سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: شاعران اهل بیت حضرت زینب را اسطوره‌ی صبر لقب می‌دهند. در میان شاعران معاصر، شاعران بسیاری می‌یابیم که در منقبت حضرت زینب (س) شعر سروده‌اند. حتی در کند و کاوی بیشتر شعر کلاسیک فارسی را نیز مشحون از این مضامین می‌بینیم. کامران شرفشاهی می‌نویسد: با مرور تاریخ شعر پارسی پس از ظهور اسلام به نظر می‌آید آثار شعرایی که دارای گرایش‌های شیعی بوده‌اند بیشتر در معرض گزند روزگار قرار گرفته است، چنان که از شاعرانی مانند رودکی که پدر شعر فارسی شمرده می‌شود اشعار قابل ملاحظه‌ای باقی نمانده و دیوان موجود شعر رودکی که معاصرانش وی را شاعری فاطمی‌معرفی کرده‌اند، حاصل مطالعه و گردآوری پژوهشگران معاصر است.

در آثار شاعران قرون سوم وچهارم هجری اگر ذکری از اهل بیت (ع) دیده می‌شود غالبا همراه با کلی‌گویی و اشاره است و بیشترین تأکید آنان بر پنج تن آل عباست. به تحقیق قدیمی‌ترین ذکر نام مبارک حضرت زینب (س) در شعر حکیم کسایی مروزی دیده می‌شود که در اواخر دوره سامانی و اوایل عصر غزنویان می‌زیسته و وفات وی را 394 هجری ذکر کرده‌اند. جای دریغ دارد که گفته شود آثار کسایی در پی شرارت‌های تعصب‌گرایانه از بین رفته است. و در حال حاضر حدود فقط 200 بیت از آثار این شاعر شیعی به یادگار مانده است. وی در یکی از سروده‌های عاشورایی خویش درباره حضرت زینب (س) چنین آورده است

 آن زینب غریوان، اندر میان دیوان           آل زیاد و مروان، نظاره گشته عمداً

(گزیده اشعار کسایی/ ص 48)

حکیم ابوالمجد، مجدود بن‌آدم معروف به سنایی غزنوی از شاعران اواخر سده پنجم هجری از پیشگامان شعر آیینی و روایت واقعه عاشوراست.  حکیم سنایی در یکی از سروده‌های عاشورایی خود چنین از بانوی کربلا سخن می‌گوید:

 شهربانو و زینب گریان                    مانده در فعل ناکسان حیران...

(حدیقه الحقیقه-ص 266)

 نظر به کثرت شاعران متقدم دراین مجال به ذکر نام و ابیاتی از برخی از این بزرگواران در این خصوص اکتفا خواهیم کرد و علاقه‌مندان را جهت کسب اطلاعات افزونت‌ر به منابع دیگر ارجاع می‌دهیم. با ذکر این نکته که بعضی از شاعران متقدم در مدح و منقبت حضرت زینب (س) دارای سروده‌های متعددی هستند که برخی از این سروده‌ها بسیار طولانی است. آنچه در پی می‌آید تنها جلوه‌ای ازشاعران نامدار شعر کلاسیک فارسی است و حوزه پژوهش به لحاظ زمانی تا پایان قرن سیزدهم هجری می‌باشد:

 محتشم کاشانی:

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان              بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی‌اختیار ناله “هذا حسین” از او                سرزد چنان که شعله از او در جهان فتاد...

(گلاب اشک- ص 37)

میرزا محمد شفیع (وصال شیرازی):

 زینب چو دید پیکری اندر میان خون          چون آسمان و زخم تن از انجمش فزون....

(دیوان وصال شیرازی- ص 62)

میرزا حبیب شیرازی (قاآنی):

 سکینه به زنجیر، زینب به بند                     رقیه به غُل، عابدین در کمند..

(دانشنامه شعر عاشورایی - ص 871)

محمد بن ابوالقاسم (اشراق آصفی):

زینب گشود دیده گوهرفشان و دید        در خاک و خون فتاده جوانان سیم تن....

