سرویس موسیقی هنرآنلاین: محمود مشهودی پژوهشگر موسیقی و نوازنده سنتور، ساکسیفون، فلوت و کلارینت، مدت زیادی روی موسیقی جنوب و موسیقی عربی خوزستان مشغول فعالیت است،

با این پژوهشگر به بهانه فعالیت‌هایش و سوگواره‌های محرمی در خوزستان گفت‌وگو کرده‌ایم.

آقای مشهودی، لطفاً ابتدا درباره سوگواره‌ها و مراسمی که در منطقه خوزستان برگزار می‌شود صحبت کنید که این مراسم‌ در ایام محرم به چه صورت اجرا می‌شوند؟

در استان‌ خوزستان اقوام مختلفی اعم از دزفولی‌ها، شوشتری‌ها، عرب‌ها، لرهای اندیمشک، بندری‌ها، بهبهانی‌ها و ترک‌های قشقایی زندگی می‌کنند. همه این‌ها به خاطر نوع زبان، گویش و فرهنگشان و حتی مجموعه رپرتوار و موسیقی که دارند، عزاداری‌هایشان با همدیگر متفاوت است. هر قومی نسبت به ذائقه فرهنگی آن منطقه عزاداری برگزار می‌کنند. هر کدام از آن‌ها عزاداری‌های خاص خودشان را دارند. مثلاً عزاداری عرب‌های خوزستان در چند قسمت برگزار می‌شود. در یک مدل عزاداری که به نام "نعی" یا "نعاوی" معروف است یک سیری وجود دارد. یعنی اول مجلس باید در نت طور خوانده شود و بعد تا آخر مجلس در نت‌های دیگر می‌خوانند. عرب‌های خوزستان یک نوع سینه‌زنی خاص دارند که به آن "چلاب" به معنی گره زدن می‌گویند. در این نوع سینه‌زنی، افراد کمرهای همدیگر را می‌گیرند و حالت دایره درست می‌کنند و می‌چرخند. ما این سینه‌زنی چلاب را در کل منطقه جنوب داریم. شکل کمال‌‌یافته آن را در بوشهر داریم که زنده‌یاد بخشو می‌خواند. این مراسم را اکثر عرب‌ها دارند. عرب‌های خوزستان در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی یک مراسم به نام مقتل‌خوانی دارند که نوع لحن موسیقی آن متفاوت است و یک قدمت بسیار بالایی دارد که در مقام سه‌گاه عربی خوانده می‌شود. نوع هوسه و یزله‌هایی که برای امام حسین می‌شود متفاوت است. هوسه یزله در نوع حرکت حماسی است که معمولاً از قالب‌های شعری چهاربخشی می‌آید. در بخش آخر جوان‌های مجلس وسط می‌آیند با درجا پریدن و با حرکت اشاره دست راستشان به بالا یک حرکت حماسی را ایجاد می‌کنند. در اقوام بختیاری نوع موسیقی گاگریوخوانی را داریم که ازنظر فواصل موسیقی به مقام صبای عربی یا شور عربی نزدیک است. بختیاری‌ها موسیقی خاص خودشان را دارند که به موسیقی عزایشان "سرور" می‌گویند. در بهبهان یک نوع سینه‌زنی خاص به نام "سه سنگ" داریم که 130 سال قدمت دارد. آقای میرزا شوقی شاعر توانمند بهبهان آن را ابداع کرده است که در سه مرحله انجام می‌گیرد. یک مرحله دیگر به نام هولی یا چهار به چهار دارند. وقتی وارد امامزاده می‌شوند چهار نفری با همدیگر وارد می‌شوند سه ضرب سینه می‌زنند و یک بار سکوت می‌کنند. معمولاً این کار را در روز عاشورا انجام می‌دهند. وقتی وارد امامزاده می‌شوند عزاداری خودشان را می‌کنند و درنهایت شروع به سنگ‌ خواندن می‌کنند. سنگ خواندن سه مرحله دارد. یک مرحله آن به‌صورت نشسته برگزار می‌شود. ضربات سینه زده می‌شود و با کلمه یا علی که مداح می‌گوید ریتم آن تغییر می‌کند و سریع‌تر می‌شود.

