سرویس معماری هنرآنلاین، سمانه رستمی هنرمند جوانی است که با الهام از تمدن کهن ایرانی و پیوند آن با مدرنیته توانسته دریچه‌ای تازه به دنیای دکوراسیون با هویت ایرانی بگشاید. استقبال مخاطبان از نمایشگاه دکوراسیون "طلوع تمدن" که در ایتالیا برگزار شد، بیانگر جذابیت فرهنگ و هنری است که از دل تمدنی هزاران ساله برآمده است. رستمی که با الهام از موتیف‌های نقش گرفته بر سفال‌های کلپورگان این نمایشگاه را رقم زده، معتقد است که دستیابی به فضایی ایرانی و مدرن نیاز امروز جامعه در حوزه دکوراسیون و معماری است. آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی هنرآنلاین با این هنرمند است.

 

از کجا کار در حوزه دکوراسیون و معماری را آغاز کردید؟

رشته اصلی من گرافیک است به همین خاطر بالغ بر 16سال است که به فعالیت در حوزه‌های گرافیکی مشغول هستم. البته فعالیت‌های متعددی که در زمینه‌های تجسمی داشتم و حضور در کارگاه اساتید مختلف سبب شد که از 10 سال پیش به سمت کار حرفه‌ای دکوراسیون جذب شوم و در این زمینه شروع به فعالیت کنم.

چطور شد که تصمیم گرفتید فضایی متفاوت از دکوراسیون‌های معمول و با الهام از تمدن کهن ایرانی اجرا کنید؟

طی این سال‌ها می‌دیدم که در تمام پروژه‌هایی که اجرا می‌کنم، کمبودی در حوزه دکوراسیون با مفهوم و محتوای ایرانی وجود دارد. در واقع اغلب پروژه‌های من به گونه‌ای بود که باید شکلی مدرن به دکوراسیون داخلی می‌بخشیدم، اما در این میان می‌دیدم که تقریباً اکثر کارفرمایان درخواست فضایی با هویت ایرانی را نیز در درون کار خود دارند. به این معنا که اغلب سفارش‌دهندگان از من می‌خواستند تا فضایی مدرن برای آن‌ها طراحی کنم اما، این طراحی با مشکلی بزرگ مواجه بود زیرا  همه می‌خواستند گوشه‌ای از خانه‌شان سنتی باشد! این در حالی است که وصل کردن یک فضای کاملاً ایرانی به یک نگاه مدرن کار بسیار سختی است و بیشتر حالتی مصنوعی به فضای موجود می‌بخشد؛ به همین خاطر جذب این موضوع شدم و بر روی آن به مطالعه پرداختم. در طی سالیانی که به کار  طراحی داخلی مشغول بودم همیشه با این مسئله  روبرو می‌شدم. پس از گذشت این زمان طولانی و با توجه به سابقه‌ گروهی که همراه من فعالیت می‌کنند، بر آن شدم تا طرحی نو و خلاقانه را به دنیای طراحی دکور ایرانی وارد کنم.

نمایشگاه دکوراسیون طلوع تمدن

اجرای نمایشگاه ایتالیا از کجا شکل گرفت و شروع شد؟

در واقع نمایشگاهی که در ایتالیا برگزار کردم، دومین اجرای من از این نحوه کار بود. اجرای نخست من سال گذشته در تهران به نمایش گذاشته شد و با استقبال بسیار خوبی رو به رو شد به نحوی که 80 درصد کارها در همان نمایشگاه به فروش رفت. در این نمایشگاه من بنا بر تجربیاتی که در حوزه دکوراسیون داشتم سعی کردم که روی سبک و استایل جدیدی کار کنم که کمتر کسی در آن به فعالیت پرداخت است؛ زیرا اغلب حرکت‌هایی که در این زمینه انجام شده، معمولاً ترکیبی از نقش‌ها و پارچه‌های آماده یا گلیم و گبه‌های منطقه‌ایی است که همکاران آن را با ترکیب‌بندی رنگی کنار هم  چیدمان می‌کنند اما من سعی کردم که موتیف‌های کهن ایرانی را به درون فضای خانه هدایت کنم.

این موتیف‌ها از کجا سرچشمه گرفتند؟

ایران با سابقه تاریخی غنی؛ شهر به شهر دارای تصاویری ارزشمند و برجسته از فرهنگ و رسوم این مرز و بوم را در دل خود به یادگار دارد. این طرح‌ها قابلیت بسیاری برای به روز شدن را در دل خود پنهان ساخته‌اند. امروز دغدغه آن را ندارم تا وقتی طرحی مدرن به یادگار می‌گذارم کپی و نمادی از اروپا و امریکا باشد بلکه سعی دارم طرحی نو با سابق‌هایی کهن را به تصویر درآورم، زیرا دیگر کسی نمی‌خواهد بخشی از اقامتگاه خود را صرفاً سنتی کند. در واقع سنت در گوشه گوشه فضا به چشم می‌خورد و در این نوع نگاه، مدرنیته با فرهنگ کشورمان در هم می‌آمیزد. به نظرم این راه شروعی برای جاده‌ایی بی‌پایان به وسعت جهان ماست.

