سرویس تئاتر هنرآنلاین: میثم جهانگیری بازیگر نمایش "آیا می شناسید راه شیری را؟" درباره بازی در این نمایش گفت: این نمایشنامه را آقای زمانی کارگردان نمایش چندین سال پیش برای پروژه پایانی دوره کارشناسی ارشد اجرا کرده بودند. در زمان کنونی نیز پس از پیشنهادی که برای این نقش به من شد با خواندن نمایشنامه به این نتیجه رسیدیم که از لحاظ توانایی و ویژگی‌های چهره می‌توانم به این پروژه کمک کنم. نقش سختی بود که من هم تلاشم را کردم که با راهنمایی کارگردان به ایده‌ای که در ذهن کارگردان بود نزدیک شوم.

او درباره ویژگی‌های این متن نمایشی گفت: من پیش از این در نمایشنامه‌های خارجی بازی کرده بودم. اما تفاوتی که این نمایش با سایر نمایش‌های خارجی که بازی کرده‌ام دارد این است که این ثر در عین حال که قصه‌ای دارد که تماشاگر را درگیر خود می‌کند اما به یک مسئله مهم و جهان شمول به نام هویت می‌پردازد.

وی در ادامه با نفی تاثیر جغرافیای مکان و زمان در مسئله هویت انسانی افزود: عواطف آدمی ربطی به جغرافیا ندارد. در دنیای هستی عواطف آدمی یکسان است. آدم‌ها از یک زخم دردشان می‌گیرد. هر انسانی که مجروح شود درد را در پی این جراحت خواهد داشت اما این زمینه بروز درد است که متفاوت است. یکی ناله می‌کند و دیگری ممکن است مقاومت کند و درد را بروز ندهد. این تفاوت در آدمی در جزییات است، در تفاوت‌های فردی واکنش‌ها نسبت به یک امر جهان شمول معمولا یکسان است.

جهانگیری ادامه داد: این مسئله‌ای که متن دارد فقدان هویت در جامعه مدرن گریبانگیر آدمی است و ربطی به جغرافیا ندارد. برای همین جنس قصه عالم‌گیر است و محدود به یک مکان و زمان خاص نیست. شاید در برخی مواقع وقتی اثر یک نویسنده مثل چخوف را می‌خوانید جغرافیای روسیه در آن پیدا باشد و البته با توجه به زمان روی دادن آن شاید قصه فقط در روسیه بتواند اتفاق بیفتد. شاید در چنین مواقعی نتوان جغرافیا را از قصه حذف کرد چون آدم‌ها و داستان آن به شدت وابسته به جغرافیای خاصی است. اما  متن "آیا می‌شناسی راه شیری را؟" جغرافیا ندارد چون درباره عواطف آدمی حرف می‌زند.

بازیگر "آیا می شناسید راه شیری را؟" درباره تاثیر جنگ که رویدادهای نمایش برآمده از اتفاقات بعد از آن است تصریح کرد: شاید در نگاه اول به نظر برسد که این نمایش در حال نقد جنگ است اما به نظرم مسئله این متن اصلا جنگ نیست. جنگ دستمایه‌ای است که نویسنده بتواند قصه را پیش ببرد. برای همین وقتی نمایش را می‌بینید متوجه می‌شوید که فقط پیش برنده قصه است. چه بسا نویسنده می‌توانست به جای جنگ که ساموئل بعد از سال‌ها از آن به خانه برگشته، او را در یک سفر طولانی نشان دهد.

او همچنین افزود: به طور کلی می‌توان گفت که انسانی (ساموئل) از جان گذشتگی انجام داده برای هم نوع و جامعه‌اش اما جامعه جواب آن را به شکل دیگری می‌دهد. حتی می‌توان این تحلیل را نیز داشت که جامعه تقصیری ندارد چراکه آن‌ها هم حق دارند. ساموئل کیفر 15 سال نبوده و جامعه‌ای که ساموئل در آن زندگی می‌کرده که نمی‌توانستند دست روی دست بگذارند و همچنان در بلاتکلیفی، انتظار آمدن او را بکشند. ولی می‌‌بینیم دو طرف شاید تقصیری نداشته باشند اما جهان هستی تو را به این سمت می‌برد. حال تو کجای این قصه هستی مسئله است. مولانا هم می‌گوید "از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم"

این بازیگر تئاتر و تلویزیون با همخوان دانستن رویدادهای این نمایش خارجی با جامعه ایرانی تصریح کرد: ما وقتی می‌گوییم این مسئله جغرافیا ندارد، پس یک مسئله جهانشمول و کلی است هر کجا که آدمی باشد همین مسئله هویت را می‌توان در آن دید. مسئله به فلسفه و عاطفه انسان برمی‌گردد.

او ادامه داد: چون ما داریم یک قصه انسانی را روایت می‌کنیم همه می‌توانند آن حس همذات‌پنداری را داشته باشند. اینکه ما بخواهیم این موضوع عالم‌گیر را مختص جامعه خاصی در نظر بگیرم مصداق این است که آن را کوچک کرده‌ایم. اینکه مخاطب نویسنده آن را نشناسد می‌تواند با توجه به ملیت خودش موضوع نمایش را در جامعه خود بپذیرد. نویسنده هم این تعمد را داشته که نیامده آدم‌ها را یک جغرافیای خاص و شناخته شده تعریف کند. می‌توان اسامی شخصیت‌ها و اسم نویسنده را قلم گرفت هر اسمی جای شخصیت‌های آن گذاشت. می‌توانی مطابق میل خودت شخصیت با هر ملیتی با هر جغرافیایی در همین بستر داستان زنده کنی و به آنها جان ببخشی.

