سرویس موسیقی هنرآنلاین: سبک خودش را دارد و از کسی پیروی نمی‌کند. با همین سبک و سیاق توانسته طرفداران زیادی را به دست آورد. شهرتش را مدت کوتاهی به دست آورد اما سابقه کاری‌اش در موسیقی کوتاه نیست و سال‌هاست که در این عرصه فعالیت می‌کند. رستاک حلاج خواننده و ترانه‌سرا را کمتر کسی پیدا می‌شود که طرفدار موسیقی پاپ باشد و نشناسد. او این روزها مشغول ساخت تک آهنگ‌های جدید برای انتشار و فعالیت‌های دیگر است:

آقای حلاج، ابتدا در مورد تازه‌ترین فعالیت‌هایتان در حوزه موسیقی بفرمایید. در حال حاضر مشغول چه‌کاری هستید؟

 پاییز و زمستان پرکارتری خواهم داشت تا با دست پر آماده کنسرت‌های پیش رو باشیم، در حال حاضر دو سه قطعه آماده انتشار داریم که تصمیم دارم برای یکی دو قطعه هم موزیک ویدئو تهیه کنم.

کنسرت‌های جدید مانند قبل است یا برنامه خاصی دارید؟

در برنامه بلندمدت قصد برگزارى اجراهاى آنپلاگد رو هم داریم. روی این موضوع خیلی فکر و برنامه‌ریزی کرده‌ایم و می‌خواهیم یک اتفاق متفاوت را رقم بزنیم. کنسرتى در فضاى خاص که در آن تمام ترانه‌ها از ابتدا تا انتها همراه با تصاویر از پیش ضبط شده یک داستان عاشقانه رو روایت می‌کنند.

چطور شد که به فکر برگزاری کنسرت آنپلاگد افتادید؟

سلیقه و علاقه شخصى من همیشه متمایل به این سمت بوده است. براى من ارتباط گرفتن با مخاطبم در سالن‌هایی با جمعیت کمتر و استفاده از موسیقى کاملاً آکوستیک بسیار دوست‌داشتنی است. به نظرم آثار منتشر شده به این شکل براى مخاطب هم ملموس‌تر خواهد بود.

شما معمولاً کنسرت‌های خودتان را در فواصل زمانی طولانی‌مدت برگزار می‌کنید. خودتان دوست ندارید مثل خیلی از خواننده‌های پاپ به‌طور مداوم کنسرت بگذارید یا دلایل دیگری باعث این اتفاق می‌شود؟

دلایل مختلفی دارد. برای مثال، موسیقی من عامه‌پسند نیست و من اساساً خواننده چندان پاپیولارى نیستم و نمی‌توانم مثل خواننده‌های پاپیولار پشت سر هم کنسرت بگذارم. ضمن اینکه من دوست دارم هر بار که کنسرت می‌گذارم، با دست پر و قطعات جدید روی استیج بروم. یعنی ابتدا حداقل سه چهار قطعه جدید منتشر کنم و بعد کنسرت بگذارم. البته کنسرت آخر تهران ما تنها یک ماه پس از اجرای قبلی تمدید شد و به نظر خودم یکی از بهترین اجراهایم بود و با استقبال خوبى از طرف مخاطبان روبه‌رو شد.

آثار شما معمولاً ریتم اسلویی دارند اما احساس می‌کنم بیشتر دوست دارید آثار را طوری برای کنسرت تنظیم کنید که حالت مردمی‌تر و ریتمیک تری به خود بگیرند. فکر می‌کنم شما با این کارتان قصد دارید سلیقه همه اقشار را در نظر بگیرید. درست است؟

