سرویس معماری هنرآنلاین: یونس غلامی متولد ۱۳۵۹ آمل، دیپلم رشته ریاضی بوده و کاردانی رشته کتابداری دارد و در حال حاضر به عنوان کارگر روزمزد کشاورزی و ساختمان در آمل مشغول به کار است. او پایه گذار انجمن ادبی-فرهنگی شباهنگ روستای رشکلا، از توابع شهرستان آمل بوده که تنها انجمن ادبی ثبت شده شهرستان آمل به شمار می‌رود. عاطفه درخشان نیز، متولد ۱۳۷۰، دیپلم هنر و دانشجوی رشته عکاسی و اهل روستای رشکلای آمل است که در حال حاضر دبیری انجمن را بر عهده‌دارد. آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی هنرآنلاین با این دو عضو فعال و فعالیت‌هایشان در عرصه فرهنگ استان است.

 

لطفاً در مورد انجمن شعر و ادبی که به ثبت رسانده‌اید توضیح دهید.

غلامی: در واقع تشکیل این انجمن به پیشنهاد آقای رامین خسروی مرزنگو و همراهی چند تن از دوستان از اسفند سال ۸۶ آغاز شد. فعالیت ما در حوزه کتاب‌خوانی، نقد شعر و کتاب و به صورت محدود بود. البته در تمام این سال‌هایی که از عمر این انجمن سپری شده، عمده فعالیت ما روی مبحث نقد شعر و کتاب‌هایی در حوزه رمان، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، نیز نقد فیلم‌های منتخب ایران و جهان بوده است. در سال‌های ابتدایی اعضای انجمن را فقط آقایان تشکیل می‌دادند، اما با حضور خانم درخشان که در حال حاضر دبیری این انجمن را به عهده‌دارند، حضور خانم‌ها نیز در انجمن پررنگ شده است. حدود ۷۰ درصد از اعضای انجمن اهالی روستای رشکلا و الباقی از روستاهای مجاور و یا شهرستان آمل هستند.

هدف شما از تشکیل چنین انجمن ادبی، آن هم در یک روستا چیست؟

غلامی: در ابتدای امر فرار از روزمرگی بود، اما پس از حدود سه یا چهار سال فعالیت در حوزه کتاب خوانی و نقدهای ادبی، با شکل‌گیری رسمی‌تر انجمن و تشکیل جلسات منظم هفتگی، تصمیم گرفته شد که فعالیت‌ها خارج از گروه نیز انجام شود. در واقع ما سعی کردیم خدماتی را در سطح روستا و در حوزه کاری خود ارائه کنیم. مهم‌ترین این خدمات معرفی بزرگان شعر و ادب، فرهنگ و تاریخ ایران در این روستا بود که به صورت نصب بنر در مناسبت‌های خاص انجام شده است.

 هزینه چنین کارهایی از کجا تأمین می‌شود؟

غلامی: تمامی هزینه‌های انجام شده از ابتدا تا به کنون به دوش اعضای انجمن بوده است البته در این راستا حواشی نیز داشتیم چرا که کار ما با نصب بنرهای مناسبتی دیگری دچار تداخل می‌شد و اعتراض‌هایی از برخی ارگان‌های روستا راجع به بنر و متن‌هایی که ما منتشر می‌کردیم، انجام شده بود. البته نهایتاً به اتفاق برخی اعضای انجمن نشست‌هایی را با این دوستان برگزار کردیم و سوء تفاهم‌ها را حل کردیم. جناب قلی‌زاده که ریاست شورای روستا را برعهده داشتند، با این انجمن بسیار همکاری خوبی داشته و جایگاهی را برای نصب بنر در اختیار انجمن قرار دادند.

 چطور شد که به ثبت آن اقدام کردید؟

غلامی: در سال ۹۶ و پیرو متن و بنری که انجمن در مورد چهارشنبه سوری نصب کرده بود، اعتراضات دیگری داشتیم که البته سبب خیر و باعث شد تصمیم جدی به ثبت این انجمن بگیریم. در نهایت در تاریخ ۵ خرداد ۹۷ انجمن شباهنگ پس از حدود ۱۱ سال فعالیت به ثبت رسید و زیرمجموعه اداره فرهنگ و ارشاد قرار گرفت.

آمل

 سرکار خانم درخشان؛ خلاصه‌ای از اهداف این انجمن ادبی را بیان کنید.

