سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش  تخت حوضی  یا  سیاه بازی، این  ویژگی را دارد که از طریق زبان و فرهنگ عامه مردم  و با نشان دادن تناقضات و پارادوکس‌های زندگی آنان و اشاره تلویحی، کنایی یا مستقیم به عوامل و عناصر ایجادکننده این تناقضات، وارد ساحت فرهنگی و زندگی آنان شود و ضمن شادکردن آن‌ها از طریق تناقضات مورد نظر، فرهنگ‌رسانی هم کند؛ این روند  نوعی بازخوردی کردن وجوه  گوناگون زندگی آنان است  و عملا از  طریق انتقادهای گزنده و شوخی‌های معنادار کنایی یا مستقیم شکل می‌گیرد. خصوصیت فوق‌الذکر در نمایش‌های تخت حوضی، نوعی "فاصله‌گذاری  ضمنی" محسوب می‌شود و عملا به خاطر "رضایت و فرح‌بخشی به روان و ذهن تماشاگر" است. این ویژگی تطبیقی مهم عملا طی دوره‌های زمانی و تاریخی گوناگون، به شیوه‌ای تدریجی سبب تحول‌زایی محتوایی  و ساختاری نمایش تخت حوضی شده است.

گرچه تاریخچه نمایش تخت حوضی یا سیاه بازی به گذشته‌های دور برمی‌گردد و کاربرد آن نیز صرفا ایجاد شادی در مجالس عروسی و جشن‌های دیگر بوده، اما واقعیت آن است که براساس نیازهای فرهنگی و اجتماعی، مردم دوره‌های مختلف به نسبت وضعیت روحی، روانی و ذهنی‌شان به چیزهای خاص و متفاوتی می‌خندند و یا با آن عمیقا و به طور جدی ارتباط برقرار می‌کنند؛ به همین دلیل، موضوع نمایش‌های کمدی، تراژدی و درام همواره با تغییر و تنوع همراه بوده است. لذا دیگر نمی‌توان با استفاده از موضوعات معمولی– شبیه آنچه در دوره قاجار و یا قبل از آن مورد نظر مردم بوده‌اند و کارکرد فرهنگی امروزی ندارند، مردم را خنداند، زیرا مردم نسبت به آن دوره‌ها بسیار آگاه‌تر و نسبتا سیاسی‌تر شده‌اند؛ ضمنا وسائل ارتباط جمعی هم در این رابطه مؤثر بوده‌اند؛ از این رو، اگر در نمایش‌های سیاه بازی به انتقادهای اجتماعی و تناقضات واقعی اما کمیک جامعه اشاره نشود و هدف صرفا خنداندن تماشاگران با داده‌های بسیار سطحی باشد، دقیقا مثل آن است که با تعریف و نگاهی قاجاری به این موضوع و نمایش پرداخته شود و البته مردم هم هرگز به چنین نکات و خرده موضوعات تکراری که صدها بار به کار گرفته شده‌اند، نخواهند خندید؛ ضمن آن  که اساسا نوعی "پس رفت" در موضوع و اجرای این نمایش ایرانی است.

نکته‌ای را هم باید در نظر گرفت: در شکل اجرایی "ماریونتی" یا نمایش عروسکی خیمه شب بازی  مربوط به "سیاه بازی" هم خصوصا در کشورهای دیگر، از جمله ترکیه، دیالوگ‌های پرسوناژ عروسکی سیاه حتی در گذشته‌های دور هم همیشه تند و تیز و گزنده بوده‌اند و این خصوصیت کلامی یکی از وِیژگی‌ها و تفاوت‌های پرسوناژ سیاه با دیگر پرسوناژها بوده است.

اوضاع جامعه  و شرایط اجتماعی و سیاسی آن اقتضاء می‌کند که در این نوع نمایش هرچه  بیشتر، عمیق‌تر و کمیک‌تر، از طریق پرداختن به موضوعات زندگی مردم و جامعه به این ژانر کمدی، که اساسا به صورت ژانر "کمدی درام  کلامی" برجسته‌تر شده است، پرداخته شود. معمولا در سالن‌های نمایش تماشاگران اغلب به این نوع انتقادهای کمیک و گزنده اجتماعی که نشانگر تناقضات سیاسی و اجتماعی خنده‌آور جامعه‌اند، بیش از نکات دیگر می‌خندند و در نتیجه، جذابیت و گیرایی این اجراهای تطبیقی و "به روز شده" به مراتب افزون‌تر است، چون نمایش تخت حوضی را از اجرایی صرفا "بزم آرایانه" برای عروسی‌ها و جشن‌ها در آورده و آن را متناسب با شأن سالن تئاتر و تماشاگران، بسیار پذیرفتنی و دیدنی کرده است.

