ شده‌ای بودم و هم بسیاری از افرادی که در این حوزه فعالیت می‌کردند را می‌شناختم. با هدف توسعه اقتصاد فرهنگی با پیوند دو حوزه هنر و گردشگری به بازنمود ایده گردشگری هنری پرداختم و با نظر به اینکه ترویج فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی اصل اساسی فعالیت‌های من بر اساس ارزش‌های کشورمان بوده، محوریت انگیزشی کار را بر هنرهای ایرانی و اسلامی که یکی از غنی‌ترین منابع هنری جهان است بنا کردم.

ما در کشورمان محدودیت‌هایی داریم، مثلاً در حوزه گردشگری نمی‌توانیم به صورت عام فعالیت کنیم. گردشگری گونه‌های مختلفی دارد و ما وقتی می‌گوییم گردشگری، باید حتماً مشخص کنیم که راجع به کدام نوع گردشگری صحبت می‌کنیم. گردشگری سلامت، گردشگری ورزشی، گردشگری تجاری و... راهکار خودشان را دارند و گردشگری هنری و فرهنگی هم راهکار خودش را دارد. ما حدود 70 نوع مختلف گردشگری داریم و به همین خاطر نمی‌توانیم راجع به واژه گردشگری صحبت کنیم و درباره همه مدل‌های گردشگری برنامه عام بدهیم چون هدف هر کدام متفاوت است. اگر بخواهیم گردشگر داخلی یا خارجی جذب کنیم، باید کسانی جذب شوند که ما طبق اهداف و برنامه‌های کشورمان با آن منطبق باشیم و پیش برویم.

مواردی که ایران را مهم می‌کند این است که ایران یک کشور ارزش‌محور است و ما منابع تمدنی داریم و بحث دو تمدن ایرانی و اسلامی به‌عنوان دو منبع بزرگ در جهان برای ما مطرح است و از طرفی ما تعداد کثیری از هنرمندانی را داریم که در هنر ملی، فاخر و اصیل فعالیت می‌کنند و آثار آنها به دلیل همان مباحث تمدنی، تاریخی، فرهنگی، عرفانی، فلسفی و ادبی، در جهان قابل ارائه است و ما در این زمینه حرف برای گفتن داریم. ایران قابلیت این را دارد که پایتخت هنری جهان اسلام شود چون ما هم مباحث اسلامی را داریم و هم خود زبان فارسی دومین زبان اسلامی در جهان است که با توجه به ترکیبات، شیرینی و عمقی که دارد، در بحث توسعه و ترویج آن با توجه به اسناد و افراد بالادستی، فعالیت زیادی می‌توانیم انجام دهیم.

من با توجه به منابعی که در دست داریم به ذهنم رسید که می‌توان یک راهکار در مورد نقش گردشگری در هنر و نقش هنر در گردشگری مطرح کرد. مهمترین هدف ما هم توسعه فرهنگ ایرانی و اسلامی است و طبیعتاً تلاش می‌کنیم که این پروژه برای کشور و هنرمندان خودمان سودآور باشد. این توسعه و ترویج، زیرشاخه پیدا می‌کند و یک سری مباحث فرهنگی، اقتصادی، هنری و... دارد و حتی در مباحث علمی و سیاسی هم می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد.

همان‌طور که اشاره کردید گردشگری‌ بخش‌های مختلف دارد، این در مورد هنر هم صدق می‌کند و هر رشته‌ هنری هم مخاطب خاص خودش را دارد. در حال حاضر معروف‌ترین و بزرگترین نمونه‌های گردشگری هنری، فستیوال‌هایی مثل ونیز و کن هستند که مخاطب خاص سینما و مخاطب خاص هنرهای تجسمی را به سمت خود جذب می‌کنند و کل فضای شهر را تحت تأثیر قرار می‌دهند. فکر می‌کنید گردشگری هنری ما در چه بخش‌هایی می‌تواند حضور داشته باشد؟ به عنوان مثال ما فستیوال‌های هنری در زمینه موسیقی و سینما را در یک فصل خاصی داریم و رویدادهای تجسمی بزرگ‌مان حراج تهران و حراج باران هستند که به بخش هنرهای تجسمی و هنر خوشنویسی اختصاص دارند. آیا منظور از گردشگری هنری، تمرکز روی یک هنر خاص است یا می‌تواند گسترده‌تر باشد؟