درخشان: از زمانی که من وارد این انجمن شدم، هدف همان فرار از روزمرگی بود؛ اما هر چه به جلو پیش رفتیم، هدفمندتر شدیم و تصمیم گرفتیم که اندیشه‌های خود را برای جامعه صرف کنیم. در واقع هدف ما ارائه خدمات فرهنگی است.

ما در شهرستان آمل گروه‌های مختلفی داریم که به صورت جدی و مستمر به فعالیت‌های ادبی و فرهنگی مشغول‌اند، اما هنوز به ثبت انجمن خود اقدام نکرده‌اند. فکر می‌کنید انجمن شما چقدر برای ارتقای سطح دانش و فرهنگ روستای رشکلا و شهرستان آمل مفید واقع خواهد شد؟

غلامی: ما پس از اینکه انجمن خود را به ثبت رساندیم، فعالیت‌های آن را در هفت بندی که در اساسنامه آورده‌ایم، خلاصه کردیم؛ ابتدا فرار از روزمرگی و ترویج زندگی هدفمند، دوم ترویج فرهنگ کتابخوانی، سوم نقد و بررسی آثار شعرا و نویسندگان، چهارم نقد و بررسی فیلم‌های منتخب سینمای ایران و جهان، پنجم همکاری با دیگر انجمن‌های ادبی و بنیاد شعر، ششم نگاه به استعداد پروری و چهره‌های جوان و نخبه و هفتم تمجید از بزرگان ادب و فرهنگ ایران زمین است. همچنین در مناسبت‌های خاص به نصب بنر، پوستر و اردوهای فرهنگی هنری می‌پردازیم. مثلاً در مورد حمایت از نخبه‌های علمی و فرهنگی روستا؛ در حال حاضر ما شش نفر از نخبگان روستا را چه از لحاظ مالی و چه آموزشی، تحت پوشش حمایتی خودمان قرار دادیم. پنج تن از این عزیزان پشت کنکور هستند و یکی هم دانشجو است.

 برای من خیلی جالب بود اینکه شما بدون واهمه، شغل خود را عنوان کردید، در حالی که جامعه ما و مردم بر اساس شغل و یا مدرک تحصیلی فرد می‌خواهند به دانش و یا سطح فرهنگی نیز پی ببرند!

