سرویس موسیقی هنرآنلاین: رشید وطن‌دوست در اسفند 1324 در شهر تبریز به دنیا آمد. او پس از اخذ دیپلم در تبریز به تهران عزیمت کرد و در آنجا مشغول به کار شد. در آنجا به توصیه منوچهر بیگلری در آزمونی شرکت کرد و پس از پذیرفته شدن و گذراندن دوره سلفژ سه سال زیر نظر میکل کازاتو استاد آواز ایتالیایی به تربیت صدا و فراگرفتن فنون آواز کلاسیک پرداخت.

او سپس در حدود سال‌های 1347 و 1348 به استخدام اپرای تهران درآمد و در اپراهای مختلف نقش‌هایی را به عهده گرفت. وطن‌دوست حدود 20 سال سولیست ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری، حدود 10 سال سولیست ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی و همچنین سولیست ارکسترهای دیگر بوده است. او در سال 1367 از طرف شورای عالی ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشان درجه یک هنری دریافت کرد و در حال حاضر تدریس آواز کلاسیک را بر عهده دارد. او از خوانندگان سرود "ای ایران" است.

با این خواننده گفت‌وگویی انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد:

به نظرتان موسیقی ایرانی این روزها دچار افول شده است؟

متأسفانه در جامعه ما به موسیقی به عنوان یک شغل و حرفه نگاه نمی‌کنند و تعادل در موسیقی از دست رفته است. باید بپذیریم که کار موسیقی فقط برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم نیست بلکه هنرمندان باید دست‌به‌دست هم دهند و موسیقی را از راه‌های مختلف به رشد و شکوفایی برسانند. موسیقی در کشورهای دیگر از طریق راه‌های مختلف هم به گوش مردم می‌رسد، مثلاً در یک فروشگاه لباس برای آرامش خریداران از موسیقی‌های روز استفاده می‌شود یا در رستوران‌ها از موسیقی استفاده می‌کنند ولی در کشور ما از موسیقی فقط در برگزاری کنسرت‌ها استفاده می‌کنند. جامعه موسیقی ما در حال طی کردن یک روند تکاملی است و باید قشر موسیقی با همدیگر همگن شوند.

چگونه وارد حوزه اپرا شدید؟

بعد از اینکه دیپلمم را در تبریز گرفتم به تهران آمدم و مشغول کار شدم. در دوران دبیرستان برای دوستانم گاه آواز می‌خواندم اما دانش موسیقی نداشتم و تعلیم ندیده بودم. در تهران با منوچهر بیگلری آشنا شدم و او گفت که در تالار رودکی خواننده استخدام می‌کنند و از من خواست امتحان بدهم. در تهران نزد عنایت رضایی تست صدا دادم و او گفت صدایم برای سولیست اپرا خوب است و من را برای صداسازی نزد دو استاد ایتالیایی فرستاد و من مدت سه سال آموزش دیدم و وارد اپرای تهران شدم.

وضعیت موسیقی کلاسیک در 30 سال اخیر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من مهم‌ترین مسئله این است که نوع شنیداری موسیقی کلاسیک در ایران از بین رفته است. موسیقی کلاسیک کم‌کم در حال شکل‌گیری بود ولی متأسفانه به مرور زمان نوع شنیداری مردم تغییر کرد. مهم‌ترین سؤال این است که مخاطبان چگونه باید موسیقی کلاسیک گوش کنند؟ موسیقی باید شنیده شود و اگر شنیده نشود، بیهوده است. عادت شنیداری به موسیقی کلاسیک در گذشته در حال شکل‌گیری بود که بنا به دلایلی از بین رفت. این موضوع پیش آمد که اشکالی در عادت شنیداری ما ایرانیان به وجود آمد زیرا موسیقی کلاسیک ابزاری نیاز دارد که شامل عادت شنیداری این نوع موسیقی است. در موسیقی کلاسیک نمی‌توانیم با آثار بتهوون بخوانیم یا دست بزنیم و فقط شنیدن مهم است.

چگونه می‌توانیم فرهنگ‌سازی کنیم که مخاطبان به سمت موسیقی کلاسیک گرایش پیدا کنند؟

این کار چندین جنبه مختلف دارد که یکی از مهم‌ترین کارها این است که بتوانیم ابتدا موسیقی‌دان‌های خوب تربیت کنیم. موسیقی کلاسیک نیاز به ابزار دارد که یکی از مهم‌ترین ابزارها نوازنده و موزیسین خوب است. تمام تلاش ما این است که یک موقعیتی به وجود آوریم که جوانان بتوانند در این حوزه فعالیت کنند زیرا این را به جدیت می‌گویم که ما جوانان بااستعدادی داریم. ایران دارای جوانان بااستعداد است در نتیجه باید شرایطی به وجود آوریم تا این جوانان پرورش یابند.

حرف پایانی...

موسیقی باید گسترش یابد و هنرمندان این حوزه نیاز به توجه پشتیبانی دارند. جوانان باید از تجربه پیشکسوتان استفاده کنند و اساتید هم باید تجربه خود را به راحتی در اختیار هنرمندان جوان قرار دهند تا مشکلات موسیقی برطرف شود. نهادهای دولتی و بخش خصوصی باید بدون چشمداشت مالی از این هنر حمایت کنند تا این هنر به دوران طلایی خود بازگردد.