سرویس تئاتر هنرآنلاین: استفاده از نمایشنامه‌های ترجمه شده و شاخص خارجی که در مجموعه ادبیات نمایشی از نظر موضوع، ساختار و نیز بداعت‌های هنری و تاویل‌دار بارها عملاً مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند و نهایتاً روی صحنه جلوه‌ای دراماتیک و نمایشی داشته‌اند، فرصت برای آشنایی با تجارب قبلی و همزمان مجال برای بروز خلاقیت‌های نو و بدیع را فراهم می‌کند؛ زیرا فقط یک متن نمایشی خوب و ساختارمند ظرفیت و قابلیت‌های یک کارگردان را برای اجرایی بهتر و نگره‌ای تازه‌تر به آزمون در می‌آورد؛ ضمناً این کار سبب می‌شود که دانشجویان و کارگردانان کم تجربه و آماتور کم‌تر به متن‌نویسی‌های غلط روی بیاورند؛ ناگفته نماند در رابطه با استفاده از متون نمایشی خوب و ارزشمند ترجمه شده هم گاهی تماشاگران با تناقضات و اشتباهاتی روبه‌رو می‌شوند: برخی کارگردانان کم تجربه اصرار دارند که حتماً به هر بهانه‌ای شده قسمت‌هایی از این نمایشنامه‌ها را  تغییر دهند تا "اسم" خود را به عنوان بازنویس یا آدابتور در کنار نام بزرگ و جایگاه‌مند نویسندگان آثار فوق جای دهند و به یک  فخر کاذب برسند؛ این در شرایطی انجام می‌شود که نه تنها اثر مورد نظر امروزی یا محتوادارتر نمی‌شود، بلکه به آن آسیب هم می‌رسد.

نمایش "کلفت‌ها" اثر ژان ژنه با بازنویسی و تغییر نسبی متن توسط دریا دریائی و به کارگردانی خود او (همزمان بازی هم می‌کند)، که هم اکنون در سالن انتظامی خانه هنرمندان اجرا می‌شود، در قیاس با موارد فوق قابل بررسی است. نمایش مورد نظر با صحنه‌ای موزیکال که حرکات موزون بازیگران در آن برجسته شده، آغاز می‌شود و طبق روال عادی پیش می‌رود؛ صحنه موزیکال با حرکاتی مضمون‌دار که تنهایی و وابستگی پرسوناژها را القاء می‌کند، مقدمه‌ای می‌شود برای وارد شدن ذهن تماشاگران به ساحت شخصیت آن‌‌ها، اما در این صحنه با پاشاندن اسپری و کمک گرفتن از نور آبی رنگ که از نظر تحلیل روانشناختی رنگ‌ها، کاملاً در تناقض با روحیات ناآرام پرسوناژها است، فضائی مه‌آلود ایجاد می‌شود که هیچ ضرورتی ندارد؛ همین استفاده از فضای مه‌آلود آبی رنگ غلط برای بار دوم در اواسط اجرا تکرار می‌شود.

اجرا اساساً تماتیک و مخصوصاً جزو نمایش‌های "پرسوناژ محور" به شمار می‌رود؛ به همین دلیل شامل برون‌فکنی‌های روانشناختی و طبقاتی  تاًثیرگذاری است و برخی دستکاری‌ها در دیالوگ‌ها و حذف بخش‌هایی از ماجرا بر متن اصلی تاثیر گذاشته و وضعیت را که اساساً به شکل ترکیبی از "واقعیت و نمایش" است، به قالبی صرفاً نمایشی که ارتباط زیادی با واقعیت ندارد و کاملاً یک وضعیت نمایشی فرضی محسوب می‌شود، تبدیل کرده است.

 خود مدیوم نمایش در اصل نوعی "وانموده‌سازی" است و در اثر ژان ژنه این  وانموده‌سازی مضاعف شده، زیرا همه چیز به شکل "نمایش در نمایش" به اجرا درمی‌آید؛ در کنار شاخصه تراژیک اثر به دلیل همین وانموده‌سازی ثانویه که نوعی بازی، سرگرمی و برون‌فکنی برای کلفت‌ها به شمار می‌رود، مقوله مرگ و مخصوصاً چگونگی شکل‌گیری آن را که همزمان در تعریف "خودکشی ناخواسته" هم می‌گنجد، تا اندازه‌ای کمیک کرده و درام تلخ مورد نظر را نهایتاً به شکل کمدی تراژدی درآورده است.