غلامی: کتابی به نام "کار و فراغت نزد ایرانیان " وجود دارد که اثر آقای حسن قاضی مرادی است. نویسنده در این کتاب سه زمان را برای ۲۴ ساعت شبانه‌روز معرفی می‌کند و شامل خواب، کار و فراغت است. موضوع خواب در جوامع مختلف تفاوت چندانی ندارد و تقریباً ۸ ساعت از شبانه‌روز به آن اختصاص داده شده است؛ اما در مورد دو موضوع کار و فراغت؛ متأسفانه در کشورهای جهان سوم به خصوص در کشور ما کار بر اساس لیاقت و استعداد نیست. کار به جای ضوابط در جامعه ما بر اساس روابط تعریف شده است. پس برای بنده و شما مسیر خودشکوفایی صرفاً در مسیر کار تعریف نمی‌شود، بلکه باید در زمان فراغت به فکر خود شکوفایی باشیم. از نگاه دیگر خوشبختی و رضایت خاطر جز مسیر خودشکوفایی نیست. ما باید در زمان فراغت تعریفی داشته باشیم تا خودمان را در ابتدا بشناسیم. البته قطعاً هر شغلی محترم است و قصد من از بیان این مطلب، توهین به شغل و جایگاه کاری نیست. پس با تعریفی که "کار بر اساس لیاقت نیست " زمان فراغت را تعریف می‌کنیم و فعالیت‌های زمان فراغت را در راستای خودشناسی برنامه‌ریزی می‌کنیم. مثلاً زمانی برای ورزش، زمانی برای خودشناسی و زمانی را هم به خدمات اختصاص دادیم. البته ورزش حوزه خدماتی خود را دارد، اما در حوزه خودشناسی شاید بعد از گذشت یک دهه، تازه بنده توانستم تا حدی خودم را بشناسم و مثلاً دریابم که استعداد جسمی، ذهنی و روانی من در چه راستایی است. بعد از این شناخت بخش خدمات را تقسیم بندی کردیم. یکی از حوزه‌های خدمات در بخش فراغت ما، همان خدمات فرهنگی است. ما در انجمن شباهنگ وقت و زمان خود را در حوزه فرهنگ گذاشتیم و این خدمات را ارائه می‌کنیم. غیر از این مورد در حوزه‌های فرهنگی دیگر هم فعالیت‌هایی داشته‌ایم از جمله: سفرهایی که در راستای معرفی بزرگان تاریخ و ادب ایران همراه دوستان داشتیم. در واقع هم از اقتصاد و هم از زمان و روان خود صرف کردیم زیرا به این موضوع باور داریم طبقاتی که به لحاظ اقتصادی در سطح بالایی نیستند و نمی‌توانند اقتصاد خود را برای هدف هزینه کنند و مقامی نیز ندارند که بتوانند از آن کمک بگیرند. تنها فاکتوری که می‌توانند از آن در عرصه‌های مختلف ورزش و فرهنگ و سایر موضوعات بهره گیرند، کمک گرفتن از خودِ زمان است. با شناخت این مسئله، خصوصاً معجزه زمان، باید از آن کمک بگیریم که در یکی از کتاب‌های وین دایر هم بسیار روی آن بحث می‌شود. دکتر سریع القلم نیز در کتاب خود به این موضوع اشاره دارد که در کشورهای جهان سوم برای بازدهی و خروجی فعالیت‌ها، نیاز به یک دهه زمان داریم. ما در انجمن شباهنگ در دو مسئله به همین موضوع رسیدیم: ابتدا انجمن بود که در سال ۸۶ شروع به کار کرد و در خرداد ۹۷ به ثبت رسید. دوم فعالیت‌های فرهنگی که در سال ۸۸ شروع کرده بودیم و امسال در سال ۹۸ و در قالب گفتگو با خبرگزاری‌ها به اطلاع عمومی رسیده است. پس در واقع از زمان کمک می‌گیریم و یک دهه دیگر زمان نیاز داریم تا دستاوردهای انجمن را به صورت کلان شاهد باشیم. من باور قاطع به این موضوع دارم که در سال ۱۴۰۸ انجمن ما در بسیاری از کارهای فرهنگی پیشگام خواهد بود و تردیدی در این امر ندارم.

 این نگاه درازمدت شما بسیار جالب است و امیدوارم مسیر همین‌گونه شود. سرکار خانم درخشان شما از سال ۸۹ وارد این انجمن شده‌اید و در واقع می‌توان شما و فعالیت‌های شما را محصول این انجام دانست. آیا بازخورد انجمن در جذب مخاطب خوب بوده است؟

درخشان: بله؛ زمانی که من وارد این انجمن شدم، بیست عضو حضور داشتند که نوزده تن از آقایان بودند و من تنها خانم این انجمن بودم؛ اما در حال حاضر تعداد خانم‌های عضو انجمن از آقایان بیشتر است و شاید نود درصد خانم‌ها اهل روستای خودمان هستند.

شما به عنوان دبیر انجمن و یک بانوی متأهل، چقدر برای انجمن وقت می‌گذارید؟

درخشان: با وجود اینکه من شاغل هستم، اما سعی می‌کنم بیشتر وقت خود را به انجمن و مسائل مربوط به آن اختصاص دهم. ضمن اینکه حضور همسرم آقای بهنامی فر در انجمن هم در این راستا به من کمک کرده است.

جناب غلامی، خروجی این انجمن تا به امروز چه بوده است؟ آیا کتاب و یا مقاله و بولتنی به چاپ رسانده‌اید؟

غلامی: اعضای انجمن ما چندان دست به قلم نیستند و شاید به همین دلیل به صورت مکتوب خروجی نداشتیم. البته اخیراً انجمن شعر ایرانیان درخواست کردند که اشعار اعضای خود را برای چاپ به آن‌ها ارسال کنیم اما عملکرد کسانی که عضو انجمن هستند رضایت ما را تا حدی در خروجی انجمن جلب می‌کند. مثلاً خانم ظاهری که هنرمند نقاش انجمن ما هستند، از طرف انجمن شباهنگ به بهزیستی معرفی شدند تا در هفته یک‌بار به بچه‌های ناتوان ذهنی به صورت رایگان خدمات فرهنگی ارائه کنند و به آن‌ها آموزش دهند. پس این یکی از خدماتی است که در بیرون از انجمن اتفاق می‌افتد. یا مورد دیگر سفری است که بنده به همراه آقای بهنامی فر و خانم درخشان و آقای حکمتی نیا به جازموریان واقع در مرز سیستان و بلوچستان و کرمان داشتیم و بنا به درخواستی که یکی از دانش آموزان مقطع ابتدایی آن منطقه از ما داشت، انجمن پس از این که تأیید اعضای خود را گرفت، ساخت مدرسه‌ای را در آن منطقه به انجام رساند. در ابتدا هدف فعالیت انجمن در چنین مسیری نبوده است و قصد آشنایی با این منطقه را داشتیم. نهایتاً با وجودی که اعضای انجمن به لحاظ مالی در قاعده هرم اجتماعی قرار دارند، ساخت این مدرسه را به اتمام رساندیم.

