گروه مد و لباس هنرآنلاین: پریا علی‌پور  از پژوهشگران عرصه مد و لباس و تحصیل‌کرده در مقطع کارشناسی ارشد طراحی پارچه و لباس از دانشگاه علم و هنر یزد، مقاله‌ای با عنوان «نساجی دوره قاجار و زنان قجری» را به‌طور اختصاصی در اختیار هنرآنلاین قرار داده که در این مجال، مقدمه این مقاله منتشر می‌شود:

چگونگی روند تأثیر نقوش پارچه‌های دوره قاجار و نقش زن بر روی پیکرنگاری‌های آن دوره، هدف اصلی این پژوهش است. در بخشی از این پژوهش به ابژگی زنان قجری و معیارهای زیباشناسی و در بخشی دیگر به معرفی منسوجات و انواع پارچه‌ها و نقوش آن‌ها می‌پردازیم و تحولاتی را بررسی می‌کنیم که در اثر مبادلات تجاری و فرهنگی با غرب، در هنرصنعت ایران آن دوره ایجاشده بود.

نمونه پارچه‌ها و نقاشی‌های به‌جامانده از دوره قاجار که در موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی نگهداری می‌شوند و مجموعه سفرنامه‌ها، منابع و مستندات ما را تشکیل می‌دهند که از روی آن‌ها نقوش را طبقه‌بندی می‌کنیم.

پس‌ازآن اشاره‌ای به کاربرد هر نقش در منسوجات مختلف داریم و این‌که چه نقوشی در پارچه‌های پوشاک زنان استفاده می‌شده است. در کنار پوشاک، انواع مختلفی از اشیاء پارچه‌ای نیز وجود دارند که آن‌ها نیز از نظر طرح‌ها و نقش‌هایشان موردبررسی قرار می‌گیرند.

در این پژوهش مطالعه موردی به زن قاجار در مکتب اصفهان می‌کنیم، آنچه در مکتب اصفهان و تک‌برگی‌های موجود در دوره صفویه می‌بینیم، نشانده ویژگی‌های رفتاری همچو متانت و حیا که از دیرباز برای زن ایرانی یک ارزش شمرده می‌شده بیش‌ازپیش خودنمایی می‌کند.

در نقاشی‌های ﺗﺼـﻮﻳﺮ زﻧـﺎن قاجار ﺑـﺎﺗﻮﺟـﻪﺑـﻪ ﺳـﺎﻳﺮ ﻣـﺪارک ﻫﻤﭽـﻮن عکس‌های برجای‌مانده دوران، از آن ﺑﻴﺎن تفاوت و اغراق تا ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﻛﺸﻴﺪن ﺗﺼـﺎوﻳﺮ زﻧـﺎن در نگاره‌ها، با توجه ﺑﻪ آﻧﻜﻪ در ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻛﺸﻴﺪن ﺳﻴﻤﺎی زﻧﺎن ﻋﺼـﺮ ﻗﺎﺟـﺎر در نگاره‌ها اغراق‌شده اﺳﺖ، اﻳﻦ اﻏﺮاق را به طور ﻛﻤﺎل می‌توان ﻧﺎﺷﻲ از حس‌گرایی و ﻣﻴﻞ به نهایت زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان آن دوره داﻧﺴﺖ.

و امادر حوزه ﻧﮕﺎره ﻛﻪ آثار بسیاری از آن دوران ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻗﺸﺮ ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ و درﺑﺎری ﺑـﻮده، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ اﻛﺜﺮ اﻳﻦ ﻧﻘﺎﺷﻲ‌ها به ﺧﻮاﺳﺘﻪ و ﺳﻔﺎرش درﺑﺎر و ﻫﻤﺴﻮ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻗﺸـﺮ ﺑـﻪ ﺗﺼـﻮﻳﺮ درآﻣﺪه ﺑﺎﺷﺪ.

زن در پرده‌های قاجاری به‌تدریج از ویژگی‌هایی چون حیا و حجاب فاصله گرفته و پیکرش به‌عنوان عاملی تزئینی یا ابزاری برای لذت بصری مردان درآمده است. ضمن اینکه با سفر پادشاهان قاجار به اروپا نقش زنان ازلحاظ اجتماعی دچار دگرگونی می‌شود.