پس بر مبنای این نوع اندیشه دومین نمایشگاه را نیز باز هم با موتیف‌های ایرانی شکل دادید؟

بله. نمایشگاه سال گذشته من بر مبنای سفال‌های کلپورگان که مربوط به منطقه سیستان و بلوچستان است، در تهران برگزار شد. همان‌طور که می‌دانید این سفال‌ها قدمتی هفت هزار ساله دارند و خبر از تمدنی کهن می‌دهند و مجموعه آثار این منطقه به حدی غنی است که مدت‌ها می‌توان روی آن کار کرد. به همین جهت دومین نمایشگاه را در ایتالیا و با همان نگاه به سفال‌های کهن کلپورگان اجرا کردم.

چرا سفال‌های کلپورگان را برای اجرای این نمایشگاه‌ها انتخاب کردید؟

این سفال‌ها دارای طرح‌های خاصی هستند. از آنجایی که رشته اصلی من گرافیک است، همواره به دنبال مفاهیمی هستم که نگاهی نزدیک به این حوزه داشته باشد. با توجه به اینکه سفال‌های کلپورگان دارای تصاویری نزدیک به فضای گرافیکی است و المان‌هایی مناسب برای چنین نگاه بصری دارد، آن را انتخاب کردم. البته همه نقاط ایران دارای ویژگی‌های منحصر به فرد بصری است و من قصد دارم که در آینده روی دیگر شهرهای ایران تمرکز کنم و مجموعه‌های آتی را از شهرهایی چون خراسان، خوزستان، گیلان، چهارمحال و بختیاری و ... انتخاب کنم. نکته دیگر این است که سفالگری در روستای کلپورگان از توابع شهرستان سراوان سیستان و بلوچستان بنا به روایتی، قدمتی نزدیک به ۵ هزار سال دارد. زنان و دختران سفالگر این روستا، به عنوان میراث‌داران این هنر کهن به شیوه‌ای کاملاً سنتی به خلق سفالینه‌هایی می‌پردازند که در عین کاربردی بودن، برای قوم بلوچ و به خصوص روستای کلپورگان کارکردی هویتی پیدا کرده است که متأثر از باورها و اعتقادات قوم بلوچ، همچنین روان زنانة این هنرمندان و دارای فرم‌ها و نقوشی منحصربه فردند که اگرچه در نگاه اول ساده و ابتدایی به نظر می‌رسند اما از لحاظ تجسمی و بصری دارای ساختاری منسجم بوده و جدا از آن دارای معانی و مفهوم‌اند. از دیدگاه انسان‌شناسی، هنر شامل اشیایی با ویژگی‌های معناشناختی و زیبایی شناختی است که برای نمایاندن و یا بازنمایی به کار گرفته می‌شود چرا که سفالگری همواره در پاسخ به نیازهای اولیه جوامع بشری شکل گرفته است و این امر مختص منطقة بلوچستان نیست. در مطالعات انسان‌شناسی هنر، شی هنری بر اساس سه مؤلفة اصلی زیبایی‌شناسی، کارکردشناسی و معناشناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. من نیز بر مبنای این تفکر و وجود خلأ طراحی داخلی مدرن برای پهنه گسترده ایران، با نگاه به شهرهای مختلف، نخستین مجموعه از پروژه‌ی ایرانی مدرن  را در دی‌ماه 1396 رونمایی کردم. البته همان‌طور که گفتم این پروژه به وسعت تمام شهرهای ایران قابل اجراست و در آینده‌ایی نزدیک از مجموعه‌های بعدی رونمایی خواهم کرد.

نمایشگاه دکوراسیون طلوع تمدن

فکر می‌کنید چه نکته‌ای در آثار این نمایشگاه برای یک مخاطب جذاب است و او را به این سمت متمایل می‌کند که دکوراسیونی را با مفهوم ایرانی خریداری کند؟

