سرویس تئاتر هنرآنلاین: دو نمایش "مارکس در سوهو" نوشته هاوارد زین و "من موجودی احساساتی هستم" نوشته ایو انسلر به کارگردانی مهرداد خامنه‌ای از 3 دیماه در خانه موزه استاد عزت‌الله انتظامی روی صحنه است. این دو اثر نمایشی که تا 29 دیماه اجرای آن‌ها ادامه خواهد داشت هرکدام دغدغه‌های اجتماعی را دنبال می‌کنند. به بهانه اجرای این آثار، گپ و گفتی با بازیگران، مترجم و کارگردان این دو نمایش داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانیم:

 

آقای خامنه‌ای، شما سال‌ها در خارج از کشور زندگی کردید و الان چند سالی می‌شود که به ایران برگشته‌اید و مشغول اجرای تئاتر هستید. در خارج از کشور چه دوره‌های تحصیلی را گذراندید؟

مهرداد خامنه‌ای: من سال ۱۹۸۲ پس از اتمام دوره‌ دبیرستان و همچنین گذراندن دوره‌ دوساله‌ بازیگری در هنرکده‌ آزاد هنرپیشگی آناهیتاْ نزد اولین استادم مصطفی اسکویی، از ایران رفتم و الان حدود ۴ سال است که به ایران برگشته‌ام تا یک سری کارهای نمایشی انجام دهم. تحصیلات من در رشته‌های مختلفی از جمله تئاتر درمانی، کارگردانی و تئوری فیلم است. زمانی که ایران را ترک کردم، دوره چهار ساله کارگردانی تئاتر، سینما و تلویزیون را در دانشکده‌ هنرهای دراماتیک دانشگاه بلگراد تمام کردم. بعد از آن به مدت دو سال در دانشگاه فلسفه زاگرب، تئوری فیلم خواندم. در سال ۲۰۰۸ هم تحصیلات در رشته تئاتر درمانی را در کلن آلمان به پایان رساندم. 

در مدت ۴ سالی که به ایران برگشته‌اید، نمایش‌های نسبتاً زیادی را روی صحنه برده‌اید. این به خاطر نگاه حرفه‌ای تئاتر در سطح جهانی است یا دلیل دیگری دارد؟

مهرداد خامنه‌ای: این سیستم کاری تئاتر در خارج از کشور است. در اروپا وقتی یک کارگردان بیش از ۶ ماه از آخرین کارش بگذرد و اثری را روی صحنه نیاورد، عملاً در بازار کار جزو کارگردان‌های حرفه‌ای به حساب نمی‌آید. در جریان هستم که در ایران کارگردان‌ها کمتر کار می‌کنند ولی نگاهی که من به تئاتر دارم از همان نگاه حرفه‌ای به تئاتر در اروپا نشأت گرفته است. این تناوب کاری باعث برقرار ماندن ارتباط بین هنرمند با تماشاگر می‌شود. مطمئناً شما اگر یکی دو سال نمایشی را روی صحنه نبرید، ارتباط‌تان تا حد زیادی با مخاطب قطع می‌شود و من این را نمی‌خواهم. 

مهرداد خامنه ای

نمایش‌های‌تان را صرفاً در خانه موزه استاد انتظامی اجرا می‌کنید. دلیل انتخاب یک محل مشخص برای اجرای نمایش‌های‌تان چیست؟ 

مهرداد خامنه‌ای: این موضوع هم در خارج از کشور خیلی متدوال است که هر سالن مخاطبان خاص خودش را دارد و مخاطبان با نوع نگاه و برخوردشان با مسائل اجتماعی، خیلی راحت می‌توانند انتخاب کنند که برای تماشای تئاتر به کدام سالن شهر بروند. ضمن این‌که من از ابتدا نگاهم این بوده که به سمت تئاتر تجاری نروم و کارهایی که انجام می‌دهم، وسیله‌ای برای ارتباط با مردم و مطرح کردن مسائل آن‌ها باشد. تنها محلی که در تهران توانستیم با آن به توافق برسیم که قیمت بلیت‌های اجرا را در رنجی تعیین کند که هر کسی با هر شرایط مالی بتواند از پس آن بر بیاید، خانه موزه استاد انتظامی بود. من دوست داشتم از تمامی اقشار جامعه از جمله معلمان، بازنشسته‌ها، دانشجوها و کارگرها به تماشای نمایشم بیایند. معتقدم که سیستم تئاتر در ایران همچنان تجاری است و علیرغم این‌که گفته می‌شود که مخاطبان تئاتر زیاد شده و هر شب n تا نمایش روی صحنه می‌رود ولی عملاً این مخاطبان از یک طبقه مشخصی از جامعه هستند که این خودش یک سانسور اقتصادی است که دارد به تئاتر تحمیل می‌شود. من و گروه تئاتر اگزیت اگر تمام مخاطبان‌مان از قشر بالادست جامعه باشند، نمی‌توانیم مدعی باشیم که داریم تئاتر را برای مردم کار می‌کنیم. حتی اگر دو نفر هم از قشر فرودست جامعه بخواهند بیایند اجرای ما را ببینند، این ما هستیم که باید شرایط را برای‌شان فراهم کنیم. متاسفانه امروز عده‌ای سعی می‌کنند که حتی مردم را هم تبدیل به برندی تجاری کنند. مردم هیچ ربطی به تئاترهای با بلیتهای چهل هزارتومانی به بالا ندارند. خیلی خنده‌دار است که بگوییم دغدغه مسائل مردم را داریم و انتظار داشته باشیم ثروتمندان جامعه پاسخگوی نیازهای اجتماعی فرودستان اجتماع باشند.

همچنان تصمیم دارید که نمایش‌های‌تان را در خانه موزه استاد انتظامی روی صحنه ببرید و به سمت تماشاخانه‌های مرکز نیایید؟

مهرداد خامنه‌ای: تا زمانی که تماشاخانه‌های تهران تنها هدف‌شان درآمدزایی است، ما هیچ کاری با آن‌ها نداریم چون تئاتر هیچوقت هدفش این نبوده که کالای تجاری باشد، بلکه باید هنر را به مردم اجتماع هدیه کرد و این هدیه نرخ ندارد. تئاتر نهاد فرهنگی است و در این‌جا به یک کالای تجاری تبدیل شده که به فروش می‌رسد. تئاتر در کشور ما تجارت است و دولت هم از آن حمایتی نمی‌کند. تئاتر تجاری در خارج  هم وجود دارد ولی درصد زیادی از هزینه آن را دولت تقبل می‌کند. در آلمان ارزش هر صندلی ۱۰۰ یورو تخمین زده می‌شود که ۹۵ یورو آن را دولت تقبل می‌کند و ۵ یورو هم مردم. اما در ایران شرایط کاملاً متفاوت است و حمایتی از سوی دولت صورت نمی‌گیرد و یا به عده‌ای خاص تعلق می‌گیرد که من نام‌شان را هنرمندان ارگانیک سیستم می‌گذارم که هژمونی خاص خودشان را بر صحنه‌ فرهنگ و هنر تحمیل می‌کنند. 