آمل

 هزینه‌های آن را چگونه تأمین کردید؟

غلامی: با توجه به رزومه ده ساله انجمن در روستا و البته بیرون روستا، کمک‌هایی به این هدف شد و پس از سه ماه توانستیم یک مدرسه با سه کلاس درس و تجهیزات مورد نیاز هر مدرسه‌ای به همراه سرویس بهداشتی را با هزینه‌ای معادل ۴۹ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان در مهرماه ۹۷ تحویل اهالی آن منطقه کنیم. امروز ۴۳ دانش آموز در آن منطقه صاحب کلاس شدند و باید از جناب کریمی مدیر آن مدرسه هم تشکر کنم که زحمات زیادی را متقبل شدند، هرچند هنوز یکدیگر را ندیده‌ایم و فقط تلفنی با هم صحبت می‌کنیم. همچنین یکی از دوستان در جشن عاطفه‌ها برای همه ۴۳ دانش آموز مدرسه، کیف و کفش و لباس یکدست تهیه کرده و بالغ بر ۸ میلیون تومان هزینه کرد و خوشحالم از اینکه برای اولین بار در آن منطقه دانش‌آموزان بدین شکل و شمایل به سر کلاس‌های درس رفتند.

آیا تصمیم دارید فعالیت انجمن را در حوزه‌های دیگر هنری نیز گسترش دهید؟

درخشان: اعضای ما در حوزه‌های شعر و ادب، موسیقی، عکاسی و نقاشی فعالیت دارند. یک طرحی هم برای ورود به حوزه نمایش داشتیم که در واقع مبحث شاهنامه خوانی برای کودکان است که نمایش در این عرصه می‌تواند بسیار مفید باشد.

غلامی: یکی از اعضای انجمن شباهنگ با توجه به عشق و علاقه‌ای که به شاهنامه فردوسی داشت، در سال گذشته قرار بود به مدارس ابتدایی منطقه معرفی شود و در حوزه شاهنامه فعالیت کند؛ اما با توجه به گسترش فعالیت انجمن در سال قبل، تمرکز در این حوزه کم شده که قطعاً در زمان مناسب به آن خواهیم پرداخت.

جناب غلامی، از سایر فعالیت‌های انجمن صحبت کنید.

غلامی: یکی از خدماتی که به تازگی صورت پذیرفت، احداث نخستین کتابخانه عمومی در سطح روستا است. این کتابخانه چند روزی است که فعالیت خود را آغاز کرده است و در حال حاضر کتاب‌های موجود در این کتابخانه، اهدایی اعضای انجمن شباهنگ است و خانم زهرا درخشان مسئولیت آن را عهده‌دار است. هرچند در همین مدت اندک توانستیم افرادی را جذب کتابخانه کنیم و به عضویت آن درآوریم، اما بنا به همان صحبت دکتر سریع القلم معتقدم که برای بازدهی این فعالیت نیز باید یک زمان ده ساله را در نظر بگیریم.

این صبر و آرامش شما در به نتیجه رسیدن فعالیت‌ها برای من خیلی جالب است و شاید هر کسی چنین حوصله‌ای را به خرج ندهد؟!

غلامی: من این صبوری را شاید مدیون حضور برادر معلولم در خانه هستم. به هر حال کسی که با یک معلول جسمیِ سی و چند ساله زندگی می‌کند، باید صبور باشد و حوصله داشته باشد. ضمن اینکه صحبت بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران هم این است که در جهان سوم بازدهی کار ما به این صورت و با این بازه زمانی پیش خواهد رفت.

