سرویس تجسمی هنرآنلاین: در این نشست که اجرای آن را مهسا ملک مرزبان برعهده داشت درباره پیشینه پوسترهای سینمایی در ایران، رویکرد گرافیست هایی که به پوسترهای سینمایی بار فرهنگی و اجتماعی بخشیده اند و مواردی چون پوستر سینما به مثابه یک اثر مستقل هنری و مسیری که سینمای تجاری و پخش کنندگان سینما پیش روی گرافیست ها می گذارند و آن ها وا می دارند پوستری خلق کنند که لزوما با رویکرد و عناصر آن موافق نیستند، بحث شد.

به گزارش روابط عمومی این رویداد، قباد شیوا گفت: متاسفانه ما به یک سری پوسترهای سینمایی مزخرف عادت کرده‌ایم که روی آن تصاویر یک سری بازیگر بزرگنمایی شده است واین پوسترها چیزی از نظر بصری ندارند که به مخاطب بدهند.

به گفته شیوا، در پوسترهای سینمایی علی باقری شاهد حضور پررنگ و تاثیر گذار طراحی و نقاشی هستیم وایده ها نیز بسیار خوب در این آثار اجرا شده اند. باقری در پوسترهایی که طراحی کرده به خوبی توانسته روح فیلم را به تصویر بکشد از این رو پوسترهایی که طراحی کرده ، با پوسترهایی که این روزها برای سینمای ایران طراحی می شوند ومردم به دیدن آن ها عادت کرده اند بسیار فاصله دارد.

او افزود: پوسترهای علی باقری انرژی بسیار خوبی دارند و سوژه فیلم به خوبی در آن دیده می شود. ساختن چنین پوستری از عهده هر گرافیستی بر نمی آید. کسی می تواند چنین پوسترهایی را طراحی کند که طراح خوبی باشد. وقتی پوسترهای علی باقری را می بینید به خوبی متوجه می شوید با یک طراح گرافیک اندیشنمد روبروهستید و او با نگاه خاص خودش ما را به دنیای فیلم دعوت می کند. نه به شیوه ای که امروزه در طراحی پوستر سینمایی به تعبیری مد شده است. من با این که با این جنس از سینما فاصله دارم اما کارهای علی باقری را دنبال می کنم و پوسترهای او را دوست دارم.

وی ادامه داد: اما مخاطب بیشتر این آثار، خارج از کشور است. چرا چنین پوسترهای زیبایی نباید در شهرهای خود ما حضور داشته باشند؟ این یک معضل در سینمای ایران است که کارهای تبلیغاتی به دست افرادی بنجل افتاده است و اهالی سینما نیز نه تنها در برابر آنها نمی‌ایستند که از آنها استقبال هم می‌کنند. زشت‌ترین پوسترها در ایران، پوسترهای سینمایی است. چرا نباید چنین آثار زیبایی را در مملکت خودمان ببینیم؟ چون تهیه‌کننده تاجر است و بخاطر فروش بیشتر سراغ گرافیک بنجل می‌رود.

شیوا در پایان گفت: بیشتر این پوسترها برای حضور فیلم در جشنواره های خارجی استفاده می شوند. پوسترهایی که برای مخاطب داخلی طراحی می شوند، مطربی روی کاغذاند و این موجب انحطاطی خاص در فرهنگ سینمای ایران شده است. باید جلوی این روند را گرفت و در عوض، آثاری مانند کارهای علی باقری را روی دیوارهای شهر ببینیم. مولف‌ها، اهالی جدی سینما و طراحان حرفه ای گرافیک باید جلوی تهیه‌کننده‌ها و پخش‌کننده‌ها و این وضعیت اسفبار بایستند. متاسفانه هیچ نمونه فارسی خوبی نداریم چون تهیه‌کننده‌ها سلیقه انحطاطی برای مردم را بیشتر می‌پسندند. دلم می‌سوزد که چرا این پوسترها برای اکران داخلی مورد استفاده قرار نمی گیرد و این یک ضایعه است. باید این پوسترها دیده شود تا سلیقه زیباشناختی مردم ارتقا پیدا کند. یکی از وظایف طراح گرافیک بالا بردن سطح سلیقهء بصری جامعه است.

