سرویس تئاتر هنرآنلاین: نویسندگان نوپا که شوق نویسندگی زیادی دارند و از ساختار نمایشنامه یا داستان شناخت عملی و اجرایی کافی ندارند، یا ناتوان از خلق یک اثر دراماتیک هستند، معمولاً تحت تاثیر عنوان‌ها و اسامی و عبارات خاصی قرار می‌گیرند و آن را بهانه نوشتن یک متن قرار می‌دهند؛ این غلط‌ترین شیوه شروع و نهایتاً بی‌نتیجه‌ترین ترفند برای شکل دادن به یک موضوع است. هدف این نویسندگان آماتور، نامتعارف  جلوه کردن و پیمودن راه طولانی نویسندگی در مدتی کوتاه است که عملاً هرگز محقق نمی‌شود؛ زیرا آنچه آن‌ها ارائه و اجرا می‌کنند عاری از روابط علت و معلولی و فاقد یک طرح ساختاری نمایشی است.

نمایشواره "آپرکات" به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا قلی‌پور که این روزها در تماشاخانه مهرگان اجرا می‌شود، نمونه خوبی برای اثبات موارد فوق است. موضوع آن بسیار قراردادی، غیرواقعی و صرفاً سلیقه‌ای و شخصی است: شوهر در قبال طلب پول، جعبه‌هایی پر از کرم‌های پرورشی که برای تهیه کود کاربری و ارزش اقتصادی دارند، تحویل می‌گیرد؛ او مجبور می‌شود آن‌ها را در هال خانه‌اش که محل نشستن و زندگی او، زن بوکسورش (!؟) و حتی جای دیدار و مجالست با دوستان نزدیک و خانوادگی‌شان است، برای مدتی نگه دارد؛ این موضوع هوای خانه را بد بو می‌کند؛ آخرش معلوم می‌شود که کرم‌ها  بیمار و آلوده‌اند. نویسنده یک موضوع دیگری را که عبارت از جدایی همسر از شوهر و رفتن او با دوست شوهرش به خارج از ایران است و نکات فرعی شخصی و غیرقابل باوری مثل فیلم‌برداری کردن از همه چیز را توسط مردی که دوست شوهر زن مورد نظر محسوب می‌شود، وارد اجرا کرده است؛ او سپس به شکل متناقضی برنده شدن این فیلم را که همانند خود نمایشواره به هیچ داستان یا وضعیت مستند مهمی نمی‌پردازد، در فستیوال خارجی اعلام می‌کند و به زعم خودش بهانه مهاجرت زوج جدید را فراهم می‌کند.

نگاهی حتی گذرا به موضوع فوق نشان می‌دهد همه چیز طبق میل و ذهنیت شخصی خود نویسنده کنار هم چیده شده و روابط علت و معلولی هم ضعیف و همزمان جعلی و غیرقابل باور است: اساساً به مقوله طرح و محوریت موضوع در نمایشنامه و نمایش توجه نشده است؛ ضمناً موضوع غیرواقعی اجرا به رغم بوکسور بودن زن که ترفندی تحمیلی از طرف نویسنده (او کارگردان هم است) به حساب می‌آید و تبدیل بخشی از طراحی دوگانه صحنه هال خانه به رینگ تمرین بوکس همسر (زن) – به اجرا خصوصیتی کمیک نداده و کمدی اعلام کردن این نمایشواره، ناروا و بی‌مورد است.

در دیالوگ‌ها هم باز بدون دلیل سعی شده بخش‌های محدودی از گفت‌وگوها کمیک جلوه کنند، اما در این بخش هم هیچ موفقیتی حاصل نشده و کسی نمی‌خندد؛ ضمن آن‌که اکثر صحنه‌ها در دعواها و توهین‌های کلامی ساده و حتی دیالوگ‌های ساختگی و عاریتی زن و شوهر خلاصه شده است که هرگز در چارچوب یک درام خانوادگی هم نمی‌گنجد: "وقتی می‌گه برو بیرون، برو بیرون"، " کبریت را فوت کن تا صد سال زنده‌باشی"، "کرم من بیا منو یاری بکن، گونه هام خشکیده، تو کاری بکن"، "هیچ گزینه‌ای روی میز ندارم"، "کله‌اش، یکی بود یکی نبوده" و  پرسوناژ شوهر می‌گوید: "من دامن دو تیکه و سه تیکه و اینا نمی‌پوشم"؛ وقتی زن جوان از مردی که دوست شوهر دوستش است می‌پرسد: "چند سال داری؟" او جواب مبهمی می‌دهد : "وقتی سرحالم 32 سال و وقتی خسته‌ام 52 سال " و ...

در این نمایشواره جای زن و مرد عمداً عوض شده: مرد، زن‌نما، بی‌عرضه و بی‌کار و زن، بوکسور، مهاجم و فحاش است؛ او شوهرش را کتک هم می‌زند. این موضوع که قابلیت کمیک شدن دارد، حتی با آن‌که شوهر دامن زنانه هم می‌پوشد، هیچ جلوه کمیک و خنده‌داری پیدا نکرده است.

عنوان نمایشواره با توجه به این که زنی بوکسور در اجرا گنجانده شده، هیچ ربطی به موضوع ندارد؛ فقط چون برای نویسنده جذاب و نامتعارف بوده، از آن استفاده کرده است.

متن و موضوع بسیار عامیانه، سطحی، بدون طرح دراماتیک، فاقد داده‌های کمیک و نمایشی و در اصل من درآوردی و عوامانه است. داستان، موقعیت یا  پرسوناژهائی مهم و باورپذیر در اجرا نیست؛ به همین دلیل مبحث بازیگری منتفی و به علت بی‌ساختاری متن و اجرا، پرداختن به میزانسن‌ها هم به نتیجه‌ای منتهی نمی‌شود: همه چیز در ورود و خروج، دعوا و سطحی‌نگری خلاصه شده و با آن‌که مدیوم نمایش یک "وانموده سازی و دراماتورژی مبتنی بر نشانه‌ها و تاویل‌هاست که در کل باید الزاماً باورپذیر باشد، در نمایشواره "آپرکات" به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا قلی‌پور هیچ چیز باورپذیر نیست و حتی عامیانه‌تر از حد معمول چنین موضوعات و اجراهایی است. طراحی صحنه دوگانه و همزمان ترکیبی از رینگ بوکس و هال آپارتمان است. نور کارکردی معمولی دارد و موسیقی به طور نسبی در راستای عامیانگی اجراست. استفاده از صدای منوچهر والی‌زاده و زهرا داوودنژاد در بخش‌هایی از اجرا (در چارچوب پخش رادیویی و گزارشی) کمکی به گیرایی یا نمایشی شدن آن نکرده، زیرا خود اجرا و موضوع، بسیار سطحی، قراردادی و عاری از جذابیت است.