آیا به این مراسم‌ مانند سابق بها داده می‌شود؟

از آنجا که بار موسیقی مذهبی و خصوصاً موسیقی محرم بر روی دوش مردم و قشر فرهنگی جامعه است و درواقع مردم میراث‌دار آن هستند، با هر تغییری که روی فرهنگ و روش زندگی به وجود می‌آید به‌صورت تدریجی تغییر می‌کند. من چند شب پیش در مورد موسیقی خوزستان یک نشست پژوهشی داشتم، متوجه شدم یک سری مداح‌های دزفول به زبان خود دزفولی‌ها مداحی نمی‌کنند و مداحی آن‌ها حالت موسیقی‌های پاپ دارد. البته این کار به‌صورت آنی صورت نمی‌گیرد و به‌صورت تدریجی است. در هر دهه تا نیم قرن روی آداب و رسوم ما تغییرات جزئی انجام می‌گیرد ولی شاکله اصلی این نوع عزاداری‌ها حفظ شده است. البته زمان برخی از مراسم‌ دارد کوتاه‌تر می‌شود. در مراسم‌ عزاداری تغییرات مختلفی به وجود آمده است.

استقبال جوان‌ها از این مراسم‌ چطور است؟

در همین دوره که بحث کرونا بود و یک سری از دوستان نسبت به برگزاری مراسم‌ مذهبی انتقاد داشتند، من صحبتی کردم و گفتم مراسم مذهبی جزئی از آداب و رسوم یک قوم و منطقه هستند. اگر این مراسم‌ برگزار می‌شود به خاطر مردم است. همه ما می‌دانیم که بخش اعظم این جامعه هم جوانان هستند. خوشبختانه به خاطر نوع شور و تنوعی که در عزاداری‌ها وجود دارد قشر جوان این مراسم‌ را دنبال می‌کند. برگزارکننده‌ مراسم‌ مذهبی خود مردم هستند و ما نمی‌توانیم به‌صورت صد درصد جلوی آن را بگیریم و امر و نهی کنیم. در روزهای اخیر با توجه به کلیپ‌هایی که دیدم و با صحبت‌هایی که با دوستان داشتم متوجه شدم جوان‌ها مثل سال‌های قبل دارند از این مراسم‌ استقبال می‌کنند.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

من امسال به خاطر نوع نگاه خاصی که بچه‌های موسیقی همیشه به مراسم مذهبی دارند یک سلسله پژوهش داشتم. مراسم‌ مذهبی سرشار از موسیقی هستند. اصلاً زندگی انسان سرشار از موسیقی است. من آمدم هر شب یکی از موسیقی‌های عزاداری محرم در یکی از مناطق خوزستان را بررسی کردم و ماحصل آن را در صفحات اجتماعی خودم قرار دادم. چند روز پیش هم رئیس انجمن موسیقی، آقای فریدون وزیری تماس گرفتند و گفتند ما دوست داریم نتیجه پژوهش‌های شما به‌صورت سلسله نشست‌هایی پخش شود و من گفتم در خدمت هستم. چند سال پیش یک مقاله به نام "پژوهشی در موسیقی مداحی" نوشتم که سال 91  در جشنواره خوزستان مقام اول را آورد.

شما روی چه سازی تسلط دارید؟

ساز تخصصی من سنتور است و روی سنتور تسلط دارم ولی روی سازهای بادی اعم از ساکسیفون، فلوت و کلارینت هم کار کرده‌ام.

وضعیت موسیقی خوزستان را چطور می‌بینید؟

نسبت به ظرفیتی که موسیقی خوزستان دارد، هم در بحث نوازندگان توانمندی که تحویل کشور داده و در بحث ظرفیت موسیقی قومی و استراتژیک آن بین استان‌ها، چندان اوضاع مطلوبی ندارد. استان خوزستان در حال حاضر بیشتر یک استان صنعتی تا یک استان فرهنگی هنری. در حال حاضر اوضاع جالب نیست. شاید زمانی اوضاع بهتر شود که یک مرکز علمی مانند دانشگاه در اینجا احداث شود تا به‌مرور اندیشمندان و پژوهشگران بیایند و بروند که در یک دوره 10 ساله اوضاع بهتر شود. انجمن موسیقی خوزستان به ریاست آقای فریدون وزیری یک سری اقدامات مانند ایجاد کارگروه برای هر ساز و تعیین سطح، درست کردن اتاق فکر و پژوهش، جلوگیری از مراکز غیرمجاز و صدور کارت صلاحیت تدریس انجام داده است.

