سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: چند وقت پیش‌ها بود که در خبرها خواندیم حامد همایون، خواننده موسیقی پاپ که سرعت رسیدنش به اشتهار به سه ماه هم نرسید، در پنج‌ماه گذشته، بیش از 230 اجرای صحنه‌ای زنده را پشت سر گذاشته و رکورد زده است. علاوه بر این می‌دانید که بازار کنسرت‌های موسیقی، و البته نه فقط موسیقی پاپ که استقبال از آن همواره انتظار می‌رود، بلکه حتی موسیقی‌های سنتی و تلفیقی داغ داغ است. از سوی دیگر سینما، با وجود کاهش مخاطب نسبت به سال گذشته همچنان اعداد میلیاردی را این‌سو و آن‌سو می‌کند و حتی تئاتر که تا همین چندی پیش، هنر خواص و اقلیت محسوب می‌شد، این روزها با ارقامی مشابه سینما روبه‌روست؛ همایون شجریان و سهراب پورناظری به همراه عده‌ای بازیگر در کاخ سعدآباد کنسرت ـ نمایشی را روی صحنه بردند که برآورد می‌شود بین هشت تا ده میلیاردتومان بلیت فروخته باشد. در سه سال گذشته باز هم نمایش‌هایی داشته‌ایم که گیشه‌شان به ارقام چندصدمیلیونی و گاه میلیاردی رسیده‌اند.

اتفاقا در این گزارش، موسیقی و سینما را به یک‌سو نهاده‌ایم و فقط در مقایسه با اقتصاد ادبیات، به تئاتر اشاره داریم که ماهیتا کسی تصور نمی‌کرد روزی تا این‌قدر رونق بگیرد. پس، چرا برای ادبیات چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ مگر تئاتر هنر اقلیت نبود و ادبیات در وجوهی جامع‌تر، به مخاطب هدفی گسترده‌تر راه نمی‌جست؟

همه‌اش تقصیر کتاب است!

علی‌اکبر اشعری، رییس سابق کتابخانه ملی ایران، درباره فاصله عجیبی که اقتصاد تئاتر با چرخه تولید و انتشار و فروش آثار ادبی گرفته، معتقد است مشکل این است که مهم‌ترین ابزار ارائه ادبیات، کتاب است! او در این باره می‌گوید: "زلف ادبیات به کتاب گره خورده است و خب کتاب هم وضع مناسبی ندارد. تیراژها پایین است و قیمت‌ها نیز متناسب با هزینه‌های بالای زندگی امروز نیست. توجه داشته باشید که قیمت کتاب‌ها چندان بالا نیست، اما اگر به مناسبات قرار گرفتن یک کالا در سبد فرهنگی خانوار دقت کنید، می‌توانید این مبالغ را بالا در نظر آورید".

اشعری در رابطه با وضع فروش برخی کتاب‌ها می‌گوید: "برخی کتاب‌ها در همین شرایط بد بازار کتاب، اقبال خوبی دارند، مکرر چاپ می‌شوند و به فروش می‌رسند. بنابراین، می‌توان پی برد که بالقوه نیاز به کتاب‌خوانی هست، صرفا باید در تناسب محتوا با علایق و سلایق مردم فکر و تلاش کرد". او در رابطه با این‌که برای فعال‌کردن این ظرفیت‌ها ظرفیت چه باید کرد می‌گوید: "با توجه به وضع بد کتاب، باز برخی کتاب‌ها رونق اقتصادی ایجاد می‌کنند. بنابراین مشکل خود کتاب نیست. باید سیکل درستی مستقر شود. موضوع، محتوا و نویسنده تاثیرگذار است در اقبال مردم به کتاب".

اما اشاره اشعری فراتر از این بحث بر این است که کار نویسندگی رونق ندارد: "نوشتن، کاری وقت‌بر و فرصت‌گیر است؛ نویسنده باید خودش مطالعات درست و بهینه‌ای داشته باشد. بدون اطلاع نمی‌تواند رمان یا شعر بنویسد. وقت زیادی علاوه بر نوشتن، برای مطالعه نیاز دارد. با این حال فروش یک کتاب چه‌قدر از زندگی او را قرار است تامین کند؟ عملا نویسنده اغلب نمی‌تواند نویسندگی را به عنوان کار نخست انتخاب کند".

ادبیات در چمبره فضای مجازی، تئاتر زنده و واقعی

اشعری که پیش از این، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم نیز بوده، حتی وضع چرخه اقتصادی هنر تئاتر را با ادبیات قابل مقایسه نمی‌داند و می‌گوید: "تئاتر و کنسرت در ایران بیشتر مرتبط با طبقه متوسط به بالاست. در مجموع هم می‌توان گفت در سالن‌های نمایش و سینما تعداد محدودی مخاطب داریم. در مقیاس عمومی، وضع موسیقی و نمایش نیز به مانند ادبیات است چون هم همه نمایش‌ها اقبال ندارند. آن دسته که از سویی با علایق مردم مرتبط‌ترند و از چهره‌های سینما هم استفاده می‌کنند، موفق‌ترند".

