سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "ویولن تایتانیک" بر اساس کتاب "پایان تایتانیک" نوشته هانس ماگنوس انتسنبرگر است که در واقع کار مشترک گروه تئاتر موج ایران و کمپانی تئاتر متیچی ایتالیا به شمار می‌آید.

کشتی با عظمت تایتانیک در دریا به مشکل برمی‌خورد و در حال غرق شدن است. در این کشتی سه طبقه مختلف اجتماع حضور دارند اما در برابر مرگ هیچکس بر دیگری برتری ندارد.

پیترو فلوریدیا در همان کشتی افسانه‌ای بریتانیا که غرق شده در اقیانوس است به دنبال بیان فاصله طبقاتی است و آنچه که در آن نابرابری به فجایع عظیم انسانی دامن می‌زند. اما در این راه برایش ارائه یک شکل و فرم بدیع برای درگیر شدن مخاطب با آن یک راه چاره است.

این کارگردان ایتالیایی که شیوه کارش هم بی‌شباهت با حمید پورآذری نیست، دارد در فضایی خلاقه و پر از تصویر و هیجان و انرژی کاری را ارائه می‌کند که در آن، سهیم شدن و مشارکت تماشاگر جزیی از بدنه اجراست و این گونه است که از همان آغاز مشاهده و کشف مسیر خلاقه را سمت و سوی بهتری می‌دهد. چون اول اینکه، مخاطب از آغاز در بطن ماجراهاست و دوم اینکه در ایجاد شرایط ساختاری اجرا مداخله دارد و حتی می‌تواند در آن دخل و تصرف کند. سوم اینکه این ساختار هر شب بنابر نوع مشارکت می‌تواند متفاوت باشد با آنچه در شب‌های دیگر اجرا اتفاق می‌افتد. چهارم اینکه تکنیک‌های اجرایی در این مسیر غالب است بر آنچه قرار است فحوای کلی اثر باشد بنابراین نسخه‌ای پیچیده نمی‌شود با آنکه زمینه اجتماعی و سیاسی در آن غالب است و به صراحت از نظام سرمایه‌داری انتقاد می‌شود اما این انتقاد توام با شعار و ایجاد مانیفست سیاسی نیست. بلکه باید در این تصاویر و رویدادهای پیش رو کشف و مشاهده‌ای قابل تامل اتفاق بیفتد که بنا بر ذوق مخاطب می‌توان به آن جهت‌دهی کرد.

این مشارکت خود ساختار اصلی را می‌سازد. هر مخاطب یک مهمان است که در سه طبقه کشتی تایتانیک مستقر می‌شود. ابتدا طبقه اشراف و بورژواها و دوم طبقه متوسط و خرده بورژواها و سوم طبقه فقیر و ندارها. در این سه طبقه این مشارکت با جابجایی صندلی‌های سفید پلاستیکی شکل خواهد گرفت. این تکنیکی است که زمینه‌ساز رویدادها و حضور و مشارکت ذهنی و حتی بدنی مخاطب است که تصورات خود را از این حضور و تخیل نسبت به داده‌ها و اتفاقات را پیش روی خواهد داشت تا اینکه محتوایی بر پایه فضاهای مختلف در هم تنیده شکل بگیرد.

در طبقه اول همه نشسته‌اند و خوردن و نوشیدن فرضی در جریان است و همه از نکته‌های مثبت و سپید می‌گویند و هیچ‌گونه تلخی و سیاهی در آن موج نمی‌زند. در طبقه دوم کمی این ماجراجویی با رقص و آواز در هم آمیخته می‌شود. اما بزنگاه و چالش اصلی مربوط به طبقه سوم است که در آن پس از غرق شدن کشتی تایتانیک، ندارها به دلیل نداشتن قایق نجات در کشتی می‌مانند و به اجبار باید که غرق شوند. این همان هولناکی ماجراست که بیانگر طبقات حاکم بر دنیاست که نسبت دارایی و نداری، آنان را از امتیازات کم تا زیادی برخوردار می‌کند.

این نشست‌ها و برخاستن‌ها و جابجایی‌ها، حال و هوای ذهنی مخاطب را دگرگون می‌سازد و رفته رفته با تصاویری مواجه خواهد شد که در جهان روزانه در حال تکرار شدن است. در طبقه دوم جنگی در می‌گیرد بین صاحبان قدرت که والیبال را با توپی که شبیه یک رسانه تصویری است نمایان می‌سازد و با آنکه زنان در آن برنده هستند اما مردان یا صاحبان قدرت به زور توپ را تصاحب می‌کنند. در اینجا نیز نقد و نقبی بر جامعه است که در آن همچنان زنان تحت سیطره مردان قرار دارند و نمی‌توانند بی‌اراده آنان اختیاری داشته باشند ولو در جاهایی هم برنده باشند و از خود توانی را اثبات کنند. در طبقه سوم اما همه چیز بیداد می‌کند و بی‌عدالتی باعث برهم ریختن اوضاع است و در آن بخشی از این مردمان همچون روح‌های سرگردان پیچیده در کفن‌های سفید زیر صندلی تماشاگران در حال گشت و گذارند و حتی صدای کمک کمک خواستن‌شان نیز به گوش می‌رسد اما هیچ گوش شنوایی گویا نیست.

این توپ والیبال بیانگر بسیاری از مفاهیم غالب و حاکم بر صحنه سیاسی و اجتماعی بر جهان است که بنابر نظام تک قطبی کاپیتالیستی - سرمایه‌داری- همه چیز گویا به نفع سرمایه‌داران رقم خواهد خورد. هرچند طبقات متوسط و فقیر بخواهند سمت و سوی بهتر و روشنفکرانه‌ای بنا بر عدالت و برابری  بخواهند به دنیا بدهند. به هر تقدیر در این شکل که مدام به هیاهو و هیجان منجر می‌شود، هیچ چیز شکل آرام و قرار یافته برای اکثریت فرو رفته در آب‌های اقیانوس ندارد. اگر بپذیریم که کوه یخ عمدتا در زیر آب است و فقط یک بخش از ده قسمت آن در بیرون قرار  دارد، و این خود دلیلی موجه است که آن قسمت بتواند این کشتی اقیانوس پیما و غول آسا را از هم بپاشاند و این شکستی است که در این دایره نابرابری‌ها امری ممکن باشد تلقی کرد.

به تقدیر  پیترو فلوریدیا به دنبال ابراز نمایشی دارای شکل است که بتواند بر اساس آن تاثیرات لازم را بر جهان پیرامونی‌اش بگذارد.