سرویس سینمایی هنرآنلاین: علی همت مومیوند صدای گرم و دل‌نشینی دارد. او که ابتدا کارمند وزارت آموزش‌وپرورش بود به دلیل علاقه‌ به هنر دوبله از این عرصه خارج شد و در مسیر هنر گام برداشت.

او در این سال‌ها در آثار بسیار زیادی به‌عنوان دوبلور صحبت کرده است اما برای همه ما صدای "آقای ایمنی" و "باب اسفنجی" آشناتر است. دریکی از روزهای گرم تابستان میزبان این هنرمند شدیم و با او درباره دوبله انیمیشن و کیفیت این آثار به گپ‌و‌گفت پرداختیم که ماحصل آن را در زیر می‌خوانید:

آقای مومیوند شما پیش از ورود به عرصه هنر در آموزش‌وپرورش مشغول فعالیت بودید، چه عواملی شما را به سمت هنر سوق داد و علاقه‌مندی شما به این عرصه از کجا شکل گرفت؟

خودم هم نمی‌دانم. فردی از خانواده ما به شکل حرفه‌ای و از گذشته در این وادی فعالیت نداشت البته برادران من دستی بر آتش دارند اما نه به شکل حرفه‌ای بااین‌وجود برادر بزرگ من یکی از مشوقانم برای ورود به عرصه هنر بود. من پس از پشت سر گذاشتن دوران سربازی در واحد هنری امور تربیتی آموزش‌وپرورش مشغول به کار شدم و مدتی مسئول بخش سمعی بصری منطقه 12 آموزش‌وپرورش بودم و مدتی هم مسئول امور هنری این منطقه شدم. شاید از همان زمان جرقه‌های ذهنی من قوت گرفت. همکار عزیزی در آموزش‌وپرورش داشتیم که البته هم‌اکنون بیشتر در خارج از کشور هستند. او هنرمند بزرگی بود و آثاری درزمینه ادبیات کودک و نوجوان داشت و نقش مهمی در ورود جدی من به عرصه هنر داشت. در همان منطقه 12 به همت این دوست، استودیویی تأسیس کردیم و در همان‌جا مشغول به ضبط آثار نمایشی شدیم. کتاب‌های قصه بچه‌ها را به شکل نمایش اجرا می‌کردیم و بعد خودمان افکت و موزیک بر رویشان می‌گذاشتیم. عکس‌های کتاب را به شکل اسلاید هم‌زمان با نوار کاست در مدرسه برای دانش‌آموزان اجرا می‌کردیم و همه این‌ها به همت همان همکار عزیز جناب آقای قاسمی بود. در حقیقت واسطه من برای ورود به عرصه دوبله همین آقای قاسمی بود که یک روز اعلام کردند واحد دوبلاژ صداوسیما دوبلور استخدام می‎‌کند. او به من و یکی دیگر از همکاران پیشنهاد داد که برای تست به این واحد مراجعه کنیم. من در ابتدا زیر بار نمی‌رفتم اما دیگر همکارم بر این امر اصرار کرد. اوایل سال 63 به این واحد مراجعه کردیم. زمانی که توضیحاتی درباره دوره‌ها و البته نقش تجربه برای حضور در این واحد به ما ارائه شد، من به دوستم گفتم که ما راه را اشتباه آمده‌ایم اما او بر این امر اصرار کرد و کار ما به مرحله تست رسید. من در آن آزمون قبول شدم و دوست دیگرم باآن‌همه انگیزه پذیرش نشد. این‌گونه بود که دست تقدیر من را به وادی هنر دوبله وارد کرد.

علی همت مومیوند

آیا نخستین تجربه‌تان در کار دوبله را به یاد دارید؟

بله. ما حدود یک سال در سازمان صداوسیما و به‌عنوان نخستین گروه که به شکل کلاسیک تحت آموزش مدرسان دوبله قرار می‌گرفت، دوره‌های آموزشی را پشت سر گذاشتیم. تا پیش از آن، اگر فردی صدای خوبی داشت و یا به‌واسطه ای برای حضور در این عرصه سفارش شده بود و به واحد دوبله راه پیدا می‌کرد، باید مدت‌ها در استودیوها کارآموزی می‌کرد تا بسته به استعدادش کار را یاد بگیرد و مشغول به کار شود؛ اما ما از تدریس استادان بسیار ارزشمندی درزمینه‌‌های مختلف بهره‌مند شدیم. مثلاً به یاد دارم که استاد شنگله بازیگری را به ما آموزش دادند، مدرس دوره‌های کارگردانی آقای تأییدی بودند و یا زنده یاد استاد بزرگ سمندریان به ما فن بیان تدریس می‌کرد. دوره‌های ادبیات و روانشناسی پدیده را در محضر استاد جابر عناصری پشت سر گذاشتیم و در مجموع این دوره‌های آموزشی کمک قابل قبولی در ادامه مسیر برایمان بود. در مرحله نخست تست واحد دوبلاژ صداوسیما، بیش از دو یا سه هزار نفر شرکت کردند، حدود 250 نفر دوره‌های آموزشی را پشت سر گذاشتیم و در نهایت 60 نفر پذیرش شدند. بسیاری از دوستانی هم که درزمینهٔ تئاتر به شکل حرفه‌ای مشغول فعالیت بودند در جمع ما حضور داشتند و به مرور از آن 60 نفر حدود 12 یا 13 نفر باقی ماندند. دوره‌های آموزش دوبله را نزد آقای مقبلی پشت سر گذاشتیم. آقای مهدی علیمحمدی که استاد بزرگی هستند و بر گردن من و هم‌دوره‌ای‌هایم حق بزرگی دارند دیگر استاد ما بودند. دوره‌هایی را هم نزد بسیاری از بزرگان دوبله مانند آقایان پطروسی و جلال مقامی گذراندیم. به یاد دارم در همان زمان و پس از اتمام دوره آموزش، کار دوبله یک سریال 8 قسمتی از سوی تلویزیون به گروه جدید سپرده شد و استاد عباس نباتی مدیریت دوبله این سریال انگلیسی با نام "جزیره گریز" را بر عهده گرفتند. نقشی هم که به من واگذار شد،"خوزه رودریگرز" پیشخدمت شخصیت اول این سریال بود. زمانی که بخش نخست آن سریال ضبط شد و من آن را از تلویزیون شنیدم، باور کنید لحظه‌ای تصمیم گرفتم که دیگر به دنبال کار دوبله نروم چرا که آن تجربه به نظرم نا امید کننده آمد؛ اما به هر حال ماندیم و به مرور توانستیم در هنر دوبله تجربیاتی را کسب کنیم. خدا رحمت کند آقای سلحشور دوبله نقش اول را به عهده داشتند و همان زمان بسیاری دیگر از دوستان آن‌قدر خوش درخشیدند که من تصور کردم به اشتباه وارد این عرصه شده‌ام. به طور مثال خانم حجت، آقای سمسامی، آقای آشتیانی پور که در حال حاضر رئیس هیئت مدیره انجمن گویندگان هستند و آقای بیژن علیمحمدی در زمره پدیده‌های بودند که پا به عرصه دوبله گذاشتند. در دومین تجربه که از سوی آقای نباتی به من واگذار شد، تیپی به خود گرفتم و زمانی که اثر از تلویزیون پخش شد بازخورد خوب و امیدوار کننده‌ای از دوستان و همکارانم در جام جم به من منتقل شد و این‌گونه بود که با اشتیاق بیشتر ادامه مسیر را تا به اینجا طی کردم.