فکر نمی‌کنید که مخاطبان خانه موزه استاد انتظامی هم از قشر خاصی از جامعه هستند؟

مهرداد خامنه‌ای: تمام تلاش ما این است که این‌طور نباشد. کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و همینطور فعالین حوزه زنان در شب افتتاحیه به تماشای اجرای ما آمدند و ما در تلاش هستیم که نمایش‌مان صرفاً مختص مخاطبان یک قشر خاصی از جامعه نباشد. ما سعی می‌کنیم دو ماه قبل از این‌که نمایش‌مان به صحنه برود، محتوای آن را به مردم بگوییم تا مخاطب بداند که قرار است بیاید چه تئاتری را ببینند. به نظرم بدترین کار این است که شما مخاطب را گول بزنید و با پنهان کردن محتوای نمایش سعی کنید او را به سالن تئاتر بکشانید. تئاتر به عنوان یک نهاد مردمی، باید برای همه سنین، سلیقه‌ها و درآمدها باشد. در اروپا هم تئاترهایی وجود دارد که هزینه بلیت‌شان بالا است و از ۶ ماه قبل از اجرا به فروش می‌رود مثل برلینر آنسامبل و بولشوی تئاتر ولی در کنار آن تئاتر به مفهوم عام خودش هم کاملاً قابل دسترس است. اما در ایران شرایط طور دیگری است و تئاتر فقط برای یک تعداد آدم مشخص ساخته می‌شود و عمدتاً قشر بالادست جامعه به تماشای تئاتر می‌روند. گروه اگزیت اصلاً وارد این بازی‌ها نمی‌شود چون سعی می‌کند تکلیفش را با تئاتر و مخاطب تئاتر مشخص کند. شما نمی‌توانید هم به فکر کسب درآمدهای آن‌چنانی از تئاتر باشید و هم بگویید تئاتر تجاری بد است. یک جاهایی باید خط خودتان را خیلی پررنگ مشخص کنید. افرادی هم که با گروه اگزیت همکاری می‌کنند، می‌دانند که با توجه به استعدادی که دارند و زحمتی که می‌کشند، درآمدشان به نسبت گروه‌های دیگر کمتر است ولی این انتخاب آن‌ها به عنوان هنرمندان جامعه است و خودشان ترجیح می‌دهند تئاتر تجاری کار نکنند و تکلیف‌شان را با مخاطب روشن کنند. فرشته حسینی - مهرداد خامنه ای - شیرین میرزانژاد - آویشین بیکایی

گروه تئاتر "اگزیت" از چه زمانی و با چه هدفی تأسیس شد؟

مهرداد خامنه‌ای: ما این گروه را سال ۲۰۰۵ با هدف تئاتری فراملیتی و چند زبانی با همکاران‌مان در نروژ تأسیس کردیم و نمایش‌های‌مان را به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و نروژی روی صحنه بردیم. یک نمایش هم در سال ۲۰۱۲ در اسلو به زبان فارسی کار کردیم که نمایش "چهار صندوق" نوشته آقای بهرام بیضایی بود، ولی اصولاً سعی می‌کنیم که موضوع مکان و زبان برای‌مان مطرح نباشد. ما از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ در شهرهای مختلف نروژ، از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ در برلین و دورتموند آلمان و از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ دوباره در نروژ کار کردیم و در سال ۲۰۱۳ هم من به تهران آمدم و دیگر نمایشی را در خارج از کشور روی صحنه نبردم. یک سری از نمایش‌ها مثل "شازده کوچولو"، "چهار صندوق"، "مهاجران" و "زاویه" را ابتدا به زبان‌های دیگر در خارج از کشور کار کرده بودیم و بعد در تهران، به عنوان رپرتوار گروه "اگزیت" به زبان فارسی به روی صحنه بردیم و هر سال هم سعی می‌کنیم نمایش جدیدی را به این رپرتوار اضافه کنیم. 

با خانم میرزانژاد مترجم گروه از کجا آشنا شدید؟

مهرداد خامنه‌ای: خانم میرزانژاد اولین عضو گروه اگزیت در ایران بودند. ایشان ابتدا کارشان را در سال ۲۰۱۳ به عنوان دستیار با من شروع کردند و بعد ترجمه نمایش‌های جدید گروه را انجام دادند. اکثر نمایش‌هایی که ما روی صحنه می‌بریم را ایشان ترجمه کرده‌اند. 

خانم میرزانژاد، اولین همکاری‌تان با آقای خامنه‌ای از چه زمانی اتفاق افتاد؟

شیرین میرزانژاد: اولین همکاری ما مربوط به نمایش "مهاجران" بود که در تئاتر باران اجرا شد. در ادامه این همکاری به همین شکل ادامه پیدا کرد و من در تمام کارها دستیار ایشان بودم و ترجمه برخی آثار را هم بر عهده داشتم. آقای خامنه‌ای از ابتدای سال ۹۵، بخش نشریات وب‌سایت اگزیت را راه‌اندازی کردند و من مسئول بخش نشریات اگزیت شدم که شامل ترجمه، پژوهش، نقد و نگارش مقالات می‌شود.

مهرداد خامنه‌ای: بخش ترجمه و نقد، مکمل کار گروه اگزیت است. ما زمانی که کار تئاتر را در ایران آغاز کردیم، احساس کردیم که مطالب به روز تئاتری در دست مردم کم است. این‌طور بود که خانم میرزانژاد از فروردین سال ۹۵ به طور جدی شروع به بررسی و ترجمه مقالات نشریه‌های معتبر جهانی کردند. در ایران، دنیای امروز تئاتر پس زده شده است و همچنان یک سری بحث‌های تاریخ مصرف گذشته در این‌جا جریان دارد. بنابراین ما احساس کردیم که نیاز مبرمی به ترجمه مقالات خارجی وجود دارد که خانم میرزانژاد لطف کردند این کار را انجام دادند و حدود ۵۷ مقاله تخصصی تئاتری را به زبان فارسی ترجمه کردند و به صورت رایگان در اختیار خوانندگان وب‌سایت اگزیت قرار دادند. در کنار آن، نمایش‌هایی که می‌خواستیم روی صحنه ببریم را هم ترجمه کردند. 

دو نمایش "مارکس در سوهو" و "من موجودی احساساتی هستم" ترجمه اول از آثار دو نویسنده رادیکال آمریکایی، هاوارد زین و ایو انسلر است یا قبلاً هم این آثار در ایران ترجمه شده‌اند؟

شیرین میرزانژاد: اثر "مارکس در سوهو" را قبلاً  آقای تراب حق‌شناس از زبان فرانسه ترجمه کرده‌اند ولی من و آقای خامنه‌ای برای اجرایی که در سال ۹۴ داشتیم، ترجیح دادیم ترجمه خودمان را از زبان اصلی این اثر (انگلیسی) داشته باشیم که آن را به طور مشترک ترجمه کردیم. برای اجرای مجدد این اثر در سال جاری هم من به تنهایی دست به قلم بردم و "مارکس در سوهو" را مجدداً ترجمه کردم. 

فرشته حسینی - مهرداد خامنه ای - شیرین میرزانژاد - آویشین بیکایی

چه لزومی دیدید که متنی که قبلاً ترجمه کرده بودید را یک‌بار دیگر هم ترجمه کنید؟

شیرین میرزانژاد: متنی که ما در سال ۹۴ ترجمه کرده بودیم، متن بازنویسی‌شده "مارکس در سوهو" از اجرای صحنه‌ای برایان جونز بود. این متن که توسط هاوارد زین و برایان جونز بازنویسی شده بود، بیشتر جنبه‌ اجرایی داشت. در ترجمه جدید دقیقاً متن اصلی اثر هاوارد زین که در سال ۱۹۹۹ به رشته‌ تحریر درآمده بود را ملاک عمل قرار دادیم. آقای خامنه‌ای قبلاً این نمایشنامه‌ها را خوانده بودند و پیشنهاد کردند که آن‌ها را برای اجرای صحنه‌ای در تهران آماده کنیم.