نمایش تخت حوضی یا سیاه بازی "جوحی و کدخدا" بر اساس قصه‌ای از مثنوی مولوی توسط  جواد انصافی نوشته و برای اجرا تنظیم شده و با کارگردانی خود او، هم اکنون در تماشاخانه سنگلج اجرا می‌شود. در این نمایش قصه‌ای که دارای رویکرد انتقادی ضمنی و تناقضات کمیک است به کمک شاخصه‌ها و ویژگی‌های ساختاری و محتوایی نمایش‌های تخت حوضی شاکله اجرایی پیدا کرده است. غیر از این تناقضات، هنرنمایی بازیگران و نیز داده‌ها و افزوده‌های کمیکی که جواد انصافی به قصه افزوده و نیز استفاده بجا از ترانه‌های فولکلوریک کوچه بازاری که در جاهایی عملا تصویری اولیه از مکان و کسب و کار مردم فرضی نمایش ارائه می‌دهد، سبب جذابیت بیشتر اجرا شده است؛ ضمنا به علت استفاده از آهنگ‌های شاد، ضربی و ریتمیک که نه تنها جسم  بلکه روح را هم به جنب و جوش در می‌آورد، عملا فضایی نشاط انگیز و مفرح فراهم شده است. بازیگران این گروه نمایشی به علت اجراهای پی در پی سالیان گذشته و تبحر در اجرای چنین نمایشی، همگی مهارت‌های خاصی دارند که بدون آن هرگز نمایش "جوحی و کدخدا" تا این اندازه شادی بخش نمی‌بود.

جواد انصافی و امیر پارسی که حضورشان با هم یادآور همکاری ادامه‌داری از گذشته هم است، هرکدام به تناسب نقش‌شان و البته جواد انصافی به دلیل سهم بیشتری که در بازی دارد، بازی‌هایی  قابل قبول و دیدنی ارائه می‌دهند. جواد انصافی در نقش پرسوناژ سیاه (جوحی) همه حرکات، اداها و حالات کمیک پرسوناژ سیاه را با دیالوگ‌های خاص و با مزه‌اش که پر از گوشه کنایه‌های خنده‌دار است، دقیقا به نمایش می‌گذارد و واقعا تماشاگران را می‌خنداند. امیر پارسی‌پور نقش محوله‌اش را بسیار جذاب بازی می‌کند؛ حرکات، حالات و دیالوگ‌هایش خیلی با نقش‌اش جفت و جور است.

سایر بازیگران، حمید رئوف‌تبار، امیرمحمد انصافی، محمدرضا  قربانی، محمد نصر، محمدرضا  لوانی و فریبا مهدیه نیز بازی‌های درخوری دارند.

مخفی شدن کدخدا (در مثنوی مولوی، قاضی است نه کدخدا) در صندوق، از لحاظ محتوایی و ساختاری جزو ترفندهای تکراری به حساب می‌آید. با وجود این، نمایش از نظر خنداندن تماشاگران  و نشاط‌انگیز بودنش، اجرایی موفق است و کارگردانی جواد انصافی عملا کارکرد اجرایی مؤثری  داشته است؛ باید یادآور شد این نمایش زیبا، شادی‌بخش و مفرح، یک ضعف هم دارد: از مابه ازاء‌های برون نمایشی و انتقادهای گزنده اجتماعی و سیاسی مستقیم یا تلویحی و کنایی کمیک که سبب "امروزی شدن" نمایش تخت حوضی شده و مهم‌ترین شاخصه آن به شمار می‌رود، زیاد استفاده نشده است؛ اگر این مورد کاربری لازم پیدا می‌کرد، جذابیت اجرا به مراتب بیشتر می‌شد؛ با وجود این، نمایش "جوحی و کدخدا" به نویسندگی و تنظیم اقتباسی جواد انصافی و کارگردانی خود او، در کل اجرایی شادی بخش و مفرح است و واقعا به یک بار دیدن می‌ارزد.