با توجه به بحران فرهنگی و هویتی که در جامعه فعلی خود داریم، فکر می‌کنید انجمن‌های فرهنگی و ادبی مانند شباهنگ چقدر در تکامل جامعه و هویت بخشیدن به آن تأثیرگذار خواهند بود؟

غلامی: در مسیر موفقیت سه فاکتور یعنی: ژنتیک، گذشته و نگاه جامعه به شما نقش بسیار پررنگی ایفا می‌کنند. نقش ژنتیک و گذشته را در جامعه خود می‌توانیم، همان تاریخ و تمدن کهن ایرانی بدانیم و آن‌ها را دارا هستیم اما نگاه جامعه را نداریم. انجمن شباهنگ در حوزه ژنتیک و گذشته به پژوهش مشغول است تا یک بار دیگر آن‌ها را به جامعه معرفی و یادآوری کند و نگاه‌ها را تغییر دهد. وقتی ما فردوسی، چهارشنبه سوری و جشن مهرگان را معرفی می‌کنیم، در واقع حوزه ژنتیک را یادآوری می‌کنیم. در کنار این قضیه ما از راه سفرهای پیاده خود به معرفی گذشتگان و بزرگان جامعه به دیگران پرداختیم تا باز هم نگاه ما به جامعه تغییر کند. حتماً مطلع هستید متأسفانه نگاهی که در حال حاضر در ذهن جامعه جوان ایرانی غالب و رایج است، نگاهی پوچ به ایران است. رسانه‌های داخلی و خارجی نتوانستند آن چنان که باید و شاید عرق وطن دوستی را در جامعه ما رشد دهند. پس ما سعی کردیم به روش‌های مختلف و با استناد به آن دو موضوع مذکور، نگاه جامعه به خود را تغییر دهیم و باور را در جامعه رشد دهیم. باید مشخص شود ما آن‌گونه که امروز در جامعه نشان داده شده‌ایم نیستیم، بلکه ما بسیار فراتر از این‌ها هستیم.

آمل

لطفاً در مورد سفرهای پیاده خود و انگیزه‌های آن صحبت کنید.

درخشان: از سال ۸۸ بود که آقای غلامی و آقای بهنامی فر، اولین پیاده‌روی خود را آغاز کردند که برای حمایت از محیط زیست بود. آن زمان معدنی در پای قله دماوند در حال احداث بود و این دو عضو انجمن پای پیاده از پایین‌ترین نقطه دریای مازندران به بالاترین نقطه ایران، یعنی قله دماوند صعود کردند. سفر دوم از تخت فریدون قله دماوند تا پاسارگاد بود و طوری برنامه‌ریزی شده بود که در روز بزرگداشت کوروش در پاسارگاد حضور داشته باشند. در سفر سوم من هم به همراه آقای بهنامی فر و آقای غلامی و خواهر ایشان بودیم که با شعار "نیما پدر شعر نو تا فردوسی پدر ادب فارسی " از یوش زادگاه نیما حرکت کردیم و تا توس و مقبره فردوسی پیاده رفتیم که ۹۰۰ کیلومتر بود. این سفر سی و دو روز به طول انجامید. سفر بعدی از توس تا نیشابور بود که از ۲۵ اردیبهشت و روز بزرگداشت فردوسی آغاز شد و تا ۲۸ اردیبهشت روز بزرگداشت خیام و در مزار خیام به پایان رسید. این سفر سه روزه و به مسافت ۱۸۰ کیلومتر بود. در سفر آخر هم آقای غلامی به تنهایی از مقبره الشعرای تبریز تا قونیه به مسافت هزار و هشت‌صد کیلومتر را پیاده طی کردند.

جناب غلامی، هدف شما از این پیاده‌روی‌ها چیست و آیا به مقصود خود رسیده‌اید و آن را ادامه خواهید داد؟