وقتی راجع به بحث گردشگری هنری صحبت می‌کنیم، اولین چیزی که مطرح می‌شود این است که شما چه منابعی دارید؟ قطعاً انواع هنرها به عنوان منابع دسته‌بندی و تقسیم‌بندی می‌شوند و پتانسیل‌های‌شان شناسایی می‌شود و اطلاع کامل به دست می‌آید تا ما بدانیم آنها را در چه ماتریس و چه فرمولی برای جذب گردشگران می‌توانیم ارائه دهیم. یعنی تمامی هنرها و هنرمندانی که در ایران خلق اثر می‌کنند، به‌عنوان یک جذابیت، یک انگیزه و یک منبع مهم ارائه در بحث گردشگری هنری مطرح می‌شوند. مثلاً ما وقتی بحث هنرهای تجسمی را مطرح می‌کنیم، با همان مفاهیم هنرهای تجسمی و با همان تقسیم‌بندی‌اش در تمام مقاصد ایران (دور و نزدیک و روستایی و شهری) به‌عنوان منبع قابل ارائه است. ما بحث صنایع دستی، تئاتر، موسیقی و سینما را هم به‌عنوان منبع داریم. حتی از معماری هنری و منظر شهری هم می‌توانیم در بحث گردشگری هنری به‌عنوان منابع نگاه کنیم و آنها را جزئی از دسته‌بندی‌های جذب مخاطب قرار بدهیم. همان‌طور که این اتفاق در کشورهای دیگر هم افتاده است. موضوع گردشگری هنری در کشورهای دیگر هم عمر زیادی ندارد ولی در آن کشورها فعالیت زیادی روی این موضوع صورت می‌گیرد. مثلاً جشنواره ونیز جشنواره‌ای است که ما واقعاً می‌توانیم ایرانیزه‌اش کنیم، به طوری‌که بتواند برای ما جذب گردشگری میلیونی کند. هنر خط و خوشنویسی چون یک هنر تاریخی، اصیل و ریشه‌دار است، جذابیت آن در دنیا به خودی خود وجود دارد. الان حراجی‌های بزرگ دنیا نظیر حراجی کریستیز و حراجی ساتبیز، حراجی‌های تخصصی خط را دارند. این حراجی‌ها انواع خطوطی که در دنیا وجود دارد را جمع‌آوری می‌کنند و به حراج می‌گذارند. مخاطبینی که ما می‌خواهیم جذب کنیم به دنبال این هستند که داشته‌های ما را ببینند و به همین خاطر جذابیت‌ بعضی از هنرها برای ارائه بین‌المللی بیشتر است. بنابراین دسته‌بندی، سطح‌بندی و مهندسی منابع هنری قطعاً وجود دارد و دلیلش این است که ما بتوانیم به خروجی‌ها و اهدافی که داریم برسیم.

محبوبه کاظمی

آیا فکر می‌کنید ما در همه رشته‌های هنری این قابلیت را داریم؟

بله. هر کدام از شاخه‌ها می‌توانند مخاطب خودشان را جذب کنند. با توجه به اینکه ایران یک کشور قدیمی و پر از خرده‌ فرهنگ‌ها است، همه هنرهای ما برای ارائه به دنیا جذابیت دارد. شما در جشنواره فیلم کن می‌بینید فیلم‌هایی جایزه می‌گیرند که راجع به فرهنگ‌هایی است که در دنیا جذابیت دارد. کشور ما پر از این پتانسیل‌ها است. ما در بحث هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی، هنرهای ادبی، معماری، صنایع دستی و... حرف برای گفتن داریم و در بحث صنایع دستی جزء سه ابر قدرت جهان هستیم. چنانچه دولتمردان و سیاستمدارهای ما اهمیت بیشتری به این موضوعات بدهند و تعامل‌شان را با بخش خصوصی بیشتر کرده و از بخش خصوصی حمایت کنند، مطمئناً ما در همه زمینه‌های هنری حرف برای گفتن داریم.

به نظر می‌رسد در زمینه گردشگری هنری، نقش دولت و قوانین‌ بسیار پررنگ است و قاعدتاً خیلی کارها را بدون کمک و حمایت دولت نمی‌شود انجام داد. دیدگاه دولت به گردشگری هنری به چه شکل است و آیا نهادهای دولتی در این زمینه از شما حمایت کرده‌اند؟

ترجیح می‌دهم این مسئله را دسته‌بندی کنیم چون بحث گردشگری هنری بخش‌ها و اهداف متفاوتی دارد و هر کدام از اهداف هنری، فرهنگی یا اقتصادی بحث گردشگری هنری، راهکارها، مشکلات و افراد متفاوتی را در بر می‌گیرد. در مورد بخش فرهنگی و هنری قضیه، یکی از مسائل مربوط به مجوزها است که خوشبختانه من در دوره مدیریت قبلی وزارت ارشاد توانستم با توضیحات، پروپوزال و داده‌هایی که نیاز به تصمیم‌گیری بود، توجه و موافقت ریاست مدیرکل هنرهای تجسمی را جلب کنم تا مجوز اجرایی کردن حراج باران که یکی از مهمترین اتفاقات در حوزه گردشگری هنری است را به من بدهند. گردشگری هنری اسمش رویش است؛ یعنی شما باید یک اتفاقی را رقم بزنید که به بهانه آن گردشگران هنری را جذب کنید. در واقع شما نمی‌توانید فقط راجع به مبحث گردشگری هنری حرف بزنید و با یک سری مباحث بسیار عادی، گردشگر هنری جذب کنید. گردشگری هنری خوراک خودش را می‌خواهد.