در این سال‌ها تاکنون به شکل ثابت جای شخصیت یا بازیگر خاصی صحبت کرده‌اید؟

خیر. چنین تجربه‌ای نداشتم که همواره دوبلور بازیگر خاصی در آثار سینمایی و تلویزیونی باشم اما به طور مثال وقتی تجربه دوبله نقش "الک کینگ" در سریال "قصه‌های جزیره" را پشت سر گذاشتم، آن هم سریالی که بسیار طولانی مدت بود و شاید سه تا چهار سال دوبله این اثر زمان برد. جا دارد از همینجا تشکر ویژه از خانم رفعت هاشمی به‌عنوان مدیر دوبلاژ این سریال داشته باشم، اما در تجربه‌ای دیگر آقای ربیعی به‌عنوان دوبلور "سدریک اسمیت" بازیگر نقش "الک کینگ" در سریال "مزرعه پامفیلد" انتخاب شدند یعنی اینطور نبود که تمام نقش‌های این بازیگر در فیلم‌ها و سریال‌ها را برای من نگه دارند.

آقای مومیوند اشاره کردید به اینکه شما جزء نخستین افرادی بودید که به شکل کلاسیک و با رویکرد آموزشی وارد عرصه دوبله شدید. به نظر شما نقش و جایگاه آموزش در این مسیر تا چه اندازه اثرگذار و الزامی است و آیا این امکان وجود دارد که افراد مستعد بدون گذراندن دوره‌های آموزشی تنها با حضور در زمان ضبط دوبله آثار، کسب تجربه کنند و در مقام دوبلور به این حوزه وارد شوند؟

قطعاً آموزش مؤثر است. در دوبله تنها صدای خوب ملاک موفقیت نیست و به قول همکاران دوبله باید در خون فرد رگه‌هایی از دوبلوری باشد. بسیاری از دوستان با صدای خوب وارد عرصه دوبله شدند اما موفق نبودند در حالیکه در دیگر رشته‌ها به موفقیت قابل توجهی دست یافتند. مثلاً در دوبله موفق نبودند اما در رادیو به‌عنوان گوینده و مجری خوش درخشیدند. دوبله حال و هوای خاص خودش را دارد. بسیاری از افراد وارد عرصه دوبله می‌شوند، اما متأسفانه خیلی دیر به این موضوع پی می‌برند که آیا سرانجام دوبلور خواهند شد یا خیر؟ از نقش‌های کوچک شروع می‌کنند و بعد تجربیات بزرگتری به دست می‌آورند اما وقتی چشم باز می‌کنند می‌بینند که پنج سال گذشته و بعد از 5 سال تازه متوجه می‌شوند که راه را اشتباه آمده‌اند. در حقیقت در این پنج سال تمام پل‌های پشت سرشان را خراب کرده و اینجاست که عده‌ای به لحاظ روحی و روانی دچار مشکل می‌شوند؛ اما این کلاس‌ها کمک می‌کنند که خیلی زود افراد به میزان توانایی خود پی برده، خود را در مقام مقایسه با دیگران قرار دهند و نتیجه کار را طی تمرینات متوجه شوند. این‌گونه است که فرد در همان دوره به این موضوع پی می‌برد که آیا به درد این کار می‌خورد یا خیر؟ در مجموع آموزش‌های دوبله به شکل تمرینی و دوره‌های فن بیان موجب رفاقت افراد با هنر دوبله می‌شود و درادامه مسیر به آنها کمک بسیاری خواهد کرد.

علی همت مومیوند

پس از ورود جدی و حرفه‌ای به عرصه دوبله، فعالیت شما در آموزش‌وپرورش به کجا رسید و چه سرانجامی داشت؟