و اما نساجی در عصر فتحعلی شاه به قدرت‌نمایی میان دو رکود تأویل می‌شود چنان‌که به گمان برخی «آن روزگار مقارن با رنسانس هنری ایران است که به‌یقین پارچه‌بافی را متأثر می‌سازد. البته عمر این تجدید حیات کوتاه بود.» به‌واقع این زیست دوباره بافندگی، بازده (ذکاء، 14:1336) کوتاهی میان از رونق افتادگی این صنعت در تاریخ دوره افشار و زند و منسوخ شدن آن در نیمه دوم قاجار است. به همین دلیل، شاید بتوان سهل‌انگاری در بررسی پارچه‌های دوره فتحعلی شاهی را در عدم تمایز میان دونیمه حکومت این خاندان و نادیده گرفتن تحولات تاریخ طولانی حکومت این سلسله با معرفی آن تحت عبارت کلی مکتب قاجار، قابل جستجو کرد.

همان‌طور که تا چندی پیش، تقسیم‌بندی درباره سبک‌های متفاوت نقاشی این سلسله رایج نبود و این سردرگمی در آن حیطه وجود داشت. به همین حیث، برخی به اضمحلال نساجی آن روزگار اذعان داشته‌اند، درحالی‌که به گواه تاریخ، عصر فتحعلی شاه، واپسین دوران شکوهمند تولید منسوج ایرانی به شیوه سنتی است. افزون بر این، عدم توجه به ظرفیت پژوهشی هنرهای کاربردی، به شکل‌گیری فضایی منجر شده است که طی آن پارچه‌های قاجاری که در موزه‌ها و مجموعه‌های شخصی محفوظ هستند، به‌رغم تأخّر تاریخی نه بر اساس سال تولید یا حتی دوره پادشاهی، معمولاً تحت یک عبارت کلی و با عنوان این سلسله تاریخی تعریف می‌شوند. برای اصلاح بخشی از این کاستی، ضروری است با مطالعه در مستندات تصویری، وجود برخی از انواع طرح و نقش پارچه را در آن روزگار به اثبات رسانید.

در این مسیر، «نقاشی و پرتره‌های برجای‌مانده از دوره قاجار، منبع مهمی در بررسی انواع البسه و نقوش پارچه در این دوره به‌حساب مرجعی که به‌واسطه می‌آید.» (طالب پور، 165:1392)

کیفیت و تعدد، در بررسی شیوه‌های نقش اندازی در منسوج آن دوره قابل استناد می‌نماید بنابراین این مقاله به دنبال این پرسش است: «چگونه می‌توان بامطالعه در پیکرنگاری‌های عصر فتحعلی شاه قاجار، به شناخت طرح و نقش پارچه‌های رایج در آن دوره اقدام کرد؟».

فرضیه آن است که با جستجو در صورت ظاهری پیکرنگاری‌ها، حداقل برخی از پررونق‌ترین انواع طرح و نقش مورداستفاده در پوشش افراد شناسایی می‌گردد البته نگارندگان بر این امر آگاه هستند که نقاشی‌های دوره فتحعلی شاه، نوعی نگاه شعاری به انسان را نشان می‌دهد اما درمجموع آن‌ها، خصایصی وجود دارد که گویای واقعیت دوران است. با این حساب، مقاله حاضر باهدف تعمیق در طرح و نقش پارچه‌های آن روزگار، تعدادی پیکرنگاری موردمطالعه می‌گیرد.

در ضرورت این پژوهش آن‌که تا پیش‌ازاین، طبقه‌بندی طرح و نقش پارچه‌های عصر فتحعلی شاهی در شیوه‌ای متناسب با بنیاد آن یعنی هنرهای سنتی صورت نپذیرفته است، بنابراین این مقاله پس از نیم‌نگاهی به جایگاه پیکرنگاری درباری در نیمه اول قاجار، اوضاع نساجی آن دوره را مورداشاره قرار می‌دهد. آنگاه به یک نظریه تکوینی درباره تقسیم‌بندی نقش و طرح منسوجات تکیه می‌کند و پارچه‌های عصر فتحعلی شاهی را بر اساس صور حاکم در پیکرنگاری آن عصر به کاوش می‌گیرد و نتیجه را در قالب دو جدول عرضه می‌کند.

این مطلب ادامه دارد...