محمدرضا اصلانی با بیان این مطلب که کلمه پوستر را قبول ندارد و ترجیح می دهد به جای پوستر از واژهء آفیش استفاده کند، گفت: آثار علی باقری از سینمای ایران جلوتر است، هرچند من با تولیدات فعلی سینمای ایران ارتباط برقرار نمی کنم. چون تولید این سینما فیلم نیست، بلکه محصول است. وجود چنین سینمایی به افرادی چون من بر می خورد.

او با اشاره به سنت اعلان سازی در ایران که پیشینه دیرینه ای دارد، گفت: پوستر یک کلمه آمریکایی است و در پوستر از عکس استفاده می کنند، اما آفیش به طراحی وابسته است. براین اساس اعلان سازی درایران به دوره قاجاریه باز می گردد. در این مسیر چند اثردرخشان از مرتضی ممیز، چند اثر خوب از ابراهیم حقیقی و قباد شیوا داریم که طراحی محور هستند. اما متاسفانه آن چیزی که بر سر درسینماها نقاشی می شد و شامل پرتره بزرگنمایی شده شخصیت های فیلم بود به آفیش های سینمایی راه پیدا کردند  و پرتره‌ شخصیت های فیلم تبدیل به نوعی بت شدند.

اصلانی افزود:این بت سازی و بزرگنمایی چهره ها امروزه در کشور ما نه تنها در عرصه سینما، بلکه در عرصه سیاست نیز مد شده است و اگر نگاهی گذرا به سطح شهر بیندازیم با این تصاویر به کررات روبرو می شویم. چهره هایی بزک شده که امر تجاری و تبلیغات به عنوان یک کالا به جامعه تحمیل می کنند و همین چهره های بزک شده  موجب شده اند که تحمیل چهره های سیاسی به جامعه پذیرفته شود.این فقط عمل تجاری نیست، بلکه عمل سیاسی نیز به شمار می رود.

وی ادامه داد: مجموعه آثار علی باقری یک تنه در برابر این ابتذال ایستاده است  و رویکرد او نه تنها فقط یک حرکت فرهنگی و هنری، بلکه یک حرکت اجتماعی مهم به شمار می رود. پوسترهای علی باقری بیشتر روحیه نقاشانه دارند، تا روحیه گرافیکی. این آثار به‌جای اینکه موضوع فیلم را طرح کنند، مفهوم فیلم را مطرح می‌کنند و طراحی مفهوم به‌هیچ وجه کار آسانی نیست. چنین رویکردی را در طراحی پوسترهای لهستانی شاهد هستیم و علی باقری نیزدر طراحی پوستر چنین رویکردی را پیش گرفته است.

اصلانی افزود: آنها ارزش سطح را به مثابه امرمفهومی در گرافیک و حتی در صنعت مطرح کردند؛ اینکه چگونه سطح‌ها مفهوم ایجاد می‌کنند، به‌جای اینکه به فیگورهایی تبدیل شوند که منظر را از چشم انسان حذف و نوعی بت را جایگزین تفکر ‌کنند. این بت به معنای اشغال ذهن و حذف مفاهیم از ذهن است. سنت اروپای شرقی مفهوم را جایگزین موضوع می کند و این یک مبارزه است که امروزه در ایران نیز مساله بنیادینی است و کارهای علی باقری در این مسیر پیش می رود.

این کارگردان سینمای شاعرانه ادامه داد: در اروپای مرکزی و شرقی گرافیک به سمت استقلال از متن و تبدیل شدن به یک اثر هنری مستقل حرکت کرد. در ایران هم افرادی مانند مرتضی ممیز و هوشنگ کاظمی و استادان دانشگاه های تزیننی چنین حرکتی را همگام با گرافیک جهان آغاز کردند. طراحی فرشید مثقالی در"ماهی سیاه کوچولو" یا طراحی مرتضی ممیز در "گیلگمش" و "کتاب هفته" در شمار این آثار جهانی قرار می گیرند. اما متاسفانه پس از انقلاب این رویکرد نادیده گرفته شد و گرافیک به سمت گرافیک روسی که در 1920 به این سو در این کشور رواج داشت، رفت. در این دوره پروپاگاندا جای مفاهیم، سطح، رنگ و خط را گرفت.امروزه در ایران نیز در پیوند با پروپاگاندا و تبلیغات، به‌ویژه با استفاده از ابزارهای نوین، آثاری تولید می‌شوند که خیال می‌کنند آفیش است، اما چیزی جز بازاری‌گری نیست.

