سرویس سینمایی هنرآنلاین: او در کابل به دنیا آمد. 14 ساله بود که پس از ورود نظامیان اتحاد جماهیر شوروری سابق به افغانستان به فرانسه مهاجرت کرد. پس از دوران مدرسه، در دانشگاه هنرهای زیبای فرانسه درس خواند و پس از آن نیز در دانشگاه فنیکس که دانشگاه سینماست، تحصیلاتش را ادامه داد.

اکرم 52 ساله در حال حاضر در پاریس زندگی می‌کند، شهری که در آنجا اولین فیلم بلندش "بچه کابلی" (2008) ساخت که در شصت‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی ونیز روی پرده رفت و جوایزی را از سایر جشنواره‌ها به دست آورد، از جمله جشنواره فجر. اکرم که دست‌کم 10 سال است به عنوان فیلمبردار و بعد مستندساز با تلویزیون فرانسه همکاری دارد، پس از وقفه‌ای پنج ساله دومین فیلم بلند و داستانی خود را جلوی دوربین برد؛ فیلمی با نام "وژمه؛ قصه عشق افغانی" (2013) که جایزه بهترین فیلمنامه را در جشنواره ساندنس برنده شد و به عنوان نماینده رسمی کشور افغانستان به بخش اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان هشتادوششمین دوره از جوایز آکادمی معرفی شد. اکرم امسال یکی از سه داور بخش فیلم‌های اول جشنواره جهانی فیلم فجر بود.

او در گفت‌وگو با خبرنگار ما درباره سینمای ایران و تفاوت آن با سینمای افغانستان صحبت کرد که بخشی از آن می‌خوانید.

از چه سالی فیلمسازی را به طور حرفه‌ای آغاز کردید؟

از سال 1995 به این  طرف شروع به ساخت فیلم‌های مستند و داستانی کردم. اولین کارم برای یکی از شبکه‌های تلویزیونی فرانسه بود. یک فیلم مستند برای آن‌ها ساختم. اولین فیلم داستانی‌ام نیز "بچه کابلی" نام دارد که در سال 2008 اکران شد و در جشنواره فیلم فجر نیز جایزه گرفت.کار سینمایی دوم من "وژمه، غزلنامه عشق افغانی" است که در 2013 اکران شد و به جشنواره کن هم راه یافت.

چطور شد به عنوان عضو هیئت داوران سی و ششمین جشنواره فیلم فجر ایران انتخاب شدید؟

در سال 2009 به خاطر فیلم "بچه کابلی" مهمان جشنواره فیلم فجر بودم و حتی جایزه بهترین کارگردان را گرفتم. به همین دلیل دوستان جشنواره از من خواستند به عنوان داور در این جشنواره شرکت کنم که بسیار خوشحال شدم.

نظر شما به عنوان یک فیلمساز و همچنین داور جشنواره جهانی فیلم فجر درباره همکاری فیلمسازان ایرانی و افغانستان و ساخت فیلم‌هایی با موضوع اشتراکات فرهنگی دو کشور چیست؟

فکر می‌کنم تنها مرز سیاسی است که ایران و افغانستان را از یکدیگر جدا کرده است. به نظرم مرزهای هنری باید بین ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و حتی بخشی از پاکستان از بین برود چون ما یک فرهنگ مشترک داریم. مثلا ما نباید هیچ مرز هنری با کشورهایی که نوروز در آن‌ها جشن گرفته می‌شود داشته باشیم و من فکر می‌کنم اگر با این کشورها همکاری کنیم قدرتمان بیشتر می‌شود. سینمای ایران طی 30 سال گذشته پیشرفت‌های زیادی داشته در حالی که سینمای افغانستان پیشرفت چندانی نداشته است. اگر بتوانیم با ایران و تاجیکستان و ازبکستان و... همکاری کنیم و فیلم‌های خوبی بسازیم اتفاق خوبی به وقوع خواهد پیوست. ما به عوامل تکنیکی سینمای ایران نیاز داریم.

دغدغه‌های شما برای فیلمسازی چه بوده و چه چیزهایی را در فیلم‌هایتان نشان می‌دهید؟

از وقتی تحصیل در رشته هنر را آغاز کردم می‌خواستم فرهنگ کشورهای فارس زبان چه افغانستان و چه ایران را به همه نشان دهم و همیشه فکرم این است که فیلم من باید به زبان فارسی باشد اگرچه من در فرانسه زند گی می‌کنم، اما تابه حال فیلمی به زبان فرانسوی نساخته‌ام زیرا می‌خواهم فرهنگ ما در جهان بازتاب داده شود.

 خودتان هم فیلم‌های ایرانی را می‌بینید؟

بله من از چند سال پیش به این طرف به تماشای فیلم‌های ایرانی علاقه پیدا کرده‌ام. خصوصا وقتی در دانشگاه بودم با آقای کیارستمی در پاریس آشنا شدم. بار اولی بود که یکدیگر را می‌دیدیم، اما انگار سال‌هاست که همدیگر را می‌شناسیم چون ایشان هم به شعر و ادبیات فارسی مثل من علاقه خاصی داشت از آن زمان، همیشه در جشنواره‌های فیلم ایرانی در هر جا باشد، شرکت می‌کنم و سینمای ایران برای من سینمای جالبی است.

از گفته‌هایتان مشخص شد که کارگردان مورد علاقه‌تان آقای کیارستمی است؟

بله، البته کیارستمی دوست ویژه من بود. در کل دوستان هنرمند ایرانی زیادی دارم.

نظرتان راجع به فیلم و سریال‌های ایرانی چیست و به نظرتان  مردم افغانستان علاقه به دیدن این نوع آثار دارند؟

در افغانستان مردم شوق زیادی به تماشای فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی دارند. البته به من پیشنهاد زیادی برای ساخت سریال داده شده است، اما من گرایش خاصی به ساخت سریال ندارم. وقتی می‌بینم در افغانستان سریال‌های ترکیه‌ای به فارسی دوبله می‌شود، ناراحت می‌شوم. نظر من این است که سریال‌های ایرانی در افغانستان پخش شوند چون ما هم زبان و هم فرهنگ هستیم.

آیا در آینده تصمیم خاصی دارید که با فیلمسازان ایرانی برای افغانستان، تاجیکستان و دیگر مناطق و مردم فارسی زبانان فیلم بسازید؟

بله. زمانی که به ایران آمده بودم برای اولین بار یک فیلمنامه نوشتم که داستان آن بین ایران و افغانستان مشترک بود، اما متاسفانه به جایی نرسید و همیشه درصدد بودم با دوستان ایرانی خود فیلم بسازم و حتی برای فیلم "بچه کابلی" بخشی از دست اندرکاران مانند صدابردار و نورپرداز از ایران بودند. علاقه مندم  که یک همکاری بین هر دو مملکت در عرصه سینما شکل گیرد.