ترک خدمت کردم و از آموزش‌وپرورش اخراج شدم. فقط هم به خاطر دوبله. البته خیلی زود تصمیم به این کار نگرفتم. در ابتدا با مرخصی و به هر شکلی بود برنامه‌ام را تنظیم می‌کردم که هم به کار دوبله برسم و هم فعالیتم را در آموزش‌وپرورش متوقف نکنم تا اینکه تحصیل هم‌زمان با خدمت را بورسیه گرفتم و در رشته برنامه‌ریزی امور تربیتی مشغول به تحصیل شدم. هم‌زمان وقت من برای دوبله آزاد شد. تا مدتی هم درس می‌خواندم و هم کار دوبله را انجام می‌دادم. زمانی که تحصیلاتم به پایان رسید در عرصه دوبله به خوبی جا افتاده بودم. اوایل بسیاری فکر می‌کردند که صدای جدی، محکم و خشک من برای دوبله آثار انیمیشن چندان مناسب نیست در صورتی‌که خودم در ابتدا با علاقه به دوبله انیمیشن پا به این عرصه گذاشتم. زمانی من با دوبله شخصیت "آقای ایمنی" وارد این عرصه شدم که آن هم بسیار اتفاقی و شانسی بود، به یکباره نگاه‌ها نسبت به من تغییر کرد و پیشنهاداتم افزایش یافت. متوجه شدم در این شریط نمی‌توان در دو حوزه مشغول به کار بود. آن زمان طی جلسه‌ای با مدیرکل آموزش‌وپرورش در آن زمان اعلام کردم که به دلیل علاقه به عرصه دوبله، از شما می‌خواهم که بازخرید یا بازنشسته شوم و یا استعفایم را اعلام کنم؛ که به شدت با این موضوع مخالفت کردند. من هم به او گفتم که اگر من از این در خارج شوم دیگر پشت سرم را هم نگاه نمی‌کنم و همین اتفاق هم افتاد. دوستان هم حکم اخراج من را صادر کردند. علی رغم اینکه علاقه بسیاری به محیط پاک و مقدس آموزش‌وپرورش داشتم اما در نهایت عرصه دوبله را ترجیح دادم و از این بابت هم بسیار خوشحالم. هر چند که از لحاظ ابعاد اقتصادی کار دوبله موجب ثروتمندشدن هیچ فردی نمی‌شود. چه بسیارند جوانانی در عرصه دوبله که مشغول به کارند اما توانایی مالی برای تشکیل خانواده ندارند، اما به لحاظ علاقه و عشق اگر خواهان این عرصه باشیم چندان به ابعاد دیگر ماجرا نگاه نمی‌کنیم.

حتی بسیاری از پیشکسوتان عرصه دوبله و حوزه‌های مشابه بر این امر واقفند که هنر نان ندارد.

بله همینطور است. بسیاری از بازیگران جز تعداد خاصی که نقش‌ها و دستمزدهای خاص هم دارند، به سختی امرار معاش می‌کنند. در دوبله هم همینطور است.

آیا در عرصه دوبله هم با حضور سلبریتی‌ها مواجهیم یعنی هستند افرادی که دستمزدهای آنچنانی بگیرند و خودشان ارقام قراردادها را تعیین کنند؟

در دوبله دستمزدهای آنچنانی نداریم. زمانی که فیلم‌های فارسی دوبله می‌شد اغلب درآمد دوستان و همکاران ما از دوبله این آثار بود. تا زمانی ما هم سهم کوچکی از دوبله فیلم‌های فارسی داشتیم و در آن زمان استادان ارزشمندی همچون آقای جلیلوند و آقای اسماعیلی تعیین کننده بودند. حق هم داشتند چرا که بسیاری از بازیگران با صدای این هنرمندان درخشیدند و حق هم داشتند که خواهان دستمزدهای بالاتر باشند. این ارقام بر روی دوبلورهای پس از آنها هم اثر گذاشت و سطح کار را بالا بردند؛ اما وقتی بنا بر سیاست‌ها صدای بر سر صحنه مطرح و دوبله فیلم‌های فارسی تعطیل شد، دیگر هر فردی درجه مشخصی داشت و زمان فیلم هم مشخص بود و بر این اساس دستمزد افراد تعیین می‌شد و بر مبنای همین امر تاکنون نیز این شیوه ادامه یافته است.

به نظر می‌رسد که در همان دوران دوبله فیلم‌های فارسی، فضای دوبله کمی خصوصی‌تر بود اما امروز این فضا برای افراد بیشتری باز شده که به این حیطه وارد و چهره‌های جدیدتری به هنر دوبله ایران معرفی شدند.

امروزه متأسفانه یا خوشبختانه فردی پشت در نمی‌ماند یعنی هر کسی به هر نحوی به این کار وارد می‌شود. آن‌قدر تعداد گروه‌های زیرزمینی و روزمینی زیاد شده که به نظر می‌رسد دیگر ابهت دوبله ریخته است. من موافق درهای بسته نیستم اما یک‌زمانی دوبله نیازهای خودش را پیدا می‌کرد. همان عنوان خصوصی که شما استفاده کردید که به دهه 40 و 50 باز می‌گردد، به زعم بسیاری دوران طلایی هنر دوبله بود، همان دورانی که بسیاری می‌گفتند تمام درها برای ورود به این عرصه بسته است. از زمانی که درها باز شدند ابهت دوبله ریخت و خیلی برای من اینکه جایی عنوان کنم دوبلور هستم افتخار نیست چون به نوعی همه دوبلور شده‌اند.

علی همت مومیوند

آیا می‌توان گفت به همین دلیل است که امروز دیگر خبری از نسل درخشان هنر دوبله نیست و دیگر صداهای خاص از این هنر به گوشمان نمی‌رسد؟