او افزود: آفیش های علی باقری علاوه بر این که با مفهوم فیلم ها سرو کار دارند  وآنها را در کمپوزسیون  خود مطرح می‌کنند، به فیلم‌ها ارزش فرهنگی بخشیده اند، نه ارزش تجاری و این قدم بسیار بزرگی است که توجه فیلمسازان را به هنر بودنِ فیلم‌ها جلب می‌کند، نه اینکه صرفا در پی فروش باشند. با این که من این سینما را نمی ببینم اما می دانم آفیش هایی که علی باقری برای این فیلم ها طراحی کرده اند، از خود فیلم ها خیلی بهتر هستند.

او در ادامه با اشاره به فروش فیلم های تجاری در ایران گفت: واقعیت این است که میزان فروش این فیلم‌ها در برابر میزان فروش فیلم‌های عادی هالیوود نیز ناچیز است و صرفا یک فروش بومی است و در سطح جهانی حضوری ندارد. این فیلم ها نه تنها ارز به کشور وارد نمی کند بلکه موجب خروج ارز ملی از کشور شده اند، بنابراین مایه افتخار نیز نیست. آفیش‌های علی باقری به اعتبار سینما توجه دارد و تلاشی است برای معتبر شدن و معتبر کردن سینمای ایران؛ و این کار کمی نیست.

او افزود: چگونه می توانیم از پایگاه ملی و بومی جهش جهانی داشته باشیم، متاسفانه ما دیالوگی با جهان در حوزه فرهنگ و هنر،  سیاست و اقتصاد نداریم و در چاله هوچی گری گیر افتاده ایم. باید این درد را چاره کنیم، چگونه می توانیم مکتبی در طراحی ایجاد کنیم که ربطی به این جریان نداشته باشد. برخلاف پوسترها که چهره ها را به ما تحمیل کرده اند در عرصه گرافیک اتفاقی برای ما افتاده که می خواهند ما را در جهان بی چهره کند. ما در گرافیک از پیشینه بسیار دیرینه ای برخوردار هستیم؛ به عنوان مثال، طراحی های کتاب "عجایب المخلوقات"  یا سایر طراحی هایی که در کتاب های چاپ سنگی چاپ شده اند. این آثار امروزه از شاهکارهای مدرن دنیا نیز بسیار پیشروترهستند.

اصلانی ادامه داد: متاسفانه تخیل از طراحی امروز ما حذف شده است، نه تنها در جامعه بلکه در صنعت مان نیز تخیل نداریم. با ما کاری کردند که قدرت فهم خلاقیت را نداریم و جای خلاقیت را دلالی گرفته است.

مهرداد اسکویی گفت: اولین‌بار به‌عنوان تهیه‌کننده و کارگردان فیلم "رویاهای دم صبح" با علی باقری دیدار کردم. با هم فیلم را تماشا کردیم و بعد او شروع کرد به پرسیدن سوالاتی تا لایه‌های فیلم را از منظر خودش کشف کند. از من پرسید می خواهم چه چیزهایی در پوستر باشد و جالب تر آنکه چه چیزهایی را نمی خواهم.لایه‌سازی و توجه به زیرمتن‌ها، امر مهمی در سینماست؛ به‌خصوص در آثار سینماگرانی مانند محمدرضا اصلانی و خسرو سینایی که امروز اینجا حضور دارند. این لایه‌سازی در پوسترهای علی باقری نیز اتفاق می‌افتد. آثار او از یک منظر من را به مکتب ورشو وصل می‌کند و از سوی دیگر از مکتب نیویورک دور می‌کند. علی باقری  با ایده پردازی مبتکرانه اش مخاطب را به وجد می آورد و او را  به تفکر وا می دارد تا درگیر لایه های  عمیق تر فیلم شود.

وی ادامه داد: باقری با قدرت طراحی و نقاشی و آشنایی با تکنیک‌های اجرایی، ایده‌های پوسترش را پیدا و اجرا می‌کند و قدرت بصری‌اش را با تفکر مفهومی به مخاطب انتقال می‌دهد. او به سمت مخاطب‌شناسی فرهنگی می‌رود و مخاطبانش را از میان اهالی فرهنگ جست وجو می‌کند. به این ترتیب مخاطب با دیدن آثاراو، توقع بالاتری نسبت به فیلم پیدا می‌کند.