بله. معمولاً کسانی که بیشتر با کارهای قدیمی من ارتباط برقرار می‌کنند هم این نقد را نسبت به کنسرت‌هایم دارند. تجربه به من نشان داده که تعدد آهنگ‌ها با ریتم پایین برای اون تعداد زیاد از مخاطب حاضر در سالن کنسرت خسته‌کننده می‌شود. همیشه پس از اجرای چند قطعه اسلو پشت سر هم احساس می‌کنم مخاطبان انتهای سالن دیگر نمی‌توانند با آهنگ‌ها ارتباط برقرار کنند و این مسئله برای من خوشایند نیست. من در کنسرت‌ها باید بتوانم با تماشاگران ارتباط برقرار کنم و از آن‌ها انرژی بگیرم وگرنه نمی‌توانم به آن‌ها انرژی بدهم. به همین خاطر همیشه سعی می‌کنم تنظیم آهنگ‌ها را کمی تغییر بدهم. مثلاً قطعه "جوون مرگ" که یک قطعه اسلو است در کنسرتم کمی ریتمیک تر می‌خوانم. من این قطعه را در نسخه استودیویى اصطلاحاً به‌صورت فوسه خوانده‌ام ولی آن را در کنسرت به‌صورت فورته اجرا می‌کنم. نکته دیگر این است که من دوست دارم مخاطب در کنسرت‌هایم یک‌چیز جدید بشنود و به همین خاطر گاهی تنظیم‌ها را تغییر می‌دهم. بعضی وقت‌ها هم خودم از تنظیم ابتدایی یک قطعه قدیمی خسته می‌شوم و تنظیم آن را برای کنسرت تغییر می‌دهم. خوشبخاته بازخورد تنظیم‌های جدید هم خوب بوده است.

رستاک حلاج

شاید مخاطبان جدی‌تر شما دوست داشته باشند در کنسرتتان بیشتر آهنگ‌های اسلو را بشنود و همان ریتم سنگین و افتاده خود رستاک را ببینند. خودتان چطور فکر می‌کنید؟

مسئله اینجاست که کاراکتر رستاک روى استیج با رستاکى که از آثار منتشر شده برداشت می‌شود به مقدار چشم‌گیری تفاوت دارد. شخصیت اصلی من اتفاقاً به شخصیت رستاک روی صحنه نزدیک‌تر است. مخاطب من معمولاً با شنیدن آثارم انتظار برخورد با یک رستاک گوشه‌گیر و خسته و کم‌حرف رو دارد ولی در کنسرت با یک خواننده پرانرژی مواجه می‌شوند! انرژی من روى صحنه حس و حال واقعی من در آن لحظه‌هاست که خدا را شکر مخاطب‌های من هم کاملاً متوجه می‌شوند و خوشبختانه معمولاً با اون فضاى پرانرژی ارتباط برقرار می‌کنند، البته در کنسرت آنپلاگدى که قبل‌تر راجع بهش صحبت کردم قطعاً اتفاقات به شکل دیگرى رقم می‌خورد. این کنسرت  (آنپلاگد) بیشتر پیانو و گیتار محور خواهد بود و احتمالاً براى رستاک گوش کن‌های قدیمى دلچسب تر.

شما یک همکاری‌ هم با خانم بهاره رهنما داشتید. در مورد این همکاری توضیح دهید.

همکاری من و خانم بهاره رهنما برای یک تئاتر بود. خانم رهنما دوست بسیار خوب و هنرمند من هستند. ایشان از من خواستند که چند قطعه از آثار من رو در تئاتر تازه‌شان استفاده کنند و من هم پذیرفتم.

آهنگ "ته سیگار" نسبت به کارهای دیگر شما بیشتر شنیده شد. فکر می‌کنید دلیلش چه بود؟

قطعه "ته سیگار" دومین کار حرفه‌ای من بود و در واقع من با این کار شناخته شدم. آن زمان ترانه این قطعه خیلی نو بود و برای اولین بار بود که چنین ترانه‌ای منتشر می‌شد. موزیک ویدئو این قطعه که یک ویدئو خاص و آوانگارد بود هم مورد استقبال مردم قرار گرفت. من آن موقع به‌اصطلاح غیرمجاز بودم و شبکه‌های ماهواره‌ای به انتخاب خودشان ویدئو من را پخش می‌کردند که این هم به دیده شدن من کمک کرد. امروز نمی‌توانم بگویم که قطعه "ته سیگار" محبوب‌ترین آهنگ من است چون موفقیت این قطعه در مورد قطعات دیگر نظیر "پاییز سال بعد"، "دریا"، "دانشگاه" و "شرابی" و ... هم تکرار شده است. خوشبختانه این استقبال در مورد کارهای جدید من هم دارد اتفاق می‌افتد ولی این واقعیت را نمی‌شود نادیده گرفت که مردم رستاک را با "ته سیگار" شناختند.

