سرویس معماری هنرآنلاین: علی قریشوندی آبراکی، معمار و پژوهشگر ، توجه بر معماری گذشته ایران به عنوان امری تاریخی را مهم خواند و در این باره به خبرنگار هنرآنلاین گفت: آنچه باعث متمایز شدن، بناهای گذشته در معماری ما میشود، حیات ذهنی ما نسبت به تاریخ است زیرا تاریخ فضای زیست ماست.
او در ادامه افزود: حیات ذهنی متأثر از ادراک ما از شهر و فضای روزمره است، وقتی وارد بنایی نظیر مسجد جامع عباسی اصفهان میشویم، گونه متفاوت از تاریخ فضا آن را متمایز میبینیم.
این معمار تصریح کرد: گاهی ما یک نگاه کالبدی به یک بنا داریم بنابراین میتوانیم تفاوت یک بنا را با سایر گونههای همسان به واسطه رنگ، ابعاد، اندازهها، شکل و فرم تعیین کنیم اما از سوی دیگر جنبه ذهنی مخاطب امر بسیار مهمی است یعنی وقتی وارد یک مسجد میشویم، بدون آگاهی از تاریخ مکتوب آن به نوعی حس نوستالژیک و دوگانهای در ما ایجاد میشود به عبارتی نوعی "آن" یا "اکنون" که حامل گذشته و حال است؛این آغاز و اصلیترین وجه تمایز گذاری بناها توسط ماست.
او ادامه داد: ما جنبههای کالبدی و تمایزهای کالبدی را در تاریخ بسیار دیدهایم بنابراین به راحتی میتوانیم به واسطه ویژگیهای کالبدی تعلق تاریخی بنا را تشخیص دهیم و به نوعی تقسیم تاریخی کنیم اما آنچه برای ما اهمیت دارد، جنبه ذهنی ما از معماری است؛ یعنی آنچه که مخاطب در اولین برخورد از آن دریافت میکند و میتواند یک تجربه متفاوت و متمایزی از حس تاریخی را به دست آورد.
این معمار ایجاد تعلق در مخاطب را امری قابل توجه خواند و اظهار کرد: این مسئله برای من بیشتر یک دغدغه شخصی است و به این نکته که یک اثر معماری در برخورد نخست چه احساسی را در مخاطب ایجاد میکند، توجه دارم زیرا اساساً اینکه مخاطب چه تجربهای از بنا دریافت میکند، در تداوم و حیات ذهنی او حائز اهمیت است زیرا این نقطه همان ایجاد وجه تمایز و حس متفاوت شدن است.
این معمار و پژوهشگر تصریح کرد: به واسطه زیستن در شهری که شکل مدرن یافته و غنای حسی آن کمرنگ شده، بناهای تاریخی میتوانند خواسته یا ناخواسته درک ما را نسبت به ادراک ما از تاریخ تغییر دهند و به عبارتی ذهن و دریافت ما از محیط تأثیر ایجاد کنند یا بهنوعی جنبههای حیاتی ذهن را تحت الشعاع قرار دهند.
آبراکی ادامه داد: اگر ما غنای حسی و فضایی بنایی نظیر مسجد جامع عباسی اصفهان را در بافت و کالبد شهر اصفهان ایجاد کنیم، میتوانیم در فعال شدن حیات ذهنی جامعه مؤثر باشیم. که با احیاء و وجود عناصر تاریخی میتوان چنین تجربهای را ایجاد کرد.به مراتب با دیدن شهر شکلی از تاریخ و تداوم مرور خواهد شد.
این معمار_پژوهشگر، معماری را فراتر از فضاهای کالبدی دانست و گفت: وقتی از معماری صحبت میکنیم، در حقیقت چیزی را در ذهن خود متصور میشویم که میتواند کیفیتهای یک فضا یا عیناً شکل کالبدی آن باشد. ما اگر بخواهیم جنبههای کالبدی را ببینیم باید بدانیم که این عنصر، به نظر میرسد بیشتر حاصل ویژگیهای تکنیکی و ترکیبات مصالح است بنابراین در این روند اگر بخواهیم در فرهنگ خود معادل سازی کنیم، باید بگوییم که یک معمار با مصالحی که در اختیار دارد، بهنوعی کیمیاگری میکند زیرا سعی دارد، عنصر جدیدی را پدیدار کند که وابسته به زمان و مکان است.
