سرویس تجسمی هنرآنلاین: جلیل رسولی از شناخته شده‌ترین هنرمندان عرصه خوشنویسی و نقاشی‌خط است که آثار او مورد توجه طیف وسیعی از علاقه‌مندان قرار دارد. رسولی متولد 4 مهرماه سال 1326 در شهر همدان است و پس از اتمام مقطع اول ابتدایی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رسولی در طول سال‌های فعالیت خود تعداد زیادی نمایشگاه انفرادی در گالری‌ها و سالن‌های مختلف مانند فرهنگسرای نیاوران، موزه هنرهای معاصر تهران و تالار وحدت برگزار کرده و علاوه بر آن در 27 کشور از جمله چین، کانادا، ایتالیا، آلمان، انگلیس، پاکستان، سوریه، قطر، لبنان، کویت و... نمایشگاه داشته است. رسولی آثار خود را در قالب چند کتاب منتشر کرده است که "جان جانان" ، "باغ ملکوت" و "یادگار عشق" از جمله آنهاست. این هنرمند داور مسابقه خوشنویسی جهان اسلام (ارسیکا) در ترکیه است و سال 1382 به عنوان چهره ماندگار معرفی شد. جلیل رسولی مهمان هنرآنلاین بود تا مروری بر فعالیت‌های هنری این خوشنویس داشته باشیم.

 

برای شروع گفتگو لطفاً درباره کودکی خود و اینکه چگونه در شما انگیزه هنری به ویژه در مورد هنر خوشنویسی شکل گرفت توضیحی بفرمایید؟

در سن 6 سالگی، قبل از رفتن به دبستان، مرحوم پدرم مرا به مکتب‌خانه حسین‌آقا فرستاد که آن زمان مکتب‌خانه معادل کودکستان بود. معلم مکتب‌خانه متوجه ذوق هنری من شد و به پدرم گفت مراقب باش پسرت ذوق هنری خوبی دارد. با ورود به دبستان هم این ذوق هر‌آن شدت بیشتری پیدا می‌کرد و در دوران دبیرستان بود که دیگر به صورت جدی وارد کار حرفه‌ای خوشنویسی شدم، هم درس شبانه می‌خواندم و هم کار می‌کردم و در این سال‌ها هر کاری که به خوشنویسی مربوط می‌شد تجربه کردم. در سال‌ 48 بود که به محضر استادسید‌حسن میرخانی رحمة الله علیه رسیدم و در سال 1367 از ایشان مدرک استادی دریافت کردم. از آن سال‌ها بود که دریافتم خوشنویسی صِرف نمی‌تواند مرا راضی کند و چون با رنگ و مقوله نقاشی نیز بیگانه نبودم به نقاشی‌خط گرایش پیدا کردم و به‌طور جدی در این زمینه کار کردم.

با این تفاصیل شما کمتر به سمت خوشنویسی کلاسیک متمایل شدید؟

همچنان به شکل جدی خوشنویسی و کتابت را به انجام می‌رساندم اما به نسبت نقاشی‌خط کمتر بود. من طی آن سال‌ها کتاب‌های زیادی کتابت کردم، از داستان فرود در شاهنامه فردوسی بگیرید تا گلشن راز شیخ محمود شبستری و کتابت چندین جزوه مشهور که همگی پیش از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد و در سال‌های بعد از انقلاب نیز این روند طی شد که نمونه بارز آن خوشنویسی دیوان شعر امام (ره) بود. اما همچنان معتقد بودم که باید از خود در زمینه خوشنویسی و نقاشی‌خط، اثر خاصی به جا بگذارم و لذا چندان به خوشنویسی کلاسیک دلبسته نشدم، چرا که پیش از من قدما در این زمینه سنگ تمام گذاشته بودند و این وادی را تکامل بخشیده بودند. طی این سال‌ها  بالغ بر 37 نمایشگاه انفرادی دایر کردم که در هر کدام از آنها شیوه خاصی از هنرخط و نقاشی‌خط را عرضه کردم. من در هر دوره از کار خود حرف تازه‌ای برای گفتن و عرضه داشتم و هر جا که نمایشگاهی دایر می‌کنم مخاطب به خوبی می‌داند که از جلیل رسولی کار جدید عرضه شده است. به جرئت می‌توانم بگویم که من هیچ‌گاه خود را تکرار نکردم.