کاراکتر اصلی آثار شما بیشتر شبیه کسی است که شکست عشقی خورده و حالا از یارش می‌خواهد که برگردد ولی در عین حال طوری نشان می‌دهد که انگار یار کنار او مانده است. آیا خودتان هم چنین شخصیتی دارید یا فرمت ترانه‌ها این‌طوری است؟

ترانه‌هایم شبیه به کاراکتر خودم هستند. به‌احتمال‌زیاد من هم در زندگی خودم شکست عشقی خورده‌ام و احتمالاً کاراکتر مغرور ترانه‌هایم که در بدترین شرایط هم به‌اصطلاح دست از پررویی برنمی‌دارد نیز بی‌شباهت به خودم نیست. خوشبختانه کاراکتر رستاک براى مخاطب هم این‌گونه شکل گرفته است و اتفاق مثبتی هم بوده چون باعث شده آثار من شبیه به آثار دیگران نباشد. واقعاٌ من تلاشی برای به وجود آمدن چنین کاراکتری نکرده‌ام بلکه چنین چیزی در درون خودم شکل گرفته است.

شما در قطعه "بی دلیل" از صدای خانم هانیه توسلی استفاده کرده‌اید. همکاری‌تان با خانم توسلی چگونه اتفاق افتاد؟

من برای قطعه "بی‌دلیل" دنبال یک‌صدای منحصربه‌فرد و شناخته‌ شده‌ می‌گشتم که مونولوگ ابتداى آهنگ را پشت تلفن بگوید. صدای چند نفر مدنظرم بود و بعد از بین آن‌ها به خانم توسلی پیشنهاد دادم. ایشان هم محبت کردند و مونولوگ اول کار را گفتند.

مضمون قطعه "بی‌دلیل" خیلی جالب و نو است. البته مضمون ترانه بازهم شکست عشقی است ولی این شکست عشقی به یک فرمت به‌روزتری تبدیل شده است. این مضمون چطور به ذهنتان رسید؟

مثل همه ترانه‌ دیگرم بی‌دلیل هم به شکل ناخودآگاه به ذهنم رسید. شاید بعضی از این اتفاقات برای خودم رخ نداده باشد. در خاطرم نیست که مضمون ترانه "بی‌دلیل" چگونه به ذهنم رسید ولی من معمولاٌ از فیلم دیدن هم تأثیر می‌گیرم یا خیلی ریزبینانه به روابط اطرافیانم نگاه می‌کنم و از آن‌ها تأثیر می‌گیرم. علاوه بر فیلم، موسیقی و ترانه‌های جدید را هم گوش می‌کنم. همه این موارد روی ذهن من تأثیر می‌گذارند و بر اساس آن‌ها ترانه‌هایم را می‌سازم. اتفاقاً الآن یک ترانه جدید با همان مضمون دارم که به‌زودی منتشر می‌شود.

در حال حاضر بسیاری از خواننده‌های پاپ فقط تک آهنگ منتشر می‌کنند و چندان به فکر انتشار آلبوم نیستند. شما هم می‌خواهید همین روال را در پیش بگیرید یا به فکر انتشار آلبوم هم هستید؟

فعلاً روال کار من هم به همین صورت است. شاید چند سال پیش انتشار آلبوم را دوست داشتم ولی بعد از انتشار اولین آلبومم به این جمله که می‌گویند "آلبوم گورستان آهنگ‌ها است" پی بردم.