آبراکی تأکید کرد: اگر بخواهیم جنبههای تکنیکال را صرفاً به دوران کنونی انتقال دهیم و عیناً همان شکل و طاق را استفاده کنیم، شعور مخاطب را زیر سؤال میبریم زیرا در این حالت چیزی را به وجود میآوریم که متعلق به این زمانه نیست. در معماری گذشته ما این ویژگی یعنی توجه به زمینه و مصالح موجود، بسیار پررنگ بوده است بنابراین در این راستا ما باید فراتر از جنبه کالبدی را بررسی کنیم و از الگوها و طرح مایه بناهای تاریخی استفاده کنیم.
او خاطرنشان کرد: آنچه که میتوانیم به نمایش عمومی قرار دهیم، فایده مندی هنر و ویژگی غنا بخشیدن به زندگی روزمره و کیفیتهای فضایی است زیرا فضای مدرن امروز باعث شده که ما غنای محیطی را کمرنگتر ببینیم بنابراین باید برای صحبت کردن درباره این بناها به ارائه راهکارها بپردازیم و تنها مانند بسیاری از نشستها به درد و دل خطم نکنیم.
این معمار بر لزوم توجه به نقد در جامعه تأکید کرد و گفت: متأسفانه بیشتر ما فکر میکنیم که منتقد نباید در زمینه معماری راهکار ارائه دهد و صرفاً نقد وظیفه اوست، و این خطای ما از تعریف روشنفکری است. در این راستا نظام آموزشی بسیار مؤثر است.نباید فراموش کنیم که ما در نظام آموزشی فعلی معمارانی را داریم که فضاها و معماریهای شاخصی را که ما امروز درباره آن صحبت میکنیم، حتی تجربه نکردهاند. در این میان حتی معمارانی هستند که بناهای اصفهان، شیراز و شهرهای شاخص ایران را ندیدهاند! این مسئله از جمله مشکلات آموزش ماست.
آبراکی افزود: باید از ویژگی رسانه و فضاهای مجازی برای بهبود این عرصه استفاده کنیم تا بر نسل جدید معماری تأثیرگذار باشیم. نباید در شرایط حاضر سکوت کنیم و صرفاً در کلاسهای درس بدون توجه به دنیای مدرن درباره ایدهآلها صحبت کنیم.
او ادامه داد: فضای مجازی گاهی سبب میشود که ذهن دانشجو پر از طرح و نمونههایی شود که متعلق به این جامعه و پاسخگوی این نیازها نیست بنابراین بهنوعی، فضای مجازی ذهن دانشجویان افت زده میکند و در دنباله آن معماری خاصی ایجاد میشود که میتوان نمونه آن را در شهرها دید.
این معمار و پژوهشگر بیان کرد: به نظر من وقتی درباره معماری صحبت میکنیم، به شکل غیر مستقیم درباره فرهنگ و زیست بوم یک جامعه نیز صحبت میکنیم. در واقع از زمینه شکلگیری معماری صحبت میکنیم و این زمینه بسیار گسترده است و شامل اجتماع، فرهنگ، اقتصاد و .. میشود اما آنچه که سرنوشت یک جامعه و فرهنگ را میسازد نظام آموزشی است.متأسفانه ساختار آموزشی کنونی سرفصلهایی را مشخص میکند که هیچ تفاوتی بین مناطق ایران قائل نیست. یعنی از شمال تا جنوب ایران همه همان دروس را میخوانند درحالیکه ما اقوام و قومیتهای مختلفی را داریم که لازم است برای تنوع فرهنگی و اقلیمی که در کشور داریم، سرفصلهای آموزشی را بومیسازی کنیم.اگر چه به شکل عمومی در دروس به جنبههای مختلف از فرهنگ و ویژگیهای معماری و شهرسازی پرداخته شده است اما ما به شکل تخصصی و منحصر به فرهنگ و جغرافیای هر منطقه نیاز به بومیسازی سرفصلهای آموزشی داریم که متأسفانه تا امروز رخ نداده است.