خوشبختانه ما توانستیم نظر دوستان را جلب کنیم و مجوزهای حراج باران را بگیریم. اما در بحث اطلاع‌رسانی، ما بخش خصوصی هستیم و کل ماجرای حراج باران و تبلیغاتی که برای آن صورت گرفت را با سرمایه خصوصی پیش بردیم. بخش‌های دولتی در زمینه اطلاع‌رسانی می‌توانستند به ما کمک کنند و حراج باران را از مجاری متعلق به خودشان اطلاع‌رسانی کنند که این اتفاق هم آنچنان که باید رخ نداد.

حراج باران اولین رویداد گردشگری هنری است که در کشور اتفاق افتاده است. البته عده‌ای می‌توانند بگویند از این رویدادها قبلا هم اتفاق افتاده است که شاید چنین باشد اما آن رویدادها گردشگری هنری نبودند چون هدف‌شان گردشگری هنری نبوده است. وقتی شما رویدادی را برگزار و یک نمایشگاه برپا می‌کنید، اگر نمایشگاه در چرخه گردشگری هنری قرار نگیرد، گردشگری هنری نیست. یک رویداد زمانی گردشگری هنری محسوب می‌شود که شما برای آن، گردشگران هنری داخلی و خارجی را شناسایی کنید و آنها جذب شما شوند و برای بازدید از رویداد به کشور شما آمده و اقامت بگیرند.

از دوره اول حراج باران، مخاطب خارجی را جذب کرده بودید؟

بله. اتفاقا در اولین دوره حراج باران بازدیدکننده‌های خارجی زیادی داشتیم. برای آنها کارت دعوت فرستادیم و آنها لطف کردند آمدند. به هر حال بخش اعظم کار پژوهشی و تحقیقاتی من روی بخش گردشگری هنری بوده است. ما باید حراج باران را به‌عنوان یک رویداد خاص و جذاب برگزار می‌کردیم چون کسی برای یک نمایشگاه معمولی از کشورش به ایران نمی‌آید. از آنجایی که آثار حراج باران متعلق به یک دوره ۱۳۰۰ الی ۱۴۰۰ ساله است، طبیعتا این رویداد برای مخاطبان ما جذابیت دارد و از نمایشگاه دیدن می‌کنند. حتی اگر گردشگران اثری از حراج خریداری نکنند باز هم ما به هدف‌مان رسیده‌ایم چون آنها به ایران سفر کرده و مدتی اقامت دارند.

محبوبه کاظمی

شما در زمینه‌ اقتصادی از بخش‌های دولتی کمکی درخواست نکردید؟

خیر، ما در این زمینه درخواست کمک نکردیم چون اگر درخواست می‌کردیم هم به ما کمک نمی‌شد. به همین خاطر وقت‌مان را هدر ندادیم که بخواهیم این پروسه را پیگیری کنیم. یک بحث مهم که خوب بود در دوره وزارت قبلی و یا وزارت فعلی فرهنگ و ارشاد اسلامی اتفاق می‌افتاد، توجه و ایجاد انگیزه برای خود کارآفرین‌های هنری است. بهتر است که به این موضوع توجه شود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری ارشاد و مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی می‌توانند به بحث کارآفرینی توجه کنند، کما اینکه در همه دنیا این اتفاق می‌افتد، چون کارآفرین موتور محرک اقتصاد هر حوزه است ولی متأسفانه توجه خاصی به کارآفرین‌های ما نشده و شاید گاه بی‌مهری هم نسبت به آنها صورت گرفته است.

 من به‌عنوان یک شخص کارآفرین که در حوزه فرهنگی کارآفرینی کرده‌ام و نگاه نو و خلاق داشته‌ام، دلیل این بی‌توجهی برایم جای سوال است. دلیل آن می‌تواند نگاه جنسیتی باشد چون در کشور ما هنوز هم نگاه مردسالاری وجود دارد. ما نمی‌توانیم ادای این را در بیاوریم که همه چیز بر پایه نگاه برابر است. واقعاً این‌طور نیست. من به‌‌عنوان یک زن کارآفرین می‌گویم که متأسفانه این نگاه برابر واقعاً وجود ندارد و زنان ما ‌علاوه ‌بر مشکلات کاری که گریبان همه زنان و مردان را می‌گیرد، مشکلات دیگری هم در کارشان تأثیرگذار است و سنگینی بار دوش آنها را بیشتر می‌کند.

یکی دیگر از دلایل کم‌توجهی به کارآفرین‌ها نیز می‌تواند ناشی از این باشد که شاید دغدغه‌های فرهنگی در کشور ما واقعاً در حد کلمات است و شاید مسائل فرهنگی برای نهادهای مربوطه به صورت دغدغه‌های عمیق و مفهومی مطرح نباشد. توجه به بخش خصوصی و افراد کارآفرین و جریان‌های فرهنگی جزء لاینفک وظایف نهادها است. یکی از دغدغه‌های فرهنگی رهبر انقلاب که بارها راجع به آن صحبت شده، توسعه و ترویج خط و زبان فارسی است؛ هنر می‌تواند ابزار این کار باشد. اما آیا دولتمردان و سیاستمداران از ابزار هنر برای ترویج خط و زبان فارسی حمایت می‌کنند؟ آیا آنها نباید در کنار افراد کارآفرین، ادبا، شعرا، بلغا و فصحا باشند؟ مسئولان ما در قبال این جریانات مسئول هستند اما متأسفانه بسیاری از مسئولین مسئولیت‌شان را انجام نداده‌اند. من بارها به کمیسیون‌ فرهنگی مجلس مراجعه کردم و اعضای کمیسیون تشریف آورده و بازدید کرده‌اند اما نتیجه‌اش چه بوده و چه اتفاقی افتاده است؟