شاید. امروز شاهد کنار رفتن نسل درخشانی از دوبله هستیم. البته عده معدودی همچون آقایان جلیلوند، طهماسب، اسماعیلی، والی زاده و تهامی با وجود سن بالا همچنان توان بالایی دارند اما به هر حال یک نسل از میان ما رفته است. به همین دلیل انجمن گویندگان که بنده هم عضو کوچکی از هیئت مدیره آن هستم، تصمیم بر آن دارد که هر طور شده یک سری صدای خاص وارد این عرصه کند؛ یعنی طی تست‌هایی، صداهایی که به واقع مناسب این کار است را کشف کند. در حال حاضر وقتی قرار است یک فیلم دوبله شود گویندگان قوی که به جای پنج شخصیت اصلی فیلم که بازیگران بزرگی هم هستند نیستند تا مانند آن سال‌ها صحبت کنند؛ بنابراین تصمیم بر آن است که این نقیصه رفع شود. زمانی فکر می‌کردم اگر فیلم‌ها دست بخش خصوصی بیفتد مثل همان سال‌ها که صاحبان کمپانی‌های بزرگ، نمایندگان خودد را برای نظارت بر دوبله مشخص می‌کردند تا آثارشان فروش کند و با صداهای خوب این فیلم‌ها به فروش بالایی هم دست می‌یافتند، دوبله ایران دوباره اوج خواهد گرفت اما عکس آن رخ داد. ما می‌گوییم کار ما یک کار فرهنگی هنری است، باید هم باشد اما وقتی پای پول به میان آمد و عده‌ای در این مسیر کاسب شدند اثری نه از هنر ماند نه از فرهنگ؛ یعنی صاحب اثر، فیلم را به مدیر دوبلاژ می‌سپارد و از او می‌خواهد یک صدای خوب برای نقش اول کار انتخاب کند اما باقی فیلم فقط فارسی شود. فقط می‌خواهند قیمت تمام شده اثر پس از دوبله ارزان باشد و این نگاه ضربه مهلکی به دوبله ایران وارد کرد.

به نظر می‌رسد بخشی از این ضربه به این دلیل است که فیلم‌های ایرانی که اغلب دارای صدابرداری در صحنه هستند و بخش دوبله از کار حذف شده است. فیلم‌های رده چندم خارجی هم که وارد می‌شوند با همان نگاه که شما اشاره کردید دوبله می‌شوند.

یک دلیل اینکه دیگر دوبلوری جای بازیگر خاصی صحبت نمی‌کند همین است. به ندرت فیلم خوبی از میان فیلم‌های خارجی دوبله می‌شوند. بیشتر فعالیت تلویزیون هم معطوف به سریال‌های کره‌ای و چینی می‌شود. ما دوبلورها هم مجبوریم که از میان همین آثار انتخاب داشته باشیم.

همین مسئله کار شما را دشوار نمی‌کند؟ چه بسا آوایی که بازیگران در سریال‌های کره‌ای استفاده می‌کنند با زبان و طرز گویش ما بسیار متفاوت است.

قطعاً تأثیرگذار است.

شما از جایی به بعد با دوبله آقای ایمنی، وارد فضای دوبله انیمیشن شدید. لطفاً کمی برایمان از این بخش فعالیتتان بگوئید؟

یک روز آقای ژرژ از من خواست که سری به ایشان بزنم. قراری گذاشتیم در استودیویی که ضبط مجموعه آقای ایمنی در آن انجام می‌شد. سازنده این مجموعه آقای نصرت کریمی بود آن روز خودشان در استودیو حضور نداشتند. ابتدا قرار بود همکار عزیزمان آقای بازیاران به جای آقای ایمنی صحبت کنند اما ایشان تیپ خاص داشتند و کار آنگونه که باید از آب در نمی‌آمد. ابتدا نقش مقابل آقای ایمنی را به من دادند و از من خواستند که صداسازی کنم. باور کنید شاید نزدیک به 3 ساعت کار ما به طول انجامید اما باز هم به نتیجه قابل قبولی نرسیدیم. آقای ژرژ به آقای بازیاران گفتند که کمی استراحت کنند و از من پرسیدند که آیا می‌توانم به جای آقای ایمنی صحبت کنم یا خیر. قرار شد تستی از من گرفته شود. تقریباً یک ماه قبل از آن در یک تئاتر عروسکی جای یک خرگوش صحبت کرده بودم و احساس کردم این صدا برای شخصیت آقای ایمنی هم مناسب است. یک جمله گفتم و همه از آن استقبال کردند. از همان جا قرار شد من جای آقای ایمنی صحبت کنم و آقای بازیاران به جای شخصیت مقابل و الحق‌والانصاف صدای ایشان هم در آن نقش به خوبی درخشید و مورد توجه قرار گرفت. از آن به بعد صدای من به جای شخصیت‌های انیمیشنی مورد استقبال قرار گرفت. البته تا پیش از آن نیز تجربیاتی در این زمینه داشتم. خاطرم است مجموعه‌ای را به اتفاق آقای نماینده درباره شخصیت‌های بسیار مشهور کار کردیم منتها از این به بعد تیپ گویی من شکل گرفت و به آنچه می‌خواستم رسیدم.

در ابتدای صحبت‌هایتان اشاره کردید به این که به عشق دوبله انیمیشن، پا به این عرصه گذاشتید. این شکل کار چه جایگاه و الفتی برای شما به ارمغان آورد که دوست داشتید به هوای آن وارد حوزه دوبلاژ شوید؟

من هم مانند خیلی از افرادی که تلاش می‌کردند بجای شخصیت‌های کارتونی صحبت کنند، در موقعیت‌های مختلف مانند مدرسه و سربازی، صدای شخصیت‌های انیمیشنی را تقلید می‌کردم. درهمان دوران خیلی‌ها به من می‌گفتند که تو باید به تلویزیون راه پیدا کنی و من در جواب می گفتم که تلویزیون اصلا من را به خود راه نمی‌دهد. چون آن علاقه درونی وجود داشت، وقتی به مرحله تست رسیدم تصورم بر این بود که احتمالا وارد واحد دوبله انیمیشن می‌شویم اما بعد متوجه شدم که در این مرحله اصلاً خبری از تیپ سازی نیست. متن‌هایی مانند داستان و راستان شهید مطهری، یک شعر، یک متن ادبی، یک متن صنعتی در اختیار من گذاشتند که باید با فرم‌های مختلف خوانده می‌شد. ابتدای کار هم باید خودم را معرفی و شماره تماسم را اعلام می‌کردم. من آن‌قدر هول شده بودم که شماره تلفنم را اشتباه اعلام کردم. در ابتدا خودم را بسیار کوچک می‌دیدم و آنگونه که باید و شاید اعتماد به نفس نداشتم اما به لطف دوستان پیشکسوت در این فضا رشد کردیم. چند وقت پیش با آقای حسین عرفانی صحبت می‌کردیم و من هم به او گفتم که شاید خودشان ندانند اما چه کمک قابل توجهی در این مسیر به ما کردند. یادش بخیر آقای کسمایی در سریال "میرزا کوچک خان" دو نقش را به من و آقای بیژن علیمحمدی واگذار کردند. ما هم که برای نخستین بار بود که دوبله یک فیلم فارسی انجام می‌دادیم بابت این موضوع بسیار هول بودیم. از ما پرسیدند که آیا می‌توانیم از عهده این نقش بر بیاییم. آقای عرفانی گفتند که چرا نتوانند. خداراشکر بچه‌های بسیار با استعدادی در جمع داریم. همین جمله ایشان باعث قوت قلب ما شد و در نهایت هم کار به نحو احسن انجام شد.