میثم جهانگیری بازیگر نقش ساموئل کیفر در نمایش "آیا می شناسی راه شیری را؟" با تمثیلی خواندن فضای این نمایش گفت: واژه جنگ هم این نمایش را محدود می‌کند. ما اگر بخواهیم روی همین فضا پیش برویم باز آن را محدود کرده‌ایم. در تمام موقعیت‌ها انسان در عین بزرگی و ابهت‌اش مواقعی می‌بیند که خیلی کوچک شده است. وقتی که انسان به لحاظ فلسفه انسانیت احساس کند که هویت‌اش از او گرفته شده دیگر چیزی برای ادامه زندگی ندارد.

او یادآور شد: این متن به دنبال این است که ما این انسانیت را از آدم‌ها نگیریم. حتی در این متن هم اشاره می‌شود که شخصیت دیگر اسم ندارد به او می‌گویند تو دیگر نمی‌توانی با اسم ساموئل زندگی کنی. ما به ازای این را هر چیزی که آن تعلق انسانی را از شخص بگیرد بگذار. ولی بزرگترین مسئله همان اسم و نام است که هویت فردی با آن شناخته می‌شود.

جهانگیری با مقایسه متون نمایشی ایرانی با خارجی گفت: به نظرم جامعه نمایش ایران بیشتر در حوزه متن نمایشی و درام است که دچار ضعف هستند. یکی از دلایلش همین است که ما با یک جغرافیای محدودی با متن‌های‌مان برخورد می‌کنیم. من یک استنباط شخصی دیگر دارم و آن این است که ما از فلسفه دوریم. یعنی نویسنده‌های ما شاید آنچنان مفاهیم فلسفی را در متون‌شان نمی‌گنجانند به همین دلیل است که متون تاریخ مصرف‌دار هستند و جهانشمول نیستند.

او ادامه داد: وقتی مخاطب با نمایشنامه یا نمایش "آیا می‌شناسی راه شیری را؟" برخورد می‌کند، می‌گوید که این اثر می‌تواند هر جایی اتفاق بیفتد. ولی درباره آثار ایرانی می‌بینیم که چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد. چون جهان‌بینی نویسنده چنین عمقی ندارد که اثری مانند "آیا می‌شناسی راه شیری را؟" خلق کند. ما خودمان جنگ را تجربه کرده‌ایم اما آیا توانسته‌ایم که یک اثر عمیق یا متنی با چنین جهان‌بینی که جهانشمول باشد را خلق کنیم؟ به نظرم نتوانسته‌ایم یا اینکه حداقل من تا بحال در متون ایرانی ندیدم.

نداشتن نگاه تمثیلی در متون نمایشی مقوله جنگ در کشورمان از جمله موارد دیگری بود که بازیگر نمایش "آیا می‌شناسی راه شیری را؟" به آن اشاره کرد و یادآور شد: غالب ما در نوشتن از جنگ یک نگاه آسیب‌شناسانه سطحی و کلیشه‌ای را پیش روی خود می‌بینیم و سپس همین نگاه بارها و بارها تکرار می‌شود و در نوع بهتر آن یک نگاه سانتی‌مانتال و احساس‌گرایی شدید را در نوشته‌های ایرانی درباره جنگ می‌بینیم. حداقل من در حوزه ادبیات نمایشی چنین برداشت می‌کنم. اما نکته جالب اینجاست که جنگ ما جنگی بوده که اعتقاد پشت آن بوده و از این لحاظ دست ما پر است. اما چون منِ نویسنده می‌خواهم خودم را در تمام شخصیت‌ها بگنجانم اساساً این صدای نویسنده است که در اثر شنیده می‌شود. صدایی یکسان برای همه شخصیت‌ها و همین سبب می‌شود که ما دچار شعارزدگی شویم. ما می‌آییم تئاتر یا فیلمی را درباره جنگ تولید می‌کنیم دست آخر می‌بینیم که غالب مردم با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند.

او در پایان درباره وضعیت تئاتر کشور گفت: چیزی که این روزها بیشتر از هر چیز دیگری دیده می‌شود مسئله تئاتر خصوصی است که بدون مطالعه و شتاب‌زده انجام شده و اکنون با یک وضعیت بغرنجی روبه‌رو هستیم. در تمام دنیا تئاتر را یک هنر فاخر می‌دانند و یک هنر اندیشمند می‌دانند. اما ما الان با حجم عظیمی از تئاتر مواجه هستیم که به اعتراف اکثر هنرمندان کارهای معمولی و فاقد تفکر هستند شاید هم این مشکلات برآمده از نگاه اقتصادی به تئاتر است در حالی که تئاتر در تمام دنیا چون نمی‌تواند درآمدزا باشد؛ باید به آن کمک شود. اگر این کمک را از آن حذف کنیم راه را برای ورود کسانی به تئاتر باز کردیم که از این جنس نیستند و برحسب شرایط وارد تئاتر شده‌اند. این ورود شاید همراه با ورود پول باشد اما به نظر من تفکر را از تئاتر دور می‌کند. نباید از یاد ببریم که در تمام دنیا به شکل‌های مختلف به تئاتر سوبسید داده می‌شود.

نمایش " آیا می شناسید راه شیری را؟ " نوشته کارل ویتلینگر و به کارگردانی محمدعلی زمانی تا 24 اسفند ماه 97 هر روز ساعت 17:30 در خانه نمایش اداره تئاتر  واقع در میدان فردوسی، خیابان موسوی (فرصت سابق)، کوچه محمدآقا، اداره تئاتر به روی صحنه می‌رود.