می‌خواهم ببینم چه اتفاقی در عمق وجود دارد که این همه بی‌توجهی دیده می‌شود. وقتی جریاناتی مثل حراج باران متوقف شود اتفاقی در فرهنگ نمی‌افتد. اگر در چهل سال گذشته اتفاقی در فرهنگ و هنر ما افتاده است توسط افرادی بوده که بسیار مقاوم و سرسخت بوده‌اند و با پشتکار خودشان قدمی برداشته‌اند. بقیه کاری نکرده‌اند. برای ما فضای کاری در حوزه‌های بین‌الملل هم مهیاست، اما اگر در کشور خودمان عاشقانه کار می‌کنیم، یکی از مهمترین وظایف مسئولین این است که بر کار ما ارج بگذارند و نگرش مثبت‌شان را با عمل نشان بدهند. ما از دوره به‌به شنیدن گذشته‌ایم. حداقل بیایند گوشه‌ای از کار را بگیرند. ما سراغ هر گوشه از کار که رفتیم واقعاً به بن‌بست خوردیم. رزومه من نشان می‌دهد که چه آدم با پشتکاری هستم و در این حوزه چه تلاش‌هایی کرده‌ام. من چه در سطح علمی و حوزه پژوهشی و چه در بحث فرهنگی، هنری و اقتصادی تلاش کرده‌ام. بارها گفته‌ام که حراج باران یک کار فرهنگی است و اقتصاد، ابزار کارآمد ماست. دغدغه‌های ما دغدغه‌های ایرانی اسلامی است. اگر بخواهیم برای توسعه و ترویج یک فرهنگ تلاش کنیم قطعاً آن فرهنگ، فرهنگ ایرانی اسلامی خواهد بود. رهبر انقلاب بارها در جوامع و سخنرانی‌های مختلف این موضوع را مطرح کرده‌اند و دغدغه ما هم روی این بحث بوده است. ما نمی‌خواهیم با هر روشی بُعد اقتصادی‌مان را قوی کنیم. بُعد اقتصادی ما در حقیقت زیرمجموعه اهداف فرهنگی ما است که بتواند این اهداف را گسترش بدهد.

در مورد مقوله هنرگردی روستایی هم صحبت‌هایی شده بود. آیا اقدام عملی در این زمینه صورت گرفته است؟

ما به عنوان بخش خصوصی در حیطه توان خود اقدام عملی انجام داده‌ایم. این موضوع، طرح نویی است که از طرف خود من مطرح شده است و در حال حاضر کارهای زیرساختی آن را انجام داده‌ایم. ما از سراوان تا رستم‌آباد استان گیلان را به‌عنوان طرح پایلوت انتخاب کرده‌ایم و کار تحقیقاتی و پژوهشی را روی آن انجام داده‌ایم. با سازمان‌ها و نهادهای مرتبط هم ارتباط گرفته‌ایم و نظرشان را جلب کرده‌ایم که بتوانیم این طرح را داشته باشیم. در واقع در حال حاضر در مرحله کارهای برنامه‌ریزی و جمع‌آوری اطلاعات هستیم. فعلاً به صورت پایلوت آن منطقه را انتخاب کرده‌ایم و برای مقاصد دیگر هم پیشنهادات زیادی داریم که باید وقت بگذاریم. این کار هم مستلزم هزینه زیاد است و هم مستلزم تشکیلات بزرگ‌تر خواهد بود که از توان ما به‌عنوان بخش خصوصی خارج است.

امروز یکی از مهم‌ترین مباحثی که در دنیا مطرح است بحث مشارکت بین بخش خصوصی و دولتی است. دولت یک نهاد قدرتی و بخش خصوصی یک بخش ضعیف است. ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم بخش خصوصی را در کنار بخش دولتی بگذاریم. اینکه چگونه این مشارکت‌ها می‌تواند اتفاق بیفتد جزو مباحثی است که امروز در دنیا مطرح است و کشورهایی مثل انگلستان، آفریقا و هندوستان دارند این بحث‌های مشارکتی را به صورت علمی بررسی می‌کند.