علی همت مومیوند

تیپ سازی‌ها در انیمیشن چقدر کار را برای شما آسان یا دشوار ساخت؟

کار را آسان کرد. من کم رو و خجالتی بودم. وقتی قرار بود تیپ یک شخصیت کارتونی را بسازم باید از لاک خود بیرون می‌آمدم. وقتی به شکل تلفنی با آقای کریمی تماس گرفتند و گفتند از میان این دو صدا یکی را برای آقای ایمنی انتخاب کنید، شاید باورتان نشود اما من از اینکه پای تلفن و میان جمعی که در اتاق نشسته بودند بخواهم تیپ آقای ایمنی را به خود بگیرم خجالت می‌کشیدم. در حالی که آقای بازیاران بسیار مصمم و با اعتماد به نفس به جای شخصیت‌ها صحبت کردند. باور کنید هنوز هم بعد سی و چهار سال هنوز هم بعضی وقت‌ها که وارد استودیو می‌شوم کمی استرس این را دارم که کار خوب از آب در بیاید و صدایم بر روی شخصیت مورد نظر بنشیند. به هر حال دوست دارم کارهای متفاوتی ارائه دهم.

پیش زمینه ذهنی من این بود که شاید دوبله فیلم ساده‌تر از دوبله انیمیشن باشد. چون تیپ سازی در انیمیشن کمی کار را سخت می‌سازد و امابرداشت من از صحبت‌های شما این است که دوبله انیمیشن راحت از فیلم است. آیااین برداشت درست است؟

نمی‌توان گفت دوبله انیمیشن از دوبله فیلم راحت‌تر است. هریک حال و هوای خاص خودشان را دارند. اگر بخواهیم در دوبله انیمیشن درست و اساسی کار کنیم، باید به این نکته فکر کنیم که با دنیای کودکان سر و کار داریم. در چنین شرایطی اجازه نداریم هر چه را که دلمان می‌خواهد به زبان بیاوریم در صورتیکه متأسفانه برخی‌ها این کار را انجام می‌دهند. من سه نوه دارم و خیلی وقت‌ها فیلم و انیمیشن‌های مناسب سنشان را از بازار خریداری می‌کنم و با هم تماشایشان می‌کنیم؛ اما گاهی به دلیل دوبله بد از خرید یک فیلم یا انیمیشن پشیمان می‌شوم. از آنجایی که رشته تحصیلی من امور تربیتی و روانشناسی بوده این را می‌دانم که کودکان نکات منفی را خیلی زودتر از نکات مثبت دریافت می‌کنند پس در دوبله انیمیشن فرد دوبلور باید به شدت مسئولیت پذیر باشد. اولاً باید تلاش کرد که تیپ ارائه شده برای کودکان قابل پذیرش باشد. دیگر آنجا این منِ دوبلور نیستم که صحبت می‌کنم بلکه آن شخصیت انیمیشنی است که سخن می‌گوید. من باید خودم را بشکنم و از فضای ذهنی و درونی‌ام خارج شوم و در مرحله بعد نوع ادای دیالوگ بسیار مهم است اما خیلی‌ها بر این باورند که با تغییر صدا دوبله کارتون به خوبی از آب در می‌آید در حالیکه نتیجه چنین تفکری پشیمانی والدین از خرید برخی انیمیشن‌هاست. حتی به یاد دارم وقتی فرزندانم بسیار کوچک بودند، یک بار انیمیشنی را خریداری کردم که همسرم با تماشای آن به من اعتراض کرد که به‌واسطه دیالوگ‌های کار، اصلا برای چه آن را خریده‌ام. این است که دنیای انیمیشن دنیای خاص خودش است و نمی‌توان گفت که آیا این عرصه از دوبله فیلم آسان‌تر است یا دشوارتر. منتها به لحاظ تیپ گویی‌هایی که در کار انیمیشن وجود دارد، دوبله انیمیشن از ایجاد ارتباط بهتر با فضای دوبله و خروج دوبلور از لاک خود کمک می‌کند.

واکنش فرزندان شما در مقابل شنیدن صدایتان به‌عنوان دوبلور به چه شکل بود؟

اوایل اصلاً نمی‌دانستند دوبله یعنی چه و حیران بودند که چطور صدای پدر ما از دهان یک شخصیت کارتونی خارج می‌شود. در ابتدا پذیرش این موضوع برایشان سخت بود اما بعدها که بزرگتر شده و متوجه نوع کار دوبله شدند ارتباط بهتری با این کار برقرار کردند.

یکی از دوبله‌هایی که شما انجام دادید و به شدت هم با استقبال مواجه شد، دوبله شخصیت باب اسفنجی است. درباره این تجربه هم برایمان بگوئید.

اولین سری انیمیشن "باب اسفنجی" که به ایران آمد، خدا رحمت کند آقای افضلی عزیز این مجموعه را در شبکه دو دوبله کردند و نقش باب اسفنجی را به من دادند. وقتی قرار است مدیر دوبلاژ نقش‌ها را میان دوبلورها تقسیم کند، باید اطلاعاتی درباره توانایی دوبلورها داشته باشد و بداند هر فرد تا چه اندازه می‌تواند در آن نقش تداوم داشته باشد چرا که برخی دوبلورها در نگه داشتن و حفظ تیپ چندان موفق نیستند. ایشان با توجه به شناختی که از من داشتند نقش باب اسفنجی را در این انیمیشن به من سپردند که من هم علاقه بسیاری به آن شخصیت و انیمیشن مشهور داشتم و دارم. سری اول از آن انیمیشن را من به جای باب اسفنجی صحبت کردم و در فصل‌های بعدی دوبلور شخصیت‌ها تغییر کردند.