مخاطب ترجیح می‌دهد از بین ده یا دوازده قطعه گنجانده شده در آلبوم یکى دو قطعه را انتخاب کند و بقیه آثار معمولاً نادیده گرفته می‌شوند. درحالی‌که اگر قطعات آلبوم به‌صورت تک آهنگ منتشر شوند، هرکدام به‌تنهایی اثر لازم رو بر روى مخاطب می‌گذارند. مسئله دیگر این است که انتشار آلبوم بازگشت مالی‌ ندارد. مدت‌زمان زیادی طول می‌کشد تا ما بخواهیم 12-10 قطعه برای آلبوم آماده کنیم ولی بعد می‌بینیم که حتی بازگرد مالی هم ندارد. من دلم نمی‌خواهد ده تا کار منتشر شده‌ام را در قالب یک آلبوم منتشر کنم چون دوست دارم مخاطبانم اثر تازه‌ای از من بشنوند. به همین خاطر فعلاً تلاشم را روی انتشار تک آهنگ‌ها و موزیک ویدئوها گذاشته‌ام.

در حال حاضر تعداد خواننده‌ها خیلی زیاد شده است و هرکسی به یک‌شکلی دارد کار می‌کند. آیا تعدد خوانندهای پاپ روی کار شما هم تأثیر می‌گذارد؟ یعنی ممکن است که این اتفاق باعث کم شدن مخاطبان شما شود؟

شغل ما خوانندگی است و تعدد خواننده‌ها مسلماً روی کار ما تأثیرگذار خواهد بود. البته من پس از زیاد شدن تعداد خواننده‌ها و روی آوردن آن‌ها به سبک‌های جدیدی که متأسفانه اکثراً هم شبیه همدیگر هستند، سعی کردم سبک خودم را حفظ کنم. حالا ممکن است بعضی ریتم‌ها را تغییر داده باشم و به سمت به‌روزتر شدن رفته باشم ولی ترانه‌ها، موسیقی و حتی نحوه خواندنم را تغییر نداده‌ام. من همان فضاهایى را اجرا می‌کنم که قبلاً اجرا می‌کردم، فقط یک سری اتفاقات نو را به کارم اضافه کردم چون همیشه سعی می‌کنم خودم را تکرار نکنم. نوازنده‌های ارکستر من اکثراً نوازنده‌های خواننده‌های هیت هستند و با خواننده‌های زیادی روی صحنه رفته‌اند ولی همه می‌گویند که در کنسرت حلاج، مخاطبان همه قطعات را از اول تا آخر با او می‌خوانند. شاید تعداد مخاطبانم به‌اندازه مخاطبان خواننده‌های هیتِ امروز نباشد ولی همان تعداد مخاطبی که دارم خیلی جدی کارهای من را دنبال می‌کنند و این بزرگ‌ترین اتفاقی است که در زندگی هنری من افتاده است. به همین خاطر فکر می‌کنم تعدد خواننده‌ها روی کار من و حداقل روی حس من تأثیری نگذاشته است. مسلماً وقتی حق انتخاب زیاد می‌شود، مردم هم می‌توانند کنسرت‌های مختلفی را انتخاب کنند. در هر صورت مخاطبان جدی من در این شرایط باز هم به کنسرتم می‌آیند و به همین خاطر من از این داستان آزرده‌خاطر نیستم. دوست دارم مردم موسیقی خوب گوش کنند و هر موسیقی‌ای را گوش نکنند. امیدوارم بعضی از اتفاقاتی که در موسیقی امروز ما می‌افتد دیگر رخ ندهد.