غلامی: شکی ندارم که این پیاده‌روی‌ها ادامه خواهد یافت اما اینکه چرا پیاده‌روی، قابل بحث است. در صحبت‌ها عرض کرده بودم که وقتی صاحب دو فاکتور سیاسی و اقتصادی نیستید، مجبورید از چیز دیگری کمک بگیرید و من تصمیم گرفتم از زمان کمک بگیرم. نخست این که سفرهای پیاده زمان می‌برد و این زمان سبب می‌شود تا بتوانیم هدف سفر را در مسیر سفر و در ملاقات با افراد مختلف عنوان کنیم؛ اما خود پیاده‌روی در واقع راهپیمایی است و یک نوع قیام یا یک نوع اعتراض است. اعتراض به جامعه یا اعتراضی است به خودم که چرا غافل هستیم! چرا ما از دماوند و این همه جاده سازی که در ارتفاعات ۳۰۰۰ متری آن اتفاق می‌افتد غافل هستیم؟! چرا ما از کوروش که در واقع تمدن، تاریخ و فرهنگ ما مدیون این شخص است، غافل هستیم؟! چرا ما از نیما که بنیان‌گذار تغییر در جامعه است، غافلیم؟! کاری به محتوای شعر نیما ندارم، بلکه این کار و این تغییر مهم است. چرا از فردوسی بزرگ غافلیم؟! چرا اندیشه‌های خیام را نمی‌دانیم؟! چرا مسئولین ما از مولانا و اندیشه‌های او غافل هستند؟! حال آنکه در دانشگاه‌های آمریکا رشته‌ای به نام مولوی پژوهی وجود دارد! بیشتر اعتراض است و امیدوارم ثمره داشته باشد که قطعاً خواهد داشت و آن را خواهیم دید.

آیا شما در انجمن خود نگاه اقتصادی هم به مسئله دارید؟ منظورم اقتصادی است که با توجه به نگاه فرهنگی شما، در همین حیطه صرف شود.

غلامی: حقیقت این است که خیر، زیرا حوزه اقتصاد ریسک پذیر است. ضمن اینکه جذبه اقتصاد زیاد است و شاید فرد را از مسیر و هدف اولیه خارج کند. من معتقدم بهتر این است که ما در حوزه فعالیت خودمان رشد پیدا کنیم و اگر چنین شود و صاحب رزومه فرهنگی شویم، شخصیت‌های اقتصادی خود به خود جذب خواهند شد و از حمایت آن‌ها برخوردار خواهیم شد. انجمن شباهنگ با کارنامه فرهنگی که از خود به جای گذاشت، در شرایط بد اقتصادی جامعه در عرض سه ماه توانست هزینه ساخت یک مدرسه سه کلاسه را تأمین کند. نگاه و تمرکز ما در حوزه کار خودمان است. نگاه تک تک اعضا به انجمن، صرفاً خدماتی است؛ یعنی ما در همان ابتدا به اعضای جدید هم عرض می‌کنیم که این انجمن فقط خدمات فرهنگی ارائه می‌کند و کسی از قِبَل این انجمن شاید نتواند به جایگاه‌های خاصی دست پیدا کند. جامعه ما نیاز به خدمات فرهنگی دارد و ما در حد بضاعت خودمان در ارائه این خدمات کوشا هستیم. دکتر شریعتی در یکی از کتاب‌های خود می‌نویسد: جامعه ایران برای رهایی از وضع فعلی به چیزی جز ایثار نیاز ندارد! تا زمانی که نگاه غالب در جامعه این‌گونه نباشد پیشرفتی صورت نخواهد گرفت. چرا که می‌دانید در همه حوزه‌های فرهنگ و اقتصاد و سیاست و غیره، وضع نابسامانی داریم و نمی‌توان و نباید در چنین شرایطی با نگاه سودجویانه در حوزه فرهنگ ورود پیدا کرد. به قول پائولو کوئیلو: اگر اعتقاد و باور به هدف داشته باشید، حتی سنگ‌ریزه‌های زیر کفش به کف شما فشار وارد خواهند کرد تا گام خود را راحت‌تر بگیرید!

آیا در مراحل ثبت این انجمن مسئولین با شما همکاری داشته‌اند؟

غلامی: بله همکاری کامل داشتند. به واقع ما ثبت این انجمن را مدیون حمایت‌ها و کمک‌های آقای فاضلی در اداره فرهنگ و ارشاد آمل هستیم و واقعاً از ایشان سپاسگزاریم.

از هر دوی شما بزرگواران سپاسگزارم که در این گفتگو شرکت کردید. حرفی اگر مانده بفرمایید.

غلامی: ما منتظر شکوفایی ایران و ایرانی هستیم و امیدواریم که در دوره حیات خودمان، ایران را در جایگاه واقعی خود در سطح بین‌المللی شاهد باشیم.