سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: خوزه گارسیا ویلا در ایران چندان شناخته شده نیست. او از شاعران پیشرو، خلاق و شناخته شده نیمه اول قرن بیستم به حساب میآید.
ویلا در 5 آگوست 1908 و در مانیل فیلیپین متولد شد. پدر او شمعون ویلا، پزشک شخصی امیلیو اگونالدونخستین رئیس جمهور فیلیپین و مادرش گویا گارسیا ملاکی متمول و ثروتمند بود. او تحصیلاتش را در فیلیپین گذراند. ابتدا در رشته پزشکی و بعد حقوق نام نویسی کرد و چیزی نگذشت که استعداد و شور و شوق حقیقیاش را در هنر یافت.
ویلا نخست نقاشی میکرد، چندی بعد به واسطه شروود آندرسون - یکی از نویسندگان برجسته آمریکایی که در پدید آمدن داستان کوتاه مدرن نقش بسیار مهمی ایفا کرد - و علاقه بسیاری که به او داشت، به داستان کوتاه روی آورد و نهایتا استعداد حقیقیاش در اواخر دهه سی در شعرهای کاملا تجربی و بدعتگرایش نمود پیدا کرد.
گارسیا ویلا با اسم مستعار Doveglion - مشتق شده از سه کلمه Dove (کبوتر) Eagle (عقاب) و Lion (شیر) - که آن را به واسطه شعری از ای.ای.کامینز که به او تقدیم شده بود انتخاب کرده بود، آثارش را به زبان انگلیسی مینوشت.او در شعرهایش از علائم سجاوندی - خصوصا ویرگول- استفاده وسیعی میکرد. ویلا بعد از هر کلمهای در شعرش یک ویرگول قرار می داد و از این جهت شعرهایش را شعرهای کاما(=Comma Poems) مینامید. این سبک نامتعارف ویلا باعث میشد خواننده بعد از قرائت هر کلمه بالاجبار مکث کند و دائما در فرآیند خوانش متن با وقفههایی متوالی رو به رو شود. اما شعرهای او فقط به شعرهای کاما منحصر نمیشود. خلاقیت او بیشتر به واسطه تاکید او بر مسئله زبان، آشنایی زدایی و هنجارگریزی از قواعد سفت و سخت شعری ای که تا به آن روز به عنوان اصلی ثابت شده بود، نمود پیدا میکند.
از مجموعه اشعار ویلا میتوان به صداهای بسیار (Many Voices)، شعرهایی از داوِگلایِن (Poems by Doveglion) و جلد دو (Volume Two) اشاره کرد. این شعرها به ترتیب در سال های 1939 ، 1941 و 1949 به چاپ رسیده است. اگر چه ویلا بیشتر عمرش را در آمریکا زندگی کرد - چیزی در حدود 67 سال - اما تاثیر زیادی در ادبیات فیلیپین داشت. از او در ادبیات انگلیسی نیز به عنوان شاعری قدرتمند ، تجربی و نامتعارف یاد می شود.
ویلا در سن 88 سالگی، در 5 فوریه 1997 و در نیویورک درگذشت. شعری که از او می خوانید برگرفته شده است از کتابی با عنوان شعر مدرن آمریکا (Modern American Poetry,B.Ranjan,London,1950) :
یک ساعت دیواری ، یک ساعت دیواری نبود
و نه هیچ چیز دیگری
یک ساعت مچی بود.
یک ساعت مچی ، یک ساعت مچی نبود
و نه هیچ چیز دیگری
یک ساعت دیواری بود.
هر دو می گفتند تیک تاک
و نه هیچ چیز دیگری
آن ها می گفتند تاک تیک.
شاید زیرا
یا زیرا شاید
یا شاید هر جفتش.
یا زیرا اصلا
قانونی وجود ندارد
در برابر زمان یک شبح.