مهرداد خامنه‌ای: هاوارد زین یکی از مورخین به نام آمریکا است که کتاب وی با نام "تاریخ مردمی آمریکا" به زبان فارسی هم ترجمه شده است. او به همراه نوآم چامسکی، از نمادهای چپ‌ و کنش‌گر در آمریکا محسوب می‌شود که در ایران توجه کمتری نسبت به سبک نمایشی او صورت می‌گیرد. هاوارد زین به عنوان یک مورخ، استاد علوم سیاسی در دانشگاه بوستون و یک فعال ضد جنگ فعالیت‌های بسیاری داشته است. او ۳ نمایشنامه با نام‌های "اِما"، "مارکس در سوهو" و "دختر ونوس" نوشته است که ما تصمیم گرفتیم خانم میرزانژاد هر سه نمایشنامه او را ترجمه کند که حداقل منبعی از آثار این نویسنده در ایران وجود داشته باشد. ما در اجرای دوم "مارکس در سوهو" تصمیم گرفتیم از خوانش برایان جونز فاصله بگیریم و به متن اصلی هاوارد زین نزدیک شویم. "مارکس در سوهو" داستان کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان برجسته آلمانی را در سال ۲۰۰۰ روایت می‌کند که به کره زمین بر می‌گردد و با توجه به وقایع تاریخی که از زمان مرگ وی تاکنون رخ داده، سعی می‌کند از حیثیت خودش دفاع کند. در واقع مارکس یک ساعت وقت می‌گیرد که به زمین بیاید تا در مورد اندیشه‌ها و افکار خودش حرف بزند. 

کارل مارکس به عنوان شخصیت نمایش "مارکس در سوهو" یک مرد است که شما موضوع را فراجنسیتی کرده‌اید و ایفای این نقش را به خانم آویشن بیکایی سپرده‌اید. چه چیزی باعث شد از  یک بازیگر زن برای ایفای نقش یک شخصیتی که در حقیقت مرد است استفاده کنید؟

مهرداد خامنه‌ای: شخصیت و اندیشه‌های مارکس به عنوان یک فیلسوف عملاً به شدت سیاسی شده است. در این سال‌ها با مارکس برخوردهای متفاوتی شده که بدترین نوعش برخوردهای صرفا سیاسی بوده است. کارل مارکس یک اقتصاددان برجسته بود که مهم‌ترین اثر او یعنی "کاپیتال پس از انجیل"، دومین کتاب پرفروش تاریخ است. حتی بعد از بحران سال ۲۰۰۸ در اروپا و آمریکا، اقتصاددان‌های سرمایه‌داری به آثار مارکس رجوع می‌کنند تا راه‌حلی برای رفع بحران‌ اقتصادی پیدا کنند. با این حال، برخوردهای سیاسی که با عقاید این فیلسوف شده بیشتر از همه چیز درباره‌اش صحبت می‌شود. عقاید سیاسی مارکس با تحریف‌های زیادی همراه شده است و به همین خاطر هاوارد زینِ مورخ، در نمایشنامه "مارکس در سوهو" سعی کرده این فیلسوف آلمانی را برای مخاطب عام قابل درک کند. من احساس کردم که این انسان اگر قرار است یک انسان زمینی باشد، می‌تواند یک بُعد جدیدی بگیرد و در قالب فراجنسیتی مطرح شود. دلیلی که داشتم هم این بود که ایده‌های انسان‌ها را نمی‌شود به جنسیت، نژاد یا هر چیز دیگری محصور کرد. این‌طور بود که تصمیم گرفتم نقش کارل مارکس را یک خانم بازی کند که آن را به خانم آویشن بیکایی سپردم. من خیلی از نمایش‌هایم را بر اساس بازیگرهایی که دارم به صحنه می‌برم. نمایش "من موجودی احساساتی هستم" را فکر کردم که یا باید خانم فرشته حسینی بازی کند و یا اصلاً به روی صحنه نرود. نمایش "مارکس در سوهو" را هم خواستم روی صحنه بیاورم تا خانم بیکایی آن را بازی کند. من وقتی صدای خانم بیکایی را می‌شنیدم، کارل مارکس در ذهنم متجسم می‌شد و خیلی دوست داشتم خانمی با این قدرت بیان، نقش مارکس را بازی کند. 

فرشته حسینی - مهرداد خامنه ای - شیرین میرزانژاد - آویشین بیکایی

در اجرای قبلی که در سال ۹۴ از نمایش "مارکس در سوهو" داشتید، چه اتفاقی افتاد که مدتی خانم نسرین صالح ایفاگر نقش کارل مارکس شدند؟ 

مهرداد خامنه‌ای: ما آن موقع یک نمایش دیگر هم با نام "هملت در روستای مردوش سفلی" در باغ موزه قصر روی صحنه داشتیم که این دو نمایش به فاصله یک ساعت اجرا می‌شد. خانم بیکایی در هر دوی این نمایش‌ها حضور داشت که در نهایت برای این‌که کار ایشان سبک‌تر شود، تصمیم بر این شد که خانم نسرین صالح در هفته‌ آغازین نمایش "مارکس در سوهو" جایگزین خانم بیکایی شوند.

در آثاری که به روی صحنه می‌برید، تم و  رد پایی از فعالیت‌های مدنی و جنبش‌های خاص وجود دارد. علاقه‌تان به چنین مسائلی از کجا نشأت می‌گیرد؟

مهرداد خامنه‌ای: من اصولاً تئاتر کار می‌کنم که به همین مسائل بپردازم و چنین حرف‌هایی بزنم. اگر قرار باشد تئاتر کار کنم و قدمی در زمینه مطرح کردن مشکلات مدنی و اجتماعی بر ندارم، بهتر است کار نکنم. من سینما را به عنوان یک فرم هنری بیشتر از تئاتر دوست دارم چون ابزارهای بیشتری در اختیارم می‌گذارد ولی تئاتر برای من هنری است که با آن می‌توانم مستقیماً با مردم ارتباط بگیرم و با مخاطب نفس بکشم. هر شب می‌روم در کنار تماشاگرها می‌نشینم که ببینم حین تماشای نمایش چه حسی دارند. در خارج از کشور اکثر فعالیت‌هایم در زمینه سینمای دگم ۹۵، فیلم‌های مستند و فعالیت‌های آموزشی بوده است ولی در ایران نخواستم وارد این فضاها شوم. اگر شما می‌بینید که ما در تئاتر نمی‌خواهیم به دنبال تئاتر تجاری برویم، تصور کنید که در سینما چگونه چنین چیزی امکان‌پذیر است؟  

نام کارل مارکس و عقایدی که این فیلسوف آلمانی دارد در ایران با ممیزی همراه می‌شود. شما مشکلی در این مورد با شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر نداشتید؟

مهرداد خامنه‌ای: یکی از بزرگترین لطماتی که می‌تواند از طرف ممیزی به یک هنرمند وارد شود، بحث خودسانسوری است که هنرمند دائماً فکر می‌کند چه چیزی را می‌تواند بگوید و چه چیزی را نمی‌تواند؟ به من گفتند که کار کردن نمایشی درباره کارل مارکس در ایران تقریباً نشدنی است ولی ما این کار را انجام دادیم و شد. اجرای ما الان بدون حتی یک ویرگول تفاوت نسبت به متن اصلی روی صحنه می‌رود. اگر قرار بود این متن ممیزی بخورد، آن را روی صحنه نمی‌بردم. خیلی راحت. چرا که سانسور افکار و عقاید را در شأن هنر نمی‌دانم.

