سرویس استان‌های هنرآنلاین: وقتی از سواد صحبت می‌کنیم، سواد فقط مهارت نیست؛ بلکه شیوه بودن است، شیوه زیستن است.

شیوه بودن و شیوه زیستن یعنی اینکه ما به کمک سواد، هویت جدیدی پیدا می‌کنیم که بعد از آن یا به کمک آن سواد، نوعی از ادراک خلاق و نوعی از فهم فرهنگی و تجربه زندگی را در خودمان تحقق می‌بخشیم.

رابطه و اهمیت سواد و دنیای دست اندرکاران رسانه را میتوان از اینجا شروع کرد که خبرنگاران تولیدکننده خبر و منتشرکننده آن در بعد وسیع و شاید در اقصی نقاط جهان هستند.

خبرنگارانی که هرکدام با در نظر گرفتن منافع صاحبان خود، چندین هزار خبر را آن گونه که میخواهند، تولید و مخابره میکنند.

در چنین فضای رقابتی، میزان و کیفیت تهیه خبر میتواند ضمن جذب مخاطبان بیشتر، واقعیتها را خلق کند. در این میان، ارتقای سواد رسانهای دبیران و خبرنگاران به عنوان بدن اصلی تولید خبر نه تنها از منفعل بودن، یا تدافعی عمل کردن آنان جلوگیری می‌کند، بلکه باعث می‌شود جریان خبری را هدایت کنند.

به بیان دیگر، رابطه معناداری بین سواد رسانه‌ای و تولید خبری وجود دارد؛ به عبارتی هرچه سواد رسانه‌ای بالا می‌رود، کیفیت تولید خبری خبرنگاران نیز افزایش می‌یابد.

در واقع خبرنگاران و دبیران خبر آنچنان که شایسته اسـت باید بـه مهـارت‌های سـواد رسـانه‌ای مجهز شوند و هوشیارانه و بـا دیدگاهی منتقدانـه بـه مصاف هجمـه‌هـای رسـانه‌ای برونـد و بـه تولیدکنندگان موفق پیام تبدیل شوند.

برای آنچه امروز جنگ نرم می‌نامند، آنان که داعیه مقابلـه بـا آن را دارند، باید به مهارت سواد رسانه‌ای مجهز باشند.

خبرنگاران و دبیران خبر به طور روزانه از رسانه‌های گوناگون در جریان اخبار قـرار مـی‌گیرند، ارزش‌های خبری را می‌شناسند، از تاکتیک‌ها و تکنیک‌های خبری نیز آگاه‌اند و به تولید برنامه‌هـای خبری مشغول هستند اما سواد رسانه‌ای موضوعی فراتر از این مقوله‌هاسـت.

ممکن اسـت خبرنگاران و دبیران خبر آشنایی کامل با فنون نوین خبرنویسی و تکنیک‌های خبری داشـته باشـند امـا سواد رسانه‌ای مهارتی پیچیده‌تر وکامل‌تر از مهارت‌های خبرنویسی است.

این توانمندی باعث می‌شود که آنها تولیدکننده اخبار باشند و بتوانند جریان خبری را ایجاد و هدایت کنند. با همه این تفاسیر، هنوز هم جای خالی سواد رسانه‌ای و تجزیه و تحلیل حرفه‌ای بین مدعیان رسانه خالی است.

مطالعه کتاب در حوزه‌های مختلف و گسترش دایره لغات، بی‌طرفی در قضاوت، دستیابی به درجه‌ای از درک و آنالیز مفاهیم و مباحثی که در جلسات ارائه و نکاتی که از سوی مصاحبه‌شوندگان مطرح می‌شود به ارتقاء سواد رسانه‌ای دبیران و خبرنگاران کمک میکند و نقش این مهم در ارتقای کیفی تولید خبر مشهود است.

به این ترتیب، به این نتیجه می‌رسیم که خبرنگار و فعال رسانه‌ای به معنای واقعی کلام نداریم و تنها شاید روابط عمومی چی یا یک هواداریم که در رسانه مطبوع خود، قلم می‌زنیم و به تعبیری به کارمندان رسانه تبدیل شده‌ایم.

حتی رسانه به معنای واقعی هم نداریم! آنچه هست تنها تریبونی برای گذراندن اوقات سیاسی و اقتصادی مسئولان و در نهایت آغوشی باز برای نهادها و رایزنان بخش خصوصی است.

در ایران صنفی هم برای رسانه‌ای‌ها نیست؛ چون رسانه در کشورمان به نهاد تبدیل نمی‌شود اهالی رسانه، خبرنگاران و عکاسان هم از قدرت چندانی برخوردار نیستند که صنف مستقل تشکیل دهند و به همین دلیل هر روز شاهد چند دستگی در میان آن‌ها هستیم.

این داغ بر سینه جامعه خبری هم، به بی‌سوادی و بی‌ثباتی اهالی رسانه کمک دو چندان دارد. اتفاقی که شاید تنها در ایران و شهرهای آن رخ می‌دهد و در هیچ جای دنیا مثلا دیده نمی‌شود که اعضای یک صنف یکدیگر را اینگونه تقسیم و تخریب کنند و در آخر هم، موجب شگل‌گیری تشکل‌های مختلف در بین خودشان می‌شوند.

سال‌هاست که گرفتار غم نان و درد قدرتیم و بی‌هویتی حرفه‌ای و حواشی نازیبا،  همه رسانه‌ای‌ها را به خواب عمیقی فرو برده است.

شاید اگر تصمیم بگیریم و با درایت و یکپارچگی، به نوعی وحدت رویه و انسجام حرفه‌ای دست یابیم، اندکی صبر سحر نزدیک باشد...