علی همت مومیوند

به نظر شما دلیل محبوبیت انیمیشن "باب اسفنجی" در ایران چیست؟ آیا این مسئله به دوبله کار وابسته است یا به همان موضوع و کلیت انیمیشن برمی‌گردد؟

به عقیده من مجموعه عوامل در موفقیت یک اثر مؤثر است. به طور مثال انیمیشن "گربه سگ" را در نظر بگیرید. به واقع کار قوی بود. شاید دوبله هم به کار کمک کرد و باعث افزایش محبوبیت این انیمیشن نه فقط در میان کودکان که حتی در میان بزرگسالان شد چون به نظر من این اثر در حقیقت برای بزرگسالان ساخته شده است. درست مانند انیمیشن "شکرستان" که بیشتر داستان‌هایش در دنیای بزرگترها روایت می‌شود. به عقیده من سری اول "باب اسفنجی" انیمیشنی موفق از همه لحاظ بود که طی سال‌های اخیر در کشورمان پخش شده است. این موضوع درباره انیمیشن "گربه سگ" هم صدق می‌کند.

در انیمیشن "گربه سگ" هم شما حضور داشتید. در این انیمیشن هم از ابتدا برای همان کاراکتر در نظر گرفته شده بودید؟

 ماجرا از این قرار است که یک روز آقای نباتی با من تماس گرفتند و در مقام مدیر دوبلاژ کار از من خواستند که در این اثر به جای یکی از نقش‌ها صحبت کنم. من هم پذیرفتم. یک قسمت را به اتفاق دوستان با صدای اصلی تماشا کردیم و بعد قرار شد من بجای شخصیت گربه و آقای تورج نصر به جای شخصیت سگ این کارتون را دوبله کنیم. یک قسمت هم به همین شکل دوبله شد اما پس از پخش آن، من و آقای نصر به این نتیجه رسیدیم که جای شخصیت‌ها تغییر کند و اینبار من به جای شخصیت سگ صحبت کنم. من حتی با گذشت این همه سال از تجربه کار دوبله، اگر پیشنهاد حتی گویندگی یک تیزر را داشته باشم، باز هم از دادن تست استقبال می‌کنم تا اگر کار آنطور که باید موفق از آب در نیامد یک همکار دیگر به جای من در آن تیزر صحبت کند. متأسفانه برخی دوستان از این بابت ابراز ناراحتی می‌کنند اما من با کمال میل از دادن تست پیش از شروع کار استقبال می‌کنم. گاه که پیشنهاد دوبله انیمیشن به من می‌شود از دوستان می‌خواهم که بخشی از کار را برای من ارسال کنند و من بعد از مشاهده اثر ببینم که آیا دوبله آن، کار من است یا خیر. خوشبختانه در سریال "گربه سگ" آقای نباتی هم به‌عنوان مدیر دوبلاژ از پیشنهاد ما استقبال کرد و نتیجه مورد استقبال همه دوستان قرار گرفت.

با توجه به تجربیاتتان درزمینهٔ دوبله انیمیشن، آیا قبول دارید که انیمیشن‌هایی که در دهه‌های 60 و 70 از تلویزیون پخش می‌شدند در قیاس با تولیدات سال‌های اخیر، آثاری بهتر و موفق‌تری بودند؟

بله موافقم به ویژه از جنبه محتوا و داستان اثر. امروزه اغلب سازندگان انیمیشن تلاش دارند که قدرت خود را دراین صنعت به رخ بکشند. به طور مثال در سال‌هایی که دوبله انیمیشن دیجی مون را انجام می‌دادیم، این اثر در زمره نخستین آثاری قرار داشت که از حال و هوای کارتون‌های دهه 60 و 70 جدا و بیشتر به حالت رباتیک نزدیک شده بود. اتفاقاً کارتون جذابی بود و کودکان هم علاقه بسیاری به آن داشتند. به یاد دارم برای حضور در مراسمی دعوت شدم و برای حضار شخصیت‌هایی که من به جای آنها صحبت کرده بودم را نام بردم. هم در مورد باب اسفنجی و هم گربه سگ تشویق حضار را مشاهده کردیم اما وقتی نام انیمیشن "دیجی مون" آورده شد ناگهان سالن از شدت تشویق حضار به هوا رفت. من با خودم گفتم که ما نزدیک به 80 قسمت از این اثر را دوبله کردیم و سرآخر هم به قصه آن پی نبردیم. به واقع کودکان چه برداشتی از این انیمیشن داشتند که وقتی نامش آورده می‌شود این‌گونه به وجد می‌آیند؟

اتفاقاً خشونت هم در این آثار بیشتر به چشم می‌خورد...

بله متأسفانه. من چندان با پخش اینچنین انیمیشن‌هایی موافق نیستم حتی علاقه چندانی به فیلم‌های سینمایی تخیلی هم ندارم البته نه به این معنا که دوبله این آثار را قبول نکنم بلکه در واقع این ژانرها مورد علاقه من نیستند و همچنان آثار قدیمی را می‌پسندم؛ اما به هر روی علایق و سلایق تغییر کرده و امروزه کودکان شکل دیگری از انیمیشن را می‌پسندند. البته آن زمان تعداد آثار هم بسیار کمتر بود. تلویزیون یک یا دو شبکه بیشتر نداشت. به یاد دارم در زمان کودکی ما در خانه تلویزیون نداشتیم. من گاهی پشت در خانه همسایه می‌ایستادم تا صدای رادیوشان را بشنوم. به دلیل نبود این حجم از تنوع، آثار تلویزیونی و انیمیشن‌ها مخاطب بیشتری داشتند؛ اما امروز می‌بینیم که با این تعدد شبکه‌ها و افزایش میزان تولیدات، همه سرشان درون گوشی‌های تلفن همراهشان است. من مخالف تکنولوژی نیستم و بسیاری از فعالیت‌هایم را از طریق شبکه‌های اجتماعی انجام می‌دهم و به نظرم فواید بسیاری دارند اما اینکه تمام زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار دهند چندان با این مسئله موافق نیستم. در مجموع یکی از عوامل موفقیت تولیدات درگذشته، کم بودن تعداد آثار بود.