رستاک حلاج

منظورتان چه اتفاقاتی است؟

ما در موسیقی به سمت ابتذال رفته‌ایم. در حال حاضر ترانه‌هایی بیشتر شنیده می‌شوند که ارکان آن‌ها به‌طور کل اشتباه است. من با موسیقی‌ها کاری ندارم چون موسیقی آن‌ها هم چیزى جز تکرار کردن یکدیگر نیست! امروز ممکن است یک نفر با تنبک موسیقی بسازد و کارش بگیرد و فردا شاهد این باشیم که بقیه خواننده‌ها هم با تنبک موسیقی می‌سازند تا کارشان شنیده شود. به نظرم ترانه‌های امروز رو به تنزل و ابتذال رفته‌اند. ای‌کاش اصلاً سانسور وجود نداشته باشد ولی حالا که یک عده نشسته‌اند و ایرادهای ما را می‌گیرند، باید بیشتر به این ترانه‌ها توجه کنند. ما در تمام این سال‌ها تلاش کرده‌ایم که ترانه را ارتقاء بدهیم و ادامه‌دهنده راه شهریار قنبری، ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز باشیم. بنابراین اتفاقاتی که امروز دارد رخ می‌دهد و متأسفانه اکثر آن‌ها هم به‌واسطه تبلیغات آن‌چنانی خوراک موسیقایى مخاطب امروز را تشکیل داده برای من خیلی خوشایند نیستند. البته اتفاقات خوب هم بین آن‌ها وجود دارد ولی متأسفانه بعضی‌ از آرتیست‌های خوب یا مجوز ندارند و یا در خارج از کشور زندگی می‌کنند و یا اجازه حضور بر روى استیج رو ندارند.

خیلی از خوانندگان درگیر حواشی می‌شوند و بعد به‌واسطه همین حواشی مشهور هم می‌شوند اما شما خیلی سعی در دیده شدن ندارید و نمی‌خواهید خودتان را به کسی بچسبانید. شخصیت خودتان هم به همین صورت است یا ترجیح می‌دهید شخصیت هنری‌تان به همین شکل مغرور بماند؟

خوشحالم که شخصیت من این‌طور به نظر شما رسیده است. من بیشتر تلاشم را روی کار و اثر هنری خودم می‌گذارم. دوست دارم بیشتر با آثار هنری‌ام شناخته شوم نه با حواشی. به همین خاطر همیشه از حواشی دوری کرده‌ام. در این سال‌ها یک سری اتفاقات برای من افتاده که شاید اگر برای بقیه خوانند‌ه‌ها رخ می‌داد؛ آن را در بوق و کرنا می‌کردند ولی من همیشه از حاشیه گریزان بوده‌ام و بیشتر تمرکز خودم را روی آثار هنری‌ام گذاشته‌ام. گرچه این روزها نداشتن حاشیه به‌نوعی به ضررم بوده اما همچنان ترجیح می‌دهم از حاشیه دورى کنم. دقیقاً برعکس استیج که می‌گویم پرانرژی هستم، در جمع‌های دوستانه گوشه‌گیر هستم و تلاشی برای دیده شدن نمی‌کنم. البته از دیده شدن بدم نمی‌آید. مثلاً من در اینستاگرام ترجیح می‌دهم که ظاهر درستی از خودم نشان بدهم. به همین خاطر 23-22 کیلوگرم وزن کم کرده‌ام تا به یک استایل درست برسم. به‌هرحال برای یک هنرمند باید این‌طور مسائل هم مهم باشد. به‌عنوان‌مثال به نظر من موسیقی، هنر و ظاهر سیروان خسروی استاندارد جهانی دارد. شاید من تا به امروز از این کارها نمی‌کردم ولی امروز ممکن است اگر به من پیشنهاد مدلینگ بدهند، بروم مدل یک برند لباس شوم.

با توجه به این‌که شما هم خواننده، هم نوازنده و ترانه‌سرا هستید، خودتان کدام را بیشتر دوست دارید؟

عشق اول من خوانندگی است، اما کار هنرى خودم را با نوازندگی گیتار شروع کردم. من آن موقع برای خودم روی اشعار فروغ فرخزاد و حافظ ملودی می‌گذاشتم و می‌خواندم. اصلاً به عشق خوانندگی بود که نوازندگی را یاد گرفتم. بعد احساس کردم خودم باید ترانه آهنگ‌ها را بنویسم. با ادبیات خیلی آشنا بودم چون پدرم غرق در ادبیات بودند و این مسئله روی من هم تأثیرگذار بود. من از بچگی کتاب شعر می‌خواندم و با شعر بیگانه نبودم. شروع به نوشتن ترانه کردم و دیدم ترانه‌هایم بازخورد خوبی دارند. در چند جلسه شعر شرکت کردم و دیدم جزو خوب‌های آن جلسات هستم. خوشبختانه امروز ترانه من روی کاغذ هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. من امروز دیگر قلم و فضای خودم را دارم.