آویشین بیکایی

خانم بیکایی، وقتی اجرای بازی در نقش کارل مارکس به شما پیشنهاد شد و شما متن را خواندید، برخوردتان با متن و نقش کارل مارکس چگونه بود؟

آویشن بیکایی: من از قبل با افکار آقای خامنه‌ای و خانم میرزانژاد آشنایی داشتم و خیلی خوشحال بودم که در چنین روزگاری دو نفر پیدا شده‌اند که چنین دیدگاهی نسبت به تئاتر دارند. سال ۹۴ وقتی متن "مارکس در سوهو" را خواندم، باورم نمی‌شد که آقای خامنه‌ای تصمیم گرفته‌اند این متن را اجرا کنند. تا آن موقع تصوری از کارل مارکس نداشتم ولی وقتی وارد داستان شدم، دریافتم که مارکس تئوری خیلی زیبایی برای انسان‌ها داشته است و من باید بیشتر از این فیلسوف بدانم. تأکید آقای خامنه‌ای این بود که نقش مارکس را باید یک خانم بازی کند تا دافعه‌ای پیش نیاید و مفهوم اصلی گفته شود. از طرفی، ایشان قصد داشت این نمایش را همزمان با نمایش "هملت در روستای مردوش سفلی" اجرا کند که من قرار بود در آن نمایش هم بازی کنم. آقای خامنه‌ای گفتند می‌توانی چنین کاری را انجام بدهی؟ من نمی‌توانستم این فرصت را از دست بدهم و تصمیم گرفتم این پیشنهاد را قبول کنم. در کلاس‌های خانم مهین اسکویی درس خوانده‌ام و اخلاق بازیگر واقعی را از ایشان آموخته‌ام. متعهد بودن و حرفه‌ای‌گری را از ایشان یاد گرفته‌ام و احترام به گروه و کارگردان برایم یک اصل ویژه‌ است. با توجه به پیش زمینه‌ای که داشتم، تصمیم گرفتم کار سختی که به من پیشنهاد شده بود را بپذیرم و در دو نمایش به صورت همزمان بازی کنم. از تئوری‌‌ها و اندیشه‌های مارکس خیلی خوشم آمده بود و به همین خاطر به آقای خامنه‌ای گفتم این نقش را بازی می‌کنم.

مهرداد خامنه‌ای: خیلی از دستاوردهایی که ما امروز در اختیار داریم را جنبش کارگری در جهان به وجود آورده که کارل مارکس به این جنبش زیربنایی علمی بخشیده است. کارفرما دوست دارد که آدم‌ها به طور ۲۴ ساعته کار کنند و دستمزد هم نگیرند ولی افرادی مانند کارل مارکس همیشه دغدغه‌شان این بوده که آدم‌ها بتوانند به میزان کافی کار کنند و زندگی بهتری داشته باشند. مونولوگی که خانم بیکایی در نمایش از زبان مارکس می‌گوید این است که بیایید سوسیالیسم و سرمایه‌داری را کنار بگذاریم و فکر کنیم که به عنوان بشر چطور می‌توانیم از ثروت هنگفت زمین استفاده بهتری داشته باشیم؟ از دیدگاه مارکس، همه حق استفاده بهتر از زندگی را دارند. طبیعی است که چنین آدمی برای من قابل احترام است. 

آویشن بیکایی: مارکس می‌گوید که از اندیشه و تئوری‌اش سوء برداشت شده است و او چیزی غیر از مسائل انسانی و راحتی همه اقشار جوامع نمی‌خواهد. مارکس معتقد است که هر آدمی ‌که در هرجایی فعالیت می‌کند و نان در می‌آورد، این حق را دارد که خوشبخت باشد و با او رفتار انسانی بشود. همانطور که آقای خامنه‌ای گفتند، با اندیشه و تئوری چنین آدمی نمی‌شود محترمانه برخورد نکرد. 

با توجه به این‌که کارل مارکس یک آدم چند وجهی بوده و درک آن نیاز به مطالعه و کنکاش بیشتری دارد، چطور توانستید به این نقش برسید؟

آویشن بیکایی: من در مورد مارکس مطالعه کردم و هر جا که لازم بود هم از آقای خامنه‌ای و سایر عوامل نمایش سؤال می‌کردم که منظور مارکس از فلان حرف چه بوده است؟ در تمرینات به ابعاد جدیدی از این آدم رسیدم. افکار آقای خامنه‌ای را قبول دارم و می‌دانم که ایشان دید گسترده‌ای در این حوزه دارند و این متن را بی‌جهت انتخاب نکرده‌اند. منظور و هدف‌شان از اجرای "مارکس در سوهو" را می‌دانستم و با اعتقاد کامل به ایشان سر کار آمدم. ما یکی دو ماه قبل از شروع تمرینات اجرای مجدد "مارکس در سوهو"، نمایش "مهاجران" اثر اسلاومیر مروژک را کار کردیم که آن نمایش دید گسترده‌تری به من داد و این دید گسترده در تحلیل تئوری و اندیشه مارکس هم به کمک من آمد. 

مهرداد خامنه‌ای: من در ایران شاگرد آقای مصطفی اسکویی بودم و خانم بیکایی هم شاگردی خانم مهین اسکویی را کرده‌اند. بنابراین ما در یک سیستم هم‌سان تئاتر را یاد گرفته‌ایم و تئاتر با یک زبان مشترک به ما آموزش داده شده است. از زمانی که به ایران برگشته‌ام، با حدود ۶۷ بازیگر همکاری کرده‌ام ولی در این بین به بازی تعدادی از بازیگرهایم علاقه پیدا کرده‌ام که خانم بیکایی یکی از آن‌ها است. احساس می‌کنم فرهنگ بازیگری در ایران خیلی فرق کرده و سرسری و روتین شده است، در حالی‌که من از بازیگر، تحقیق، آگاهی، مطالعه و کنجکاوی می‌خواهم چون اصولاً بازیگری که مشتاق تحقیق و کنجکاوی درباره تاریخ نیست، نمی‌تواند در نمایش "مارکس در سوهو" بازی کند. نیمی از نمایش "مارکس در سوهو" به مسائل تاریخی می‌پردازد که بازیگر این نمایش اگر دوران تاریخی را حس نکند، نمی‌تواند به عنوان یک بازیگر به آن روح انسانی بدهد. تکنیک مسئله خیلی مهمی در بازیگری است ولی ما در سینما و تئاتر مبحثی به نام روح اثر داریم که بازیگرهای کمی می‌توانند آن را در یک نمایش یا فیلم جاری کنند. خانم بیکایی در اجرای قبلی نمایش "مارکس در سوهو" هم حضور داشتند و متوجه شدند که این نمایش خیلی جای کار دارد، به همین خاطر پافشاری می‌کردند که این نمایش دوباره روی صحنه برود. ایشان برای تئاتر، هنر و حرفه خودشان ارزش قائل‌اند و من جانم را برای چنین بازیگری می‌دهم. 

