سرویس تجسمی هنرآنلاین: هنر امروز دیگر به هیچ چیز پایبند نیست، نه به تکنیک، نه به متریال و نه مکان و زمان، آنچه امروز هنر راه راهبری می‌کند، ایده و گفتمانی است که بین هنرمند، مخاطب و اثر هنری شکل می‌گیرد. این روزها هنرمندان جوان تلاش دارند تا با خروج از فضاهای رسمی هنر، مانند موزه و گالری‌ها با ارائه اثر هنری در فضاهای غیرمتعارف خوانشی جدید از هنر معاصر را پیش روی مخاطبان قرار دهند. تلاشی که قابل شتایش می‌نماید. عصر روز جمعه 14 اسفندماه جمعی از هنرجویان پویا آریان‌پور هنرمند باسابقه ایده‌های خود را در چهار فضا متفاوت و غیر متعارف برای ارائه اثر هنری در سطح شهر تهران اجرا کردند که دیدن آنها وجد آور بود.

این هنرجویان با تأکید آریانپور فعالیت‌های هنری‌شان را در محیط های غیر متداول به اجرا گذاشتند. بر این اساس با تعیین یک کانسپت برای پروژه مکان مورد نیاز را آماده و به اجرای چند ساعته پرداختند. در این گزارش نگاهی می‌کنیم به این هنر گردی که در یک شب زمستانی خاطره‌ای فراموش نشدنی را به همراه داشت.

تلاش برای ایجاد هارمونی بین تضادها

گروه اول با عنوان کشمکش این فضا را روی پشت بام گالری محسن مهیا کردند. پنبه‌ها و ابرهای سفید رنگی که در پارچه‌های توری زرد رنگ پیچیده شده و به صورت فرم‌های دایره‌ای روی زمین کنار هم قرار گرفته است و البته استفاده از نخ‌های فلورسنت و نورهای بلک‌لایت که در بخش دیگری از پشت بام در هم تنیده شده‌اند تمام حاضران را برای عبور از این موانع با چالش جدی روبرو می‌کند.

سارا گرامی، احسان حسینی‌راد، تندیس حکاکی، روشنک عزیزی و پریناز گودرزیان هنرجویانی هستند که در این گالری به اجرای پروژه‌شان پرداختند. در مقدمه این نمایشگاه آمده است: کشمکش یا جدال تقابل میان شخصیت‌ها یا نیروهای مختلف یک جریان است که بنیاد حوادث را پی می‌ریزد. انسان همیشه با خودش با دیگران یا جامعه دچار کشمکش است. کشمکش درونی، تنگنایی است که شخص با آن روبرو می‌شود. نتیجه این رویارویی خواه مخرب باشد و یا سازنده باعث رشد ما خواهد شد. این تناقضات ذهن‌هایی است که به رویارویی با جریان تلاش برای برقراری هارمونی و نبرد با ناسازگاری فضا در پی رسیدن به نقطه آرامش می‌جنگند.

حاضر آماده‌های حامل فلسفه

گروه دوم در خانه‌ای در خیابان گلستان به اجرای پروژه‌شان پرداخته‌اند. محیط بازی که بیشتر شبیه به یک تکه زمین بایر و مخروبه است. زمینی که علف در آن رشد کرده است. یکی دو درخت خشکیده در کنار زمین قرار گرفته است. این جا جایی است میان ساختمان‌های سر به فلک کشیده که نه شباهتی به حیاط خلوت خانه دارد و نه سنخیتی با محیط اطراف. آهن پاره‌هایی در گوشه و کنار این زمین قرار گرفته‌اند. فرغانی که در گوشه‌ای روی زمین افتاده است و لوله آهنی که بیشتر شبیه ادوات نظامی است بخشی از المان‌هایی است که در این فضا قرار گرفته است و اتفاقا با موسیقی در حال پخش هم هماهنگی بسیار خوبی دارد.

این پروژه "قهرمان سازی ساحت نااندیشه" نام دارد. مریم علی اصغر یکی از اعضای این پروژه در این باره به هنرآنلاین گفت: گروه ما با محوریت غیر معمول بودن، فضای حاضر را انتخاب کرد؛ چرا که با توجه به موقعیت مکانی، در میان انبوهی از برج‌های ساخته شده و در حال ساخت، امکان پیدا کردن فضایی با چنین وسعتی و اینچنین رها شده، تقریباً غیر ممکن بود. فضایى باز با وسعتی حدود ٢٠٠ متر مربع و انبوهی از علف‌های هرز. فضایی که بهترین شرایط را برای خیال‌پردازی فراهم می‌آورد.

وی ادامه داد: چیدمان حاضر در واقع از مجموع اشیائی ساخته شده که بخش مهمی از زندگی روزمره هستند و ما از آنها، که غالبا در فضا بر جای مانده بودند، به عنوان حاضر آماده (ready made) استفاده کردیم. اشیائی که از طرفی حاوی انبوهی از خاطرات و داستان‌های سر به مهر هستند و از طرف دیگر ما را به تاریک‌ترین و دنج‌ترین کنج افکار انسان امروزین ارجاع می‌دهند.