کتاب ترانه جدیدی آماده انتشار ندارید؟

از مجموعه کتاب "پاییز سال بعد" که بگذریم، تقریباً ترانه‌های کتاب جدیدم مهیا شده‌اند، منتها فعلاً قصد ندارم کتاب جدیدی را منتشر کنم. چاپ کتاب خیلی دغدغه من نیست، اگر دغدغه‌ام بود همین الآن کتاب دوم خودم را چاپ می‌کردم. فعلاً دوست دارم کتاب اولم را به چاپ بیستم برسانم و بعد به سراغ کتاب دوم بروم. این روزها تمرکز من بیشتر روی موسیقی است تا چاپ و رونمایی کتاب. درواقع وقت آن‌چنانی برای این کارها ندارم. شاید یکی از دلایلی که امروز کتاب "پاییز سال بعد" به چاپ نهم رسیده و به چاپ پانزدهم نرسیده هم همین موضوع باشد که من برای آن کتاب فقط یکی دو بار مراسم رونمایی گذاشته‌ام.

رستاک حلاج

هیچ‌وقت نخواسته‌اید که ترانه‌های خودتان را به خواننده‌های دیگر بدهید تا بخوانند؟

من صدای خیلی از خوانندگان را دوست دارم و اگر از من ترانه بخواهند، این کار را برای آن‌ها انجام می‌دهم. کما اینکه امروز برای خیلی از خوانندگان ناشناس دارم این کار را انجام می‌دهم. برای آقای علیرضا عصار هم ترانه گفتم، اما آن قطعات به دلایلی هیچ‌وقت منتشر نشد. همین‌طور برای آقای مهدی یراحی هم ترانه گفته‌ام. آقای احسان خواجه‌امیری هم به من پیشنهاد داد که با همدیگر کار کنیم منتها من فکر می‌کنم برای همکاری باید پیگیرتر بود و من اصولاً آدم پیگیری نیستم.

برای کنسرت در شهرستان‌ها برنامه خاصی ندارید؟

کنسرت‌های من در شهرستان‌ها خیلی دیر اتفاق افتاد، اما بازخورد خوبی داشت. ابتدا تهیه‌کننده‌‌ها می‌ترسیدند که شاید موسیقی من در شهرستان‌ها جواب ندهد و نتوانم سالن را پر کنم ولی اتفاقاتی افتاد که نشان داد استقبال مخاطبانم در شهرهاى دیگر هم از کنسرت‌هایم چقدر خوب است. من خودم می‌دانستم که این فکر اشتباه است اما کاری نمی‌توانستم انجام بدهم. در آماری که از اینستاگرام گرفتم، مخاطبان من در شهرهای شیراز، اصفهان، اهواز و رشت بیشتر هستند. در سایر شهرها هم مخاطب دارم منتها مخاطبانم در این شهرها خیلی به چشم آمدند. به همین خاطر احتمالاً اولین کنسرت ما پس از ماه‌های محرم و صفر در شهر اصفهان خواهد بود. من قبلاً یک‌بار برای رونمایی از کتابم به اصفهان رفته‌ام و در آنجا اتفاق خیلی خوبی برایم افتاده است منتها این اولین کنسرت من در شهر اصفهان است و می‌دانم که با کنسرت اصفهان اتفاقات خیلی خوبی رخ خواهد داد.

میانه‌تان با انتشار قطعات‌ دوصدایی چطور است؟

من با سه همکارم قطعات دوصدایی اجرا کرده‌ام. قطعات "شمال" و "شب یلدا" را همراه با آبان حبیبی خواندم و قطعه "عشق" را همراه با کاوه آفاق خواندم. یک قطعه هم با کامران تفتی برای تیتراژ برنامه تحویل سال شبکه دو اجرا کردم. بااین‌حال خیلی پیگیر قطعات دوصدایی نیستم. من احساس می‌کنم به‌تنهایی کامل‌تر می‌توانم اثرم را به گوش مخاطبانم برسانم ولی بازهم اگر پیشنهاد خوبی به دستم برسد استقبال می‌کنم.