جلیل رسولی

 زمانی که نقاشی خط را آغاز کردید هنرمندان دیگری هم در این زمینه فعال بودند؟

بله، ما چند نفر بودیم که به این هنر مشغول بودیم، محمد احصایی، نصراله افجه‌ای، حسین زنده‌رودی، فرامرز پیلارام و رضا مافی از جمله کسانی بودند که در این زمینه فعال بودند. اما باید بگویم که هر کدام از ما شیوه کاری مخصوص به خودمان را داشتیم به شکلی که در مواجهه با آثار ما بدون اینکه امضایی پای آنها خورده باشد مشخص بود که این کار متعلق به کدام یک از ماست.

مواجهه اساتید خوشنویسی کلاسیک با مقوله نقاشی‌خط به چه شکل بود؟ آنها روی خوشی به این هنر نشان می‌دادند؟

انصافاً نه، چون می‌دیدند که این شکل از هنر خوشنویسی مورد اقبال مردم قرار گرفته است اذیت می‌شدند و معتقد بودند که این کار خوشنویسی نیست و این عده در حال نقاشی هستند. من به شخصه بارها گفتم که شاگرد سیدحسن هستم و خود را وام‌دار خط و خوشنویسی می‌دانم. در حال حاضر هم مخالفت‌هایی با نقاشی‌خط وجود دارد اما به نسبت گذشته خیلی کمتر شده چرا که تعریف هنر مشخص‌تر شده است. البته باید این را هم اشاره کنم که هر کسی برای خودش تعریف و برداشتی متفاوت از هنر دارد. نقاشی‌خط تبدیل به یک هنر جهانی شده است. من در سطح بین‌المللی داور چندین رویداد در زمینه نقاشی‌خط بوده‌ام که مورد اخیر آن در شارجه امارات بود و باید بگویم که در زمینه کالیگرافی فعالیت‌های گسترده‌ای در حال انجام است. اما باید اذعان کنم که همچنان این هنر راه نرفته زیادی دارد و از ظرفیت بالایی برای رسیدن به مقاطع بالا و مترقی‌تر برخوردار است.

نگاهی که عموم مردم به خوشنویسی دارد شاید محدود به ایران و در قالب‌های متداول نستعلیق و شکسته نستعلیق باشد و چندان اطلاعی در مورد جایگاه خط و خوشنویسی در دنیا وجود نداشته باشد. از نظر شما در سایر کشورها به ویژه کشورهای اروپایی دیدگاه به خوشنویسی چگونه است و چه جایگاهی برای آن تعریف شده است؟ آیا به خوشنویسی کلاسیک همچنان اقبال نشان داده می‌شود و یا کارهای مدرن و نقاشی خط از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است؟

در حال حاضر رویکرد خوب و مثبتی در تمام دنیا نسبت به مقوله خوشنویسی وجود دارد. در مسابقات خوشنویسی ارسیکا ترکیه که هر سه سال یک‌بار برگزار می‌شود شاهد هستیم که فراخوانی منتشر شده و از تمام دنیا برای شرکت در این رویداد کار فرستاده می‌شود. البته باید بگویم که زمینه فعالیت این رویداد هنری در ترکیه صرفاً خوشنویسی کلاسیک است و در رشته‌های مختلفی همچون نستعلیق، شکسته نستعلیق، ثلث، نسخ، کوفی، رقعه و نظایر آن کار ارسال می‌شود. آثار ارسالی به این مسابقه بازگشت داده نمی‌شود و در نتیجه این رویداد خوشنویسی در ترکیه گنجینه غنی از آثار خوشنویسی طراز اول دنیا را در اختیار دارد.

