سرویس سینمایی هنرآنلاین: "خشکسالی و دروغ " به کارگردانی پدرام علیزاده به موضوع عشق و تعهد در کانون خانواده می‌پردازد. ماجرا از جایی شروع می‌شود که امید و آلا به زندگی قبلی خود خاتمه داده‌اند و حالا قصد دارند در کنار همدیگر زندگی عاشقانه خود را آغاز کنند. غافل از اینکه به هر حال هر آدمی در گذشته و آینده خود نقاط مشترکی دارد که این طول زمانی را به هم متصل می‌کند.

"خشکسالی و دروغ" نمایشنامه‌ای است نوشته محمد یعقوبی که بارها و بارها روی صحنه رفته است و با استقبال خوبی از سوی مخاطبین روبه‌رو شده است؛ نمایشنامه‌ای که بر تأثیر دروغ در روابط بین افراد در خانواده تأکید دارد و این فرایند در رابطه میان شخصیت‌ها تکرار می‌شود تا اینکه عمق پیدا کرده و به فاجعه ختم می‌شود.

با اینکه در نسخه سینمایی نیز کارگردان قصد دارد بدون اینکه تخریبی در نمایشنامه ایجاد شود، آن را به صورت تصویری و سینمایی روی پرده سینما ببرد، اما در واقع هرگز نمی‌تواند موفقیتی را که نمایش "خشکسالی و دروغ" در این سال‌ها کسب کرده است به دست آورد؛ به چند دلیل: اول اینکه فیلم بسیار ازهم‌گسیخته و پاره‌پاره است و همین چندپارگی مخاطب را دچار سرگیجه می‌کند، که این چندپارگی هم مشخص نیست به دلیل ممیزی‌هاست که به فیلم وارد شده و یا تدوین نامناسب فیلم است که مخاطب را دچار سردرگمی می‌کند.

از سوی دیگر در این فیلم هرگز نمی‌توان شاهد زن و مردی از جنس زن و مردهای ایرانی بود و به نظر می‌رسد بیش از هرچیز نقش‌ها غلوشده هستند و به همین خاطر نیز بازی‌ها تصنعی به نظر می‌رسند.

شخصیت میترا بیش از اندازه زنی لوس و شکاک است که همین نیز موجب می‌شود تا مخاطب به نوعی آن را پس بزند. بی‌عرضگی امید همسر میترا با اینکه دارای وجه و اعتباری اجتماعی است، این تصنعی بودن را بارها و بارها به روی مخاطب می‌آورد و همین عامل موجب می‌شود مخاطب آن‌طور که باید با این شخصیت‌ها همذات‌پنداری نکند.

در این فیلم دو شخصیت دیگر به جز امید و آرش و آلا و میترا که با هم در تقابل هستند حضور دارند. افشین همسر سابق آلا که اینجا معلوم نیست چرا خود را به هر دری می‌زند تا بتواند به آنچه می‌خواهد یعنی به دست آوردن یا هم‌کلامی با همسر سابق خود را به دست آورد و انگار قرار است گره این ماجرا و داستان بین این زوج‌ها تنها به دست او باز شود، در حالی که هیچ پیشینه‌ای از او به مخاطب ارائه نمی‌شود و نگار با بازی (خاطره اسدی) کسی که قرار است شریک و همسر آینده شخصیت آرش با بازی محمدرضا گلزار باشد که او نیز حضور چندانی در فیلم ندارد و مشخص نیست چرا باید این شخصیت را در این فیلم داشته باشیم آن هم در چند سکانس کوتاه.

حضور پرتعداد بازیگران شناخته‌شده در این فیلم نکته دیگری است که باید به آن اشاره داشت. محمدرضا گلزار در این فیلم شخصیتی است که در جایگاه قضاوت قرار ندارد و تنها شنونده و به نوعی حاکم است در این ماجرا. از سویی امید دوست قدیمی و چندین ساله خود را دارد که با توجه به موقعیت شغلی مناسبی که دارد، اما از زندگی خصوصی خود راضی نیست و تنها پناه و مأمنش خانه آرش است. از سوی دیگر خواهرش آلاست که با آزادی همسر سابق خواهرش از زندان حالا او دچار تنش و مشکل است. آرش حکم یک سوم شخصی را در این فیلم دارد که تنها شنونده است و گه گاه سعی می‌کند پند و اندرزی هم داشته باشد.

تنها نکته مثبت و قوت این فیلم حضور علی سرابی است که از ابتدا در نمایش‌های محمد یعقوبی نیز نقش امید را ایفا کرد و حالا امید بخشی از وجود او شده است. حضور در صحنه نمایش و تکرار چند باره این نقش خیلی خوب در جان و دل بازی سرابی نشسته است و اوست که بدون اغراق و بزرگ‌نمایی در نقش امید ایفای نقش می‌کند.

آیدا کیخایی نیز با اینکه در تمام نمایش‌های "خشکسالی و دروغ" در نقش میترا حضور داشته است، شاید در صحنه نمایش به خوبی بروز و ظهور داشته باشد اما در قالب تصویر آنچنان که باید جذاب و دیدنی نیست. در واقع می‌توان گفت بازی کیخایی بسیار غلو شده است و در ذهن مخاطب ایرانی زن ایرانی این‌گونه نقش نبسته است. دیگر بازیگران این فیلم نیز حضور چندان پررنگ و درخشانی ندارند. موسیقی فیلم، موسیقی تکرار شده‌ای است که به کار گرفته شده است و چیز جدیدی برای عنوان کردن ندارد. استفاده از آهنگ خواننده‌ای که این روزها تقریباً روزگار خوشی دارد و صدای حزن انگیزش به فضای فیلم مرتبط می‌شود چندان چنگی به دل نمی‌زند و نمی‌توان از آن به عنوان نقطه قوت فیلم یاد کرد. در مجموع فیلم سینمایی "خشکسالی و دروغ" با وجود چهره‌های شناخته شده و با توجه به موفقیت نمایشی آن فیلم در خور توجهی نیست و نمی‌تواند مخاطب را همراه و همفکر خود کند. در واقع فیلم آن‌طور که باید نمی‌تواند مخاطب را به فکر وادارد، چرا که نه تنها به لایه‌های عمیق زندگی نمی‌پردازد بلکه یک فیلم سطحی است که حتی مخاطب را به خنده نیز وا‌نمی‌دارد.

"خشکسالی و دروغ" نمایش موفقی است که تنها موفقیت صحنه تئاتری را یدک می‌کشد و در قالب یک فیلم سینمایی با ضعف‌های بسیاری در کارگردانی، بازی و اجرا روبه‌روست. سمیرا افتخاری