از سوی دیگر فریاد شیری، در رابطه با همین مقایسه، تحلیل قابل توجهی دارد؛ او که داستان‌نویس، شاعر و مترجم است و نزدیک به دو دهه را در کار نشر سپری کرده و البته سه سال است به طور مستقل مدیر یک انتشارات به نام داستان است، در ابن باره می‌گوید: "توجه داشته باشیم که تئاتر، فراتر از سینما، به نوعی ارتباط مستقیم و زنده با مخاطبش دارد و اهمیت این ارتباط مستقیم اخیرا بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. چرا؟ به لحاظ جامعه‌شناسی، با گسترش فضاهای مجازی اجتماعی، ادبیات و به‌خصوص شعر ما هم به این شبکه‌ها کوچ کرده و تولید و شیوه عرضه آن بسیار نازل شده است. در این شبکه‌ها شما ماهیت تولیدکننده و مخاطب را نمی‌توانی به آسانی تشخیص بدهی و تحلیل کنی. بسیاری‌اش هم دروغین و حباب است. این فضا از بس تصنعی و خسته‌کننده شده، که مخاطب هنر، به دنبال فضای سرزنده‌تر و واقعی‌تری است؛ وقتی هنری مثل تئاتر، به صورت زنده و واقعی و رودررو با مخاطبش می‌تواند ارتباط برقرار کند، در این وانفسای خستگی از مجازی‌بودن همه چیز، مورد توجه قرار می‌گیرد".

نویسندگانی که مَرد اقتصاد شدند!

فریاد شیری می‌گوید به عنوانی ناشری نسبتا کم‌عمر، در حال حذف‌شدن بی‌رحمانه از سوی ناشران دیگر است، اما معتقد است باید بجنگد چون می‌خواهد ادامه بدهد. شیری را نیز باید در ادامه پدیده دهه گذشته نشر آثار ادبی در ایران دید؛ پدیده‌ای که از پیوستن خود تولیدکنندگان آثار ادبی به کار نشر کتاب، شکل گرفت. شیری می‌گوید: "نزار قبانی، شاعر معروف عرب نیز کار نشر کرده است. این‌که شاعر کار نشر را انجام می‌دهد به این دلیل است که او کاری جز این بلد نیست که در حوالی ادبیات نفس بکشد و دغدغه‌های فرهنگی‌اش را بی‌واسطه به سرانجام برساند و کمک کند به حل بحران‌ها. اما ناشران مطرح و سیستم مافیای پخش اغلب نگذاشتند این ایده شاعر ـ نویسنده ـ شاعر، پا بگیرد.

از سویی در استانداردهای جدید کار نشر در جهان، معتقدند که نویسنده و شاعر نباید پس از نوشتن اثر از چرخه اقتصادی کتابش حذف شود. بسیاری از ناشران طی کلاس‌هایی، به تولیدکنندگان آثار می‌آموزند که چه‌طور می‌توانند به فروش بهتر کتاب خود کمک کنند. شاعر مجموعه شعر "آغوشم از سفر پر است"، درباره اجرای این ایده در ایران معتقد است که بدترین شکل ممکن اتفاق افتاده است: "ناشران و اهالی ادبیات در ایران از این الگو استفاده می‌کنند اما به طرز منزجرکننده‌ای! این خود به بحران منجر شده است. نویسندگان و شاعران جدی ما منزوی شده‌اند چون ابزار تبلیغات نداشته‌اند و اهل دغل و ریا هم نبوده‌اند. نویسندگان و شاعران درجه سومی با استفاده از همین ابزارهای شیادانه، آثارشان پرفروش می‌شود. پرفروش‌ترین آثار ما آثار درجه سوم و سطحی هستند. چرا؟ خالق اثر، به جای مطالعه، و اهمیت‌دادن به خلق اثر، همه توانش را مصروف تبلیغات در فضای مجازی و دیگر فضاها می‌کند. نویسنده‌ای داریم که هفته‌ای یکبار در یک شهرستان جلسه رونمایی برای کتابش برگزار می‌کند و این حق از دیگران سلب شده است. درست است که چرخ اقتصاد نشر باید بچرخد اما نه به هر قیمتی. بسیاری از نویسندگان چون نمی‌خواهند وارد این بازی کثیف بشوند، کناره می‌گیرند".

خروج از ریل تعاملات جهانی

به هر حال، مهم‌ترین معبر قطار اقتصاد ادبیات خلاقه، ناشران هستند. آن‌ها امروز کجای کارند؟ مجید جعفری اقدم، مدیر آژانس ادبی و ترجمه پل، بحث را فراتر از داخل کشور می‌داند و فعالیت ضعیف اتحادیه‌ها و تشکل‌های نشر ایران در فضای بین‌المللی را مهم‌تر دلیل انزوای کتاب عنوان می‌کند.

او می‌گوید باید به تعاملات بین‌المللی در سطح جهانی بیندیشیم و تنها راه نیل به این هدف فعالیت درست و بهینه تشکل‌هایی در سطح تعاملات بین‌المللی است که بتوانند در مقام حلقه واسط بین پدیدآورندگان و تولیدکنندگان آثار از یک سو و مخاطبین آثار و خدمات در بازارهای بین‌المللی کتاب فعالیت ‌کنند.