سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، امام محمدباقر علیه‌السلام امام پنجم شیعیان، بنا به روایتى در اول ماه رجب و به روایتی در سوم صفر سال 57 در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. در حال حاضر در تقویم یکم رجب به عنوان روز ولادت ایشان ثبت شده است.

امام باقر(ع) فرزند امام سجاد(ع) و نوه امام حسین (ع) است. مادر وی ام عبدالله، دختر امام حسن مجتبی(ع)، است. چون نسب امام باقر (ع) هم به امام حسن و هم به امام حسین(ع) می‌رسد، به او لقب هاشمی بین هاشمیین، علوی بین علویین و فاطمی بین فاطمیین دادند.

نام حضرت محمد و کنیه بزرگوار ایشان ابا جعفر است. از طرف پیامبر اکرم(ص) ملقب به "باقر" شدند و در بین مردم معروف به "باقر العلوم" بودند؛ به معنى شکافنده علوم. در زمانه حضرت زمینه مساعدى براى نشر علوم و معارف اسلامى پدیدار شد که تا زمان امامت فرزند بزرگوارشان یعنى امام صادق(علیه السلام) امتداد یافت و بیشتر روایاتى که در دست است از این دو امام بزرگوار است، و در زمان ایشان بود که عده زیادى از محضرشان استفاده کرده و معارف اسلام و علوم آل محمد(صلى الله علیه وآله) را در سر تا سر دنیاى اسلام منتشر کردند.

امام محمدباقر علیه‌السلام بین مردم به بخشندگی و کرامت مشهور بودند. همواره به نیازمند و بی‌نیاز بخشش می‌کردند و این رفتار را مایه خرسندی خویش قرار داده بودند. در بخشش‌ها، همیشه شان و مرتبه افراد را در نظر می‌گرفتند به اندازه‌ای که نه موجب اسراف و زیاده‌روی و نه سبب تحقیر و پایین آمدن شان آنان شود.

کتاب‌های متعددی با محوریت زندگانی و شخصیت امام محمدباقر(ع) نوشته و منتشر شده است. شاعران آیینی نیز اشعاری به مناسبت ولادت امام سروده‌اند.

بخشی از نمونه اشعاری که به مناسبت ولادت حضرت امام محمدباقر(ع) سروده شده:

حرفی نزن از تشنگی دریا رسیده

از بی‌پناهی‌ها مگو ماوی رسیده

پیغمبر آمد خیر نازل شد از آن پس

فیض مدام از عالم بالا رسیده

فرخنده فیض فرخ و فرزانه‌ای که

آوازه‌اش تا سدره و طوبی رسیده

آن مدعی کز نسل احمد حرف می‌زد

حالا ببیند چارمین آقا رسیده

این چارمین حیدر نصب این پنجمین در

از کوثر پر گوهر زهرا رسیده

داعیه‌داری که به علمش ناز می‌کرد

کارش به شاگردی این آقا رسیده

با "کعب الاحبار" و "هریره" دین نمی‌ماند

با "قال باقر" شیعه تا اینجا رسیده

لطفش همیشه شامل حال گداهاست

از لطف و از آقایی‌اش بر ما رسیده

یا باقر العلم النبیین یا محمد

فرقی نداری در حقیقت با محمد

دریای علمت تا ابد ساری و جاری

تو مثل زهرا کوثری، دنباله داری

در جهل تاریک و خزان معرفت‌ها

با یک بغل نور آمدی، گرم و بهاری

مثل پیمبر دست مردم را گرفتی

با تو سر راه آمده عبد فراری

وقتی تو آقای منی، در خانه تو

با آبروتر از گدایی هست کاری؟

از تو نوشتم دفترم شد آسمانی

یک آسمان لبریز حس بی‌قراری

داود رحیمی

 