فرشته حسینی: من قبلاً در مورد کارل مارکس مطالعاتی داشتم ولی فکر نمی‌کردم نگاهش تا این حد انسانی باشد. وقتی تمرینات خانم بیکایی را می‌دیدم، نمی‌توانستم تکان بخورم چون احساس می‌کردم که تازه مارکس را شناخته‌ام و الان می‌فهم که چقدر نگاهش انسانی است و حتی در خانواده من هم تأثیر گذاشته است. تازه متوجه شدم که ما چه تفکر انسانی و درستی را از خودمان دور می‌کنیم و نسبت به آن گارد می‌گیریم. قبلاً کتاب "کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم" اثر اسلاونکا دراکولیچ را خواندم و با خودم گفتم چرا باید از چنین تفکری حمایت کنیم؟ اما وقتی نمایش "مارکس در سوهو" را دیدم، متوجه شدم که این همان چیزی است که کارل مارکس می‌گوید و تحریف شده است. به همین خاطر فکر می‌کنم که مخاطبان باید بیایند نمایش "مارکس در سوهو" را ببینند تا متوجه حقیقت‌ها و نگاه انسانی این آدم بشوند و به خاطر یک سری تحریف‌ها در مقابل تفکراتش گارد نگیرند. 

مهرداد خامنه‌ای: اندیشه‌های کارل مارکس به مخاطب کلیدی می‌دهد که بداند در جامعه سرمایه‌داری چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. حالا این‌که چرا یک عده نمی‌خواهند این کلید را در دست‌شان داشته باشند بحث دیگری است. هر چقدر که شما ناآگاه باشید، عده‌ای از این ناآگاهی سوء استفاده می‌کنند، پس بهتر است این کلید را به دست بگیرید و از آن استفاده کنید.

فرشته حسینی - مهرداد خامنه ای - شیرین میرزانژاد - آویشین بیکایی

خانم بیکایی، شما در سال‌های اخیر کم‌کارتر شده‌اید. این کم‌کاری انتخاب خودتان بوده است؟

آویشن بیکایی: این کم‌کاری تا یک زمانی به من تحمیل شد ولی الان انتخاب خودم است. من به نمایش‌هایی برخورد کرده‌ام که تفکر گروه و کارگردان آن اثر این بوده که به جای خانم بیکایی که یک بازیگر توانمند است، بازیگری بیاورید که چهره است و باعث فروش بیشتر نمایش شود. این تفکرات آدم را آزار می‌دهد. شما خیلی وقت‌ها بازیگرهایی را می‌بینید که نصف یا حتی یک سوم من هم کار نکرده‌اند و تجربه و سواد کافی بازیگری را ندارند ولی ایفای بعضی نقش‌ها را صرفاً به خاطر این‌که به خاطر بازی در یک فیلم یا سریال تبدیل به چهره شده‌اند، به عهده می‌گیرند. در این شرایط طبیعی است که من سعی می‌کنم با کارگردانی کار کنم که توانایی‌هایم را می‌فهمد و به من پر و بال می‌دهد. خوشبختانه آقای خامنه‌ای چنین کارگردانی است که متوجه توانایی‌هایم شد و همه جوره مرا حمایت کرد.

مهرداد خامنه‌ای: وقتی تئاتر تبدیل به یک کالا می‌شود، این فقط مخاطب نیست که صدمه می‌بیند، بلکه خود هنرمند هم تبدیل به کالا می‌شود و آن‌وقت بازیگری که شاگرد مهین اسکویی بوده و فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران است و ۲۰ سال تجربه بازیگری دارد، باید در صف بایستد تا بازیگری که تجربه‌ ندارد به روی صحنه برود.

خانم حسینی با توجه به اینکه شما موفق به دریافت جایزه فیلم مراکش هم شده‌اید، دلیل کم‌کاری شما چیست؟

فرشته حسینی: من از سال گذشته تاکنون متن‌های مختلف سینمایی، تلویزیونی و تئاتری را خوانده‌ام که پذیرفتن خیلی از آن‌ها مرا به سیستم تجاری هنر می‌برد و ممکن است تبدیل به یک بازیگر چهره کند ولی به چه بهایی؟ به من نقش اول یک اثر نمایشی یا تصویری را پیشنهاد می‌کنند ولی وقتی آن را می‌خوانم، متوجه می‌شوم که تماماً ضد زن است و من باید به عنوان یک دختر تفکرات آن را بپذیرم و بازی‌اش کنم. من نمی‌توانم چنین کاری را انجام بدهم و بر خلاف واقعیت عمل کنم تا دیده شوم. خیلی از فیلمنامه‌هایی که به من پیشنهاد می‌شود، فقط درباره یک کاراکتر مرد نوشته شده و کاراکتر زن حضوری جدی ندارد و آن فیلمنامه‌هایی که موضوع‌شان موضوع زن است هم اکثراً نگاه ضد زن دارند و شما تعجب می‌کنید که چطور به چنین نوشته‌هایی مجوز می‌دهند؟ بعضی وقت‌ها از دست بازیگران زن بابت بازی کردن در چنین کارهایی عصبی می‌شوم.

شما قائل به این هستید که نمایش "من موجودی احساساتی هستم" یک نمایش زنانه است؟

فرشته حسینی: بله، من فکر می‌کنم که این نمایش فمینیستی است و معتقدم که این را باید گفت. ایرادی ندارد که یک نمایش چنین رویکردی داشته باشد. به نظرم کامل نبودن اطلاعات درباره مفهوم فمینیسم باعث شده که عده‌ای از این موضوع فراری باشند. به اعتقاد من، نمایش "من موجودی احساساتی" هستم یک نمایش فمینیستی است که دوست دارم مخاطبان بیایند درباره آن اطلاعات کسب کنند و بروند در خصوص نویسنده‌اش تحقیق کنند که منظورش از فمینیست بودن چیست.

مهرداد خامنه‌ای: هر کسی این نمایش را ببیند، نه تنها منظور و هدف خانم ایو انسلر، بلکه منظور همه را از فمینیست بودن متوجه می‌شود و سوء تفاهماتی که درباره این موضوع وجود دارد برایش رفع می‌شود. نویسنده‌های دو نمایشنامه "مارکس در سوهو" و "من موجودی احساساتی هستم"، از دو نسل متفاوت هستند ولی هر دو یک خط فکری مشخص دارند. ما همانطور که با نمایش "مارکس در سوهو" سعی می‌کنیم سوء تفاهمات درباره تفکر چپ مترقی جهان برطرف شود و رسماً می‌گوییم که داریم تفکر چپ مترقی در جهان را روی صحنه می‌بریم و خجالت هم نمی‌کشیم، در مورد نمایش "من موجودی احساساتی هستم" هم بدون این‌که با مخاطب تعارف داشته باشیم، اعلام می‌کنیم که گروه تئاتر "اگزیت" یک گروه فمینیست است. از کسانی که با تفکرات ما مشکل دارند هم دعوت می‌کنیم که بیایند نمایش "من موجودی احساساتی هستم" را ببینند تا منظور ما از فمینیسم را درک کنند. ما به برابری حقوق مردها و زنان در اجتماع که حقوق اولیه انسان‌ها است باور داریم. گاهی اوقات این عدم برابری ممکن است مرد را هم آزار بدهد. ممکن است جامعه طوری باشد که از مردها بخواهد نقش مردسالاری را ایفا کنند ولی مردها دوست نداشته باشند به چنین چیزی که به آن‌ها دیکته شده است تن بدهند. بنابراین برابری جنسیتی چیزی نیست که فقط متعلق به زن‌ها باشد و مبارزه برای رسیدن به آن هم فقط کاری نیست که باید توسط زن‌ها انجام شود. نه تنها تفکر فمینیستی، بلکه حقوق کارگرها، عدالت اجتماعی و داشتن یک زندگی بهتر هم مستلزم حمایت هر دو جنسیت زن و مرد است و اصلاً چنین دغدغه‌هایی جنسیت نمی‌شناسد. 