بازی کردن یکی از کلفت‌ها در نقش خانم خانه در چارچوب همان فرم نمایش در نمایش "نشانه" آرزوی او برای از بین بردن فاصله طبقاتی و نوعی احقاق و احراز حق انسانی خودش است که حین متناقض بودنش، دردناک و در کلیت خودش تا اندازه‌ای کمیک هم جلوه می‌کند؛ زیرا صرفاً "تصور جایگزین شدن" و همزمان یک بازی نمایشی است.    

صحنه‌های نمایش که تناقضات و پارادوکس‌های روحی، روانی و طبقاتی کلفت‌ها را در قالب بازی‌های نمایشی و با شاکله "نقش در نقش" نشان می‌دهد، جزو زیباترین جلوه‌های "تحلیل مستقیم و غیرمستقیم شخصیت‌ها" در دنیای نمایش است و ژان ژنه یکی از پرسوناژهای کلفت‌اش را در پایان موقعیت "همذات‌پندارانه" نقشش که برآیند یکی شدن با نقش و راسخ بودن در انتقام و ابراز نفرت طبقاتی نسبت به خانم خانه است، به شکل متناقض و پارادوکسیکالی به کشتن می‌دهد تا به فاصله و رنج طبقاتی تعمیق ببخشد؛ او همزمان و مهم‌تر از همه چیز، مفهوم و تعریف "بازیگری همذات‌پندارانه در تئاتر" را در بطن یک نمایش و بر روی صحنه عملاً به تماشاگران می‌فهماند؛ ضمناً این وضعیت حتی تلویحاً بیانگر این حقیقت ضمنی هم هست که "یک بازیگر هنگام ایفای نقش، نه تنها زندگی می‌کند، بلکه گاهی هم می‌میرد"؛ این وضعیت به شکل "پارادوکس در پارادوکس" درآمده است؛ یعنی حین مجازی بودن همه چیز، یک مرگ حقیقی که در اصل خودکشی هم محسوب می‌شود در قالب یک دگرکشی مجازی نشان داده شده است. فقط در دنیای "سینما و تئاتر" امکان دارد چنین  پارادوکس زیبا و هنرمندانه‌ای شکل بگیرد و "ژان ژنه" به بهترین و زیباترین شیوه، آن را محقق کرده است.  

بازی بازیگران در نمایش "کلفت‌ها"، اثر ژان ژنه و به کارگردانی دریا دریایی بسیار زیبا و ستودنی است؛ زهرا مولائی، نیلوفر دهقان و دریا دریائی واقعاً به تناسب نقش‌های‌شان به شیوه همذات‌پندارانه ایفای نقش می‌کنند، اما در یکی از میزانسن‌ها بازیگر رو به تماشاگران و به شیوه فاصله‌گذارانه‌ای مونولوگی را بیان می‌کند: این میزانسن در این نمایش خاص که متکی و مبتنی  بر همذات‌پنداری است و با اتکای بر خود مشغولی روح  و روان پرسوناژها پیش می‌رود، میزانسنی غلط و غیرنمایشی است.

کارگردانی نمایش به جز میزانسن‌دهی بازیگران و هدایت آن‌ها، در بقیه موارد از جمله استفاده از نور موضعی که اغلب ناگهانی و در یک مورد با  جابه‌جایی همراه است و نیز بکار بردن نور رنگی قرمز و آبی که بدون توجه به اصل موضوع و با نادیده گرفتن بازده زیبایی شناختی و  روان‌شناختی آن‌ها انجام شده، بسیار غلط است؛ سبب انقطاع موضوع و عدم تداوم زمانی وقایع صحنه شده است. طراحی صحنه و لباس که  توسط سودابه زارع‌پور انجام شده، خوب و متناسب با موقعیت پرسوناژها و شرایط مکان و وضعیت مالی و محدود تئاتر ایران است.

کمدی تراژدی "کلفت‌ها" که در جاهای محدودی به طور موزیکال اجرا می‌شود، از نظر کارگردانی دارای ضعف‌ها  و همزمان داشته‌هایی نسبتاً قابل اعتنا است؛ در آن بازی بسیار خوب دو بازیگری که نقش کلفت‌ها را ایفا می‌کنند، چشمگیر و تاًثیرگذار جلوه کرده و با نقش‌ها همخوانی نمایشی مناسبی دارد. این نمایش در کل، اجرائی دیدنی است.