سرویس مد و لباس هنرآنلاین: شرایط حاکم بر حوزه مد و لباس و رکود نسبی به‌ویژه در بخش‌هایی که به‌واسطه کرونا کارکرد قبلی خود را ازدست‌داده‌اند، سبب می‌شود که بیش از هر زمان دیگری از شیوه‌های مبتنی بر علم تبلیغاتی و بازاریابی بهره گرفت و این امر به‌تمامی بخش‌های طراحی، دوخت‌های سنتی و تزئینی و تولید مرتبط است.

از سویی دیگر، آثار و محصولات حوزه مد و لباس از طراحی تا تولید فرایندی را طی می‌کنند که چه با تکیه‌بر رویکرد فرهنگی و چه بازاری و اقتصادی این ظرفیت را دارند که آحاد جامعه را مخاطب هدف خود بدانند.

تا به امروز شیوه‌های بازاریابی متعددی معرفی شده که هرکدام از آن‌ها می‌توانند به فراخور شرایط موجود موردتوجه فعالان عرصه مد و لباس قرار گیرد هرچند که بسیاری از آن‌ها در زمانی پیش از شیوع کرونا به رشته تحریر درآمده‌اند.

چهار شیوه بازاریابی با تکیه‌بر رسم ماتریس و محور مختصات وجود دارد که بر اساس دو معیار ایجاد شده است.

معیار نخست، نسبت حمایت از برند است. در عرصه مد و لباس به‌طورکلی مشتریان تمایل به توصیه یک برند به دیگران دارند که اگر این نسبت بالا باشد، بازاریابی از طریق رسانه‌های اجتماعی و توصیه‌ای بسیار مؤثر است و اگر نسبت پایین است، نباید برای این شیوه از بازاریابی وقت و هزینه زیادی صرف کرد.

معیار دوم، دامنه نسبت حمایت از برند  است. دامنه بالا یعنی اینکه مشتریان در این عرصه، برخی برندهای مهم و بزرگ را توصیه می‌کنند و بقیه را توصیه نمی‌کنند. در چنین بازاری چند برند مهم و معتبر وجود دارد که در این حالت هم تبلیغات توصیه‌ای در کنار بازاریابی کششی، کاربرد دارد. اگر این دامنه محدود باشد نشانگر وجود بازار رقابتی است که برندهای خاصی نتوانسته‌اند خود را از دیگران جدا کنند. در این حالت تبلیغات توصیه‌ای کم اثر بوده و بازاریابی رانشی یا فشاری، و از طریق نیروهای فروش مؤثر است.

شکل زیر ماتریس ایجادشده را نشان می‌دهد:

111

ناحیه اول که هردو عامل در آن بالا و گسترده هستند، در این ناحیه مشتری تمایل به توصیه چند برند مهم به دیگران را دارد. در این ناحیه مدیریت برند به معنی توسعه جایگاه‌یابی دقیق و انجام آن از طریق ارتباطات بازاریابی، عامل موفقیت است.

در ناحیه پایینی، توصیه بالا و دامنه محدود، درهرحال مشتری تمایل به توصیه برند دارد، حتی اگر برندهای خاصی مطرح و جدا شده نباشند. در اینجا یا برندهای محلی مستقر در گوشه ها و یا بازیگران قوی به‌شدت بخش‌بندی شده حضور دارند. خرده‌فروشی‌ها در این ناحیه قرار دارند.

گروه آخر که هر دو عامل در آن پایین و محدود است، نشانگر عرصه‌های به‌شدت رقابتی است که مشتریان تمایلی به توصیه این رقبا به دیگران ندارند. تبلیغات کششی در اینجا چندان مؤثر نیست و عامل اصلی موفقیت مدیریت نیروی فروش به معنی ایجاد بدنه فروش و  هدایت صحیح فعالیت مرتبط با فروش است.

و نکته آخر اینکه مرز بین این نواحی ثابت نیست و موارد با همگرایی تکنولوژی و نوآوری‌های مختلف، در بین نواحی جابجا می‌شوند.

این مطلب برگرفته بود از کتابی نوشته فلیپ کاتلر و همکارانش درباره علم بازاریابی که از طریق انتشارات "سیته" در اواخر سال 1396 منتشر شد.