سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمد رضا کاتب، داستان نویس معاصر گفت: استفاده از نماد واستعاره امروز ابعاد وسیعی گرفته است. امروز دیگر استعاره و نماد آثار ما، واقعیت یا حقیقت را منعکس نمی کند، بلکه آن را می سازد. تصور ما  از جهان و انسان را می‌سازد. وبدون آن ما برای متصور کردن این جهان لغزنده و بی‌شکل دست‌مان خیلی خالی می شود.

کاتب گفت: یکی از نشانه‌های آثار هنری وادبی دوران ما این است که آن ها موجوداتی چند زیستی هستند. یعنی این آثار می‌توانند در ساحت‌ها وسطح‌های مختلف، هم زمان زندگی جداگانه‌ای داشته باشند، و چند جور مختلف زندگی، رشد وحرکت کنند. به همین دلیل یک اثر هم می‌تواند بر مبنای استعاره ونماد شکل بگیرد وهم تن به قواعد دنیای رِئال بدهد وهم جهانی با قوانین خاص خود خلق کند.

محمد رضا کاتب توضیح داد: این ساحت‌های مختلف مثل چرخ دنده‌های یک ساعت می‌مانند. با آن که سرعت وحجم  هر چرخ دنده در ساعت با چرخ دنده‌های دیگر یکی نیست اما در نهایت همه چرخ دنده‌ها به صورتی حرکت می کنند که در کار  چرخ دنده‌ها واجزای   متحرک  دیگراشکالی ایجاد  نکنند.  شکل دهنده‌های زیادی مثل هارمونی و... وجود دارد که می‌تواند اجزا را با هم میزان کند. سرعت و جهت حرکت وقدرت هر چرخ دنده را هار مونی وباقی شکل دهنده‌ها تعیین می کند.

نویسنده‌ رمان "هیس" گفت: گاهی ممکن است ما با رمان، فیلم یا نمایشی رو به رو شویم وحس بکنیم یک جای کار می لنگد. وحتی تا آخر کار نتوانیم بفهمیم مشکل کجاست. اگر ساحت‌ها ومسیرهای مختلف با هم هماهنگ نباشند یا لایه‌ها انعطاف کافی از خودشان نشان ندهند، مشکلات متعددی رخ می‌دهد.

او در ادامه گفت: مسئله‌ انعطاف پذیری ساحت‌ها در این نوع آثار بیشترین دقت را هنگام طراحی می طلبد، چون بر خلاف گذشته، در این جا آن کسی که باید هارمونی را ایجاد کند نویسنده یا خالق اثر نیست. این  سطح ها ولایه ها باید چنان متحرک وقابل انعطاف باشند که بتوانند با ذهنیت های متفاوت مخاطبین شان خودشان را هماهنگ کنند، و باز به حرکت شان ادامه بدهند، چون با کوچکترین مشکلی عقربه‌های این ساعت از حرکت می‌افتند و مخاطبین  دیگر نمی‌توانند ذهنیت خودشان را با این ساعت به خودشان نشان بدهند. مخاطبین باید بتوانند با هر سطح نگاهی  به وسیله‌ ساحت‌ها وزمینه‌های مختلف اثر قسمت های مختلف خودشان را پوشش بدهند. و این جاست که لایه‌ها وسطح‌های مختلف به هم وصل می‌شوند و کنار هم قرار می‌گیرند .

کاتب معتقد است: استعاره و نماد ما را به جنبه‌های مختلف چیزها می رساند. نظر ما را به سوی مقصدهای کوچک وبزرگی که قبلا مقصد ما نبوده یا اصلا نبوده جلب می‌کند. گاهی بخش‌هایی از تفکرمان  را ما  به وسیله آن‌ها کشف می‌کنیم و باعث رویت آن‌ها می شویم.

نویسنده‌ کتاب‌های "آفتاب پرست نازنین" و "بالزن‌ها" این گونه تبیین کرد که: استعاره ونماد یک چیز غیر واقعی را تبدیل به چیزی واقعی وحتی واقعی تر از زندگی جاری مان می‌کند. واین طوری است که یک جهان غیرواقعی به تجربه شخصی ما بدل می‌شود.

کاتب در پایان گفت: استعاره و نماد تو را وادار می‌کند که حرکت کنی. باید حرکت کنی وجزیی از مسئله‌ات بشوی. پس این نوع آثار نمی‌گذارند بی‌حرکت مثل خواننده‌‌ رمان‌های کلاسیک یک گوشه بنشینی و پا روی پا بیندازی و تماشا کنی.