علی همت مومیوند

با توجه به نزدیک شدن جشنواره فیلم کودک و نوجوان، آیا تجربه دوبله هم‌زمان را داشته‌اید و اگر این‌گونه بوده است این تجربه تا چه اندازه به شما در پیشرفت و شکستن برخی اضطراب‌ها و خجالت‌ها در حین کار کمک کرده است؟

در دوبله هم‌زمان ترس جایگاهی ندارد و فرد دوبلور باید تسلط کافی برای کار داشته باشد. دراصل دوبله هم‌زمان بر این استوار است که فقط فارسی سازی شود آن هم برای درک بهتر مخاطب از دیالوگ‌ها مشابه زیرنویس. این هنر همکاران ما است که دوبله هم‌زمان را به دوبله فیلم نزدیک می‌کنند. اگر قرار باشد یک دوبلور در زمان دوبله هم‌زمان همچنان آن ترس و اضطراب را در دل داشته باشد قطعاً حین کار به مشکل برخواهد خورد چرا که دیگر فرصتی برای تکرار نیست. به یاد دارم نخستین بار که تجربه دوبله هم‌زمان را کسب کردم در جشنواره کودک و نوجوانی بود که به میزبانی شهر کرمان برگزار شد و در تیم آقای جلال مقامی حضور داشتم. من نقش یک پلیس ایست بازرسی را داشتم و در همان ابتدای فیلم، وقتی مدارک یک راننده مرد را چک کردم، به اشتباه به او گفتم بفرمائید خانم. یادم است آقای جلالی خندیدند و گفتند: "بفرمائید خانم؟" اما در نهایت لطف آقای مقامی شامل حال من شد و با وجود این اشتباه از حضور من در این گروه ابراز خرسندی کردند.

با توجه به تجربیات شما در آموزش‌وپرورش، به نظرتان در حال حاضر تا چه اندازه موضوع کشف استعدادها از بستر مدارس شکل می‌گیرد؟ به نظر می‌رسد در شرایط کنونی بسیاری از افرادی که پا به عرصه دوبله گذاشته‌اند صرفاً به این دلیل بوده که وارد وادی هنر شوند یا یک شغل را از آن خود سازند. به نظر شما آیا جای کشف استعدادهای دوبله درمدارس ما خالی است یا بهتر است اجازه دهیم این روند به همین شکل ادامه پیدا کند؟

این مسئله به سیاست‌های آموزش‌وپرورش دراین زمینه بازمی‌گردد اماحداقل تا زمانی که من در این مجموعه مشغول به فعالیت بودم اتفاق قابل توجهی درزمینهٔٔ کشف استعدادهای دوبله انجام نمی‌شد در صورتی که اگر با برنامه ریزی استفاده درستی از استعدادهای موجود در این زمینه داشته باشیم قطعاً اتفاقات خوبی در آینده رخ خواهد داد. زمانی که من مسئول امور هنری منطقه بودم، جشنواره‌هایی برای دانش آموزان علاقه مند به رشته‌های مختلف هنری برگزار می‌شد. آن زمان برای قسمت امور هنری منطقه 12 آموزش‌وپرورش، ساختمان جداگانه‌ای با عنوان مرکز تالار پرورشی اختصاص داده شده بود. این مجموعه یک سالن و چند اتاق داشت و ما از این موقعیت برای برپایی چند کلاس هنری بهره گرفتیم. کلاس‌های تئاتر، عکاسی، بازیگری و موسیقی. همان زمان مسئولان وقت آموزش‌وپرورش بابت این موضوع به ما چشم غره می‌رفتند و معتقد بودند برپایی این کلاس‌ها در حیطه وظایف ما قرار ندارد و می‌گفتند شما صرفاً مسئول برگزاری ‌ها هستید؛ اما به واقع چه بهتر بود که برای حضور در این جشنواره‌ها، دانش آموزانی حضور به هم می‌رساندند که درزمینهٔٔ‌های مختلف آموزش دیده بودند. حتی بارها ما را به این دلیل توبیخ هم کردند اما از همان دانش آموزانی که طی آن سال‌ها در آن دوره‌های آموزشی شرکت کردند، در حوزه موسیقی می‌توانم از امیر بکام نام برم که در حال حاضر یکی از بزرگان موسیقی به شمار می‌رود. درزمینهٔٔ عکاسی به نام‌هایی همچون عباس کوثری و بهروز مهری اشاره می‌کنم. درزمینهٔٔ بازیگری هم یکی از افرادی که با علاقه بسیار و به شکل خودجوش بخش‌های مختلفی از آثار تئاتری را بر عهده می‌گرفت و بعدها با ورود به حیطه نویسندگی، در مقام نویسنده اصلی مجموعه "شکرستان" قرار گرفت، دانش آموزی به نام اسماعیلی بود. بدون شک آموزش و استعدادیابی در زمان تحصیل در مدرسه بسیار مؤثر است. نیازی نیست در همان مقطع سنی وارد دنیای حرفه‌ای هنر شوند حتی من با این مسئله مخالفم که بچه‌ها از سنین کودکی درگیر کار دوبله شوند چرا که حرفه‌ای بسیار وقت‌گیر است، اما می‌شود از همان دوران، کودکان را با عرصه دوبله آشنا کرد. به تازگی شنیده‌ام که آقای عطرچی، دوره‌های آموزش دوبله برای کودکان را برگزار می‌کنند و از میان هنرجویان، استعدادهای خوبی هم بیرون خواهند آمد.