در ترکیه علاوه بر خوشنویسی کلاسیک، نقاشی‌خط نیز بسیار مطرح است و در کشورهای عربی هم اشتغال عجیبی به این مقوله وجود دارد، تا جایی‌که امروزه باید گفت اگر خوشنویسی به مثابه یک هنر منطقه‌ای شناخته شده و قابلیت چندانی برای جهانی شدن ندارد اما نقاشی‌خط به این جایگاه رسیده است. حتی در اروپا هم توجه زیادی به کالیگرافی می‌شود و من در ایتالیا نمایشگاهی تلفیقی از خوشنویسی و نقاشی‌خط داشتم که مخاطبان با همه آثار من به ویژه نقاشی‌خط ارتباط خوبی برقرار کردند. باید بگویم که علاقه‌مندی به مقوله نقاشی‌خط در دنیا اگر بیشتر از ایران نباشد کمتر از آن نیست و حتی مواقعی از ما نیز در این زمینه پیشی گرفته‌اند.

چنین اقبالی زمینه را برای پرداختن به این مقوله از دیدگاه اقتصادی خیلی مساعد کرده است. شما جایگاه نقاشی‌خط را از نظر اقتصادی و تجاری چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شخصاً به کارهایم به نگاه تجاری و اقتصادی نگاه نمی‌کنم و بسیاری از کارهای خودم را همچنان در اختیار دارم. با این وجود مقوله تجاری را مطلوب ارزیابی می‌کنم و تصور می‌کنم چنین امری موجب خواهد شد که آثار بهتر دیده شوند و قیمت‌گذاری کارشناسی روی آنها صورت گیرد.

جلیل رسولی

 استقبال جهانی که از نقاشی‌خط صورت گرفته موجب ترغیب جوانان به پرداختن به این هنر شده است، اما اغلب با آثاری به ویژه از سوی هنرمندان جوان مواجه هستیم که چندان اعتباری از نقطه نظر هنری ندارند و صرفاً تبدیل به یک اثر دکوراتیو و فرمال می‌شوند. دلیل این ضعف را در چه می‌دانید و آیا اساساً هنرمند نقاشی‌خط باید ابتدا به هنر خوشنویسی کلاسیک اشراف کامل داشته باشد؟

مشکل کار همینجاست که ما در شرایط کنونی با وضعیتی آشفته روبرو هستیم. من معتقدم که پایه نقاشی‌خط، خوشنویسی است و کسی که می‌خواهد نقاشی‌خط کار کند باید با تسلط بر خوشنویسی قادر باشد روح موجود در هنر خوشنویسی را نیز در اثر نقاشی‌خط خود بدمد. البته مواردی همچون آثار حسین زنده‌رودی را نیز می‌توان مشاهده کرد که هنرمند فارغ از خوشنویسی، تنها به دنبال به کار بردن آناتومی خط در پدید آوردن اثری در حوزه نقاشی‌خط است اما به هر حال او نیز ساختار و آناتومی خط را به خوبی شناخته است. مسئله بعد در زمینه نقاشی‌خط، شناختن رنگ است که باید گفت به ویژه هنرمندان جوان رنگ را به عنوان یکی از عناصر اصلی نقاشی‌خط به خوبی نمی‌شناسند. حتی صرف پاشیدن رنگ بر روی بوم نیز نیازمند آن است که هنرمند به یک درجه از علم و دانایی در زمینه رنگ رسیده باشد که اغلب متأسفانه این‌گونه نیست.

مشکل بعدی تکه‌برداری از آثار دیگران و تلفیق کردن آنها در یک اثر واحد است که متأسفانه موجب می‌شود اثر فاقد شناسنامه باشد و به نظر من اثر انگشت هنرمند در آن دیده نشود. به هر حال رسیدن به یک سطح قابل قبول و صاحب سبک شدن در عرصه نقاشی‌خط نیازمند مرارت و سختی و در عین حال کسب تجارب فراوان است.

