سرویس تجسمی هنرآنلاین: فوآد نجم‌الدین مدرس دانشگاه و دارای دکترای پژوهش هنر است. او که سابقه برگزاری نشست‌های پژوهشی و انتشار مقالات متعدد در حوزه هنرهای تجسمی را دارد در گفت‌وگو با هنرآنلاین گفت: به طور کلی جهان تجسمی ایران رابطه خوبی با پژوهش ندارد. ما در این جهان با دو بخش نابرابر مواجه هستیم که یک بخش آن کاملا هنری و مهارت محور است و بخش دیگر کاملا پژوهشی است. تعداد افرادی که عقیده دارند دو بخش پژوهشی و مهارت محور باید در کنار هم وجود داشته و هم‌پای یکدیگر رشد کنند نیز بسیار اندک است.

نجم‌الدین ادامه داد: در فضای آکادمیک، رشته‌های مهارت محور متعدد وجود دارد اما در مقطع تحصیلات تکمیلی به دلیل بی‌عملی وزارت علوم، هنوز رویکرد مشخصی وجود ندارد که مشخص شود باید پژوهشگرانی تربیت شوند که در آینده به سمت پژوهش بروند یا دانشجویان صرفا باید مهارت‌های خود را تکمیل کنند. به همین دلیل با وجود اینکه سرفصل‌های آموزشی در دانشگاه‌ها یکسان است، با توجه به سلایق هر دانشگاه در بعضی نگاه مهارت‌محور و در بعضی نگاه پژوهش‌محور وجود دارد. به نظر من دوره تحصیلات تکمیلی دوره‌ای پژوهش‌محور است و باید در همه رشته‌ها به پژوهش توجه شود.

او درباره کمرنگ بودن پژوهش در حوزه هنرهای تجسمی گفت: در کشور ما با سابقه طولانی فرهنگ و هنر، عمر تولید آثار هنری بسیار بیشتر از عمر پژوهش در این حوزه است. به ندرت با موارد انتقادی یا تحلیلی در زمینه هنر تجسمی مواجه هستیم و جای خالی نقد بومی را به شدت احساس می‌کنیم. فاصله بسیار زیادی که از نظر سنی میان این دو حوزه وجود دارد باعث شده است آموزش هنر نیز بر اساس مهارت‌محوری شکل بگیرد و نگاه علمی بسیار دیر وارد فضای آموزشی شد. در نتیجه واضح است که قدرت بیشتر یکی از این دو دیدگاه باعث می‌‌شود دیدگاه دیگر رشد نکند.

نجم‌الدین ادامه داد: معمولا افرادی به سراغ هنر می‌روند که اهل حفظ کردن قواعد و چارچوب‌ها نیستند. آنها تمایلاتی به خلق کردن دارند چون از آن چیزی که وجود دارد چندان راضی نیستند، بنابراین هنرمندان ظرفیت درهم شکستن قواعد را دارند. اما آنها پس از فرا گرفتن مهارت‌های فنی، دیواری به دور خود می‌کشند و میل به شکستن قواعد در آنها از میان می‌رود. شاهد هستیم که تعداد کمی از هنرمندان ما با ادبیات، تاریخ، فرهنگ، اساطیر و...آشنایی دارند. بنابراین افرادی که به نظر می‌رسد بهترین ظرفیت را دارند که از اطلاعات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و... استفاده کنند تا بهترین آثار را به وجود آورند، به مهارت محوری راضی شده و نیازی به توسعه پیدا نکرده‌اند. همین افراد بعدا به معلمان هنر تبدیل شده‌ و شاگردانی را تربیت کرده‌اند که در نهایت جامعه‌ای بدون دغدغه نظری را به وجود آوردند.

او با بیان اینکه مهم‌ترین نقص در حوزه پژوهش هنر، نگاه محدود و جزیی‌نگر است، افزود: این نگاه باعث می‌شود شخص وقتی از دامنه هنر صحبت می‌کند تنها ابزار و مواد و اشکال را در نظر دارد و متوجه نیست که هنر با جامعه، فرهنگ، سیاست و... پیوندی دارد. بدون در نظر گرفتن این موضوعات، هنر به جهانی تهی تبدیل می‌شود.

نجم‌الدین افزود: هر زمان که این نگاه جزیی‌نگر وجود نداشته، پژوهش هنر در ایران رشد کرده است. به عنوان مثال در مقاطع مختلف در فرهنگستان هنر یا خانه هنرمندان تجربه‌های پژوهشی صورت گرفت که باعث شد نیازها و تمایلات نو در میان دانشجویان و پژوهشگران به وجود آید و در ادامه آن شاهد پژوهش‌های نو در دانشگاه‌ها بودیم. باید توجه داشت بسیاری از مواردی که امروزه در دامنه هنر پذیرفته شده‌اند، چند دهه پیش قابل پذیرش نبودند، اما نگاه بین رشته‌ای باعث شد چنین تغیراتی رخ دهد.

او درباره نیازهای پژوهشی در هنرهای تجسمی ایران گفت: ما همواره باید در سطوح مختلف کار کنیم. در سطح اول نیازمند متون مرجع هستیم که حوزه‌های تئوریک را به دنیای هنر معرفی کند. در سطح دوم متونی مانند پایان‌نامه‌های دانشجویی قرار دارند که پیوندی میان منابع نظری و موضوعات مختلف برقرار می‌کنند. در سطح سوم نیز برگزاری جلسات و نشست‌ها قرار دارد که مباحث نظری را با مخاطبان مطرح کرده و آنها را مشتاق و علاقه‌مند به مباحث نظری می‌کند.