به گفته اسکویی، بیشتر فیلم هایی که علی باقری برای آن ها پوستر طراحی کرده در دنیا بسیار دیده شده اند و همواره مورد تمجید قرار گرفته اند.

اسکویی افزود: زمانی که فیلم "رویاهای دم صبح" برای نخستین بار در جشنواره فیلم حقیقت و پس از آن در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، با واکنش های مثبتی نسبت به طراحی پوستر آن روبرو شدم. پوستر همه را کنجکاو کرده بود که فیلم را ببینند. این  مهمترین انتظار هر تهیه کننده ای از طراح پوستر است.

 این کارگردان با اشاره به نمایش فیلم "رویاهای دم صبح" در جشنواره های بین المللی گفت: پوستری که علی باقری برای این فیلم طراحی کرد در تمام جشنواره هایی که تاکنون فیلم به نمایش درآمد مورد اقبال قرار گرفت واین نشان دهندهء توانمندی های او برای طراحی است که به سادگی از کنار یک پوستر فیلم نمی گذرد و تلاش می کند اثری خلق کند که در کنار فیلم به عنوان یک اثر هنری مستقل قابل اعتنا و حتی تمجید باشد.

این کارگردان ادامه داد: آمیزش مناسب نوشته‌ها و تصاویر وهمین‌طور نوشتن حروف با طرح و نگاه جدید، از دیگر ویژگی‌های آثارعلی باقری است. باقری عکاس است و عکس پایه اولیه کار اوست و به او کمک می‌کند ترکیب‌بندی‌های متفاوتی در پوسترهایش ارائه دهد. اگر به برش عکس‌ها در این آثار توجه کنیم، جسارت یک عکاس را به‌خوبی مشاهده خواهیم کرد؛ این جسارت در پوستر فیلم "آتلان" و "رویاهای دم صبح" کاملا هویداست.  

اسکویی با بیان این نکته که استفاده درست از عناصر بصری ویژگی بارز آثار باقری است، گفت ؛ باقری در هر پوستر مسیر متفاوتی را برای به چالش کشیدن خود و تداوم مسیر بزرگانی مانند مرتضی ممیز، نورالدین زرین کلک، قباد شیوا، فرشید مثقالی طی می‌کند و به نوعی سهم بزرگی در تداوم سنتی که این گرافیست ها بوجود آوردند، دارد.

وی در پایان گفت: پوسترهای علی باقری دروغ نمی‌گویند؛ با دیدن آنها احساس می‌کنید می‌توانید به هنرمند اعتماد کنید و کار را دوست داشته باشید. مجموعهء آثار او نویدبخش شروع یک جریان در پوسترهای سینمایی ایران و تداوم آن در آثار دیگر هنرمندان است. امیدوارم این مسیر، تداوم راه چهره‌های برتر فرهنگ و هنر ایران در زمینه آفیش باشد.

پوستر تمامی فیلم‌ها مشابه یکدیگرند

علی باقری گفت: تمام پوسترهایی که من طراحی کرده ام سفارش دهنده داشته اند و برپایی این نمایشگاه با تشویق ها و تلاش های مهسا ملک مرزبان و زهرا پاشایی شکل گرفت.مجموعه این آثار بالغ بر هفتاد نسخه است که قصد نمایش تمامی آنها را داشتیم، اما به‌دلیل محدودیت فضای گالری به همین تعداد اکتفا کردیم.

این گرافیست  ادامه داد: متاسفانه در غالب اوقات با پوسترهای تبلیغاتی که بار فرهنگ و هنری ندارند مواجه هستیم  واهالی سینما باید جلوی این نوع تبلیغات را بگیرند. من به عنوان گرافیست با کارگردان خیلی سریع به نتیجه می‌رسم، اما تهیه‌کننده  و پخش‌کننده داخلی  در نهایت کار را خراب می‌کنند و طرح مورد نظر خودشان را برای پوسترو بیلبورد استفاده می کنند.

وی در پایان گفت: با آمدن تصویر درشت سوپراستارها روی پوستر مخالفتی ندارم، در جای خودش هیچ اشکالی ندارد، در تمام دنیا هم همینطور است. این نوع طراحی برای برخی فیلم های عوام پسند یا پاپ کورنی که مخاطبش هم مشخص است و آن مخاطب بابت دیدن همان چهره ها به تماشای فیلم می آید، انجام می شود. اما نباید پوستر تمام فیلم ها را بخاطر فروش بیشتر در همین قالب طراحی کرد.