تاریخچه این ایده از اینجا شکل گرفت که ایران سرزمینی پهناور از لحاظ جغرافیایی است، به همین سبب در طی تاریخ؛ فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف در گستره این سطح پدید آمده است. هر اقلیم، تمدنی مختص خود را به وجود آورده است و هر تمدن، فرهنگ زیستن برای آن محدوده جغرافیایی را شکل داده؛ به همین جهت، امروز ما با دریایی از تصاویر و المان‌هایی از فرهنگ و زندگی مردمانی که نسل به نسل با تغییر آب و هوا  و پیشرفت علم، وسایل زندگی خود را می‌آراستند، مواجهیم. به نظرم هر فضایی می‌تواند افراد را جذب کند یا برای همیشه خاطرهایی تلخ به یادگار بگذارد. این فضا می‌تواند خانه، محل کار و یا یک اقامتگاه موقت باشد. در برنامه‌های جهانی که توجه دولت‌ها و مردم به سوی سفر کردن است، یکی از نکات مهم  طراحی هتل‌ها، خانه‌های بومی، هاستل‌ها و ... است. این نکته بجاست که هدف از سفر برای افراد مختلف متفاوت است اما آنچه که میزبان باید به آن توجه کند، ایجاد حس آرامش و خاطره‌انگیز برای مسافر است تا بتواند در جهت جذب مشتری وفادار به اقامتگاه خود درست عمل کند و در این راستا نیز تأثیر فرهنگی بر مخاطب بگذارد. ایده طراحی پروژه‌ "ایرانی مدرن" به این سبب شکل گرفت که تلفیق نوینی باشد بر پایه این فرهنگ و تمدن!

فکر می‌کنید چرا طراحی دکوراسیون ما هنوز شکل و شمایلی مشخص از هویت ما به دست نیاورده است؟

امروزه به دلیل وجود وسایل ارتباط جمعی و تعداد بی‌شمار نرم‌افزارهای کامپیوتری، افراد زیادی در حوزه طراحی مشغول به کار هستند اما نکته قابل تأمل اینجاست که استفاده از نرم‌افزار و دانستن مبانی ترکیب در فضا برای طراحی کافی نیست! طراحی کردن، ساختن یک فرآیند فرهنگی است. از همین روست که طراحان در دنیا انگشت شمارند زیرا به راحتی نمی‌توان پروژه‌ای را طراحی و به نمایش گذاشت بلکه فرآیند طراحی بر پایه اقلیم‌شناسی، جامعه‌شناسی و فرهنگ منطقه‌‎ایی آغاز می‌شود و بر اساس کاربری و قرارداشتن در برهه زمانی به نتیجه می‌رسد. من بنیان نوینی را در طراحی مدرن ایرانی پایه‌ریزی کردم و بر آنم تا بر اساس المان‌های هر منطقه از ایران دگرگونی در فرهنگ طراحی دکوراسیون ایرانی پدید آورم و البته که در این راستا گروهی در کنار من حضور دارند تا در کنارم به این طرح‌ها جامعه عمل بپوشانند.

ظاهراً در ابتدای نمایشگاه شما پرفورمنسی نیز اجرا شد. این پرفورمنس درباره چه بود؟

پرفورمنسی که در افتتاحیه کار شد، موضوعی مرتبط با هنر داشت. این برنامه سعی داشت که بیان کند، نقش زن‌ها در هنر بسیار پررنگ است و زن‌ها خالق هنر در دنیا هستند به همین خاطر وجود زن‌ها برای هنر سازنده است.

نمایشگاه دکوراسیون طلوع تمدن

و سخن آخر؟

همیشه در هر راهی دشواری‌ها، کاستی‌ها و در کل سختی‌ها بیشتر به چشم می‌آید اما من به آینده‌ایی درخشان امیدوارم. من معمار نیستم، اما در حوزه‌های عکس، گرافیک، معماری داخلی و خلق تصاویر ذهنم به عنوان مجسمه فعالیت می‌کنم. شکلی که ساختمان‌های امروزی ما خصوصاً در تهران که با کپی‌برداری از معماری رومی دارد، بسیار شرم‌آور است. وقتی در شهرهای کویری چون: یزد، کرمان، اصفهان و ... برج‌های بلند با نمای سنگی یا شیشه‌ایی می‌بینیم، وقتی در خطه شمال کشور سقف‌های شیروانی فراموش می‌شود، تنها باید تاسف بخوریم و از کسانی که این طرح‌ها را پیاده می‌کنند، سوال کنیم که چطور نمی‌دانند معماری بر اساس اقلیم و جغرافیا شکل گرفته است؟ اگر امروز ما مدعی تمدن هستیم، چطور نمی‌دانیم معماری منطقه‌ایی، نشان از هویت و فرهنگ آن منطقه دارد؟ در گذشته‌های دور نه این حجم تبادل اطلاعات وجود داشت و نه انتقال تجربه اما مردم باهوش و ذکاوت بر اساس آب و هوای اقلیم خود شاهکارهایی خلق می‌کردند که امروز با تمام پیشرفت علم و تکنولوژی هنوز انجام برخی از آن کارها برای تیم‌های علمی جای سوال و بررسی دارد. ما به عنوان هنرمند، معمار، سازنده در هر شغلی که مشغول به آن هستیم ورای اهداف شخصی خود که در آن حرفه ما را نگه داشته است، مسئولیت دیگری هم داریم و آن به جا گذاشتن یک اثر برای ادامه حیات است.