ما در بخش خصوصی کارمان را انجام داده‌ایم، یعنی اطلاعات‌مان را به دست آورده‌ایم، مقاصدمان را انتخاب کرده‌ایم و کارهای‌مان را انجام داده‌ایم و حالا به جایی رسیده‌ایم که مسئولین باید ما را کمک کنند. اگر دولت به بخش خصوصی کمک نکند ما چطور می‌توانیم کاری را انجام بدهیم؟ ما در حد خودمان کار را جلو برده‌ایم و باقی آن نظر مسئولین است که تسهیل‌گری کنند تا این کار سرعت بیشتری پیدا کند. به نظرم با توجه به اوضاع سیاسی و اقتصادی این روزها، مهم‌ترین سرمایه‌های ما انگیزه افراد است که باید حفظ شود. مسئولین ما نباید بگذارند انگیزه افراد تمام شود چون در آن صورت اقتصاد به طرز فجیعی لطمه می‌خورد. متأسفانه با بی‌توجهی‌ها، خواسته یا ناخواسته دارند این کار را با افراد بسیار زیادی انجام می‌دهند.

محبوبه کاظمی

در شرایط فعلی عده‌ای عقیده دارند کاهش ارزش پولی ما به نفع گردشگران خارجی شده است. به نظر شما این شرایط چقدر می‌تواند برای ورود گردشگردان هنری به ایران تأثیرگذار باشد؟

بحث ارز به‌عنوان یک پیشران اقتصادی مورد نظر است و در سطح کلان مطرح است. نوسان ارز در حوزه گردشگری می‌تواند به‌عنوان یک فرصت دیده شود چون سفر برای گردشگرها ارزان تمام می‌شود. طبیعتاً الان برای گردشگران به صرفه است که به ایران بیایند. کسانی که در کشور ما خدمات ارائه می‌دهند نیز ضرری نمی‌کنند و این موضوع استفاده از ظرفیت‌های موجود را بالا می‌برد. ما در حال حاضر یکی از طلایی‌ترین فرصت‌ها را داریم که بتوانیم جذب گردشگر کنیم. به‌عنوان یک فرصت ویژه در گردشگری می‌توانیم این بحث را ببینیم و گردشگران و خصوصاً طبیعت‌گران را جذب کنیم. گران شدن نرخ ارز می‌تواند برای توسعه اقتصادی و ارزآوری در حوزه گردشگری فرصت طلایی و خوبی باشد.

اما موضوع در بحث کالاهای هنری کمی فرق می‌کند و هم فرصت دارد و هم تهدید. تهدیدش از این نظر است که وقتی ارز گران می‌شود تبدیل آثار به نرخ ارز ریالی گران‌تر از پتانسیل بازار می‌شود. یعنی عرضه و تقاضا با همدیگر نمی‌خوانند. اگر بخواهید به دلار حساب کنید اثر را این‌جا نمی‌توانید بفروشید و اگر به ریال حساب کنید قیمتش ارزان می‌شود و انگیزه خروج آثار بالا می‌رود. در بحث صادراتی و هنرمندان جوان این اتفاق خوبی می‌تواند باشد ولی در مورد آثار پیشکسوتان برای ما یک تهدید محسوب می‌شود.

چند سالی است که در هنرهای تجسمی می‌بینیم آثار تعدادی از هنرمدان معاصر  جایگاه خوبی پیدا کرده‌اند و قیمت‌های میلیاردی به دست آورده‌اند. اما در زمینه خوش‌نویسی می‌بینیم که در حراج باران آثاری از قدما ارائه می‌شود که تاریخ بیشتری دارند ولی قیمت‌شان به یک میلیارد تومان هم نمی‌رسد، در حالی‌که این سوال وجود دارد که چرا اثری که قدمت تاریخی پیدا کرده نتوانسته مثل یک اثر نقاشی معاصر با قیمت بالایی به فروش برود؟ به نظر شما دلیل آن چه می‌تواند باشد؟ آیا تفاوت جایگاه خوشنویسی با سایر هنرهای تجسمی باعث اختلاف قیمت می‌شود و یا نوع مخاطب و شناخت او، این اختلاف را رقم می‌زند؟

ما از چند مرحله باید بگذریم. اگر از بُعد پتانسیل بخواهیم این مسئله را نگاه و مقایسه کنیم با بُعد اجرایی و بُعد نتیجه فرق می‌کند. بالقوه‌ترین حوزه اقتصادی کشور ما حوزه خوشنویسی است و هنوز هم بر همین باور هستم، اما این بالقوه هنوز بالفعل نشده است. من به‌عنوان اولین کسی که در اقتصاد هنر خوشنویسی ورود کردم، تحقیقاتی به صورت علمی روی مباحث اقتصادی این موضوع داشتم، یعنی فقط جنبه احساسی و بحث انتخاب نبوده است. این بازار بالقوه وجود دارد و ما داریم آن را بالفعل می‌کنیم و این اتفاق به تدریج می‌افتد. جزء اهداف‌مان نیست که این رشد را به صورت حباب پیش ببریم. این رشد باید خودش در جامعه اتفاق بیفتد. ما باید آگاهی عموم را بالا ببریم چون جامعه عمومی هم باید با بازار خوشنویسی درگیر شود، کمااین‌که تا به حال درگیر بوده است. من مطمئنم که در خانه هر ایرانی یک اثر خوشنویسی و اثر خطی وجود دارد. بنابراین خوشنویسی موضوع دوری برای خانواده‌ها نیست و ما فقط می‌خواهیم آن را یادآوری کنیم.