پیشنهاد اجرای مشترک با آبان حبیبی، کاوه آفاق و کامران تفتی از سوی شما مطرح شد یا از سوی آن‌ها؟

همکاری من با این دوستان خیلی رفاقتی پیش رفت و هر دو طرف در گفت‌وگوها به این نتیجه رسیدیم که باهم آهنگ بخوانیم. درواقع پیشنهاد همکاری از طرف شخص خاصی نبود.

از بین خواننده‌های امروزی صدای کدام خواننده‌ را بیشتر دوست دارید؟

من صدای خیلی از خواننده‌ها را دوست دارم و به آهنگ‌های آن‌ها گوش می‌کنم ولی اگر بخواهم اسم ببرم، به محسن چاوشی و سیروان خسروی اشاره می‌کنم. من طرفدار صدا، تفکر، موسیقی و شخصیت محسن چاوشی هستم و هنرش برایم قابل‌احترام است. سیروان را هم می‌پسندم چون موسیقی‌اش خیلی درست است. من موسیقی رپ را هم دوست دارم. شاید مخاطب از من انتظار نداشته باشد که موسیقی رپ گوش کنم ولی آهنگ خیلی از خواننده‌های رپ را گوش می‌کنم.

در حال حاضر مسئله کنسرت خیابانی خیلی باب شده است و بسیاری از خواننده‌ها در تب‌وتاب برگزاری کنسرت خیابانی هستند. نظر شما در مورد کنسرت‌های خیابانی چیست؟

کنسرت خیابانی اتفاق خیلی خوبی است، منتها اول باید ببینیم که اجازه برگزاری چنین کنسرتی را می‌دهند یا نه. شاید به موسیقی سنتی اجازه بدهند ولی بعید می‌دانم که به موسیقی پاپ اجازه برگزاری کنسرت خیابانی داده شود. به نظرم اتفاق خوبی است که خواننده‌ها در کنار درآمدزایی خودشان، یک‌بار هم بیایند و بین مردم اجرا کنند. البته چشم‌داشت خواننده‌ها به مسائل مالی کاملاً به‌جا است چون به‌هرحال خواننده زندگی خودش را می‌گذارد که موسیقی منتشر کند تا حال مخاطبانش خوب شود. وقتی بحث مالی خواننده‌ها می‌شود، عده‌ای می‌گویند چرا این‌قدر به فکر پول هستید؟ درحالی‌که کنسرت گذاشتن تنها راه‌ درآمد خواننده‌ها است. کنسرت خیابانی هم خیلی خوب است چون موجب بهتر شدن حال مردم شهر و اجتماع می‌شود. اگر اجازه اجرای کنسرت خیابانی بدهند، من و دوستانم پاىِ برگزاری چنین کنسرتی هستیم و حتماً این کار را انجام می‌دهیم.

رستاک حلاج

مسئله دیگر قیمت بالای بلیت کنسرت‌‌ها است. اخیراً یکی از خواننده‌ها به‌جای برگزاری کنسرت خیابانی آمده هزینه بالای قیمت بلیت کنسرت‌هایش را به حداقل رسانده است. شما دوست ندارید این کار را انجام بدهید؟

انجام چنین کاری مستلزم خیلی اتفاقات است. کم کردن قیمت بلیت‌ کنسرت‌ها فقط به من بستگی ندارد. من اگر دستمزد خودم را کم کنم، باید ببینم اعضای ارکستر هم حاضر می‌شوند این کار را انجام بدهند یا نه. من که نمی‌توانم از جیب خودم به نوازنده‌ها پول بدهم. در حال حاضر وقتی کنسرت می‌گذارم مبلغ چشمگیرى برای خودم باقی نمی‌ماند. مسئله کم کردن دستمزد اصلاً شدنی نیست. من فکر می‌کنم این مسائل که دوستان خواننده مطرح می‌کنند هم فقط جنبه تبلیغاتی دارد. کم کردن قیمت بلیت کنسرت‌ها به خیلی عوامل بستگی دارد. سالن‌ نمایشگاه میلاد و سالن همایش‌های برج میلاد باید اجاره کمتری از تهیه‌کننده‌ها بگیرند و از طرفی خواننده و نوازنده هم باید از دستمزد خودشان کم کنند. در غیر این صورت کم کردن قیمت بلیت‌ها امکان‌پذیر نخواهد بود.

