سرویس تئاتر هنرآنلاین: حضور در نمایش جاده خیال جاجرود، خدای کشتار، گروتسکی بر تبارشناسی دروغ باعث شد که نام بهاره رهنما در تئاتر دارای اعتبار شود. در سینما و تلویزیون این محبوبیت و موفقعیت نیز ادامه دارد. حضور در سریال پرمخاطب پژمان، حضور در فیلمهایی مثل طبقه حساس، سن پترزبورگ، جرم و کمی قبلتر گاو خونی توان بازیگری رهنما را در جلوی لنز دوربین ثابت کرده است. گرایش رهنما به تئاتر باعث شد در مدت کوتاهی در یک پروسه سه ساله بتواند پنج کار را در گروه تئاتریش (این تابستان) روی صحنه بیاورد. نمایشهایی که برای رهنما موفقعیتهایی زیادی داشتند. نمایش زیبا، عاشقانه و تغزلی "این تابستان فراموشت میکنم" تصویر جدیدی از زنان رومانتیک ایرانی متعلق به طبقات مختلف اجتماعی و در جغرافیای متفاوت به مخاطب عرصه کرد. این توفیق در نمایش تلخ اما به شدت واقع گرای "عامدانه، عاشقانه، قاتلانه" ادامه پیدا کرد و نشان داد رهنما چه قلم توانایی در ادبیات دارد که خوراک مناسبی برای اجراهایش هستند.
تسلط به نمایشهای کم شخصیت
یکی از ویژگیهای مهم اجراهای رهنما کم شخصیت بودن این نمایشها و ساختار مونولوگ گونهشان هستند که کارگردان با ریز بینی و دقت تمام خصوصیات انسانی و کنشهای آنها را برای مخاطب آنالیز و بررسی میکند.. نمایش "این تابستان فراموشت کردم" دارای سه شخصیت، "با من بستنی میخوری" تک شخصیته، "عامدانه، عاشقانه، قاتلانه" سه شخصیته هستند. شخصیتهای که روبه تماشاگر مکتونیات قلبی خودشان و چالشهایشان را با آدمها وجامعه واگویه میکنند.
پرکاری، موفقیت یا ضد موفقیت؟
بهاره رهنما در این چند ساله اخیر پر کار شده و یادم میآید در تابستان دو سال قبل همزمان در سه کار تئاتری بازی و دریک فیلم و یا مجموعه هم حضور داشت. رهنما این روزها هم پر کار است و همزمان سوای کارگردانی نمایش "دورهمی زنان شکسپیر" در نمایش "آرسینک و تور کهنه" به کارگردانی حسین پارسایی و شایدهم در چند کار تصویری دیگر بازی داشته باشد. از منظری پر کاری ذهن هنرمند را خلاق و پویا باقی میگذارد و از منظر آسیبشناسانه هنرمند را به تکرار، ملال، یکنواختی و از بین رفتن خلاقیت و تازگی نزدیک میکند. اتفاقی که متاسفانه برای بهاره رهنما در اجرای نمایش "دورهمی زنان شکسپیر" افتاده است.
تفاوت سادهانگاری با سادگی و صمیمت
یکی از ویژگی کارهای قبلی رهنما سادگی و سر راست بودن کارهایش است. اما در نمایش" دورهمی زنان شکسپیر این سادگی جایش را به نگاهی ساده انگارانه و پناه بردن به کلیشهها داده است و خلاقیتی در ساختار نمایش دیده نمیشود.
آسیبشناسی
بهاره رهنما در جایی در باره نمایشش گفته "دورهمی زنان شکسپیر" یک اثر با شکوه و پُرخرج در حد و اندازه بیگ پروداکشنهای برادوِی است "این اظهار نظر در انتخاب دکور و اکسوساز صحنه هم با استفاده از نامها و برندهای مطرح این دوعرصه خودنمایی میکند. درسایر بخشها مثل طراحی صحنه و موسیقی هم نام سیامک احصایی و کریستوف رضاعی نیز به چشم میخورد. در حالی که فضای نمایش احتیاج چندانی به این نامها و برندها نداشت و بیشتر به کاربردن این عناوین یک شو و یا برند بازی محسوب میشود. درهرصورت یا این اظهار نظر رهنما این پرسش مطرح میشود چرا کارگردانی که در اجرای نمایشهای با شخصیتهای محدود موفق است. چرا باید خودش را وارد چالش بزرگ با آزمون و خطا بکند و به سراغ نمایشی پر شخصیت برود و این سوال اساسیتر مطرح شود چقدر از زنان نمایش نامههای شکسپیر همسان شخصیتهای نوشتههای خودش شناخت واشراف دارد. آگاهی وشناختی که در نمایش دیده نمیشود.
فقدان خط داستانی
به نظر میرسد در نمایش" دورهمی زنان شکسپیر "با چیزی به عنوان داستان و خط دراماتیک داستانی مواجه نباشیم. بلکه یک سری از جملات بامزه و ظاهرا خنده دار از دهان بازیگران میشنویم که با ورود شخصیت کئولوپاترا به اوج میرسد و کاررا به سطح نمایشهای تئاتر گلریزی نزدیک میکند. به این جملات دقت کنید." به ابوالهل که خوشت نیامد "،" قوم شوهر "، هرزنی اگر دیوانه شد پای مردی در میانه"!، مردها مثل سایه میمانند نزدیکشان بشی دور میشوند "، عشق مردان هرگز پناهگاه امنی نیست" و قس علی الهذا. آیا این جملات بار دراماتیک و مفهومی دارند و یا فقط یک سری کلمات بامزه برای خندان عامه مردم هستند؟. بهر حال باید این نمایش را یک مجلس دور همی برای حضور چند چهره معروف بازیگر دانست که با گفتن جملاتی سرگرم کننده اما فاقد عمق و معماری باعث انبساط مخاطب میشوند.
بازیگران
در بخش بازیگری هم نمایش و کارگردان موفق نیستند و حتی بازیگر صاحب سبک و توانای مثل نسیم ادبی نتوانسته مثل همیشه موفق باشد. حضورکلیشهای بهنوش بختیاری که انگاری کاراکتر تله فیلمهایش را دوباره در قامت کئلوپاترا روی صحنه آورده و شاید هم فقط باحضورش به عنوان یک عامل خنده زورکی همان کارکرد حضور بامزه سیاه در نمایشهای سنتی را مد نظرداشته باشد که متاسفانه حضورش تبدیل به یک شوخی بیمزه شده است و مهناز افشار را هم نمیتوان به هیچ عنوان درقاموس یک ژولیت باور کرد.
میهمانیهای زنانه
در نمایشهای آئینی و سنتی تخت رو حوضی معمولا یکی از بخشهای جذاب نمایش میهمانیهای زنانهای است که زنان بدون حضور مردان در اندرونیها آن را برگزار میکردند و رهنما در نمایش خود نگاهی ویژه به یک مهمانی زنانه البته با رویکرد غربیش دارد و البته رد و نشانی از فضای مفرح و سرشاراز طنز بامزه در موقعیتهای میهمانی نمایشهای سنتی ایرانی را تتوانسته در نمایشش ارائه کند.
انتهای پیام/
پیمان اسماعیلی