خانم حسینی، نمایش "من موجودی احساساتی هستم" دارای ۸ مونولوگ درباره ۸ دغدغه گوناگون زنان در مناطق مختلف جهان است. بازی کردن همه این مونولوگ‌ها کار شما را سخت نمی‌کرد؟

فرشته حسینی: واقعیت این است که من وقتی مونولوگ‌ها را خواندم، اعتماد به نفس کار کردن آن‌ها را نداشتم چون کار واقعاً سختی بود. الان خیلی از بازیگرهای پیشکسوت هم از من می‌پرسند که چطور جرأت کردی این کار را انجام دهی؟ به هر حال من باید نقش ۸ آدم مختلف را بازی می‌کردم و به یک درک قابل قبولی از همه این نقش‌ها می‌رسیدم. درست است که هر کدام از مونولوگ‌ها متعلق به یک منطقه از جهان بود ولی لازم نبود من برای بازی کردن نقش یک دختر بلغارستانی، یک دختر بلغار باشم و برای بازی کردن نقش یک دختر چینی، یک دختر چینی. همین که بتوانم حس آن‌ها را درک کنم و همه آن‌ها را در خودم لمس کنم، کافی بود که این کار را انجام دادم. فکر می‌کنم که اگر دخترهای ایرانی به تماشای نمایش "من موجودی احساساتی هستم" بیایند، حتماً درباره خیلی مسائل ضروری آگاهی پیدا خواهند کرد. در این مدت خیلی‌ها به من پیام دادند و اتفاقات زندگی‌شان را برایم گفتند که کاملاً شبیه به اتفاقاتی بود که برای کاراکترهای نمایش "من موجودی احساساتی هستم" افتاده است. من همزمان با این نمایش پیشنهادات دیگری هم از سینما و تئاتر داشتم که شاید حضور در آن‌ها می‌توانست مرا بیشتر به جامعه هنر بشناساند ولی به آن‌ها گفتم که نمایش "من موجودی احساساتی هستم" برایم ارجحیت دارد چون این نمایش دغدغه و حرفی برای گفتن دارد که لازم می‌دانم دختران ایرانی بیایند و آن را درک کنند.

فرشته حسینی

با توجه به این‌که شما نقش ۸ دختر مختلف را بازی می‌کنید، می‌توانستید برای هر کدام از آن‌ها یک طراحی لباس منحصر به فرد داشته باشید ولی چطور شد که گروه ترجیح داد همه نقش‌ها را با یک لباس اجرا کنید؟

فرشته حسینی: طراحی لباس این کار را خودمان انجام دادیم، یعنی من به همراه آقای خامنه‌ای و خانم میرزانژاد. ما فکر کردیم که چه چیزی می‌تواند بین این ۸ دختر مشترک باشد که دیدیم بهترین گزینه همین لباس است، بنابراین لباس همه دخترها را مشترک در نظر گرفتیم. 

مهرداد خامنه‌ای: مونولوگ‌های "من موجودی احساساتی هستم" برای دختران جوان نوشته شده است، دخترانی دقیقاً هم‌ سن و سال خانم حسینی. خانم ایو انسلر سبک اجرایی جالبی دارند، به طوری‌که معمولاً از کارگردان‌ها تعهد می‌گیرند که کار را آن‌طوری که ایشان می‌گویند اجرا کنند. من در مورد نمایشنامه "من موجودی احساساتی هستم" با خانم انسلر صحبت کردم و به ایشان گفتم که نمی‌توانم تمام مونولوگ‌های نمایشنامه‌تان را روی صحنه ببرم و فقط ۸ مونولوگ را برای اجرا انتخاب کردم. خوشبختانه خانم انسلر موافقت کردند و از گروه اگزیت و خانم حسینی پشتیبانی کردند که این تئاتر در ایران روی صحنه برود و خوشحالی‌شان را هم از این موضوع عنوان کردند. 

هر کدام از ۸ مونولوگ نمایش "من موجودی احساساتی هستم"، مضمون و محتوایی مربوط به نقاط جغرافیایی دارند.

فرشته حسینی: مونولوگ ابتدایی این نمایش به شرایط کلی جامعه‌ جهانی می‌پردازد و زندگی یک دختر عاصی که از شرایط جهان به تنگ آمده را روایت می‌کند. مونولوگ بعدی درباره دختری در قاهره مصر است که از همه چیز منعش کرده‌اند و نمی‌تواند کاری انجام بدهد. سومین مونولوگ در مورد عمل‌های جراحی بیش از حد در تهران است و دختری که تحت فشار خانواده بینی خود را عمل کرده است را نشان می‌دهد. مونولوگ چهارم بر اساس یک داستان واقعی در بلغارستان نوشته شده است که خانم انسلر با دختری که برده است مصاحبه می‌کند. پنجمین مونولوگ درباره کودکان کار در کشور چین و مونولوگ ششم هم درباره راهنمای نجات از بردگی توسط یک دختر اهل کنگو است. هفتمین مونولوگ درباره دختری در نیویورک است که به خاطر چیزهایی که جامعه از او می‌خواهد، افسرده شده و دیگر هیچ میلی به زندگی ندارد. مونولوگ آخر هم مانیفستی است که به دختران جوان داده می‌شود و می‌گوید که شما هم حقوق خودتان را دارید و حتماً نیاز نیست زیبا باشید و یا یک مرد در کنارتان باشد. در واقع، مونولوگ آخر می‌خواهد به دخترها بگوید که شما هم حق دارید آن‌طوری باشید که دل‌تان می‌خواهد. من وقتی مونولوگ آخر را اجرا می‌کنم، متوجه می‌شوم که همه دخترها با آن ارتباط می‌گیرند. به طور کلی این ۸ مونولوگ، شامل اتفاقاتی است که هر دختری ممکن است با آن‌ها برخورد کرده باشد. 

برای اجرای این نمایش چند وقت تمرین کردید؟

فرشته حسینی: دو ماه طول کشید که متن را بخوانم و تحقیقات و تجزیه و تحلیل‌هایم انجام دهم و بعد از آن دو ماه هم حفظ کردن متن و اجرای تمریناتم طول کشید.

