سرویس معماری هنرآنلاین، این اثر که مدیر گزارش‌های آن جوزپه زاندر است توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری انتشار یافت.

زنده‌یاد دکتر باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی که علاقۀ بسیاری به انتشار این گزارش‌ها داشتند، در پیشگفتاری که بر ترجمۀ فارسی نوشته‌اند دربارۀ جایگاه و اهمیت اقدامات انجام‌شده و گزارش‌های آن توضیحات وافی به دست داده‌اند. اینک پس از شانزده سال از انجام ترجمه، خواست زنده‌یاد شیرازی تحقق یافته و این کتاب در اختیار خوانندگان فارسی‌زبان قرار گرفته است.

 در متن پیشگفتار این کتاب آمده است:

تشکیل وزارت فرهنگ و هنر (در سال ۱۳۴۲) و به تبع آن سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران در سال‌های چهل، مصادف است با تحولات ویژۀ فرهنگی در جهان پس از جنگ جهانی دوم و پیدایش نگرش‌های نو در ارتباط با حفاظت، مرمت، و احیای بناها و بافت‌های تاریخی که می‌توان تبلور آن را در منشور ۱۹۶۴ ونیز و تولد نهادهای غیردولتی و دولتی ملی و بین‌المللی مرتبط به این امر، نظیر ایکوموس (شورای بین‌المللی بناها و محوطه‌های تاریخی) یا برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های وسیع سامان‌دهی شهرهای تاریخی در اروپا، به‌ویژه انگلستان، مشاهده کرد. هرچند جهت‌گیری‌های چشم‌گیر و مؤثر در اروپا در این ارتباط عمدتاً زاییدۀ ویرانی‌های گستردۀ حاصل از جنگ بود، ولی به هر حال ایران به سان سایر کشورهای جهان از این نهضت متأثر گردید.

تشکیل سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران را در سال ۱۳۴۵/۱۹۶۶ در واقع با هدف تبعیت از منویات مورد قبول جهانی منشور ونیز باید تعبیر کرد، که قصدش علمی کردن مرمت بناهای تاریخی بر اساس اصول مورد توافق بین‌المللی بود. هرچند اوج‌گیری فعالیت‌های عمرانی در کشور، گسترش انفجاری شهرها و رواج اقتصاد وابستۀ مصرفی، موجودیت بناها و بافت‌های تاریخی کشور را به شدت تهدید می‌کرد و ضرورت اتخاذ سیاستی جدی را از سوی دولت و تبعیت از فشارهای فرهنگی بین‌المللی (به‌ویژه از سوی یونسکو) ایجاب می‌کرد. سازمان مذکور به منظور دست‌یابی به فن‌آوری‌های درخور مرمت و آشنا ساختن نسل جدید متخصصین و هنروران بومی با معیارها و اصول جدید، اقدامات اساسی فراوانی را به کار بست که از آن جمله می‌توان بهره‌گیری از امکانات تخصصی و علمی مؤسسۀ ایتالیایی مطالعات خاور دور و نزدیک را یاد کرد.

این مؤسسه که از حمایت‌های بخش فرهنگی وزارت امور خارجۀ ایتالیا برخوردار بود، از همکاری‌های علمی و توان‌های تخصصی سایر مؤسسات علمی ـ فرهنگی و دانشگاهی ایتالیا بهره می‌برد که در مورد ایران به طور اخص باید از دانشگاه رم (دانشکدۀ معماری ـ دورۀ تخصصی مطالعه و مرمت آثار تاریخی) و مرکز مرمت ایتالیا یاد کرد.

سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران صرف نظر از جلب همکاری‌های مؤسسۀ فوق، از مساعدت‌های علمی دانشکدۀ معماری فلورانس، دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشکدۀ معماری و شهرسازی (انستیتو مرمت) دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق)، دانشگاه فارابی، مشاوران سوییسی، فرانسوی، و آلمانی و جز آن‌ها بهرۀ فراوان برد که خوشبختانه تجربیات هر یک از ایشان در میدان‌های مرمتی ایران منتشر شده و در دسترس است.

ولی در این میان، نقش فعالیت‌های مشترک سازمان و ایزمئو به علت طبیعت سازندۀ فرهنگی آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود؛ که ثمرۀ آن، برقراری انضباطی قابل قبول جهانی از نقطه نظر مرمت و تربیت نیروی انسانی قابل توجه مرمتگر، در ایران بود که جایزۀ بین‌المللی آقاخان در ارتباط با همین همکاری در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) به سازمان و ایزمئو تعلق گرفت.

نوع مدیریت و همکاری‌های این دو سازمان ایرانی و خارجی و تجربیات مثبتی که به دست آورد، سرمشق خوبی به شمار می‌آید. قدر مسلم، همکاری نسبتاً درازمدت دوازده ساله، خاطره‌ای ماندگار از ایتالیائیان در ایران باقی گذارد.

شایستۀ یادآوری است که در دوران همکاری سازنده و بارور ایتالیائیان در مرمت برخی از آثار شاخص ایران به نام برخی از پرآوازه‌ترین شخصیت‌های علمی ـ فرهنگی ایتالیا نظیر پروفسور زاندر و پروفسور توچی (رئیس سابق مؤسسۀ ایزمئو) برخورد می‌کنیم و افرادی که در دوران این همکاری به حق، شایستگی نام محقق را یافتند، مانند دکتر گالدییری که سهم بسزائی در شناساندن معماری اسلامی ایران به جهانیان ایفا کرد. شاید می‌توان به جرأت گفت که در طول یک‌صد سال تاریخ همکاری‌های باستان‌شناسی بیگانگان در ایران، برای اولین بار بود که نهادی از کشوری بیگانه موضوع مرمت را در ایران مطرح ساخت؛ مرمتی که بستری برای تحقیقات دقیق علمی دربارۀ تاریخ معماری و هنر ایران را فراهم ساخت. شخصیت‌هایی نظیر پروفسور سن پاولزی، مورا، کرما، روتوندی، چربینو، و تیلیا هر یک خدمات صادقانه‌ای را به فرهنگ مرمت ما تقدیم داشتند که به یادماندنی است.

مجموعۀ گزارشی که تقدیم می‌گردد و به همت همکار فرزانه‌مان آقای دکتر اصغر کریمی از زبان فرانسوی به فارسی برگردانده شده است، مربوط به دورانی است که نطفه‌های این همکاری در حال شکل گرفتن بود. شیوۀ صادقانه ارائه گزارش، خود این معنا را روشن‌تر می‌کند. مراحل پیشرفتۀ کار طی گزارش جداگانه‌ای منتشر شده است که خوشبختانه غالباً ترجمه شده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. دریغ بود این آغاز همکاری که خود شامل مدارک و مستندات عمده‌ای از چند بنای شاخص فرهنگی معماری ایران است و مورد درخواست بسیار علاقه‌مندان بود، منتشر نشود.

اسفند ۱۳۷۹

باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی