به گزارش هنرآنلاین، صابری پس از انقلاب در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان به عنوان مدیر کل بازرگانی وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شد و با تشکیل اولین دولت، به عنوان مشاور فرهنگی نخست‌وزیر محمد علی رجایی به کار خود ادامه داد. وی در سال ۱۳۶۲، در حالی که شانس به دست آوردن پست وزارت را نیز داشت، ناگهان از همهٔ مسئولیت‌های دولتی خود کناره گرفت و پس از مدتی، از روز ۲۳ دی سال ۱۳۶۳ شروع به نوشتن یادداشت‌های روزانهٔ طنز با نام مستعار «گل آقا» و تحت عنوان «دو کلمه حرف حساب» با محتوای انتقاد از دستگاه‌های دولتی و مشکلات موجود جامعه در صفحهٔ سوم روزنامه اطلاعات کرد، که نقطه عطفی در طنز نویسی ایران و احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب بود. یادداشت‌های «دو کلمه حرف حساب» به خاطر شرایط سال ۱۳۶۳ که متأثر از جنگ و بحث‌های ایدئولوژیک و خشونت بود توانست با زبان طنز نوین خود و بهره گرفتن از شخصیت‌های خیالی نظیر «شاغلام»، «غضنفر»، «ممصادق»، و «کمینه عیال ممصادق»، تحولی در جامعه ایجاد سازد . هادی حیدری از سال ۷۳ با مجلات گل آقا وارد مطبوعات شد حیدری درباره طنز گل آقا به هنرآنلاین گفت: موسسه گل آقا شروع به کارش جان تازه ای به کارتون ایران بعد از انقلاب داد و کارتونیست های قدیمی دراین فضا جمع شدند و درکنار این نسل نیز نسل جدیدی از کارتونیستها شروع به رشد کردند و نتیجه آن درنسل جدید کارتونیست‌ها دیده می شود که فعال هستند. وی ادامه داد: ویژگی طنز گل آقا پاکیزه بودن آن بود و این که از دایره اخلاق هرگز خارج نشد. مرحوم صابری همیشه در مناسبت های مختلف به دوستان سفارش می کردند که در کارتون ها طنزی را عنوان کنیم و نکته ای را به نقد بکشیم که کسی تخریب نشود تا طنز سازنده باشد و به نوعی تلنگر بزند به انتقاد شونده تاخودش را اصلاح کند. حیدری به عنوان یک کارتونیست قدیمی معتقد است: هر دوره ای شرایط خودش را دارد طنز و کارتون گل آقا اگر در دوره فعلی شروع به کار می کرد اقبال آن دوره را کسب نمی کرد. حیدری اظهار کرد: ادبیات و طنز گل آقا را باید در دوره خودش مورد بررسی قرار داد و بعد از گل آقا دوران درخشان دیگری بوجود آمد اما در نهایت این عرصه دارای نوسانات بسیاری است و برخی اوقات طنز کارتون در مطبوعات بیشتر شده و برخی اوقات نیز کمتر شده است. کیومرث صابری فومنی پس از تحمل یک بیماری سنگین (سرطان خون)، در صبح ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ در بیمارستان مهر تهران دارفانی را وداع گفت. در حالی که به اصرار خودش جز سه چهار نفر، کسی از بیماری‌اش خبر نداشت تا دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد. انتهای پیام/۳۲