خوشنویسی در زمینه اقتصادی هم باید رشد خودش را به تدریج پیش ببرد. من معتقدم که آینده بسیار خوبی در انتظار خوشنویسی است و مطمئن هستم خوشنویسی در آینده رکوردهای خوبی را خواهد زد. این کشش هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌المللی وجود دارد. الان تقریباً سه سال است که به صورت تخصصی روی اقتصاد خوشنویسی تمرکز شده و از طرفی هشت سال است روی بحث فرهنگ‌سازی و برگزاری نمایشگاه‌ها و مباحث فرهنگی‌اش کار شده است و خوشبختانه دارد رشدی در این زمینه اتفاق می‌افتد. شاید این رشد آهسته باشد ولی من مطمئنم این رشد تأثیرگذار، درست و واقعی است.

بارها تأکید کرده‌ام که مباحث فرهنگی حراج باران بسیار با اهمیت‌تر از مباحث اقتصادی‌اش است اما این به معنای آن نیست که بُعد اقتصادی‌اش مهم نیست، چون به هر حال بعد اقتصادی یک ابزار مهم و کارآمد در پیشبرد اهداف فرهنگی است. به خاطر رویکردی که ما داریم، سرمایه‌گذاران این حوزه هم آدم‌های فرهنگی هستند. یعنی کسانی هستند که از لحاظ تفکر، بر تفکرهای محوری حراج منطبق هستند. روش‌ها و هدف‌هایی که ما می‌گذاریم روش‌ها و اهداف فرهنگی است و همه از این نظر با همدیگر سنخیت دارند. به نظرم این رشد قطعاً در آینده رشد چشمگیر، واقعی و درستی خواهد بود. من روی واقعی بودن قیمت‌ها تأکید می‌کنم چون این‌طور نیست که ما برای اینکه رکوردی زده شود یک عددی را بگوییم و خرید و فروش واقعی در حراج اتفاق نیفتد، بلکه همه آمارها واقعی است.

محبوبه کاظمی

در حراج تهران می‌بینیم به جز هنرمندان تثبیت‌شده‌ای که همیشه از کار آنها استقبال می‌شود، آثار هنرمندان جوان نیز ارائه شده و در حد خودشان مورد استقبال قرار می‌گیرد و حتی بسیاری از هنرمندان جوان توقع دارند اثرشان وارد حراج شود. اما در زمینه خوشنویسی بیشتر آثار قدما و هنرمندان معاصر شناخته شده مورد توجه قرار می‌گیرد و به نظر می‌رسد هنرمند 30 یا 40 ساله‌ای که کارش شناخته شده باشد و با استقبال مخاطب هم مواجه شده باشد، کمتر داریم. آیا واقعاً این‌طور است؟

در حوزه بازار مسائل بسیار پیچیده است و همیشه نمی‌توان مطمئن بود هنرمند جوانی که اثرش با قیمت بالا به فروش می‌رسد، به شکل واقعی این قیمت را به دست آورده است. اما حوزه خوشنویسی را اگر به صورت همان کار کلاسیکی که همیشه بوده و از قدما به حال رسیده است بررسی کنیم، می‌بینیم کلاً خوشنویسی هنری است که دیر به دست می‌آید. یعنی یک خوشنویس باید در یک دوره چهل ساله بنویسد تا بتواند به حد اعلی خوشنویسی برسد و اثرش به‌عنوان یک اثر فاخر خوشنویسی ارائه شود. بنابراین عجیب نیست اگر هنرمندانی که آثار آنها در حراج باران ارائه می‌شود سن بالایی دارند. البته خوشنویسی شاخه‌های مختلفی مثل نقاشی‌خط یا استفاده از خطاطی در هنرهای مختلف نظیر صنایع دستی را هم شامل می‌شود که در این بخش حضور هنرمندان جوان‌تر را نیز شاهد هستیم.

آیا حراج باران رویه‌ای را در نظر دارد که جوان‌های خوشنویس هم معرفی شوند و بتوانند بازار خودشان را پیدا کنند؟

در حراج‌های قبلی‌مان هنرمندانی را داشتیم که جوان‌تر بودند اما کار خاص داشتند. مثلاً اثر "چوب و آتش" محمدرضا توابی را نمایش دادیم که به وسیله آتش با روشی استادانه از دل چوب، قطعه شعری زیبا خلق شده بود و حاصل خلاقیت و نوآوری این هنرمند بود. یا اثر هنرمندان جوان دیگری مثل عبدالله قهرمان را داشتیم که به عنوان یک هنرمند جوان اثرش را به نمایش گذاشتیم. هنرمندان جوان دیگری هم بودند که ما اثرشان را در حراج باران گذاشتیم، اما قبل از اینکه بخواهیم به هنرمندان جوان برسیم، باید زیرساخت‌های فرهنگی و آگاهی جامعه را درست کنیم. یعنی ما نمی‌توانیم یک‌دفعه به جامعه جوان ورود کنیم. قطعاً برنامه خیلی خاصی برای آنها داریم و اقدام تأثیرگذاری را می‌توانیم انجام بدهیم که منجر به رونق بازار هنرمندان جوان شود. اما اگر زیرساخت نداشته باشیم، برنامه ما یک اقدام مقطعی می‌شود که بعد منجر به شکست خواهد شد. پس باید ابتدا فرهنگ عمومی جامعه را در بحث اینکه هنر خوشنویسی هنر امنی برای سرمایه‌گذاری کردن است و در آینده یک رشد آهسته ولی پیوسته را خواهد داشت و هنری است که در جامعه ملی و بین‌المللی مورد توجه است، جا بیندازیم.