در صحبت‌های‌تان به این مطلب اشاره کردید که از جایی خوشنویسی کلاسیک نتوانست شما را اغنا کند و با استفاده از نقاشی‌خط و به کار بردن رنگ تصمیم گرفتید تا ایده‌ها و خلاقیت خود را وارد مقوله خوشنویسی و نقاشی‌خط کنید. مقداری در مورد شیوه کاری و اینکه تا چه اندازه پایبند به اصول خوشنویسی کلاسیک در خلق آثارتان هستید، توضیح بفرمایید.

من در آغاز که به نقاشی‌خط می‌پرداختم سعی داشتم که همچنان به اصول و اسلوب و قواعد خوشنویسی پایبند باشم اما از جایی به بعد است که معمولاً هنرمند به این نتیجه می‌رسد که قادر است جسارت به خرج داده و قدری از این اصول تخطی کند. البته این امر زمانی ارزشمند است که پشتوانه سال‌ها تمرین و ممارست در زمینه خوشنویسی را داشته باشیم.

همانطور هم که اشاره شد معمولاً چیزهایی در دل یک اثر نقاشی‌خط است که مختص خود هنرمند است و بسیاری از هنرمندانی که ممکن است از شاگردان خود من هم باشند بعدها این تکنیک‌ها و اجرای فرم خط را از خود من اخذ می‌کنند. در مورد شخص بنده باید به این نکته اشاره کنم که مجموعه مطالعات من، مشاهداتم از رهگذر این سال‌ها موجب شد که به چنین پختگی برسم. من از آنجا که استاد مستقیمی در این زمینه نداشتم بسیاری از موزه‌های اروپایی و به ویژه موزه لوور را در پی شناخت رنگ بارها و بارها بازدید کردم و باید بگویم آن قدر که من در زمینه رنگ و نقاشی مطالعه داشتم شاید در مورد خوشنویسی به این میزان نبوده است. نتیجه اینکه من اکنون به دستاوردی در زمینه خط و نقاشی‌خط رسیده‌ام که ثمره آن مجموعه‌ای از آثارم است که از 7 سال پیش آماده شده اما هنوز به نمایش درنیامده است.

 در مورد آثار این مجموعه توضیح بفرمایید و چرا در طول 7 سال گذشته آنها را نمایش نداده‌اید؟

حدود7 سال پیش از من خواسته شد در تالار وحدت که اکثر هنرمند‌ان و وزیر ارشاد در آن جلسه حضور داشتند به نمایند‌گی از طرف هنرمند‌ان تجسمی 7 دقیقه صحبت کنم که چند کلامی انتقاد از برخی مسؤولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کردم و این امر موجب این شد که در طی این سال‌ها خط قرمز‌ی دور من کشیده شد و جزء فراموش‌شدگان قرار گرفتم. در همان سخنرانی اعلام کردم که سه نمایشگاه آماده برگزاری دارم و بعد هم چندبار با مسؤولان مربوطه و کسانی که باید صحبت می‌کردم تماس گرفتم، اما یا با سکوت مواجه شدم یا  کار به دیگران واگذار شد و ترتیب اثری داده نشد. این در حالی است که همه آن‌ها به معیار هنری من واقف هستند. در طول این سال‌ها بی‌نیاز از حمایت‌های دولتی و مسؤولان بوده‌ام و از زمانی که به یاد دارم کار کرده‌ام و امورات خودم را گذرانده‌ام، ولیکن برای نمایش این 70 آثار، فضای مناسبی لازم است که بتواند شأن هنری آثارم را حفظ کند.

