سرویس موسیقی هنرآنلاین: ارکستر سمفونیک تهران به تازگی با همراهی اعضای منتخب ارکستر ملی به خوانندگی سالار عقیلی و رهبری شهرداد روحانی و فریدون شهبازیان، به مناسبت جام جهانی 2018 و به‌عنوان یار دوازدهم فوتبال ایران، سه اجرای موفق در سه شهر روسیه داشت، یکی از این اجراها در کنسرواتوار چایکوفسکی بود که اهمیت زیادی داشت.

حسین نورشرق یکی از مسئولان این سالن مهم که اصالتی ایرانی دارد درباره رزومه خود به هنرآنلاین، این‌طور توضیح داد: نزدیک به 16 سال است که از ایران به روسیه مهاجرت کرده‌ام. در رشته‌های حقوق، فرهنگ شناسی با گرایش فرهنگ موسیقی ملل در مقطع دکتری به پایان رساندم. همچنین به‌عنوان کارآموز در انستیتو تئاتری شوکینگ کارگردانی تئاتر تحصیل کرده‌ام. از سال 2008 نیز در کنسرواتوار چایکوفسکی به‌عنوان معاون مرکز فرهنگ موسیقی ملل و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه مشغول به کار شدم.

او ادامه داد: در این کنسرواتوار یک مرکز به نام مرکز فرهنگ موسیقایی ملل یا جهان هست که نزدیک به 40 سال تأسیس شده است. پیش از این زمانی که جیوانی کنستاتینو ویچ میخایلوف مؤسس این مرکز در قید حیات بود، تا میانه دهه 90 میلادی، این مجموعه به‌عنوان گروه درسی در کنسروتوار ارائه می‌شد، اما با مرگ زودهنگام این آهنگساز و پژوهشگر، این گروه درسی تبدیل به یک مرکز مطالعات و هنری شد. من نیز از سال 2008 به این مجموعه ملحق شدم و از آن زمان تاکنون مطالعات حوزه موسیقی ایرانی و خاورمیانه سر و شکل جدی با محوریت فرهنگ موسیقی ایران به خود گرفته است.

نورشرق همچنین گفت: در این سال‌ها پژوهش‌های متفاوتی در قالب پایان‌نامه لیسانس و دکتری در ارتباط با فرهنگ موسیقایی خاورمیانه و مشخصاً در ارتباط ایران نگارش و دفاع شده است، همین‌طور این مرکز مشخصاً کنفرانس‌هایی را درباره موسیقی ایران و خاورمیانه برگزار کرده است. به‌عنوان مثال یک پروژه با نام "بازماندگان آرکتیت" وجود دارد که از سال 2008 شروع و فعالیت آن کماکان ادامه دارد که فضای آن هنری خلاقانه است، همچنین بعدتر یک کنفرانس در ماه اکتبر برگزار شد که بعد از آن به شکل سالیانه با عنوان نقشه موسیقایی جهان با محوریت آرک تایپ‌های آوائی اقوام هند و اروپایی برگزار شده و صاحب‌نظرانی از نقاط مختلف در این مجموعه حضور پیدا می‌کنند. از ایران نیز شاهد حضور صاحب‌نظران زیادی هستیم.

او تأکید کرد: بخش اصلی فعالیت این مرکز یا همان فرهنگ موسیقایی ملل معطوف به پژوهش در موسیقی و فرهنگ موسیقایی شرق دور است که شامل کشورهایی نظیر ژاپن، کره هند و چین می‌شود، مطالعات مربوط به ایران نیز یک بخش نوپا و نوظهوری در این مرکز است که در این سال‌ها مورد توجه بوده است.