(دیوان اشراق آصفی- ص 241)

میرزا محمد (داوری شیرازی):

 گریه سیلی شد و بنیاد صبوری برکند     تو همین زینبی و چشم تری می‌شنوی ...

(دانشنامه شعر عاشورایی - ص 890)

میرزا اسماعیل هنر جندقی:

گفتا به زینب: آی و به محمل نشین که چرخ      خواهد تو را به ناقه عریان سوار کرد ...

(دانشنامه شعر عاشورایی- ص 894)

 شمس الشعرا میرزا محمد علی سروش اصفهانی:

زینب گرفت دست دو فرزند نازنین               می‌سود روی خویش به پای امام دین ...

(عاشورا و شعر فارسی- ص 159)

رضا قلی خان (هدایت طبرستانی) :

زینب برون دوید و رکابش گرفت زود              کز سروران جیش، تنی را دگر نداشت...

(دانشنامه شعر عاشورایی- ص 912)

میرزا محمد علی (همای شیرازی):

زینب چو دید آتش بیداد کوفیان                      بر پا زدود آه به گردون خیام کرد....

(دیوان همای شیرازی- ج 2 - ص 1018)

میرزا احمد (وقار شیرازی):

زینب چو تشنه‌ای که نماید سراغ آب               در جستجوی پیکر شاه زمان فتاد...

(دانشنامه شعر عاشورایی- ص 925)

تاج الشعرا، محمد میرزا نواب (جیحون یزدی):

زینب که در سیر ز علی بود یادگار                او را به تازیانه هربد سیری زدی...

(دانشنامه شعر عاشورایی- ص 934)

ملک الشعرا میرزا محمدحسین عنقای اصفهانی:

چنان گریست زینب برکشته برادر                 کز شش جهت فراتی شد از سر شک جاری

(دانشنامه شعر عاشورایی- ص 942)

محمود خان ملک الشعرا صبا:

بگذشت آنچه بر دل زینب زدرد و غم              بگذشتی آر به کوه، فرو ریختی زهم ...

(دانشنامه شعر عاشورایی- ص 948)

میرزا محمدتقی نیر تبریزی:

زینب چو دید پیکر آن شه به روی خاک             از دل کشید ناله به صد درد سوزناک ...

(عاشورا و شعر فارسی- ص 210) و....

نگاه تمامی شاعران متقدم و متأخر پارسی‌گو، نگاهی حزن‌آلود و سرشار از غم و اندوه به واقعه کربلاست. در واقع اکثر شاعران کوشیده‌اند تا روایتگر این واقعه باشند و با مرثیه‌سرایی، ادای دین نموده و با این قافله همدم و همراه شوند.

نگاه شاعران به حضرت زینب (س) عموماً درهاله‌ای از رنج و ماتم پوشیده شده و در مواردی همچون اشعار عمان سامانی، رنگی از عرفان به خود می‌گیرد. اگرچه در برخی از اشعار، عنصر حماسه نیز به چشم می‌آید؛ اما این عنصر در حد رگه‌هایی است که در برابر جنبه سوگ و عزا چندان پر رنگ نیست. به عبارت دیگر غالباً شاعران کوشیده‌اند تا نهضت عاشورا را با بیانی ادیبانه عرضه نمایند که حاصل برخی از این آثار را می‌توان تا ریخنگاری منظوم به شمار آورد. نکته قابل ملاحظه در مرور این دوران، توجه تدریجی شاعران به نقش و

جایگاه حضرت زینب (س) در قیام عاشوراست که روندی صعودی داشته و بیانگر تکامل درک شاعران در طول زمان نسبت به شخصیت این بانوی گرانمایه است.