اهمیت به جوانان بسیار مهم است و در سایت نگارخانه ترانه باران هم درج شده که یکی از اهداف ما حمایت از جوانان است، اما این حمایت باید درست و با زیرساخت‌های لازم باشد. تمام تلاش من در این سال‌ها بر این اساس بوده است که این زیرساخت را به صورت اصولی و به صورت محکم به‌وجود بیاوریم که وقتی برنامه بعدی را اجرا می‌کنیم باعث سرخوردگی و شکست نتایج نشود و نتایج درخشانی را در خودش به‌وجود بیاورد. ما این مشکل را با هنرمندان شناخته شده و به درجه کمال رسیده، کمتر داریم، گرچه به جامعه جوان‌ها هم ورود کرده‌ایم ولی این اتفاق به شدت و گستردگی حراج تهران نیفتاده است و دلیلش هم این است که شاید الان وقتش نرسیده است که بخواهیم این کار را انجام بدهیم. من در گالری ترانه باران معرفی جوانان را انجام داده‌ام ولی الان در حراج باران موقع مناسبی برای این کار نیست. ما باید یک مقدار زیر ساخت‌های‌مان را بیشتر تقویت کنیم و افراد بیشتری را به‌عنوان سرمایه در این حوزه جذب کنیم و مسئولین هم مهر و لطف بیشتری به این قضیه داشته باشند تا بتوانیم کارهای بعدی را اجرا کنیم. قطعا برای جوان‌ها هم برنامه‌های خیلی خوبی خواهیم داشت و برنامه‌ریزی می‌کنیم و امیدواریم که جوان‌ها هم در بازار کلی این هنر تاثیرگذار باشند.

محبوبه کاظمی

در صحبت‌های‌تان به اقبال مخاطب خارجی به خوشنویسی به دلیل ویژگی‌های فرهنگی و ارزشی که دارد اشاره کردید. در فصل گذشته دیدیم که بخش هنرهای اسلامی حراج‌های بزرگ بین‌المللی از جمله کریستیز و ساتبیز، اتفاق‌ها و فروش‌های خیلی خوبی به همراه داشتند. فکر می‌کنید ما چقدر می‌توانیم این اقبال را برای مبحث گردشگری هنری به نفع خودمان استفاده کنیم؟

الان بحث هنر اسلامی در دنیا جدی است و به مرور زمان جدی‌تر هم می‌شود چون اغلب آثار هنرهای اسلامی آثار موزه‌ای هستند. شما امروز به هرکجای دنیا بروید، در اغلب موزه‌ها آثار هنر اسلامی را می‌بینید و بسیاری از موزه‌های مطرح دنیا بخش مخصوص هنر اسلامی را در خود دارند. آثار بسیار زیادی هم از هنرمندان فاخر ایرانی در موزه‌های مطرح دنیا به نمایش گذاشته شده است.

ما در بحث بلوغ یک اثر هنری چهار رکن اصلی داریم که یکی از آنها گالری‌دار است و قطعاً گالری‌داری موفق است که علاوه بر محتوا، بینش و نگرش درست بتواند جنبه ارتباطی حداکثری را با جامعه ملی و بین‌المللی ایجاد کند. همانطور که می‌دانید ما الان در عصر ارتباطات هستیم و نوع و نحوه ارتباطات بر توسعه بازار نقش غیرقابل انکاری را دارد. بنابراین هنرمند با انتخاب یک گالری‌دار موفق می‌تواند اولین قدم مؤثر را برای آینده شغلی خودش بردارد. رکن دیگر، مجموعه‌دارها هستند. در اینجا این بحث‌ها مطرح است که کدام مجموعه‌دار بر جمع‌آوری کدام هنرمندان متمرکز است و کدام مجموعه‌دار به‌عنوان یک سرمایه‌گذار ورود می‌کند و آثار کدام هنرمند را خریداری می‌کند و در مجموعه‌اش نگه می‌دارد؟ سومین موضوع بحث حراج است که یک هنرمند باید به آن قابلیت برسد که آثارش را در حراجی ارائه بدهد. این مسئله در دنیا اهمیت زیادی دارد. چهارمین بحث هم بحث موزه است. این چهار رکن برای هنرمندانی که اثرشان به دو نوع هویت سبکی (سبک هنرمند شناخته شده باشد، به طوری‌که شما بدون اینکه اسم و امضاء هنرمند را ببینید بلافاصله تشخص بدهید یک اثر متعلق به فلان هنرمند است) و هویت اجتماعی (اینکه هنرمند چطور بتواند هویت اجتماعی‌اش را تثبیت کند) رسیده باشد، اهمیت زیادی دارد. من در مورد تثبیت هویت اجتماعی آثار هنری به هنرمندان پیشنهاد می‌کنم که حتماً مشاور اقتصادی داشته باشند چون هنرمند کارش خلق اثر است و اگر بخواهد به موضوعات مختلف فکر کند، این مسئله شاید روی خلق اثر توسط او تأثیر منفی بگذارد.