به یاد دارم طی گفت‌و‌گویی که با آقای جلیلوند داشتم، ایشان گفتند که مدتی است پیشنهاد برپایی دوره‌های آموزشی و تربیت نسل نویی از کودکان در عرصه دوبله را مطرح کردند چرا که وقت آن رسیده به جای تیپ سازی و تغییر صدای دوبلورهای بزرگسال و صحبت به جای کودکان، خودِ بچه‌ها به جای شخصیت‌های هم سن و سالشان صحبت کنند. به نظر شما چنین پیشنهادی در صورت تحقق تا چه اندازه به پیشرفت دوبله ایران کمک می‌کند و اثرگذار خواهد بود؟

البته من در جریان این پیشنهاد نیستم اما به نظرم طرح بسیار خوبی است. منتها این را هم باید در نظر داشت که به دلیل وقت گیر بودن کار دوبله، تعداد معدود و اندکی کودک می‌توانند به این عرصه وارد شوند. آقای سعید شیخ زاده نمونه‌ای قابل توجه و موفق درزمینهٔ دوبله است که از کودکی به جای شخصیت‌های خردسال صحبت می‌کرد که صدایشان با آن حال و هوای کودکانه به بهترین شکل بر روی شخصیت‌ها می‌نشست؛ اما وقتی این اتفاق تکرار نمی‌شود، بسیاری از همکاران ما مجبورند با تغییر صدا به جای کودکان دوبله کنند. اکثر بانوانی که پا به عرصه دوبله می‌گذارند با کمی تغییر صدا برای دوبله به جای شخصیت‌های خردسال بسیار مناسب هستند که اتفاقاً به عقیده من دوبله ما در حال حاضر به صداهای جا افتاده‌تر و مناسب برای سنین بالا بسیار نیازمند است تا کودک. چه ایرادی دارد صدای یک دوبلور جوان آن‌قدر جاافتاده باشد که بتواند به جای یک پیرزن هم صحبت کند. نمونه‌هایی مانند خانم شجاع، نورالهی، خلیل آذر و آقاجانی که از این نوع صداها هستند. در مجموع اگر کودکان بتوانند به جای هم سن و سال‌هایشان در آثار مختلف همانند تیزرهای تبلیغاتی صحبت کنند، اثر باور پذیرتری به مخاطب ارائه خواهد شد.

آیا انجمن گویندگان برنامه خاصی برای توجه بیشتر به بخش آموزش دارد یا خیر؟

طرحی را برای جذب صداهای خاص در نظر داریم اما اینکه چه زمانی این طرح محقق شود نمی‌توان قول آن را از هم‌اکنون داد. حتی استودیویی هم در ساختمان انجمن برای این منظور در نظر گرفتیم بلکه بتوانیم نیازهای این حرفه را تا حد توان برطرف کنیم.

آقای مومیوند اینروزها مشغول دوبله چه کاری هستید؟

از روز گذشته به گروه دوبله یک سریال کره‌ای با مدیریت دوبله آقای باشکندی از مدیران بسیار موفق و با آتیه کشورمان پیوستم. گوینده یک مجموعه مستند با نام "آزمایشگران" به مدیریت دوبله آقای خدادادبیگی هستم که البته دارای شخصیت‌های مختلفی است. دوبله یک مجموعه انیمیشن به نام "موش خبرنگار" به مدیریت سعید شیخ زاده و "خرس‌های محافظ جنگل" را هم به تازگی به اتمام رساندم. چند مجموعه فارسی مانند "مثل نامه" و "مهارت‌های زندگی" که سال‌هاست درگیر آن هستم و بسیار پر مخاطب است را نیز در برنامه دارم. همچنین مجموعه فیلم‌های سینمایی "صحنه جنایت" هم به مدیریت دوبله آقای سعید مقدم نیز در حال دوبله است.

علی همت مومیوند

و سخن پایانی شما را می‌شنویم.

خواهش من از افرادی که وارد عرصه دوبله می‌شوند این است که با مطالعه و دانش بیشتر به این حیطه وارد شوند. البته نه فقط عرصه دوبله که تمامی حوزه‌ها. سخت است که انسان سال‌ها در عرصه‌ای فعالیت کند و به یکباره متوجه شود که علاقه‌ای به آن نداشته است. خیلی از دوستانی که به دنبال هنر بازیگری هستند تنها به این دلیل است که می‌خواهند روزی معروف و مشهور شوند. چه بسا بازیگرانی که به شهرت هم رسیده‌اند اما سال‌ها بعد از ورود به این عرصه ابراز پشیمانی کرده‌اند. افراد با بینش و تحقیق بیشتر به هنر دوبله پا گذارند و این را بدانند که عرصه دوبله هیچ فردی را پولدار نخواهد کرد. باور کنید این‌ها را که می‌گویم نه به این خاطر که سنگی جلوی پای کسی بیاندازم چرا که برخی معتقدند دوبلورها تمایلی برای ورود افراد جدید به این عرصه ندارند. در حال حاضر تمامی درها به روی علاقه‌مندان هنر دوبله باز است. اخیراً تلویزیون تستی میان جمعیتی بالغ بر 2 تا 3 هزار نفر درزمینهٔٔ دوبله گرفت و از این تعداد، عده‌ای پس از کسب آموزش‌های لازم وارد این حرفه شدند. هستند جوانانی که طی سال‌های اخیر هم به لحاظ شخصیتی و هم توانایی در سطح بالایی جذب هنر دوبله شدند و این جریان ادامه دارد؛ اما بدانند که در دوبله دستمزدها بر اساس تعداد کلمات دوبلور معین می‌شوند و حرف‌هایی از این دست شایعه‌ای بیش نیست. حتی وقتی نرخ دستمزدها را به دوستانی که به ما زنگ می‌زنند و مشورت می‌گیرند، می‌گویم به هیچ وجه این اعداد و ارقام را باور نمی‌کنند.