شعر معاصر

 

 تجلی بانوی بزرگ حماسه عاشورا در عرصه شعر معاصر حکایتی بس شگفت و شگرف است و آثاری که در این زمینه تاکنون منتشر شده است از حد شمار بیرون است و به تحقیق هیچ شاعر صاحب‌دل و آزاده‌ای را نمی‌توان یافت که در مجموعه اشعارش اثر یا آثاری در این زمینه دیده نشود.

 علاوه بر کتاب‌های مجموعه گزیده اشعارعاشورایی که بخشی از آن به تجلی حضرت زینب (س) در این حماسه بی‌بدیل اختصاص یافته است، نظر به علاقه و استقبال علاقه‌مندان به آن حضرت مجموعه شعرهای مستقلی نیز درباره آن بانوی گرامی‌تا کنون چاپ و منتشر شده است که می‌توان به کتاب‌های “آیینه صبر”، “بانوی صبر” و ... اشاره کرد.

 شاعران معاصر در اشعار ارزنده خویش درباره حضرت زینب (س) کوشیده‌اند تا از زوایای تازه ومختلفی به شخصیت ژرف و زندگانی پربار آن حضرت نزدیک شوند و با زبانی نو و پر طراوت، تشبیهات و استعاره‌های تازه به استقبال این موضوع بشتابند.

اینک ذکر نمونه‌هایی از اشعار معاصرین:

 عباس براتی‌پور:

 ‌... اینجاست کربلاکه شود زینب                    بی‌یار و بی‌برادر و بی‌یاور...

 ‌(آیینه و ماه - ص 114)

رحمت‌الله صادقی:

 زینب ای اسطوره صبر و رضا                      قهرمان انقلاب کربلا....

 ‌(نماز شام غریبان- ص 113)

قادر طهماسبی (فرید):

سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود                کربلادر کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

 ‌( آینه در کربلاست- ص 112)

صابر امامی:

‌... نمایی درشت از نگاه زنی/ خیره به نیلوفری در گودالی و نینوایی از نی‌ها:

“ما رایت الاجمیلا”/ نمایی درشت از نگاه زنی/ نستوه و خشمگین ...

‌(رستاخیر حماسه- ص 84)

بهروز سپیدنامه:

غم بی‌یاوری یا رب چه سخت است               برای حضرت زینب چه سخت است...

(عقیق و ارغوان- ص 58)

نغمه مستشار نظامی:

‌... این خطبه نیست! تیغه شمشیر این زن است     وقتی خرابه‌های دمشق است سنگرش...

 ‌( هزار و چهارصد و بیست سال بعد از تو... ص 60)

حسین اسرافیلی:

با پای برهنه دشت‌ها را زینب                         دنبال حسین، سایه وار آمده بود..

 (تولد در میدان- ص 108)

احمد عزیزی:

ای سفیر کربلا در قصر ظلم                       خواهر خون خدا در عصر ظلم...

‌(آیینه صبر- ص 224)

حمیدرضا شکارسری:

 تا ابد/ بزرگ‌ترین معمای تاریخ خواهد بود/ این که تو باشی/ و سلسله جبال نور/ فقط/ چهارده قله داشته باشد!

 (باز جمعه‌ای گذشت- ص 39)

امیر عاملی:

زینب زبان حیدری‌اش را چو باز کرد          جز لرزه بر تن و دل دشمن، محال بود...

 (یک کاروان تبسم یک آسمان بهار- ص 23)

احد ده‌بزرگی:

 ‌... می‌رفت و نسیم‌وار بانوی بهار                چون سایه به دنبال سر گل می‌رفت...

‌(رباعیات عاشورایی- ص 79)

قاسم رسا:

ناموس خدا زینب، در ظلمت شب گویی           شمعی است که گرد او، جمعند پریشان‌ها...

(راهیان کربلا- ص 40)

محمدرضا یاسری:

... گرحسین از پی دین جان بخشید                   زینب، آن را سر و سامان بخشید...

(شعر عترت (ع)- ص 137)

رضا اسماعیلی:

کرب و بلا، تجسم زیبایی خداست                    زینب هنوز گرم تماشای کربلاست...