خواهم امشب باز شیدایى کنم

از در رحمت تمنایى کنم

تا شوم دور از تمام هرچه زشت

سیر، در گلزار زیبایى کنم

گرچه خوارم، دم ز گل‌ها مى‌زنم

یاد گل، یاد گل آرایى ‌کنم

مدت کوتاه عمر خویش را

صرف خدمت نزد مولایى کنم

از همین کوتاه خدمت، تا ابد

زندگى در لطف و آقایى کنم

آمدم نوشم مى ‌از شیر و رطب

بر در میخانه ماه رجب

اى رجب میخانه حیدر تویى

مى تویى، باده تویى، ساغر تویى

طعم تو گردیده احلى من عسل

گوشه‌اى از وسعت کوثر تویى

راه درک لیله‌القدر على

بهر شیعه تا صف محشر تویى

ماه شعبان بر تو کرده اقتدا

باعث توفیق پیغمبر تویى

مطلعت زیباترین روز خداست

میزبان حجت داور تویى

حسن مطلع در تو باشد لطف یار

شد رخ زیباى باقر آشکار

او شعیب عترت پیغمبر است

باقر دریاى علم داور است

مفتخر بر نام او هستیم ما

این کلام یک امام و رهبر است

اول خیر آخر خیر اصل خیر

این محمد، سفره‌دار کوثر است

بى روایاتى که از او آمده

دین ما تا روز محشر ابتر است

سائل علمش مراجع گشته‌اند

وسعت علمش ز هرکس برتر است

او که باشد بهترین مولاى من

مادرش شد فاطمه بنت الحسن

مادرش از فاطمه تصویر داشت

در برش آیینه تقدیر داشت

پاک تر از آب زمزم خلق او

رزق و سهم از آیه تطهیر داشت

او که باشد دختر بیت کریم

حسن بابایش در او تاثیر داشت

نى به دامانش گرفته کودکى

او به دامان خضر راهى پیر داشت

تا کند ما را غلام درگهش

در نگاه چشم خود زنجیر داشت

ما غلام حضرت باقر شدیم

بر مرام غیر او کافر شدیم

جواد حیدری

 

یارب این بوی خوش از سمت جنان می‌آید

یا گل فاطمه (س) آن جان جهان می‌آید

یارب این نور صفات ازلی باقر (ع) توست

علم با آمدنش، رقص کنان می‌آید

یارب این خیل ملائک ز سما تا به زمین

با چه شوریست چنین بال زنان می‌آید

یارب این باقر علم نبوی یا ملک است؟

که به نامش غزل از عمق بیان می‌آید

اصغر چرمی

 

صحبت از عاشقی و عشق جگر می‌خواهد

دم زدن از لب معشوق شکر می‌خواهد

بال در بال مَلِک دور مَلَک چرخ زدن

نظر حضرت حق، همت پر می‌خواهد

به هواخواهی از یار، علمدار شدن

سینه‌ای همچو ابالفضل سپر می‌خواهد

آسمان موهبتی باز فرستاد زمین

صید این موهبت ای دوست هنر می‌خواهد

نیست معلوم حسن باز نوه خواسته است

یا دل حضرت سجاد پسر می‌خواهد

دامن فاطمه‌ای باز قمربار شده

علی دوم زهراست، پسردار شده

پسری آمده همنام رسول دو سرا

احمد دومی از نسل علی و زهرا

آمده تا که به اسلام اصالت بدهد

آمده تا که بود پرچم دین پابرجا

خاک می‌خورد علوم نبوی روی زمین

آمده تا که تکانی بدهد دنیا را

کیست او، آن‌که بفرمود نبی در وصفش

باقرالعلم نبیین و به "اَیٍّ بقرا"

شیعه شد زنده به هر جمله قال الباقر

شیعه باقی است به ابقای کلام آقا

آمده روشنی چشم رسول ثقلین

نوه مشترک و وارث خون حسنین

امیر عظیمی

 

دلم پر مى ‌زند امشب براى حضرت باقر

که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر

ندیده دیده‌ى گیتى به علم و دانش و تقوا

کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر

ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده

سلاطین جهان یک سر گداى حضرت باقر

زبان از وصف او الکن، قلم از مدح او عاجز

که جز حق کس نمى‌داند بهاى حضرت باقر

نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم

به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر

به ذرات جهان یک سر بود او هادى و رهبر

که جان عالمى گردد فداى حضرت باقر

برو کسب فضیلت کن چو مردان خدا اى دل

ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر

اگر گردد شفیع ما به نزد خالق یکتا

به هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر

ز اندوه و غم و محنت بود آسوده و راحت

به زیر سایه و تحت لواى حضرت باقر

سیدعبدالحسین رضائی

 

بر ما نظری اگر نمایی کافیست

از کارم اگر گره گشایی کافیست

عیدی ولادت امام باقر

در مجلس ما اگر بیایی کافیست

سیدمجتبی شجاع

 

مدینه شد به نور  حق  منور

که آمد باقر علم  پیمبر

ملائک محو آن جانانه گشتند

به شمع  روی او پروانه گشتند

محسن بلنج

 

با عطر تو گل شوق شکفتن دارد

سرمستی و میل از تو گفتن دارد

ای باقر علم نبوی در شب عید

این دل هوس مدینه رفتن دارد

سیدهاشم وفایی