آقای خامنه‌ای، با توجه به این‌که مخاطبان تئاتر در ایران چندان با نوشته‌های هاوارد زین و ایو انسلر آشنایی ندارند و اجرای مونولوگ‌ هم تازه چند سال است که در ایران رواج پیدا کرده و به اندازه نمایش‌های پر پرسوناژ مخاطب ندارد، نگران استقبال کم از نمایش‌تان نبودید؟

مهرداد خامنه‌ای: از این بابت نگرانی نداشتم. من سعی می‌کنم مخاطب را متوجه کنم که اگر دغدغه عدالت اجتماعی را دارد به دیدن این تئاتر بیاید و اگر چنین دغدغه‌ای ندارد، به دیدن این تئاتر نیاید چون برایش کسل‌کننده خواهد بود. من به خانم بیکایی و خانم حسینی اطمینان داشتم که قدرت بازیگری‌شان در حدی است که می‌توانند مفهوم نمایش‌ها را منتقل کنند. بنابراین اگر کم‌کاری اتفاق افتاده، از سمت من بوده است نه از سمت بازیگران. سعی کردم با اجرای این دو نمایش وظیفه خودم را در قبال دغدغه‌های اجتماعی نشان بدهم که خوشحالم کارهایم مخاطب خودش را هم دارد. یکی از دلایلی که آثاری از هاوارد زین و ایو انسلر در ایران اجرا نمی‌شود این است که زیبایی‌شناسی این هنرمندان با زیبایی‌شناسی امروز جامعه ما که زیبایی‌شناسی بورژوازی است جور در نمی‌آید. نمایش‌ "مارکس در سوهو" یا نمایشنامه‌های خانم انسلر در کشورهای مختلفی اجرا می‌شود ولی در کشور ما صدایی از آن‌ها نمی‌شنوید. با این حال من نگران کارم نبودم و احساس کردم این نمایش‌ها مخاطبان خود را خواهند داشت. 

با توجه به این‌که تفکرات شما به تفکرات اجرای تئاتر در کشورهای اروپایی نزدیک‌تر است، چرا در نروژ نماندید و ترجیح دادید فعالیت‌ هنری‌تان را در ایران ادامه بدهید؟

مهرداد خامنه‌ای: من در نروژ، کشوری با بالاترین استاندارد معیشتی در جهان زندگی می‌کردم و مرا به عنوان یک هنرمند پذیرفته بودند. همه امکانات در نروژ برایم فراهم بود و می‌توانستم در طول سال چند نمایش را روی صحنه ببرم و دغدغه‌های زیادی هم نداشته باشم ولی چیزی که مرا به سمت بازگشت به ایران سوق می‌داد یک احساس وظیفه بود. احساس کردم که اگر حاصل سال‌ها تلاشم را به ایران نیاورم و در کشوری که در آن بزرگ شده‌ام به منصه ظهور و بروز نرسانم، مثل یک آدمی هستم که ریشه خودش را قطع کرده است. احساس کردم اگر این کار را انجام ندهم یک نقص بزرگ دارم. بنابراین تصمیم گرفتم به ایران بیایم و در کشور خودم کار کنم. 

فرشته حسینی: یکی از خوبی‌های نمایش "من موجودی احساساتی هستم" این است که آن را می‌شود در هر کجای دنیا اجرا کرد چون دغدغه آن یک دغدغه جهانی است. من با آقای خامنه‌ای و خانم میرزانژاد صحبت کرده‌ام که اگر امکانش وجود داشته باشد، نمایش "من موجودی احساساتی هستم" را در افغانستان هم اجرا کنم. البته شرایط اجرا در افغانستان سخت است چون امکانات و سالن‌های خوبی ندارد. دو ماه پیش به افغانستان سفر کردم و دیدم که زنان افغانستانی چقدر اذیت می‌شوند. متأسفانه طالبان یک خطر بزرگ برای زنان کنش‌گر افغانستانی است. بنابراین فکر می‌کنم که چنین نمایش‌هایی را باید بیشتر کار کنیم که تأثیرش را روی جامعه ایران و جوامع همسایه ایران بگذارد.

مهرداد خامنه‌ای: خانم انسلر یک نویسنده مطرح آمریکایی است که جایزه تونی را هم گرفته است و اولین کارش نیز در سال ۱۹۹۸ در تئاتر آف-برادوی خیلی موفق شد. ایشان وقتی به این راحتی درباره رنج دختر ایرانی حرف می‌زند، این جرات را به من می‌دهد که من درباره دختران وطنم حرف بزنم و پایم را پس نکشم. خیلی‌ها مخالف پرداختن به چنین مسائلی هستند ولی ما کاری که فکر می‌کردیم لازم است انجام بدهیم را انجام دادیم چون نمی‌توانستیم به سادگی از این دغدغه‌های اجتماعی گذر کنیم.  

در این مدت اهالی تئاتر هم به تماشای نمایش‌تان آمدند؟

مهرداد خامنه‌ای: من اصلاً تئاتری‌ها را به تماشای نمایشم دعوت نمی‌کنم چون نمی‌خواهم نمایشم متعلق به قشر خاصی از جامعه باشد. من نمایشم را در خانه موزه استاد انتظامی روی صحنه برده‌ام تا هر کسی از هر طبقه اجتماعی بتواند به تماشای این نمایش بیاید. دوستان تئاتری اگر خودشان مایل باشند می‌توانند به دیدن این نمایش‌ها بیایند و قدم‌شان هم روی چشم. کار من از آن‌ دسته کارهایی نیست که آدم‌های به اصطلاح خاص و از طبقات بالای جامعه مخاطب آن باشند و عده‌ای آن را به عنوان یک تئاتر شیک ببینند. این نوع تفکرات باعث می‌شود که جامعه از هنر و تئاتر دور شود. من هیچ‌وقت به دنبال این نبوده‌ام که از کسی دعوت کنم که همه جا بنویسند فلانی نمایش مهرداد خامنه‌ای را افتتاح کرد، نمایش "مارکس در سوهو" مرا کارگران باید افتتاح کنند چون مخاطبانش آن‌ها هستند.

آویشن بیکایی: من هم همینطور فکر می‌کنم و به نظرم نباید فرقی بین اهالی تئاتر و سایر تماشاگران به عنوان مخاطب یک نمایش گذاشت. ضرورتی ندارد که ما از مهمان‌های تئاتری تقدیر کنیم. به ویژه این‌که نمایش‌های آقای خامنه‌ای دغدغه‌هایی دارند که تمامی طیف‌های جامعه با آن دغدغه‌ها درگیر هستند و مخاطبان این نمایش‌ها آدم‌های تمامی اقشار جامعه هستند نه فقط یک قشر خاص. 

فرشته حسینی: به من می‌گویند که چرا قیمت بلیت‌های نمایش‌تان اینقدر ارزان است و قیمت بلیت‌ها را بین ۵ تا ۲۵ هزار تومان تعیین کرده‌اید؟ می‌گویم که ما نمایش "مارکس در سوهو" را اجرا می‌کنیم که کارگرها به تماشای آن بیایند، آن وقت چه انتظاری داریم که آن‌ها ۵۰ هزار تومان هزینه خرید بلیت این نمایش را بدهند و بعد بگوییم ما به فکر شما هستیم؟ البته منظورم از کارگر خیلی کلی‌تر است، کما این‌که کارل مارکس هم می‌گوید که همه ما کارگرهایی هستیم که دارد از ما بهره‌کشی می‌شود ولی خودمان نمی‌فهمیم. 

فرشته حسینی - مهرداد خامنه ای - شیرین میرزانژاد - آویشین بیکایی

خانم حسینی، شما کارتان را در تئاتر چگونه آغاز کردید؟

فرشته حسینی: من شاگرد آقای حمید پورآذری بودم و یک دوره‌ای را هم با خانم مهتاب نصیرپور گذراندم. تا سن ۱۵ سالگی فقط کارهای فرم انجام می‌دادم و برای اولین بار در سن ۱۶ یا ۱۷ سالگی در نمایش "سینماهای من" به کارگردانی آقای محمد رحمانیان بازی کردم. بعد از آن هم دو کار با آقای حمید پورآذری و یک کار با آقای عبدالله حسینی انجام دادم. الان هم حدود ۴ سال است با آقای خامنه‌ای کار می‌کنم.