(ناگهان دریا- ص 93)

حمید کرمی:

روز در چشمان زینب تار شد                            آسمان روی سرش آوار شد...

(در رکاب آفتاب - ص 80)

عبدالعظیم صاعدی:

بیا بیتوته کن در یاد زینب                               چه می‌دانی تو از امداد زینب...

(نیزه بر پلک پروانه‌ها - ص 117)

رضا عبداللهی:

منم زینب که عاشوراست در من                       و دریایی که ناپیداست در من...

(گریه کن ای ابر- ص 15)

علی هوشمند:

 کاروانی از داغ/ ناقه‌هایی از آتش/ محمل‌هایی در آستان انفجار/ و اسیران اندوه در کوچه‌های غریب کوفه/ و بلاغت خطبه‌های آتشین/ کز لبان بانویی سبزپوش می‌تراود/ آتشفشانی دهان می‌گشاید...

(حماسه جاودان- ص 272)

سید حسن حسینی:

 ‌... تاریخ زن/ آبرو می‌گیرد/ وقتی پلک صبور می‌گشایی/ و نام حماسی‌ات/ بر پیشانی دو جبهه نور می‌درخشد/ زینب!

(گنجشک و جبرئیل- ص 65)

محمدرضا احمدی‌فر:

 ‌... وقتی که به خیمه‌ها هجوم آوردند                ای کاش دلی به حال زینب می‌سوخت!

( بانوی صبر- ص 30)

 نصرالله مردانی:

زینب ای پاک‌تر از چشمه نور                         کس نیاید به جهان چون تو صبور...

(چهارده نور ازلی - ص 27)

سارا جلوداریان:

 تاریخ، در محرم چشم تو ریخته‌ای زینبی که حجت حق بر لبان توست..

(نی‌زار گواه است- ص 88)

کاظم جیرودی:

بعد از تو و آن ظهر دردآلود، زینب هم                  چشم انتظار صبح فردا ماند و من ماندم...

(جاری در نور- ص 171)

سلمان هراتی:

ای دشت‌های محو مقابل/ اعماق بی ترحم و تاریک / ای اتفاق گرم/ با ما بگو/ زینب کجا گریست؟/ زینب کجا به خاک فشانید/ بذر صبر؟/ برماسه‌های توای گرد باد مرگ/ آن وقت/ وقت درنگ ناقه دلتنگی/ زینب چه می‌نوشت؟

(دری به خانه خورشید- ص 63)

محمدجواد غفورزاده شفق:

زینب ای همسفر خون خدا                         سایه در سایه مصباح هدی...

(قصه عشق- ص 61)

محسن احمدی:

با من بگو چگونه در آن برزخ کبود              دیدند زینبی و نکردند باورت...

 (بال سرخ قنوت- ص 334)

سیدعلی موسوی گرمارودی:

مستوره پاک پرد، شب                              ای پرد، کائنات، زینب...

(دو دریا- ص 120)

مصطفی جلیلیان مصلحی:

زینب ای آلاله درد آشنا                         بر دلت نقش است داغ کربلا

(نی نامه خورشید- ص 286)

سیدحسن ثابت محمودی (سهیل):

درفش صبر را افراشت زینب                     به سینه بذر هجران کاشت زینب

 حسین از خیمه بیرون رفت، اما                 نمی‌دانم چه حالی داشت زینب

 (آیینه محرم- ص 259)

سید محمد جوادی:

 ‌... من گریه می‌کنم به غریبی زینبم              زیرا به سنگ بدرقه خواهرم کنند...

 (غزل مرثیه - ص 78)

 جواد محدثی:

صبح ازل طلیعه ایام زینب است                  پاینده تا به شام ابد نام زینب است...

(فرهنگ عاشورا- ص 234)

سید رضا مؤید:

ماجرای کربلا شرح بلای زینب است       عصر عاشورا شروع کربلای زینب است...

( شرح منظومه ظهر- ص 642)