معاون مرکز فرهنگ موسیقی ملل درباره وضعیت موسیقی گفت: اگر موسیقی را مانند یک پدیده فرهنگی نگاه کنیم که در اصل پدیده‌ای دیرپاتر و کهن‌سال‌تر از موسیقی به‌مثابه یک پدیده هنری است، مثل هر پدیده دیگری به‌عنوان یک شاکله استحاله‌پذیر، همواره در حال پوست‌اندازی و تغییر شکل مبتنی بر ذات و درون‌مایه اصلی خود موسیقی است. این تغییرات مبتنی بر تغییرات اجتماعی و طبیعی است که در زندگی به وجود می‌آید. موسیقی به‌مثابه یک پدیده هنری و اتفاق جدید است که در اصل با برگزاری کنسرت‌ها جای خود را در جامعه باز می‌کند، در دو قرن اخیر و در ایران و مشخصاً در قرنی که سپری کردیم موسیقی یک پدیده دیرپا است که با استناد بر پژوهش‌هایی که شده در کل دنیا و ایران سن و سالش زیاد نیست. در کل انسان‌ها برای بهتر شدن شرایط زندگی‌شان کار می‌کنند و در حین فعالیت گاه برای بهتر کردن و راحت کردن کار نغمه‌ای را زمزمه می‌کردند که این نشان‌دهنده این است که موسیقی به‌عنوان پدیده فرهنگی استفاده می‌کردند یا برای قوام دادن به زندگی در زمان‌های مختلف روز موسیقی‌هایی را اجرا می‌کردند یا موسیقی به‌عنوان یک تمرین معنوی به انسان کمک می‌کرده تا گاهی بتواند متن‌های مقدس را خوانش کرده و به‌نوعی صدای آوایی استمداد طلبیده تا با معبودش گفت‌وگو کند.

نورشرق اضافه کرد: اگر موسیقی مثل پدیده فرهنگی کهن‌سال به نظر می‌آید با تغییر سبک زندگی تغییر شکل پیدا کرده و به‌عنوان پدیده هنری شناخته می‌شود که البته در کشور ما به دلایل فرهنگی و اجتماعی حاصل و ماحصل زندگی اجتماعی ایرانی‌ها در جغرافیای ایران هنوز در حال بلوغ است. موسیقی در حقیقت بازتاب زندگی اجتماعی آدم‌هایی است که در آن جامعه زندگی می‌کنند. این موسیقی گاهی گریزپا و فرار است، گاهی در موقعیت تاریخی سنگین و رنگین، باوقار و گاهی اوقات در بستر تاریخی دیگر ملتهب پرتحرک ناراضی است، اما در مقطع اجتماعی دیگر سرخوش شاد و رضایتمند به نظر می‌رسد. به هر شکل حیات آن با حیات زندگی اجتماعی سر زلف در اصل گره خورده است. این پدیده کلی باعث به وجود آمدن تک‌ستاره‌های هستیم که از دل اجتماع بیرون، اما منظر نگاهشان به‌سوی آینده است که آن را مه‌آلود یا در اصل نامعلوم می‌بیند. در اصل هنرمندانی داریم که بازتاب زمان خود نبوده و پیام‌آور مقاطع پیش رو هستند که حساسیت‌های فکری و حسی ذهنی آن‌ها آینده پیش رو تشخیص داده و در قالب آثار موسیقایی نمود پیدا می‌کند.

مدیر بخش مطالعات خاورمیانه کنسرواتوار چایکوفسکی با اشاره به این که کشور ما از تنوع موسیقی بسیار قابل توجه برخوردار است، گفت: این موسیقی کهن‌سال هنوز در جای‌جای آن، نه به شکل موزه بلکه به شکل زندگی حیات خود را دارد. در بخشی از آن هم موسیقی کلاسیک ایرانی وجود دارد که به دلایل قرابت با زندگی شهری و تغییرات اجتماعی بیشتر در معرض دگردیسی و تغییرات و تبعات این تغییرات قرار می‌گیرد. به هر شکل اگرچه بر اساس گفته‌ها نظرات کسانی که به کار موسیقی می‌پردازند عموماً نگاه رضایتمند و صدای کاملاً رضایت‌بخش به گوش نمی‌رسد، اما در یک گذار تاریخی هستیم که سرد و گرم شدن آن طبیعی است و موسیقی ما تا دوران طولانی در آینده آن ماهیت فرهنگی خود را به‌عنوان یک عنصر فرهنگی تأثیرگذار و بالنده در سینه فرهنگ ایرانی خواهد داشت و این یکی از امکان‌های منحصربه‌فرد فرهنگی جامعه ماست. یک بخش هم موسیقی عامه‌پسند است که حیات خود را دارد و شاید بازتاب صور ظاهری‌تری از زندگی ایرانی باشد که وجودش خیلی ضروری است. من فکر می‌کنم امروز اگر عام به‌صورت موسیقی حرف بزند بیشتر مخاطب حرف ما موسیقی عامه‌پسند است چون حضور گسترده‌تری به اشکال مختلف دارد. این بخش از موسیقی قطعاً بخش چالش‌برانگیز و پر سخنی است که در ارتباط با جامعه صحبت بیشتری می‌شود.