در خاتمه می‌توانم بگویم که در این سری آثار، حرف جدیدی برای گفتن دارم که باید با ارائه صحیح به نتیجه برسم. این آثار، حرکتی نوین در عرصه خط و نقاشی‌خط ایجاد خواهد کرد. نیمی از آثار نقاشی‌خط با تکنیک جدید و مدرن می‌باشد و نیمی ازآثار، خوشنویسی کلاسیک که با قلم 3 تا 10 سانتیمتر با مرکب روی کاغذ دست‌ساز ترکیه‌ای نوشته شده که قطعاً علاقه‌مندان با دیدن این آثار، دنیای جدیدی را در خوشنویسی تجربه خواهند کرد.

جلیل رسولی

از تغییر و زایشی که در هر دوره از خلق آثارتان به وجود می‌آید صحبت کردید. این اتفاق در نهاد شما چگونه شکل می‌گیرد؟

من با خودم همواره در جنگ و ستیز هستم و همیشه این سوال را از خودم می‌پرسم که جلیل رسولی این بار و مثلاً از برپایی نمایشگاه جدید به دنبال چه هستی؟ خیلی از افرادی که مخاطب آثار من هستند با پیش زمینه قبلی مواجهه با آثارم به تماشای نمایشگاه جدید می‌آیند اما با چیز دیگری مواجهه می‌شوند چرا که من همواره به دنبال تغییر و برهم زدن همه معادلات و قراردادهای شخصی و قبلی خودم در خلق اثر هنری هستم.

انصافاً این روند فرسایشی است و باید بگویم فرد هر دوره دچار تب و بیماری می‌شود چرا که انرژی و نیروی زیادی صرف این تغییر و تحول می‌کند. گاه با مراجعه به آثار قبلی خودم متعجب می‌شوم و این پرسش را مطرح می‌کنم که آیا خالق آنها خودم بودم؟ چرا که پدید آوردن مجدد آنها شاید اکنون که از هر کدام فاصله گرفتم دیگر در حد توانم نباشد و تنها باید به آفرین و تحسین خودم بپردازم. کار خوشنویسی و نقاشی خط با خلق یک اثر نقاشی که هنرمند در آن ذهن رهایی دارد و می‌تواند برخلاف آنچه که می‌بیند را رسم کند متفاوت است. چارچوب و قوانینی دارد که تو چندان هم قادر نیستی از آن عدول کنی. باید از روح خود به آن بدمی. بر روی بوم اصطلاحاً بختک بزنی تا کوچکترین جزئیاتی از زیر دستت خارج نشود. همیشه همسرم به من خرده می‌گیرد که تو همواره برای خودت دردسرساز بودی و خیلی همه چیز را جدی و سخت می‌گیری اما من در جواب می‌گویم که اگر سخت نمی‌گرفتم که اکنون به چنین جایگاهی نرسیده بودم. چنین اعتبار و جایگاهی در میان جامعه هنری نداشتم که موجب شود بسیاری از دوستان به من لطف داشته باشند تا جایی که اکنون بعد از 55 سال کار هنری مداوم همچنان کنجکاو حرفه من و چشم انتظار نمایشگاه جدید و خلقی تازه باشند.

در بعضی از دوره‌های کاری شما عناصر شاخصی نمایان است، مثلاً یک دوره‌ شاهد حضور پرنده‌ها در کار شما بودیم یا در زمانی دیگر کاشی‌ها وارد کار شما می‌شوند. به کار بردن چنین عناصری به اثر شما هویت منحصر به فردی می‌بخشد. مقداری در این مورد توضیح بفرمایید؟

مشخصاً در مورد این مرغ‌ها قصه به این ماجرا باز می‌گشت که من چندین بار سیمرغ عطار را خوانده بودم و عرفانی که در این اثر وجود داشت خیلی برای من جذابیت داشت. نتیجه این مطالعات نمایشگاهی با نام سیمرغ بود که در اوایل سال 70 برپا شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.