شما برای اینکه در موسیقی دچار تکرار نشوید چه‌کار می‌کنید؟

من تمام تلاشم را به کار می‌گیرم که این اتفاق نیفتد. سعی می‌کنم موسیقی‌های روز دنیا را گوش کنم. به توصیه‌ الگوهایم و تا حدودی مخاطبانم نیز گوش می‌کنم. مخاطبان گاهى با خیلی چیزها موافق نیست ولی خواننده باید به آن‌ها خط بدهد و موافقتشان را بگیرد. من برای تکراری نشدن کارم سعی می‌کنم فضای موسیقی‌ام را به‌روزتر کنم. البته چیزی از بار ترانه‌هایم کم نمی‌کنم ولی موسیقی خودم را به‌روزتر می‌کنم. سبک موسیقی 6/8 تنها موسیقی ریتمیک ایرانی است، ما چرا باید از این سبک دوری کنیم؟ من تابه‌حال دو قطعه موسیقی 6/8 خوانده‌ام و حتماً دوباره این کار را انجام خواهم داد. دوست دارم مخاطبم به‌جای موسیقی‌های سخیف 6/8 موسیقی درستی از سبک 6.8 گوش کند. یعنی می‌خواهم تغذیه مهمانی‌های مخاطبانم را هم خودم تأمین کنم. علاوه بر حفظ موسیقی و ترانه درست، سعی می‌کنم آهنگ‌هایم ریتم لازم را هم داشته باشند.

تابه‌حال پیش‌آمده که بخواهید از سبک خواننده‌های دیگر هم پیروی کنید؟

فرامرز اصلانی بیشتر از هرکسی الگوی من در موسیقی بوده است. در نسل بعد از ایشان هم بسیار طرفدار علیرضا عصار هستم. متأسفانه با آلبوم آخر ایشان ارتباط زیادی برقرار نکردم، اما علیرضا عصارِ گذشته را خیلی دوست داشتم. در موسیقی دنیا هم خیلی الگو دارم. خولیو ایگلسیاس، یاسمین لوی و خیلی‌ها دیگر هستند که بسیار طرفدارشان هستم. اوایل شبیه فرامرز اصلانی می‌خواندم و یا سعی می‌کردم شبیه علیرضا عصار بخوانم. بعد رستاک را پیدا کردم و امروز شباهت آن‌چنانی بین من و این عزیزان نیست. سعی کردم خودم را پیدا کنم ولی همیشه الگو دارم. هنوز می‌گویم که الگویم در خیلی از کارها سیروان است. الآن محسن چاوشی می‌تواند الگوی خیلی خوبی باشد. تفکر محسن بی‌نظیر است. کسی که مخاطبش را از قطعات اولیه به اینجا رسانده که با عشق می‌نشیند شعرهای سخت و موسیقی غیرمعمول را گوش می‌کند. این خیلی اتفاق ارزشمندی است. کاش ما هم بتوانیم چنین کاری انجام بدهیم.

اسامی قطعه‌های شما طوری است که مخاطب را به شنیدن اثر ترغیب می‌کند. چطور به این اسم‌گذاری‌ها می‌رسید؟

روی اسم‌گذاری قطعاتم حساس هستم. سعی می‌کنم از جان ترانه یک اسمی را بیرون بکشم که با شنیدنش کل فضای ترانه تداعی شود. خیلی برایم مهم است که مخاطب با شنیدن اسم ترانه یاد کل ترانه و خاطره‌های آن ترانه بیفتد. همیشه تلاش کرده‌ام اسم درست روی قطعاتم بگذارم که بعضی وقت‌ها در این کار موفق بوده‌ام و بعضی وقت‌ها خیر.