انجمن‌های موسیقی مناطق مختلف چقدر به حفظ و اشاعه موسیقی‌های اقوام کمک کرده‌اند؟

انجمن‌های موسیقی در استان خوزستان بیشتر نمادین بوده‌اند. بدون تعارف اگر بخواهم صحبت کنم، خود اداره ارشاد استان تمایلی نداشت که انجمن موسیقی قدرت بگیرد. به همین خاطر هر کسی می‌آمد یک سال بیشتر نمی‌ماند و یا اگر می‌ماند بیشتر بحث منافع و برگزاری کنسرت‌های پاپ بود. یک سری کنسرت‌های فرمالیته قومی هم برگزار می‌شد که فقط برای پر کردن رزومه بود. متأسفانه شعار می‌دهند ولی پای عمل کسی اقدامی نمی‌کند. من خودم طرح جمع‌آوری موسیقی عرب‌های خوزستان را پنج سال از این اتاق به آن اتاق بردم ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. آقای مغازه‌ای (علی مغازه‌ای پژوهشگر و دبیر فستیوال موسیقی نواحی و آیینی ایران) گفتند تا وقتی خودتان اقدام نکنید هیچ اتفاقی نمی‌افتد. الآن خودم دو سال است که شروع به جمع‌آوری کرده‌ام.

چرا یک مکان علمی درست برای ترویج موسیقی قومی و نواحی که مرجع باشد وجود ندارد؟

حوزه هنری باید متولی این کار باشد ولی بحث هزینه وجود دارد. من به آن‌ها گفتم تعهد می‌نویسم که هیچ هزینه شخصی نمی‌خواهم، فقط یک فیلمبردار و صدابردار به من بدهید تا در عرض چهار سال کل موسیقی خوزستان را برای شما آرشیو کنم و در اختیارتان بگذارم. در حرف حمایت می‌کنند ولی در عمل هیچ کاری انجام نمی‌دهند.

ثبت ملی موسیقی علوانی به کجا رسید؟

پس از تلاش سه، چهار ساله من و قاسم آل کثیر سال 1394 توانستیم آن را ثبت ملی کنیم ولی هیچ ارگانی ما را حمایت نکرد. برای ثبت آن نیز هیچ‌کس کمک نکرد. کارهای پژوهشی آن را من انجام دادم و بحث‌های ثبت ملی و پیگیری‌های جامعه‌شناسی آن را آقای آل‌ کثیر انجام داد.

چرا علوانیه را متعلق به عرب‌های خوزستان می‌دانند؟

حدود 80 سال پیش یک شخص به نام علوان الشویع در اهواز زندگی می‌کرد که حرفه‌اش ساختن ساز رباب یا گلن بود و اشعاری را می‌خواند. پس از مدتی یک آوازی به نام سبک آقای علوان رواج پیدا کرد ولی این سبک مربوط به خود آقای علوان نبود، بلکه از نغمات و آوازهای گذشته الهام گرفته بود. علوان بعدازظهرها در مجالس شیوخ عرب شرکت می‌کرد. خودش یک نوار ضبط داشت که صدای خودش را ضبط می‌کرد و در بازار می‌فروخت. چند سال پیش برخی از دوستان کم‌دانش ما در بعضی از کشورهای عربی ادعا کردند که علوان این آهنگ‌ها را از ما تقلید کرده است. خوشبختانه توانستم چند مقاله از یک کشور بی‌طرف بیاورم که علوان این آهنگ‌ها را از کسی تقلید نکرده است. آن مقاله برای شخصی به نام یحیی جابری از کشور سوریه بود که در فصلنامه حیات منتشر شده بود. وقتی اسناد را منتشر کردم آن‌ها دیگر سکوت کردند.