باید اینجا به نکته‌ای اشاره کنم و آن اینکه من اساساً آدم ریسک‌پذیری هستم و همواره به دنبال آن هستم که با این ریسک کردن هم نظر مخاطب را جلب نمایم و هم در خودم یک نوع رضایت درونی ایجاد کنم، حتماً سراغ دارید هنرمندانی که حتی در سنین بالا وقتی به یک شیوه اجرایی و سبک کاری مشخصی می‌رسند روی آن متمرکز شده و دیگر از آن گذر نمی‌کنند. این خصلت در من به هیچ‌وجه وجود ندارد و من هیچ‌گاه قصد ندارم خود را تکرار کنم. دیگر چیزی که باید به آن توجه داشت اینکه من به هیچ وجه درصدد تعریف و تمجید از اثری که آن را خلق کرده‌ام نیستم و هیچ‌گاه بر روی آثارم قیمتی نگذاشته‌ام، هر چند که همواره آنها با قیمت‌های بالا نیز به فروش رفته‌اند؛ منظور اینکه مخاطب خود باید با اثر هنری ارتباط برقرار کند و هر چه این ارتباط مؤثرتر باشد قطعاً اثر موفقی از آب درآمده است.

از نظر شما راز موفقیت و سرآمد بودن در هنر چیست؟

یک اصل مهم در هنر وجود دارد و آن ماندگاری است. شرط ماندگاری تلاش و کوشش و مجاهدت زیاد است، ممکن است در مقطعی دچار سرخوردگی و بی انگیزگی شوید که گاه شما در به وجود آمدن این حالت کوچکترین تقصیری ندارید لذا باید با صبر و تلاش مضاعف از این موانع و سختی‌ها عبور کنید. به نظرم اگر هنرمند به کار خود عشق بورزد، قادر خواهد بود با چنین موج قوی و نیرومندی به راحتی با همه دلسردی‌ها و نقاط تاریک حرفه و کار خود روبرو شود. من در یک مقطع زمانی هفده یا هجده سال کار مداوم و مستمر انجام دادم و هر آنچه نیرو و انرژی داشتم را در این راه خرج کردم. اثری که خلق می‌کردم و آن را در نمایشگاه قرار می‌دادم پیش خود این نوید را می‌دادم که آنچه به نمایش درآمد بهترین اثری است که تاکنون خلق شده چرا که من همه نیرو و قوای خود را در آن گذاشته‌ام. نکته دیگری که باید به آن تأکید کنم این است که هنرمند باید علاوه بر حس و خلاقیت و تکیه بر تکنیک و فن هنری، فکر نیز داشته باشد و این تکنیک و فن با استفاده از نیروی فکر است که کاربرد داشته و برای جامعه مثمر ثمر خواهد بود.

بعضی از دوستان هنرمند شاید فکر کنند اثر هنری که خلق می‌کنند برای قشر محدود و اقلیت جامعه است و مثلاً عنوان می‌کنند که اگر تنها تعداد انگشت‌شماری آثار آنها را دیده و بپسندند کافی است و دیگر نیازی نیست طیف زیادی از جامعه با آثار آنها ارتباط برقرار کنند، در صورتی‌که این نگاه چندان نگاه خوب و اخلاقی نیست بلکه باید سعی شود هر مخاطب به قدر بضاعت خود در مواجهه با اثر هنری به درک و فهمی نائل شود.

من هر بار که اثری را خلق می‌کنم پنجره نوینی به رویم باز می‌شود، اما گاه مسائلی موجب فرتوت شدن ذهن هنرمند شده و لذا اثری که می‌آفریند شاید دیگر جذابیتی در آن وجود نداشته باشد. اینجاست که عنوان می‌شود هنرمند باید در تمامی مقاطع عمر هنری خلوص خود را حفظ کرده و خلقیاتی انسانی داشته باشد و اصطلاحاً مردم‌دار و خاکی باشد که در آن صورت یک اثر قلم بر روی بوم قادر است به چنان مرتبه و مقبولیتی برسد که همگان او را سرآمد دوران خود بنامند. این امر نیاز به تمرین و ممارست فراوان دارد و نباید انتظار داشت فردی در آغاز به چنین محبوبیتی دست پیدا کند، چیزی که متأسفانه در بین برخی از هنرمندان جوان باب شده و آنها را متوقع کرده است.