نورشرق ادامه داد: من از سن خیلی پایین آواز ایرانی کار کردم و بخش زیادی از زندگی‌ام از دوران نوجوانی تا این لحظه در حال مکاشفه و تفرج در باغ پربار موسیقی ایرانی سپری شده است. علاوه بر این در کشورهای مختلف کنسرت می‌دهم و در فستیوال‌هایی می‌روم که ایرانی کمتر بوده و زندگی کرده و کلاً شناخت نسبت به فرهنگ ایران و ایرانی کم است. دلیلش این است که وقتی به روسیه آمدم متوجه شدم برخلاف روح کمال‌گرایی ما بخش زیادی از مردم ما و کشورمان را نمی‌شناسند و حتی ایران و عراق را اشتباه می‌گیرند. این ماجرا از یک‌طرفه به این گره خورد که با شروع فعالیت موسیقایی با برگزاری برنامه‌های متفرقه و آن چیزی که من را باانگیزه می‌کرد این عدم شناخت مردم به کشور ما و به‌موازات فرهنگ و هنر آن با توجه به حضور بزرگانی مثل فردوسی حافظ و... بوده است. چالش مواجه با فرهنگی که ایران را نمی‌شناسند تبدیل به یک علاقه‌مندی برای من شد. موسیقی ایرانی در شهرهای روسیه نظیر مسکو، سنت پترزبورگ و... مخاطب مشخص دارد که این نوید را می‌دهد اگر موسیقی ایرانی با شناخت فرهنگ مقصد نه خیلی غلیظ و با تلقین و فشار بیش از حد بلکه در آرامش ارائه شود، مخاطب جدی پیدا خواهد کرد.

او در پایان درباره بازخورد حضور ارکستر در روسیه هم گفت: به نظر من حضور ارکستر سمفونیک که با همکاری دوستان انجام گرفت حائز اهمیت می‌تواند باشد چرا که به غیر از یک اکت هنری و پرفورمنس می‌تواند به لحاظ فنی مورد آنالیز و بررسی قرار بگیرد و امیدوارم این اتفاق بیافتد. یکی از این اتفاقات بازخورد آن است که به دو شکل صورت می‌گیرد که یک بازخورد به‌عنوان شنونده صرف است که بلیت خریده و کنسرتی را می‌بیند، اما نگاه دوم مخاطب صاحب‌نظری است که عملکرد را بررسی می‌کند و نظر می‌دهد. در برگزاری و زمان که درگیر این پروژه بودیم سختی‌های زیادی داشت که همه با آرامش یکی یکی حل و آبرومندانه برگزار شد. دغدغه من این بود که از منتقدان و صاحب‌نظران دعوت کنم این اجرا را از نزدیک ببینند. اگر واقعاً زمان برای من وجود داشته باشد چکیده‌ای از آن را به بنیاد رودکی منتقل خواهم کرد. در کل پرفورمنسی بود که اجرا شد. البته من از روز اول تمایل آنچنانی برای برگزاری آن نداشتم، اما از زمان استارت سعی کردم به بهترین شکل رخ دهد، الان که رخ داده امیدوارم ره‌آورد این سفر جمع و رها نشود و ادامه پیدا کند. تلاش می‌کنم گزارش جامعی از سفر ارکستر در اختیار بنیاد قرار بدهم تا به هر شکل بتواند در حد امکان خود به این مجموعه هنری داخلی کمک کند.