این هنرمند تأکید کرد:سعی ما بر این بود تا این مکان را برای مخاطب فراهم آوریم تا خود، به طور مستقل دست به خوانش اثر بزند. ساعت اجرا عصر انتخاب شد تا نورپردازی و بازی سایه‌ها روی گستره ٨ متری دیوار، به گونه‌ای باشد که مخاطب هر چه بیشتر به خیال خود بال و پر بدهد.

وی درباره عنوان این نمایشگاه نیز گفت: مفهوم "قهرمان سازی ساحت نا اندیشیده" از شیوه‌ای صحبت می‌کند که هنرمندانی چون "مارک روتکو" از آن استفاده می‌کردند و بر فلسفه اگزیستانسیالیسم تکیه دارد. این عنوان، (شاید) به طور مستقیم و بی‌حاشیه با فلسفه سر و کار دارد و استیتمنت کاملی را ارائه می‌دهد.

علی اصغر ادامه داد: آنچه را که مشاهده می‌کنید، حاصل کار گروهی و مشارکت بی‌شائبه اعضای گروه، در جهت هماهنگ سازی و نزدیکی همه اعضا با زوایای دید متفاوت است. امیدوارم این تجربه، کلیدی برای سایر فعالیت‌های گروهی‌مان باشد.

واژه‌های بدون نقطه آزادند

سومین مکانی که در آن حضور پیدا کردیم زیرزمین یک خانه است. جایی که با ورود به آن گویی وارد تاریکی محض شده‌ایم. اما به سرعت چشم‌هایمان به واژه‌هایی با استفاده از برچسب‌های شب رنگ عادت می‌کند. سرتا سر دیوار این سالن پر است از واژه‌هایی بی‌نقطه تا بیننده برداشت آزادتری از واژه‌ها داشته باشد. این اجرا با عنوان "بازگشت" الهام گرفته از داستان زندگی مردی است که پس از 30 سال که اعضای خانواده از او بی‌خبر بوده‌اند متوجه اعدامش می‌شوند. اعضای این گروه هر کدام احساس و برداشت خود از این اتفاق را در قالب واژه‌هایی به روی دیوار آورده‌اند. جنایت، احساس، دلتنگی، هوس و ... از جمله واژه‌هایی است که البته بدون نقطه روی دیوار درج شده‌اند و بیینده بسته به احساسش در این محیط می‌تواند به گونه‌ای دیگر از نقطه‌ها استفاده کند.

در مقدمه این اجرا آمده است: او بازگشت، تجربه روشن، خیال تاب نیاورده بود، در آن تاریکی، کنون انتخاب محال می‌نماید، آینده دور از دسترس، هموار، سپید مانند دیوار، مانند دشت و چیزی اتفاق خواهد افتاد.

نازنین اعوانی، سنا شکوری ،محمد صفاجو، بهار علیزاد، مهدیه کواکب پناه و کیانا میرحقانی این پرفورمنس را اجرا کردند.

احیای خاطرات مکان‌ها

آخرین مکان اما در پاساژی نیمه کاره در تقاطع خیابان کریمخان- حافظ قرار دارد. مجتمع خریدی که قرار است به مرکز فروش طلا و جواهرات تبدیل شود اما اکنون در حال ساخت است. اعضای گروه چهارم در 20 غرفه از این ساختمان دست به کار شده‌اند و به ایده‌پردازی درباره اتفاقاتی که پیش و پس از ساخت این مجتمع ممکن است رخ دهد، پرداخته‌اند. این هنرجویان در غرفه‌ها بیشتر از ویدئو آرت استفاده کرده‌اند.

در مقدمه این اجرا آمده است: در گیر و دار گرفتاری‌ها و روزمره‌گی‌های دنیای به ظاهر مدرن‌مان، در شلوغی و ناآرامی‌هایش که آسان از یاد می‌بریم و نابودش می‌کنیم گاهی باید ایستاد و نگاهی دوباره کرد و به یاد آورد لحظه‌هایی که به تندی می‌آیند و می‌روند و تنها خاطره و خیالی از خود به جا می‌گذارند باید ایستاد و دوباره نگاهی کرد و به یاد آورد این بار از دریچه‌ای دیگر در مکانی که جایی است برای مدام ایستادن، گشتن، نگاه کرده و انتخاب از پشت ویترین معازه‌هایی که هنوز گچ‌های سفید سیاهی دیوار را نپوشانده‌اند اما گویای داستان‌های ساده زندگی‌مان هستند از ترس‌ها، فراموشی‌ها، خنده‌ها و میراث گذشته‌گانمان.

مریم صباغ پور درباره این اجرا گفت: به نظر من اجرا در یک پاساژ کار بسیار متفاوتی است. اعضای گروه به روزهای پیش از راه اندازی این پاساژ و البته اتفاقاتی احتمالی پس از ساخت آن نگاه کردند. کسی به فراموشی نگاه کرده است. یعنی روزهایی که در این جا کارگران مشغول ساخت و ساز هستند اما پس از بازگشایی این پاساژ هیچ‌کس به یادشان نمی‌افتد. یکی دیگر از اعضا به این موضوع فکر می‌کند که شاید درگوشه‌ای از این پاساژ قلبی شکسته باشد یا اتفاقات ناگواری افتاده باشد. در واقع در تمام این دوران اتفاقات زیادی می‌افتد.

گزارش تصویری

مریم تهوری