این مسئله که شما یک بازیگر مهاجر هستید در فعالیت‌ هنری‌تان تأثیری نگذاشته است؟

فرشته حسینی: نه خوشبختانه. البته یک سری جاها خودم این طلسم را شکستم و اجازه ندادم این موضوع روی کارم تأثیری بگذارد. مثلاً کارگردانی به من گفت که می‌خواهی نقشت را از یک دختر ایرانی به یک دختر افغانستانی تبدیل کنم؟ من به شدت ممانعت کردم و گفتم می‌خواهم همان چیزی که نوشته‌اید را بازی کنم و نمی‌خواهم آن را بر اساس من تغییر بدهید. کم کم این موضوع برای‌شان جا افتاد که باید این نگاه ملیتی از من برداشته شود. 

جایزه‌ای که در جشنواره فیلم مراکش به خاطر بازی در فیلم "رفتن" گرفتید چقدر در زندگی‌تان تحول ایجاد کرد؟

فرشته حسینی: بسیار زیاد. بعد از آن جایزه، ۶ فیلمنامه به من پیشنهاد شد که هیچکدام را نپذیرفتم. آن جایزه تأثیر زیادی در زندگی‌ام داشت و بعد از آن بود که مرا به عنوان یک بازیگر ایرانی-افغانستانی شناختند، تا قبل از آن من یک بازیگر افغانستانی بودم که وقتی می‌خواستند از من بازی بگیرند، به ایفای نقش یک دختر مشهدی یا گرگانی فکر می‌کردند ولی حالا شرایط تغییر کرده است.  

فیلمنامه‌هایی که بعد از گرفتن جایزه جشنواره مراکش به شما پیشنهاد شد را چرا رد کردید؟

فرشته حسینی: من باید کاری را انجام بدهم که از آن لذت ببرم. کارگردان‌ها به من می‌گویند که اگر کارها را همینطور رد کنی دیگر کسی به تو پیشنهاد کار نمی‌دهد. من می‌گویم اشکالی ندارد ولی من کاری را انجام می‌دهم که به خاطرش مفتخر باشم. 

تحصیلات آکادمیک در زمینه تئاتر ندارید؟

فرشته حسینی: خیر. من تحصیلات دانشگاهی ندارم. هزینه دانشگاه برای مهاجرین بالا است و من نمی‌توانم از پس آن بر بیایم. در این مورد با خانم نغمه ثمینی صحبت کردم و ایشان به من گفت که در ایران مدرک مهم است ولی کسانی در دانشگاه تدریس می‌کنند که من نمی‌خواهم به آن سمت بروم. دوستانی دارم که به دانشگاه رفته‌اند و من می‌بینم الان شرایط جالبی ندارند. خوشبختانه خانم ثمینی کلاس‌های دانشگاهی را برای من بیرون از دانشگاه گذاشتند تا من از این بابت خودم را تقویت کنم. 

خانم بیکایی، شما به عنوان بازیگری که تحصیلات آکادمیک تئاتر را گذرانده‌اید، چقدر به تحصیلات در این رشته اعتقاد دارید؟ 

آویشن بیکایی: من اعتقاد زیادی به تحصیلات در این رشته دارم و فکر می‌کنم که تحصیلات مثل یک پاساژ است که شما می‌توانید از آن برای شناختن و یاد گرفتن استفاده کنید. تئاتر عروسکی را در دانشگاه تهران خواندم و به صورت همزمان هم به کلاس‌های بازیگری خانم مهین اسکویی رفتم. تحصیل در رشته تئاتر عروسکی، باعث شد که من طراحی، حجم‌بندی، مواد، موسیقی، کار با کودک و... را یاد بگیرم. بعد از فارغ‌التحصیل شدن هم در حوزه هنری شروع به کار کردم و به همراه برخی از دوستان تئاتر عروسکی را در آن‌جا راه‌اندازی کردیم. در ادامه وارد صداوسیما شدم و کار تصویر کردم و بعد خودم فیلم کوتاه ساختم که فیلمم در جشنواره زیتون زرین زنان جزو ده کار برگزیده شد.

شما بعد از اتمام اجراهای نمایش "مارکس در سوهو" چه کار خواهید کرد؟

آویشن بیکایی: چندی پیش یک نمایش به من پیشنهاد شد که من گفتم تا مشغول نمایش "مارکس در سوهو" هستم، نمی‌توانم سر کار شما بیایم. باید ببینم تکلیف آن کار چه می‌شود. در زمینه کارهای تصویر هم پیشنهاداتی داشته‌ام ولی سعی کرده‌ام گزیده‌کار باشم و فقط کاری را انجام بدهم که حس کنم اتفاق خوبی را برای من رقم می‌زند. در عرصه تصویر با کارگردان‌هایی نظیر حسن هدایت، سیروس الوند، حسین سهیلی‌زاده و چند کارگردان نامی دیگر همکاری کرده‌ام ولی اتفاق خوبی برایم نیفتاده است. 

خانم میرزانژاد، شما در حال حاضر مشغول ترجمه متن جدیدی هستید؟

شیرین میرزانژاد: من برای ترجمه ادامه مونولوگ‌های نمایشنامه "من موجودی احساساتی هستم" را برنامه‌ریزی‌ کرده‌ام. این اثر شامل بیش از ۲۰ مونولوگ است که در نمایش ما ۸ تای آن اجرا شد و به زودی بقیه آن‌ها را هم ترجمه خواهم کرد. ضمن این‌که می‌خواهم به ادامه ترجمه مجموعه مقالات تئاتری هم بپردازم. 

مهرداد خامنه‌ای: در ادامه می‌خواهیم که خانم میرزانژاد یک مقدار روی بحث فلسفه هنر تکیه کنند و مقالات آلترناتیو را ترجمه نمایند. مثلاً آلن وودز مجموعه مقالات زیادی دارد و سمینارهای مختلفی را در انگلستان درباره مقوله تئاتر، هنر و زیبایی‌شناسی هنر از دیدگاه چپ می‌گذارد که خانم میرزانژاد قرار است این‌ها را هم ترجمه کند که امیدواریم برای مردم مفید واقع شود.

آقای خامنه‌ای خود شما بعد از اتمام دو نمایشی که روی صحنه دارید چه کار انجام خواهید داد؟

مهرداد خامنه‌ای: من و گروه "اگزیت" هر سال دو نمایش را روی صحنه می‌بریم که معمولاً یکی از آن‌ها یک کار جدید است و کار دیگر هم اثری است که قبلاً خودمان اجرا کرده‌ایم. احتمالاً کار بعدی‌مان اجرای مجدد نمایش "چهار صندوق" نوشته آقای بهرام بیضایی باشد. 

فرشته حسینی - مهرداد خامنه ای - شیرین میرزانژاد - آویشین بیکایی

و صحبت‌های پایانی؟

مهرداد خامنه‌ای: در پایان دوباره تأکید می‌کنم که گروه تئاتر "اگزیت" یک گروه است که دغدغه عدالت اجتماعی و حقوق برابر برای همه انسان‌ها را دارد و به این دغدغه خود افتخار می‌کند.