سرویس تئاتر هنرآنلاین: به مناسبت گرامی‌داشت هفتادمین سالگرد روز جهانی تئاتر در 27 مارس 2018، وجه بینافرهنگی و جهانی تئاتر و انستیتو بین‌المللی تئاتر، شورای اجرایی، پنج نفر را به منظور نگارش پیام از پنج ناحیه یونسکو، آفریقا، آمریکا، کشورهای عربی، آسیا پاسیفیک و اروپا برگزیده است. در سه روز گذشته پیام‌هایی از نمایندگان آسیا پاسیفیک، کشورهای عربی و اروپا در هنرآنلاین منتشر شد و امروز نیز در چهارمین پیام این شورا از قاره آمریکا به روز جهانی تئاتر 2018، سابینا برمن، نویسنده، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نگار اهل مکزیک متنی به این شرح منتشر کرد:

"می‌توانیم تصور کنیم. قبیله سنگ کوچکی را به هوا می‌اندازد تا پرندگان را به زیر بکشد که ناگهان ماموتی غول‌پیکر وارد صحنه می‌شود و غرش می‌کند و در همین حال انسانی ریزجثه مانند ماموت غرش می‌کند. بعد همه فرار می‌کنند...

این غرش ماموت که از انسانی مونث برخاست- مایلم این انسان را زن تصور کنم- ریشه‌ همان چیزی است که گونه‌ ما را آن‌گونه که هست می‌سازد. گونه‌ای قادر به تقلید چیزی که خود نیستیم. گونه‌ای قادر به نمایش دیگری. 

بگذارید ده سال، صد سال یا هزار سال به جلو جهش کنیم. قبیله آموخته است که چگونه از دیگر موجودات تقلید کند؛ در اعماق غار، در سوسوی نور آتش، چهار مرد ماموت هستند و سه زن رودخانه، زنان و مردان پرنده‌اند، شامپانزه‌اند، درخت‌اند، ابرند: قبیله شکار صبحگاه را نمایش می‌دهد و به این ترتیب گذشته را با استعداد تئاتری‌شان ثبت می‌کنند. حتی شگفت‌تر: قبیله آن‌گاه آینده‌‌های احتمالی را ابداع می‌کند، راه‌های احتمالی را برای غلبه بر ماموت، دشمن قبیله امتحان می‌کند.

غرش، سوت، زمزمه- نام‌آوای نخستین تئاتر ما- تبدیل به زبان لفظی می‌شود. زبان شفاهی تبدیل به زبان مکتوب می‌شود. در انتهای مسیری دیگر تئاتر مرسوم می‌شود و بعد هم سینما. 

اما در میان این اشکال اخیر، تئاتر همواره وجود خواهد داشت. ساده‌ترین شکل نمایش. تنها شکل زنده‌ نمایش. 

تئاتر: هر چه ساده‌تر باشد، صمیمانه‌تر ما را به اعجاب‌آورترین مهارت بشری یعنی نمایش وصل می‌کند.

امروز در تمام تئاترهای جهان همان مهارت شکوهمند اجرا را گرامی می‌داریم. مهارت نمایش و به دنبال آن ثبت گذشته- و ابداع آینده‌های احتمالی، که می‌تواند آزادی و سعادت بیشتری را برای قبیله به ارمغان بیاورد. 

ماموت‌هایی که امروز قبیله‌ بشری باید مغلوب سازد کدام است؟ دشمنان هم‌عصرش کدام‌اند؟ تئاتری که هدفش چیزی بیش از سرگرمی است، باید درباره‌ چه باشد؟

برای من بزرگ‌ترین ماموت، بیگانه شدن قلب‌های انسان‌هاست. از دست دادن ظرفیت حس کردن با دیگران: احساس شفقت نسبت به هم‌نوعان انسان‌مان و دیگر همنوعان در اشکال حیات غیرانسانی. 

عجب تناقضی. امروز در واپسین کرانه‌های اومانیسم- عصر آنتروپوسین- عصری که در آن نوع بشر نیروی طبیعی‌ای است که بیش از همه سیاره را تغییر داده است و آن را ادامه نیز خواهد داد، ماموریت تئاتر از دید من درست بر خلاف آن است، چیزی که وقتی تئاتر اجرا می‌شد قبیله را در انتهای غار جمع می‌کرد: امروز باید ارتباط خود را با دنیای طبیعت نجات دهیم. 

بیشتر از ادبیات، بیشتر از سینما، تئاتر که حضور انسان‌ها را در مقابل انسان‌های دیگر طلب می‌کند فوق‌العاده مناسب وظیفه‌ نجات ما از تبدیل شدن به الگوریتم‌ها و انتزاع خالص است. 

بگذارید هر آنچه غیرضروری است را از تئاتر بزداییم. آن را عریان کنیم. چرا که هرچه تئاتر ساده‌تر باشد، شایسته‌تر است که یک موضوع غیرقابل انکار را به ما یادآوری کند: که ما هستیم مادامی که در زمان هستیم؛ که ما تنها تا زمانی هستیم که گوشت و استخوانیم و قلب در سینه‌مان می‌تپد؛ که ما اینجا و اکنون هستیم، و نه بیشتر. 

زنده باد تئاتر. کهن‌ترین هنر. هنر در حال بودن. اعجاب‌آورترین هنر. زنده باد تئاتر."

 

منبع: سایت انستیتو بین‌المللی تئاتر آی.تی.آی، سازمان جهانی هنرهای نمایشی

ترجمه گروه تئاتر اگزیت- شیرین میرزانژاد