اگر توجه کنید، از میان هنرهای ایرانی بیشترین آثاری که در موزه‌ها وجود دارد قطعاً هنر خوشنویسی و هنرهای اسلامی است. همین می‌شود انگیزه جذب گردشگر. ما حتی می‌توانیم نمایشگاه‌هایی را بدون انگیزه فروش آثار برگزار کنیم. نمونه‌اش نمایشگاه‌های دوسالانه هنر ونیز است. این دوسالانه روی هنر معاصر مانور می‌دهد و ما می‌توانیم روی هنر کلاسیک مانور بدهیم. این‌طور نمایشگاه‌ها فروش ندارد و بیشتر معرفی هنر و هنرمند مهم است. اگر ما چنین برنامه‌هایی بگذاریم، قطعاً می‌توانیم بسیاری از هنرمندان، هنردوستان و حتی تاریخ‌نگاران در سطح جهان را جذب کنیم که بیایند آثار ما را ببینند و فقط هزینه ورودی بدهند. طبق آمار جهانی UNWTO، بی‌ینال ونیز در سال 2017، چهار میلیون بازدیدکننده داشت. آیا عدد چهار میلیون بازدیدکننده که نفری 20 یا 25 یورو برای بازدید نمایشگاه‌های بی‌ینال ونیز می‌دهند، عدد کوچکی است؟ اینها به جز هزینه اقامت، خرید، رستوران، کافی‌شاپ و حمل و نقل آنها است. شما ببینید این رویداد هنری چه منافعی را برای شهر ونیز به‌وجود می‌آورد. چرا ما رویدادی مشابه را برگزار نکنیم؟

قطعاً گردشگران هنری به دنبال دیدن آثار اصیل و ریشه‌دار هستند و اگر ما هنر اصیل و ریشه‌دارمان را ارائه بدهیم قطعاً مخاطب و بازدیدکننده خواهد داشت. ما آثار خاص دیده نشده بسیار زیادی داریم، کلکسیون‌های دیده نشده‌ای داریم که شاید بتوانیم صدها نمایشگاه موزه‌ای برگزار کنیم و هزاران گردشگر را دعوت کنیم تا بیایند این آثار را ببینند. حتی اگر یک اثر را در نمایشگاه بگذاریم می‌توانیم با همان یک اثر بسیاری از افراد را جذب کنیم که برای تماشای آن به ایران بیایند و ماه‌ها روی آن یک اثر پژوهش کنند. بنابراین ما هم از طرف هنر جهانی و هم از طرف جهان هنری می‌توانیم درآمدزایی داشته باشیم. طبق فرمایشات موکد رهبری که اقتصاد غیر نفتی را فعال کنید، من می‌توانم بگویم که اقتصاد گردشگری هنری می‌تواند یکی از تأثیرگذارترین روش‌های توسعه اقتصادی در کشور شود.

در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.

با توجه به همه بسترهایی که در سطح ملی و بین‌الملل وجود دارد، فکر می‌کنم یکی از امن‌ترین حوزه‌های سرمایه‌گذاری در بخش هنر همین حوزه هنرهای اصیل، هنر خوشنویسی و هنرهای زیر مجموعه آنها است. این هنرها حاشیه امنی برای سرمایه‌گذاری دارند. کسانی که تمایل دارند به این حوزه ورود کنند، با یک تحقیق و بررسی‌ کوچک به این نتیجه می‌رسند که با امنیت خاطر می‌توانند در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند که این سرمایه‌گذاری هم منجر به سودآوری و رشد سرمایه خودشان می‌شود و هم به توسعه و ترویج فرهنگ ایرانی و همین‌طور اقتصاد کلان کشور کمک می‌کند. من مطمئنم که هر ایرانی که کشورش را دوست داشته باشد تمایل دارد با توجه به موانع سیاسی، تحریم‌ها و بحث‌های ناجوانمردانه‌ای که در دنیا نسبت به ما اعمال می‌شود، کمکی در این قضیه انجام بدهد، اما در کنار این موضوع منافع شخصی آدم‌ها هم می‌تواند اهمیت داشته باشد و من فکر می‌کنم سرمایه‌گذاری کردن در حوزه هنرهای اصیل می‌تواند تمام اهداف را به صورت یک‌جا به بار بیاورد. من در پایان از تمامی کسانی که با سرمایه‌گذاری و تفکر و نگاه عمیق‌شان در حوزه هنر خوشنویسی و خطاطی ورود کرده‌اند، تشکر کنم. شاید از این آدم‌ها باید به‌عنوان فداکاران بی‌نام و نشان یاد کرد، چون هیچ نامی از آنها نیست ولی مهمترین تأثیر را در این حوزه گذاشتند.