جلیل رسولی

جدا از آثار هنری که در طول سال‌های طولانی خلق کرده‌اید، تعدادی از آثار شما جنبه عمومی داشته و مخاطبان بسیار زیادی دارند. از جمله آنها می‌توان نوشته پشت اسکناس‌ها و گنبد حرم حضرت معصومه(س) را نام برد. در مورد این آثار هم توضیح بفرمایید.

من معمولاً کار سفارشی انجام نمی‌دهم و اگر هم انجام بدهم اغلب کارهایی است که نسبت به آنها حس خوبی دارم. نوشته پشت اسکناس‌های 5 هزار تومانی و هزار تومانی از آن دست کارهایی است که آن را به عنوان یک حرکت و یک فعالیت ملی انجام داده‌ام که به هر حال سرمایه ملی ما نیز محسوب می‌شود. اما در مورد گنبد حضرت معصومه(س) باید بگویم که این اثر نیز با توجه به وجوه دینی و ارزشی آن برای من خیلی ارزشمند است. این کار بر روی دو کاغذ پوستی با طول 37 متر اجرا شد که یکی در بالای گنبد با طلا و دیگری در پایین گنبد با معرق کاشی اجرا شد. چند طرح نیز برای میدان شهدای مشهد در دست کار دارم که بر روی 4 سنگ پیاده می‌شود و البته طراحی جلد کتاب‌های نفیس و ارزشمند را نیز در دست دارم که با وجود آنکه کار من را از ریتم می‌اندازد اما به سبب سفارش دوستان آنها را به انجام می‌رسانم.

اشاره کردید که چون قدما در خوشنویسی کلاسیک سنگ‌تمام گذاشتند، شما از خوشنویسی کلاسیک عبور کرده و به دنبال نوآوری و بدعت‌گذاری در عرصه نقاشی‌خط بودید. آیا واقعاً در زمینه خوشنویسی کلاسیک ایرانی نمی‌توان انتظار نوآوری و تغییر را داشت؟

من از سال‌ها پیش گفته‌ام که خوشنویسی هنر نیست بلکه تکنیک و فن است. من اگر در شرایط کنونی همچون میرعماد بنویسم دست به ابداع نزده‌ام و تنها او را تقلید و کپی کرده‌ام. تنها زمانی در این زمینه می‌توانم توقع ابداع داشته باشم که صاحب سبک و شیوه شوم. به کتابت مرحوم میرخانی توجه کنید، با دیدن آثار خوشنویسی او شخص دیگری به عنوان صاحب این خط به ذهن شما خطور نمی‌کند، چرا که او در این عرصه صاحب سبک شده است.

رسیدن به سبک و شیوه‌ای خاص در خوشنویسی خیلی سخت است، در نقاشی‌خط نیز به همین صورت، نقاشی‌خط هم تعریف خودش را دارد. خوشنویسی را باید پایه نقاشی‌خط دانست و اگر قصد فعالیت در این رشته را داشته باشید باید در زمینه خوشنویسی درجه یک باشید. رنگ را هم باید بشناسید، اصلاً رنگ مقوله‌ای تخصصی و بسیار سخت است که ساحت مخصوص به خود را دارد، دانستن فرم، آناتومی خط و ترکیب و کمپوزیسیون و مواردی از این دست نیز لازم است. در مجموع و با همه این تفاصیل اینکه کسی در شرایط کنونی در عرصه خوشنویسی بیاید و ادعای نوآوری داشته باشد بعید به نظر می‌رسد. برای متفاوت شدن و رسیدن به آن درجه که چیزی متفاوت از جریان رایج زمان باشی، نیاز به یک تحول درونی است. متأسفانه برخی از تعلقات و قید و بندهای این روزهای جامعه هنری محال است شرایطی را پیش آورد که شخص به درونیات خود توجه کرده و چیز نویی را ابداع و ابراز نماید.